گوناگون

حواشي انتقال نمايشگاه كتاب به محل جديد

پارسینه: ارديبهشت امسال هم از راه رسيد؛ ماه عاشقي كردن‌هاي آرام، ماه خيال‌هاي نرم، ماه وعده با دل. ارديبهشت كه مي‌شود انگار دل جان مي‌دهد براي عاشقي كردن، براي رجعت به اصل و براي ما عاشقان سنتي، همان‌هايي كه هنوز هم كه هنوز است از لمس عاشقي‌ها اغنا مي‌شوند، براي ما كه خاطرات عاشقي‌هايمان با تورق كاغذهاي كاهي كتابخانه‌مان زنده مي‌شود چه بهانه‌اي بهتر از نمايشگاه كتاب و ديدار با اين دلدارهاي قديمي.

ارديبهشت امسال هم از راه رسيد؛ ماه عاشقي كردن‌هاي آرام، ماه خيال‌هاي نرم، ماه وعده با دل. ارديبهشت كه مي‌شود انگار دل جان مي‌دهد براي عاشقي كردن، براي رجعت به اصل و براي ما عاشقان سنتي، همان‌هايي كه هنوز هم كه هنوز است از لمس عاشقي‌ها اغنا مي‌شوند، براي ما كه خاطرات عاشقي‌هايمان با تورق كاغذهاي كاهي كتابخانه‌مان زنده مي‌شود چه بهانه‌اي بهتر از نمايشگاه كتاب و ديدار با اين دلدارهاي قديمي. همان‌ها كه از ايام گذشته با ما بوده‌اند و ميان اين همه طوفان حادثه ما را ترك نگفته‌اند. مي‌گويند روزگاري گذشته و حالا عصر ديجيتال و كد و رقم است اما كدام دلبر ديجيتالي برايمان جايگزين اين معشوقه‌هاي كاغذي مي‌شود؟ همان‌ها كه لذت عاشقي از لمس ورق‌هايشان شروع مي‌شود و مي‌دود درون رگ و ريشه‌مان و آنجاست كه جان مي‌گيريم از اين ريزش بي‌دليل حيات در شريان‌هايمان. امسال كه آمد و اين ارديبهشت كه از راه رسيد معشوقه ما هم پا به 29سالگي گذاشت. حالا نزديك به 30 سال است كه از اين وعده عاشقانه زمان مي‌گذرد و حدود سه دهه است كه ما در دالان‌هاي پر از معشوقه‌هاي وفادار عاشقي كرده‌ايم.
مسير تازه نمايشگاه
نمايشگاه بيست‌ونهم در حالي از راه رسيد كه اين بار براي وفا به عهد هرساله‌مان بايد مسير متفاوت‌تري در پيش بگيريم. از تهران پر دود و خاطره بيرون برويم و جايي حوالي نور و آفتاب با معشوقه‌هايمان ديدار كنيم در محلي به‌نام «شهرآفتاب».امسال مجموعه شهر آفتاب ميزبان جديد وعده دلدادگي هر ساله ماست اما همه چيز به روشني و پرنوري اسم اين مجموعه نيست. انتقال نمايشگاه‌ها به محلي دائمي كه شروع و به نوعي افتتاحش هم با نمايشگاه كتاب است نگراني‌هايي را براي افراد حوزه نشر اعم از مخاطبان كتاب‌ها و ناشران به‌وجود آورده است. حجم مهمانان نمایشگاه کتاب به شکلی است که بسیاری از آنها به دلیل دسترسی آسان به مصلی در میانه روز یا حتی پس از ساعت کاری با تاکسی یا مترو و اتوبوس خود را به نمایشگاه کتاب می‌رسانند و ساعتی در برنامه ای حاضر می‌شوند. همین مسئله در موضوع دعوت از مهمانان برای نمایشگاه نیز قابل توجه است. در اينكه مصلي براي برگزاري نمايشگاه كتاب مناسب نيست هيچ شكي وجود ندارد اما سوال اينجاست كه آیا به صرف بودن یک خط مترو و مسیر دسترسي ( اعم از تعبيه كردن خطوط تاكسي و غيره) تا چندین کیلومتر خارج از شهر، می‌توان بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور را وادار به اسباب کشی کرد؟ آیا این فاصله را مهمانان و استقبال کنندکان از نمایشگاه کتاب می‌پذیرند و مهم تر از این برای قابل پذیرش‌شدن آن در افکار عمومی برنامه‌ریزی‌اي وجود دارد؟
سه انتخاب ارشاد برای مکان نمایشگاه کتاب چه بود؟
ارشاد براي انتقال نمايشگاه به مكاني مناسب سه گزينه پيش رو داشت؛ مکان دائمی نمایشگاه‌های بین المللی، مصلاي تهران، شهر آفتاب سه مکانی بودند که می توانستند میزبان بزرگ‌ترين گردهمايي ناشران و مخاطبان كتاب باشند.
محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران در سال 1343 تاسیس شده و به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری و اقتصادی کشور از فضا، امکانات و تسهیلات نمایشگاهی منحصر به فردی برخوردار است.این مکان از سال 1366 تا 1385 پذیرای نمایشگاه کتاب بود اما با تصمیم دولت نهم در سال 1386 این نمایشگاه به مصلی انتقال یافت. دولت یازدهم بعد از سرکار آمدن یکی از اهدافش برگزاری نمایشگاه کتاب در این مکان بود اما برگزاری همزمان نمایشگاه نفت در آن تاریخ و همچنین ترافیک زیاد این منطقه باعث شد تا نمایشگاه کتاب به اتوبان چمران نقل مکان نکند.ترافیک سنگين منطقه و دسترسی سخت به محل نمايشگاه باعث شد تا رئیس جمهور سابق دستور برگزاری نمایشگاه در مصلاي تهران را بدهد.سال 1361 اقدامات اولیه برای ساخت مصلای بزرگ در تهران آغاز شد. مصلاي تهران به مدت 9سال میزبان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران بود؛ میزبانی که هزينه‌هاي زيادي را هم براي مهمانان در بر داشت و همه اين عوامل و مزايا و معايب دست به دست هم داد تا در نهايت ارشاد «شهرآفتاب» را براي ميزباني نمايشگاه كتاب انتخاب كند.
«شهرآفتاب» كجاست؟
اسم شهر آفتاب از 4 سال پیش برای برگزاری نمایشگاه کتاب به میان آمد. مجموعه شهر آفتاب را شهرداری تهران به وزارت ارشاد برای برگزاری نمایشگاه پیشنهاد داد. این مجموعه از چهار بخش اصلی نمایشگاه‌ها، مرکز تجارت، مرکز اقامتی و بخش خدمات و پشتیبانی تشکیل شده است. مجموعه نمایشگاهی شهرآفتاب در جنوب شهر تهران در زمینی به مساحت 138 هکتار در مجاورت مرقد مطهر امام خمینی (ره) و به فاصله اندکی از فرودگاه امام خمینی (ره) در مسیر اتوبان تهران - قم واقع شده است؛ این مجموعه دارای یک ورودی شرقی از طریق اتوبان تهران - قم و یک ورودی از کمربندی شهرآفتاب است.این مکان، مانند مکان دائمی نمایشگاه های بین المللی دارای زیرساخت نمایشگاهی است، وزارت ارشاد هر سال میلیاردها تومان برای هزینه ساخت و ساز در مصلاي تهران و اجاره پرداخت می کرد؛ هزینه‌های ساخت و سازی که بعد از برپایی نمایشگاه باید دور ریخته می شد اما شهرآفتاب این مشکل را ندارد و تقریبا ارشاد می تواند بدون هزینه یا با هزینه اندک در این مکان نمایشگاه را برپا کند. به نظر مي‌رسد پروژه شهرآفتاب روي كاغذ و از بعد هزينه‌هاي مادي، پروژه‌اي در راستاي صرفه‌جويي اقتصادي براي ارشاد است اما اين صرفه‌جويي اقتصادي منجر به افزايش هزينه‌هاي معنوي براي نمايشگاه مي‌‍‌‌‌‌‌شود كه اصلي ‌ترين آن بحث ريزش مخاطب به علت بعد مسافت است. دور بودن شهر آفتاب از تهران مطمئنا بر مخاطب میلیونی این نمایشگاه تاثیر می گذارد و با توجه به جو عمومي و عدم آگاهي كافي در خصوص محل دقيق نمايشگاه،ممكن است تمهيداتي چون راه‌هاي دسترسي هم افاقه‌اي نكند و مخاطبان به مقدار بسيار كمتري به نمايشگاه امسال مراجعه كنند. مدير نشر«چشمه» هم از افرادي است كه براي نمايشگاه امسال كاهش مخاطب را پيش‌بيني كرد و به «قانون» گفت:
« به طور كلي ميزان استقبال قابل پيش‌بيني نيست و نمي‌شود مشاركت مردم را حدس زد اما به احتمال قوي امسال به علت تغيير مكان نمايشگاه به شهرآفتاب، استقبال از آن كمتر مي‌شود.» موافقان «شهر آفتاب» براي توجيه ادعاي خود مبني بر ضرورت انتقال نمايشگاه كتاب به اين مجموعه، نمونه‌هاي موفق خارجي را مثال مي ‌زنند و مخالفان هم مي‌گويند افتتاح اين مجموعه با نمايشگاه كتاب- به علت نوع مخاطب و گروه سني هدف- كار درستي نبوده است. كيائيان يكي از مديران انتشارات «چشمه» در اين خصوص به «قانون»گفت:« اصل قضيه انتقال نمايشگاه به مكاني تخصصي و متمركز شدن آن، في نفسه كار خوبي است. اين مجموعه محيطي‌است كه به طور تخصصي ويژه نمايشگاه است البته هنوزكاستي‌هايي دارد كه اميدواريم برطرف شود.منتها اين قضيه انتقال در سال اول قطعا مشكلات زيادي را پديد مي‌آورد.الان خيلي از ناشرها نمي دانند كه قرار است برايشان چه اتفاقي در اين دوره از نمايشگاه بيفتد و بسياري از افرادي كه ما مي‌شناختيم و هرسال هم در نمايشگاه شركت مي‌كردند گفته‌اند امسال در نمايشگاه شركت نخواهند كرد، بسياري از ناشرها هم گويا قصد شركت در اين دوره از نمايشگاه كتاب را ندارند.همان‌طور كه اشاره كردم اصل ماجراي انتقال نمايشگاه به محيطي متمركز كار بدي نيست اما آزمون و خطاي اين كار با نمايشگاه كتاب و شروعش با صنعت نشر جفاي به آن است.سال‌هاي بعد ممكن است اين مشكلات كمتر شده و نمايشگاه بهتر برگزار شود.»
راه حل بهتري هم وجود داشت؟
در اين اصل كه نمايشگاه كتاب نيازمند به مكاني دائمي بود هيچ شكي وجود نداشت و بالاخره بايد يكي از دولت‌هايي كه سر كار مي‌آيند تصميمي را در اين خصوص مي‌گرفتند. در حال حاضر بحث برسر چرايي ماجرا نيست بلكه نكته اصلي چگونگي ماجراست.شايد بهتر بود مكان مناسب‌تري براي نمايشگاه در نظر گرفته مي‌شد يا اگر تصميم قطعي برگزاري نمايشگاه‌ها در «شهرآفتاب» بود شايد بهتر بود ابتدا نمايشگاه‌هاي ديگري به اين مجموعه منتقل و پس از آنكه ماهيت و علي‌الخصوص بعد مسافت مجموعه در ذهن مخاطب جاي مستحكمي پيدا كرد آن‌گاه نمايشگاه كتاب هم به اين مجموعه منتقل مي‌شد تا صنعت نحيف نشر بيش از اين هم لاغرتر نشود و از حجم همين تعداد مخاطب وفادار به تنها نمايشگاه سالانه اش كاسته نشود. مديرنشرچشمه هم معتقد است انتقال نمايشگاه كتاب به عنوان اولين نمايشگاهي كه به «شهرآفتاب» مي‌رود كار درستي نبوده است. او به «قانون» توضيح مي‌دهدكه:« نمايشگاه كتاب ،يك نمايشگاه صرف نيست و بيشتر شبيه فروشگاه يا حراجي مي‌ماند. يعني مردم مي‌آيند تا از تخفيف‌هاي موجود استفاده و كتاب‌هايشان را تهيه كنند.ناشران از كم بودن مخاطب به شدت ضرر مي‌كنند و درنتيجه فروش‌شان به شدت كم مي‌شود. بنابراين بهتر بود شروع متمركز كردن مكان نمايشگاه‌ها با نمايشگاه‌هاي ديگري كه تخصصي تر و صرفا نمايشگاهي بود اتفاق بيفتد. براي مثال نمايشگاهي مانند مبلمان يا صنعت ساختمان مخاطبان خود را دارند كه نمايشگاه در هرمكان و باهر فاصله‌اي از مركز هم برگزار شود به آن مراجعه مي‌كنند اما در خصوص نمايشگاه كتاب كه بيشتر بدنه مخاطبان آن را هم قشر جوان و دانشجو تشكيل مي دهند بهتر بود اين اتفاق در سال‌هاي آينده و حداقل بعد از معرفي كامل شهرآفتاب به مخاطبان،به اصلاح جا افتادن مكان نمايشگاه در ذهن مخاطبان مي‌افتاد.صنايع ديگري كه نمايشگاه مي‌گذارند از نظر مالي قوي هستند اما صنعت نشر اين‌طور نيست و با استقبال كم، ضرر زيادي مي‌بيند.»
عدم استقبال ناشران
آنچه مسلم است اين است كه صنعت نشر، صنعت قوي‌اي نيست و نياز به برنامه هاي حمايتي دارد. كوچك‌ترين بي‌برنامگي مي‌تواند ضربه اي مهلك بر پيكره نحيف اين صنعت وارد كند و آن را از پاي بيندازد. سال‌هاي گذشته روزهاي خوبي براي فعالان حوزه نشر و كتاب‌ نبوده است. افزايش هزينه‌هاي چاپ، وجود مميزي‌هاي شناور كه روزبه روز دامنه خط قرمزها در آن بيشتر مي‌شود و از سويي مشخص نبودن محدوده همان خطوط قرمز، محبوبيت روزافزون شبكه‌هاي مجازي و حتي افزايش تمايل به كتاب‌هاي اينترنتي همه و همه از عواملي است كه صنعت نشر را ضعيف‌تر از سال‌هاي گذشته كرده است . حال اگر هزينه‌ اضافي براين اقتصاد وارد شود پرواضح است كه از تحمل آن خارج است. برپايي نمايشگاه كتاب در «شهرآفتاب» علاوه بر هزينه‌هاي ثابت برگزاري نمايشگاه‌ها، هزينه‌هاي جانبي ناشران را در موارد مختلف افزايش داده و در مقابل تسهيلات ويژه و خاصي براي آن‌ها فراهم نكرده است. همين عامل باعث شد تا امسال عده‌اي از ناشران از شركت در نمايشگاه كتاب منصرف شوند و عطاي آن را با چنين هزينه‌هايي به لقايش ببخشند.كيائيان مدير نشر«چشمه» اگر چه موضوع تحريم نمايشگاه توسط عده‌اي از ناشران را رد مي‌كند اما در مقابل مي‌گويد اصل ماجرا حقيقت دارد و ناشراني هستند كه به علت افزايش هزينه‌ها قصد دارند تا در نمايشگاه امسال شركت نكنند.او به «قانون» مي‌گويد:« ويژگي اصلي نمايشگاه تمركز آن است. اينكه مخاطب با صرف يك روز از وقت خويش مي‌تواند به مجموعه‌ بزرگي دسترسي پيدا و نياز سالانه خود به كتاب را با خريد كلي از اين نمايشگاه برطرف كند.حتي خيلي از كتاب‌هاي خوب در فروشگاه‌ها و كتابفروشي‌ها توزيع نشده اند اما در نمايشگاه قابل دسترسي هستند.جدا از تمام اين‌ها رفتارنمايشگاه رفتن خود به سنتي فرهنگي در جامعه تبديل شده بود.عده‌اي از ناشران هم تصميم گرفته اند امسال در نمايشگاه شركت نكنند و البته حق هم دارند چون احساس مي‌كنند شايد استقبال كم از نمايشگاه باعث شود هزينه‌هايشان( اجاره غرفه تا حمل و نقل و غيره) تامين نشود و ضرر كنند.الان با توجه به بعد‌مسافت و دوري راه، قطعا هزينه‌ها افزايش يافته اما از ميزان فروش نمي‌شود مطمئن بود.»
صداو سيما چه كرد؟
جدا از تمامي بحث‌ها و حواشي مربوط به‌ بحث اطلاع رساني درباره انتقال نمايشگاه كتاب به «شهرآفتاب»- درست يا غلط- قضيه‌اي كه مغفول ماند بحث اطلاع رساني در خصوص محل اين مجموعه بود. واقعيت اين است كه نمايشگاه كتاب فقط مختص تهراني‌ها نيست و كل ايران هم پايتخت شلوغ پرزرق و برقش نيست. بسياري از شهرستان‌هاي ما با مشكلات عديده‌اي در خصوص كتاب مواجهند، كتاب‌ها خوب توزيع نمي‌شوند و دسترسي به كتاب نه تنها در شهرستان هاي كوچك بلكه در بسياري از موارد در كلانشهرها هم چيزي شبيه به روياست. در چنين شرايطي مخاطبي كه از شهرستان به تهران مراجعه مي‌كند و تنها راهش براي دسترسي به كتاب همين نمايشگاه سالانه آن است،از كجا بايد درخصوص«شهرآفتاب» اطلاعات داشته باشد وقتي هنوزبسياري شهروندان تهراني از محل دقيق آن خبر ندارند! در اين شرايط وظيفه اصلي رسانه ملي، آگاهي‌بخشي و اطلاع رساني درخصوص اين رويداد فرهنگي و خانه جديد آن بود كه رسانه ملي از اين آزمون هم با شكست بيرون آمد.صدا و سيما براي معرفي «شهرآفتاب» به برنامه‌اي تحت عنوان «حواشی انتقال نمایشگاه کتاب به شهر آفتاب‌ » بسنده كرد و باز هم در مقطعي كه بايد آنتن خود را براي منافع مردم در اختيار مي‌گرفت از اين وظيفه اصلي خود مغفول ماند.
با تمام حواشي به‌وجودآمده نمايشگاه امسال از پانزدهم ارديبهشت آغاز مي‌شود و بازهم سرها به سمت اين صنعت مهجور اما دوست داشتني مي‌چرخد. شايد امسال هم مخاطبان تمام معادلات را برهم بزنند و با حضور گرم خود به نمايشگاه جان ببخشند. به راستي ميان عاشق و معشوق را چه كسي پيش‌بيني مي‌تواند كرد؟

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار