غيبت دومين دروازهبان قرن آسيا ۵ ساله شد

پارسینه: حجازي تنها دروازهبان ايراني كه است كه پس از جام جهانی ۱۹۷۸ مورد توجه مسئولان منچستر يونايتد قرار گرفته بود و در ۵ مسابقه دوستانه نيز برای اين تيم به ميدان رفت.
سپهر خرمی - تحريريه پارسينه | پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با چهار خواهر و یک برادر در خانوادهای هشت نفری زندگی میکرد. وی دوره دبستان را در مدرسه هخامنش و دوره دبیرستان را در مدارس سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ لیسانس خود را دریافت کرد.
حجازی که برای تماشای مسابقات فوتبال مدارس رفته بود، به علت مصدومیت دروازهبان مدرسه وی و با توجه به بلندی قامت (۱۸۵ سانتی متر) و بسکتبالیست بودنش با درخواست مربی تیم درون دروازه ایستاد و در مقابل حریف به خوبی ایستادگی کرد. این اتفاق سرآغاز سالها حضور وی در صحنه فوتبال بود. حجازی دوران پرفروغی را در استقلال چه به عنوان بازيكن و چه به عنوان مربی گذراند. او موفق شد در قامت سرمربی، استقلال را علاوه بر قهرمانی در ليگ آزادگان، به مقام نايب قهرمانی در جام باشگاههای آسيا برساند. كاری كه سالها به طول انجاميد تا سپاهان نيز نماينده ايران در فينال اين مسابقات باشد.
حجازي تنها دروازهبان ايراني كه است كه پس از جام جهانی ۱۹۷۸ مورد توجه مسئولان منچستر يونايتد قرار گرفته بود و در ۵ مسابقه دوستانه نيز برای اين تيم به ميدان رفت. خودش در آخرين مصاحبههايی كه با خبرگزاريها داشت عنوان كرده بود: « وقتی وارد شهر منچستر شدم از مردم كسی مرا نمیشناخت. سوار تاكسی شدم تا به باشگاه منچستر بروم و خيلی جالب بود كه راديو شهر منچستر ورود من به كشور انگليس را اعلام كرد و راننده تاكسی هم لبخند زد اما او نمیدانست من ناصر حجازی هستم!».
عكس تمرينات او با بازيكنان منچستر در آن زمان سوژه مطبوعات ايران شد:

به همين دليل است كه سر الكس فرگوسن نيز براي بهبودی او نامهای تنظيم و منتشر كرد: « «ناصر عزیز من از جاوید جعفری فراهانی نامهای دریافت کردم و باید بگویم که وقتی شنیدم حال شما خوب نیست متاسف شدم. به این فکر افتادم که پیغام بازیکنان و دستیارانم را برسانم دوست دارم بدانی که همه جا به فکر تو هستیم.شخصا به خاطر همه فداکاریها و تلاشهایت برای باشگاه تشکر میکنم. این فداکاریها بسیار ارجمند است. میدانم که ماههای اخیر را به سختی پشت سر گذاشتی اما مطمئن باش که با دعاها و افکار ما آرامش پیدا خواهی کرد».
ناصر حجازی اما در باشگاه محبوبش استقلال بارها مورد بیمهری قرار گرفته بود، معروفترين آن، مسابقه معروف استقلال و سايپا در تاريخ ۲۰ ارديبهشت ۱۳۷۸ بود. در آن مسابقه استقلال با حساب ۳-۱ از حريفش در ورزشگاه آزادی پيش بود كه به يكباره ورق برگشت و پرويز برومند به هيچ توپی نه نگفت تا اين ديدار در نهايت با برتری ۴-۳ سايپا به پايان برسد.
حجازی سالها بعد در خصوص اين مسابقه گفت: « عليه من توطئه كردند. بر یک جلو بودیم به اصغر حاجیلو گفتم به جواد زرینچه بگوید برود دفاع آخر و خط دفاعى را جمع و جور کند تا با همین نتیجه کار را تمام کنیم، اما زرینچه براى اولین بار روى حرف من حرف زده بود و به حاجیلو گفت به حجازى بگو من همینجا (پیستون راست) بازى مىکنم و اگر دوست ندارى تعویضم کن. جواد همیشه دوست داشت دفاع آخر باشد اما آن روز آن حرف را زد. یک لحظه شک کردم که چرا زرینچه چنین حرفى زد ؟!در پایان بازی و پس از اینکه وارد رختکن شدم برومند را اخراج کردم اما او گفت: ببین خودت تا فردا هستى! بعد از این حرف بود که فهمیدم همه مىدانند من برکنار شدم، جز خودم !»
ناصر حجازی همان شب مسابقه بركنار شد تا يكی از بحث برانگيزترين اخراج تاريخ باشگاه استقلال رقم بخورد. حجازی در سال ۱۳۸۴ براي كانديداتوری رياست جمهوری ايران ثبت نام كرد اما رد صلاحيت شد تا نتواند برنامههای خود را در بعد كلان پيش ببرد.
او در سال ۸۶ بار ديگر به استقلال بازگشت اما با كسب نتايج ضعيف از كار بركنار شد و به عنوان مدير فنی روی صندلی تيمش نشست.در سال ۸۸ خبر سرطان ريه دروازهبان اسطورهای آبي ها منتشر شد و او با اميدی كه به زندگي داشت ۱۸ ماه با اين بيماری مبارزه كرد و سرانجام در تاريخ ۲ خرداد ۹۰ در بيمارستان كسری جان به جان آفرين تسليم كرد.
پيش از فوت ناصر حجازی، علی فتحالله زاده كه روزی حكم اخراج دروازهبان قرن آسيا را امضا كرده بود پيشنهاد ساخت تنديس ناصرخان را ارايه كرد. اينكه ما ايرانیها چرا در زمانهای بحرانی و وقتي كار از كار گذشته مهربان مي شويم يد طولانی دارد.
چرا تا وقتی قهرمانان ما سر زنده هستند دست و دلمان به ساختن مجسمه آنها نمیرود. در سطح شهر، مجسمههای فراوانی از مشاهير ايران به چشم میخورد اما پيش از اينكه با نوع تفكر آنها آشنا باشيم فقط به ظاهرسازی پرداخته شده است. مجسمه صائب تبريزی در شهر به چشم میخورد اما كمتر كسی يادش است كه میگفت: « هرجا محرم شدی دست از خيانت بازدار ».
غيبت ناصر حجازی ۵ ساله شد. طولانیتر از غيبت دوران اخراجش از استقلال و بازگشتش به فوتبال اما شايد مرگ ستارهها اين مزيت را دارد كه به ياد بياوريم ورزش فوتبال هم میتواند اسطورههايی را معرفی كند. وداع ۳۵ هزار نفری با دروازه بان قرن آسيا در ورزشگاه آزادی نقطه عطف شور و هيجان به فوتبال كم تماشاگر فوتبال فارسی در سال ۹۰ بود.
حجازی که برای تماشای مسابقات فوتبال مدارس رفته بود، به علت مصدومیت دروازهبان مدرسه وی و با توجه به بلندی قامت (۱۸۵ سانتی متر) و بسکتبالیست بودنش با درخواست مربی تیم درون دروازه ایستاد و در مقابل حریف به خوبی ایستادگی کرد. این اتفاق سرآغاز سالها حضور وی در صحنه فوتبال بود. حجازی دوران پرفروغی را در استقلال چه به عنوان بازيكن و چه به عنوان مربی گذراند. او موفق شد در قامت سرمربی، استقلال را علاوه بر قهرمانی در ليگ آزادگان، به مقام نايب قهرمانی در جام باشگاههای آسيا برساند. كاری كه سالها به طول انجاميد تا سپاهان نيز نماينده ايران در فينال اين مسابقات باشد.
حجازي تنها دروازهبان ايراني كه است كه پس از جام جهانی ۱۹۷۸ مورد توجه مسئولان منچستر يونايتد قرار گرفته بود و در ۵ مسابقه دوستانه نيز برای اين تيم به ميدان رفت. خودش در آخرين مصاحبههايی كه با خبرگزاريها داشت عنوان كرده بود: « وقتی وارد شهر منچستر شدم از مردم كسی مرا نمیشناخت. سوار تاكسی شدم تا به باشگاه منچستر بروم و خيلی جالب بود كه راديو شهر منچستر ورود من به كشور انگليس را اعلام كرد و راننده تاكسی هم لبخند زد اما او نمیدانست من ناصر حجازی هستم!».
عكس تمرينات او با بازيكنان منچستر در آن زمان سوژه مطبوعات ايران شد:

ناصر حجازی اما در باشگاه محبوبش استقلال بارها مورد بیمهری قرار گرفته بود، معروفترين آن، مسابقه معروف استقلال و سايپا در تاريخ ۲۰ ارديبهشت ۱۳۷۸ بود. در آن مسابقه استقلال با حساب ۳-۱ از حريفش در ورزشگاه آزادی پيش بود كه به يكباره ورق برگشت و پرويز برومند به هيچ توپی نه نگفت تا اين ديدار در نهايت با برتری ۴-۳ سايپا به پايان برسد.
حجازی سالها بعد در خصوص اين مسابقه گفت: « عليه من توطئه كردند. بر یک جلو بودیم به اصغر حاجیلو گفتم به جواد زرینچه بگوید برود دفاع آخر و خط دفاعى را جمع و جور کند تا با همین نتیجه کار را تمام کنیم، اما زرینچه براى اولین بار روى حرف من حرف زده بود و به حاجیلو گفت به حجازى بگو من همینجا (پیستون راست) بازى مىکنم و اگر دوست ندارى تعویضم کن. جواد همیشه دوست داشت دفاع آخر باشد اما آن روز آن حرف را زد. یک لحظه شک کردم که چرا زرینچه چنین حرفى زد ؟!در پایان بازی و پس از اینکه وارد رختکن شدم برومند را اخراج کردم اما او گفت: ببین خودت تا فردا هستى! بعد از این حرف بود که فهمیدم همه مىدانند من برکنار شدم، جز خودم !»
ناصر حجازی همان شب مسابقه بركنار شد تا يكی از بحث برانگيزترين اخراج تاريخ باشگاه استقلال رقم بخورد. حجازی در سال ۱۳۸۴ براي كانديداتوری رياست جمهوری ايران ثبت نام كرد اما رد صلاحيت شد تا نتواند برنامههای خود را در بعد كلان پيش ببرد.
او در سال ۸۶ بار ديگر به استقلال بازگشت اما با كسب نتايج ضعيف از كار بركنار شد و به عنوان مدير فنی روی صندلی تيمش نشست.در سال ۸۸ خبر سرطان ريه دروازهبان اسطورهای آبي ها منتشر شد و او با اميدی كه به زندگي داشت ۱۸ ماه با اين بيماری مبارزه كرد و سرانجام در تاريخ ۲ خرداد ۹۰ در بيمارستان كسری جان به جان آفرين تسليم كرد.
پيش از فوت ناصر حجازی، علی فتحالله زاده كه روزی حكم اخراج دروازهبان قرن آسيا را امضا كرده بود پيشنهاد ساخت تنديس ناصرخان را ارايه كرد. اينكه ما ايرانیها چرا در زمانهای بحرانی و وقتي كار از كار گذشته مهربان مي شويم يد طولانی دارد.
چرا تا وقتی قهرمانان ما سر زنده هستند دست و دلمان به ساختن مجسمه آنها نمیرود. در سطح شهر، مجسمههای فراوانی از مشاهير ايران به چشم میخورد اما پيش از اينكه با نوع تفكر آنها آشنا باشيم فقط به ظاهرسازی پرداخته شده است. مجسمه صائب تبريزی در شهر به چشم میخورد اما كمتر كسی يادش است كه میگفت: « هرجا محرم شدی دست از خيانت بازدار ».
غيبت ناصر حجازی ۵ ساله شد. طولانیتر از غيبت دوران اخراجش از استقلال و بازگشتش به فوتبال اما شايد مرگ ستارهها اين مزيت را دارد كه به ياد بياوريم ورزش فوتبال هم میتواند اسطورههايی را معرفی كند. وداع ۳۵ هزار نفری با دروازه بان قرن آسيا در ورزشگاه آزادی نقطه عطف شور و هيجان به فوتبال كم تماشاگر فوتبال فارسی در سال ۹۰ بود.
ارسال نظر