«امکان مینا» تریلر سیاسی جذاب
پارسینه: امیرعلی نصیری در روزنامه فرهیختگان نوشت:
تردید، شک و سرانجام خیانت، زندگی عاشقانه مهران (میلاد کیمرام) و مینا (مینا ساداتی) را به مسیر تازهای میکشاند. «امکان مینا» هفدهمین فیلم کمال تبریزی در مقام کارگردان است.
در کارنامه او همهجور اثری پیدا میشود؛ از شوخی با دفاع مقدس در «لیلی با من است» و ملودرام «شیدا» تا مساله حساسیتبرانگیز روحانیت در «مارمولک» و مجموعههایی برای تلویزیون (سرزمین کهن) و شبکه ویدئوی خانگی (ابله). او در «امکان مینا» سراغ موضوعی سیاسی در زمان جنگ رفته است.
خاطرم هست که فرهاد توحیدی (فیلمنامهنویس) سالها پیش درباره مجموعه تلویزیونی «یک مشت پر عقاب» (اصغر هاشمی، 1386) میگفت: «شرایط تولید در ایران بهگونهای است که در مجموعههای تاریخی نمیتوان از ساختمان خارج شد!» (نقل به مضمون).
به همین دلیل، مهمترین نکتهای که در فیلم جلب توجه میکند، طراحی صحنه و لباس است که در مقایسه با سایر آثار ساخته شده در این زمینه بسیار دقیق و بدونگاف پیاده شده است.
مقایسه کنید با «بیداری» از فرزاد موتمن یا «جرم» از مسعود کیمیایی. خودروها (که تعدادشان کم نیست) و پلاک آنها، تابلوی مغازهها، باجههای تلفن و اکسسوار خانه (تلفن، کپسول گاز، زنبیل خرید، ضبط صوت و... ) همه و همه با دقت و صرف وقت و هزینه گزینش شدهاند و البته برای کسانی مثل من که آن دوران را تجربه کردهاند، بسیار نوستالژیک است. نامزد نشدن طراحی صحنه این فیلم برای دریافت سیمرغ کملطفی بود.
یکی دیگر از جنبههای مثبت فیلم، فصل (سکانس) درگیری در پایان فیلم است؛ به صورت آهسته (اسلوموشن) همراه با تاکید بر جزئیات و صفیر گلولهها که برخلاف نمونههای مشابه داخلی (بهویژه در تلویزیون) کمدی از آب درنیامده است و تماشاچیها را روی صندلی میخکوب میکند.
در سراسر فیلم شاهد نماهایی دور (لانگشات) از شهر تهران هستیم. صرفنظر از اینکه به دلیل ساختمانهای بلندمرتبه، بهتر بود مکان دیگری از شهر انتخاب میشد؛ این نماها تبدیل به یک موتیف شده است که بسته به نوع شرایط جوی آسمان تهران، خبر از حال و هوای فصل بعدی میدهد.
ارسال نظر