گوناگون

آیا باید با کودکان درباره مرگ گفتگو کرد؟

آیا باید با کودکان درباره مرگ گفتگو کرد؟
مرگ موضوعی است که بزرگ‌ترها از آن پرهیز می‌کنند‌. پدران و مادران اغلب پیش از مرگ یک دوست نزدیک یا افراد خانواده‌، در این مورد توضیحی به فرزندانشان نمی‌دهند‌.این در حالی است که که اگر با آنها درباره مرگ صحبت شود‌، هنگام مرگ یکی از دوستان یا بستگان‌، آمادگی بیشتری دارند‌‌.

مرگ بخشی از زندگی است و بچه‌ها تا حدی از آن آگاهی دارند‌. در سال‌های اول زندگی‌، بچه‌ها با مرگ حشرات‌، پرنده‌ها یا حیواناتی که در تصادفات رانندگی کشته شده‌اند، روبه‌رو می‌شوند‌. بسیاری از بچه‌ها مرگ حیوانات دست‌آموز یا اعضای خانواده را تجربه می‌کنند‌. در این برخوردها، کودکان اندیشه‌ها و آگاهی‌های خود را در مورد مرگ گسترش می‌دهند‌. این آگاهی‌ها ممکن است درست یا نادرست و مناسب یا نامناسب باشد، ولی با این وجود‌، گسترش می‌یابند‌.


درک کودکان از مرگ:

کمک به کودک برای درک مرگ‌، بخش مهمی از کمک به آنها برای درک زندگی است‌. همانگونه که کودکان به چرخه زندگی و مرگ در طبیعت پی می‌برند، می‌فهمند که مرگ هم مانند زایش، پدیده‌ای طبیعی است. اگر از مرگ چشم پوشی کنیم، جشن گرفتن زندگی کار بسیار سختی است.

هنگام توضیح مرگ برای بچه‌ها‌، چند مورد را به خاطر بسپارید‌.در مورد چیزهای واقعی و به‌هم‌پیوسته گفت‌وگو کنید‌. کودکان واقعی می‌اندیشند‌. آنها به توضیحات خیالی و فلسفی علاقه‌ای ندارند‌. با کلمات ویژه‌، جزئیات مناسب را به کودک توضیح دهید‌. برای مثال بگویید‌، هنگامی که مردم می‌میرند‌، غذا نمی‌خورند‌، نفس نمی‌کشند و نمی‌خوابند؛ مرگ وقتی است که انسان به بهشت می‌رود.دراین صورت کودک بهتر می‌فهمد و آگاهی‌های آسایش بخش و درستی به دست می‌آورد‌.


کلمات واقعی به کار ببرید:

به کار بردن کلمات و زبان واقعی بسیار مهم است. به جای گفتن «رفت» و «ما را ترک کرد»، بگویید «مرگ»، «مرد». واژه‌های «خوابیدن» و «خواب آخر»، احساسات کودک را نادیـده می‌گیرد. برای بچه‌های کوچک‌تر‌، اینگونه واژه‌ها به گمراه شدن و اشتباه در احساسات و باورها می‌انجامد‌.

مرگ حیوانات دست‌آموز، گل‌ها یا پرندگان، شانس خوبی را برای گفت‌وگو درباره مرگ فراهم می‌کند.

معمولاً گفت‌وگو درباره مرگ‌، هنگامی که از نظر احساسی کمتر درگیر هستیم، آسان‌تر است‌. استفاده از این فرصت‌ها‌، مرگ را قابل فهم‌تر و سازگاری با آن را آسان‌تر می‌کند‌.


باور‌های دینی:

باورهای دینی را به یاد بیاورید. باورهای دینی، هنگام آشفتگی ناشی از یک مرگ‌، پناهگاهی را برایتان فراهم می‌کند. هنگامی که پدر و مادر باورها و دلگرمی‌‌هایشان را با فرزندانشان در میان می‌گذارند، کودکان در باورها و اعتمادی که براساس باورهای پدر و مادرشان پایه‌ریزی شده‌، آسایش بیشتری خواهند داشت‌. با در میان گـــذاشتن بـــاورها‌، پدر و مادر باید به یــاد داشته باشند که کودکان مانند بزرگسالان فکر نمی‌کنند.

گاهی توضیحات ممکن است کودک را بترساند یا موجب سوءتفاهم شود‌: برای مثال‌، اگر بگویید «خدا پدربزرگ را برد چون به او نیاز داشت» ممکن است از خدا آزرده شود چون او هم به پدربزرگش نیاز داشت، و اگر بگویید «خدا او را برده چون خیلی خوب بوده» شاید کودک در مورد خوب بودن غیرعاقــــلانه بیندیشد، برعکس‌، گفتن اینکه «او تنـــدرست است و خدا از او مراقبت می‌کند» ممکن است به کودک قوت قلب بدهد‌.


قوت قلب:

به کودکان درباره سلامتی‌شان اطمینان بدهید‌. کودکان بسیار نگران سلامتی خود هستند‌. هنگامی که پدر یا مادر می‌میرد‌، کودکان باید بدانند که دیگران مراقب آنها هستند‌. ممکن است یک کودک 4ساله فکر کند که چگونه از خود مراقبت کند و احساس بی‌پناهی داشته باشد.

مرگ ناشی از حادثه و بیماری هم می‌تواند مورد توجه کودکان باشد. کودک ممکن است نگران شود که آن تصادف برای او هم رخ بدهد یا درباره کوچک‌ترین بیماری خود نگران شود. یک سرماخوردگی ساده برای کودکی که بستگان خود را در اثر بیماری از دست داده‌، ترس زیادی به‌وجود می‌آورد‌. کودکان به اطمینان نیاز دارند‌. توضیح اینکه شخصی که مرده‌، بیماری جدی داشته است، ممکن است به کودک کمک کند تا بین بیماری خود و بیماری او تفاوتی ببیند.

یک مرگ، احساسی را در کودکان به‌وجود می‌آورد که در گذشته تجربه نکرده‌اند. کودکان باید بدانند که چنین احساساتی طبیعی است. کودکان ممکن است احساس خشم و ناراحتی در مقابل مرگ را درک نکنند.از بچه‌ها بخواهید در مورد احساساتشان گفت‌وگو کنند.

احساس گناه را از کودک دور کنید. بیشتر کودکان، خود را در مرکز همه چیز فرض می‌کنند؛ در نتیجه‌، ممکن است خود را برای مرگ پیش آمده مقصر بدانند‌. کودکان ممکن است احساس کنند چون کار بدی انجام داده‌اند، فرد مورد علاقه آنها‌، مرده است. مثلاً در یک واکنش خشمگینانه ممکن است گفته باشند «آرزو می‌کنم بمیری» و در اندیشه‌های آنها، حالا که او مرده، جمله آنها موجب مرگ او شده است.


تصور فرزند خود را از گفت‌وگو بررسی کنید:

هنگام گفت‌وگو در این باره، به تصور بچه‌ها از موضوع حساس باشید. آنها ممکن است تصور کاملاً متفاوتی از آنچه پدر و مادر انتظار دارند، داشته باشند. با پرسش از آنها درباره اندیشه‌هایشان، نه تنها می‌توانید به تصوراتشان دست یابید‌، بلکه برای ادامه گفت‌وگو راهنمایی می‌شوید. به دقت گوش کنید‌.

کودکان در جهان خود زندگی کرده و مخصوص به‌خود فکر می‌کنند. تنها با درک جهان‌شان می‌توانیم به جهان آنها پل بزنیم. اگر به سخنان فرزندانمان گوش دهیم‌، مشـــکلاتشان را فاش خواهند کرد و به موقع‌، اندیشه‌های نادرستشان آشکار شده و اندیشه‌های درست درباره مرگ گسترش پیدا خواهد کرد‌.

هر وقت که فرزندتان نیاز داشت‌، آنها را به گفت‌وگو در این باره دعوت کنید. تنها با یک‌بار گفت‌وگو، درک آنها از مرگ توسعه نخواهد یافت‌. با هر توضیح‌، درک آنها از مـــرگ افزایش یافته و پرسش‌هایشان به سمت و سوی جدیدی کشیده می‌شود‌. تصور نکنید گفت‌وگوی خوب و مؤثر در مورد مرگ‌، گفتن همه چیز است‌.

سطوح مختلفی برای درک مرگ وجود دارد‌، اندیشه‌های بچه‌ها در سنین مختلف‌، با هم تفاوت دارد‌. توجه به تصورات بچه‌ها درباره مرگ، اطلاعاتی را که نیاز دارند، فراهم می‌کند‌. فهمیدن مرگ‌، درک ما را از زندگی بهبود می‌بخشد.

ترجمه: سیما قویدل
نویسنده: H. Wallance Goddard, Ph.D

ارسال نظر

  • امیده

    ممنون خیلی خوبه لطف کنید در مورد تمام سوالاتی که ممکنه یک بچه تو سنین مختلف بپرسه مطلب بنویسید

  • سامان میرزائی

    این مطلب در دو قسمت خلاصه میشه که به این شرح است .
    ( قسمت اول )
    اضطراب، ترس و کودکان

    همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخي از مـراحـل زندگي خود احسـاساتي مـثل تـرس و اضـطـراب را تجربه ميـکنــند. احساس اضطراب در موقعيتي ناخوشايند، احسـاس جـالـبـي نـخـواهـد بـود. هرچند براي کودکان، اين احسـاسـات نـه تـنـها نرمال و طبيعي است، بلکه لازم هم هسـت. تـجـربـه کـردن چنـيـن احسـاسي در کودکان باعث ميـشود بـتـوانند در آينده با تجربيات و موقعيت هاي آشفته و نابسامان زندگي راحت تر کنار بيايند. ترس و اضطراب طبيعي است اضـطـراب به صورت "هراس و تشويش بدون هيچگونه دليل آشـکار" تعريف مي شود. معمولاً زماني اتفاق مي افتد که هيچ گـونه تـهديـد فـوري بـراي امنـيـت يا سلامت فرد وجود ندارد، اما اين تهديد براي فرد احساسي واقعي است و باعث مي شود فرد مضطرب قصد فرار از آن موقعيت را نمايد. قلب او به شدت مي تپد، بدن او عرق مي کند و کليه سيستم بدنش دچار اختلال مي شود. اما، کمي اضطراب باعث مي شود افراد هوشيار و مراقب باشند. داشتن ترس و اضطراب در مورد چيزي براي کودکان نيز لازم است چون باعث مي شود به طريقي مطمئن و بي خطر رفتار کنند. مثلاً کودکي که ترس از آتش دارد، از بازي کردن با آن خودداري مي کند. طبيعت اين اضطرابها و ترسها با بزرگ شدن بچه ها تغيير مي کند: به خاطر اضطراب از برخورد با غريبه ها، کودکان با ديدن افرادي که نميشناسند، نزد والدين خود مي مانند. کودکان تازه راه افتاده بين 10 تا 18 ماهه اضطراب ناشي از جدايي را تجربه ميکنند که با ترک يکي از والدين ايجاد مي شود. کودکان 4 تا 6 ساله ترس هايي خيالي دارند که فراتر از واقعيت است، مثل ترس از ديو و روح. کودکان 7 تا 12 ساله نيز ترسهايي را تجربه مي کنند که ناشي از اتفاقات واقعي محيط پيرامون آنهاست، مثل زخم و جراحت هاي فيزيکي يا بلاياي طبيعي. با بزرگ شدن کودکان، يک ترس از ميان رفته و ترسي ديگر جايگزين آن مي شود. مثلاً کودکي که تا سن 5 سالگي نمي توانست در اتاقي تاريک بخوابد، چند سال بعد ممکن است از خواندن داستانهاي مربوط به ارواح لذت ببرد. برخي ترسها نيز به خاطر انگيزه هاي بخصوصي است، مثلاً کودکي که حتي نمي تواند به سگ همسايه نزديک شود، ممکن است در خيالات خود دوست داشته باشد که شير باغ وحش را حيوان خانگي خود کند. شناخت علائم اضطراب ترسهاي معمول کودکي با بالا رفتن سن تغيير مي کند. اين ترسها شامل ترس از غريبه ها، ترس از بلندي، تاريکي، ترس از حيوانات و حشرات، ترس از خون يا تنها ماندن در خانه مي باشد. کودکان معمولاً پس از گذراندن يک تجربه ي ناخوشايند با يک شيء خاص، ترس از آن را در ذهن خود پرورش مي دهند، مثل گاز گرفتگي از سگ يا تصادف. اضطراب از جدايي نيز معمولاً موقع آغاز مدرسه رفتن کودکان شروع مي شود، و ترس نوجوانان نيز معمولاً درمورد مورد پذيرش اجتماع قرار گرفتن يا موفقيت هاي درسي است. اگر اين احساسات بيمناک و اضطراب آور پايدار باشند، ممکن است باعث صدمه زدن به سلامتي کودک شود. اضطراب هاي ناشي از اجتناب ها و کناره گيري هاي اجتماعي، تاثيرات طولاني مدتي در بر خواهد داشت. مثلاً کودکي که مي ترسد از سوي اطرافيات طرد شود، ممکن است در آينده نيز نتواند مهارت هاي اجتماعي و ارتباطي را ياد بگيرد و اجتماع گريز شود. بسياري از نوجوانان به خاطر ترس هايي که ريشه در تجربيات کودکي بوده دچار رنج و عذاب هستند. ترس يک نوجوان از صحبت در جمع ممکن است به خاطر خجالتي بوده که از کودکي گريبانگيرش بوده است. بعضي از علائم اضطراب کودکان را در اينجا براي شما عنوان مي کنم: گيجي، آشفتگي و حواس پرتي حرکت هاي عصبي مشکلات خواب (بي خوابي يا کم خوابي و بيدار ماندن بيش از حد) عرق کردن دست ها بالا رفتن ضربان قلب و تنفس حالت تهوع سردرد دل درد علاوه بر اين علائم، والدين خيلي خوب خواهند فهميد که چه موقع فرزندشان درمورد چيزي احساس ناراحتي مي کند. خوب است که در اين مواقع با آنها صحبت کنند و حرف دل آنها را بشنوند. گاهي اوقات صحبت کردن درمورد يک ترس به مقابله با آن کمک مي کند. فوبي(Phobia) چيست؟ وقتي ترسها و اضطرابها پايدار باشند و در فرد باقي بمانند، مشکلات زيادي ايجاد ميشود. هرچه والدين تصور کنند که با بزرگ شدن، کودک اين ترسها را فراموش مي کند، اما ممکن است اين ترسها بزرگتر و جدي تر شده و غير قابل کنترل گردند. اين ترسها ديگر به فوبي تبديل مي شوند که اصطلاح رايج براي ترس بسيار زياد، جدي و ماندگار است. تحمل فوبي هم براي خود کودک و هم براي اطرافيان او بسيار دشوار است، به خصوص اگر انگيزه ي اين ترس غير قابل اجتناب و کنترل باشد (مثل ترس از رعد و برق). فوبي يکي از شايع ترين دلايل مراجعه ي کودکان به متخصصان ذهني است. اما خوشبختانه با اينکه اين ترسهاي کودک او را از عملکردهاي روزانه ي او بازمي دارد، اما گاهي حتي بدون مراجعه به پزشک متخصص، با گذر زمان خود به خود از بين مي روند. دقت به ترسها، اضطربها و تشويش هاي کودک سعي کنيد با صداقت هر چه تمام تر به سوالات زير پاسخ دهيد: آيا ترس کودک شما و نحوه ي برخورد او با آن براي سن او طبيعي است؟ اگر پاسخ به اين سوال مثبت است، مطمئن باشيد که با گذر اندگي زمان اين مشکل حل خواهد شد و مسئله ي مهمي نيست. البته اين به آن معنا نيست که بايد اين ترس و اضطراب را به کلي ناديده بگيريد، اما بايد آن را عاملي براي رشد طبيعي کودک بشماريد. اما برخي کودکان ترسهايي را تجربه ميکنند که با سن آنها متناسب نيست، مثل ترس از تاريکي. اکثر کودکان با کمي دلگرمي از طرف والدين يا چراغ خواب قادر به مقابله با اين ترس هستند. اما اگر بطور مداوم اين ترس با آنها بماند، يا در مورد ساير مسائل اضطراب داشته باشند، والدين بايد بيشتر مراقب باشند. علائم اين ترس چيست، و چطور بر عملکرد فردي، اجتماعي و تحصيلي او تاثير مي گذارد؟ اگر اين علائم مشخص باشند و بتوان آنها را در فعاليت هاي روزانه کودک شما آشکارا مشاهده کرد، مي توان براي کاهش برخي فاکتورهاي اضطراب انگيز کارهايي انجام داد. آيا آن ترس با توجه به واقعيت محيط، طبيعي است؛ يا ممکن است اين ترس علامت مشکلي جدي تر و بزرگتر باشد؟ اگر ترس کودک نسبت به منشاء استرس زاي آن بيش از اندازه باشد، نشانه ي دقت و توجه بيشتر است و بايد به مشاور يا روانشناس مراجعه شود. مسئله اين است که والدين نبايد يک مشکل را بيش از حد بزرگ يا کوچک در نظر گيرند. بايد با دقت به علائم و نشانه هاي ترس و اضطراب کودکشان توجه کنند، و درصورت تداوم يافتن آن در مسئله دخالت کنند. اگر اينکار را نکنند اين ترس ممک است به شدت بر زندگي فرزندشان تاثير بگذارد. راه هاي کمک کردن به کودکان والدين مي توانند به فرزندانشان کمک کنند تا با تقويت حس اعتماد به نفس و کسب مهارتهاي لازم با ترس هاي خود مقابله کنند. در اين قسمت مي خواهيم شما را با راه هاي کمک به فرزندانتان براي مقابله با ترسها و اضطرابهاي خود آشنا کنيم: تشخيص دهيد که اين ترس واقعي است. هرچند که به نظر شما مسئله اي بسيار کوچک و پيش پا افتاده باشد، براي فرزندتان حقيقت دارد و باعث اضطراب و ترس او مي شود. صحبت کردن درمورد آن ترس بسيار کمک کننده است، کلمات گاهي قادرند احساسات منفي را از چيزي بيرون بکشند. اگر درمورد ترسها صحبت کنيد، قدرت آنها کمتر خواهد شد. هيچوقت با کوچک و ناچيز کردن آن مورد، سعي نکنيد کودکتان را وادار به مقابله با آن کنيد. گفتن "مسخره بازي در نيار! هيچ ديوي تو کمد تو قايم نشده!" ممکن است باعث شود فرزندتان بتواند بخوابد، اما ترس را از بين نخواهد برد. اسباب ترس را براي فرزندانتان فراهم نکنيد. اگر ميدانيد فرزندتان از سگها خوشش نمي آيد، طوري از خيابان رد نشويد که با آن سگ روبه رو نشويد. اينکار فقط باعث مي شود که فرزندتان يقين کند که سگها موجوداتي ترسناک و وحشت آور هستند. در اينگونه مواقع فقط بايد با مراقبت و توجه با کودکتان رفتار کنيد تا بتواند با آن موقعيت ترس آور روبه رو شود. به فرزندتان ياد بدهيد که چطور ميزان يک ترس را اندازه گيري کند. اگر کودک بتواند شدت يک ترس را با ميزان 1 تا 10 بسنجد، ممکن است بتواند به ترس با شدت کمتري نسبت به قبل نگاه کند. تکنيک هاي کنار آمدن و برخورد با ترسها را به کودکانتان بياموزيد. مي توانيد اين تکنيک ها را امتحان کنيد: خودتان را "صاحب خانه" به کودک معرفي کنيد، و اين باعث خواهد شد که کودک نسبت به شيء ترسناک جرات و جسارت بيشتري پيدا کند و براي فرار از آن به شما پناه بياورد. به فرزندانتان ياد بدهيد که در چنين مواقعي به خود بگويند، "من مي توانم.." يا "هيچي نيست، مي تونم با اون کنار بيام...". تکنيک هاي تمدد اعصاب نيز کمک کننده هستند، مثل تجسم فکري (تصور غوطه خوردن روي ابرها يا دراز کشيدن لب ساحل دريا) و تنفس عميق. راه برطرف کردن ترسها و اضطرابها، مقابله با آنهاست. با استفاده از پيشنهاداتي که در اين مقاله ارائه شد، مي توانيد به فرزندتان کمک کنيد تا بهتر با موقعيت هاي زندگي کنار بياين
    --------------------

    آيا تنبيه بدني شيوه مناسبي براي تربيت کودکان است ?
    بي شک تنبيه بدني سبب مطيع ساختن آني کودک مي شود، اما در عين حال ميتوان از آن همرديف آزار جسمي نيز ياد کرد. آيا والدين بايد فرزندان را تنبيه کنند يا بايد پدر و مادر ها را از انجام اين کار منع نمود؟ در برخي خانواده ها، استفاده از تنبيه بدني به منظور تاديب کودکان، از محدوده استعمال بالايي برخوردار مي باشد. اين موضوع در محافل روانشناسي و اجتماعي هميشه جزء مقوله هاي بحث برانگيز به شمار مي رفته اند. برخي از روانشناسان کودک بر اين باورند که تنبيه بدني مانع رشد فيزيکي و روحي کودک مي شود. در تحقيق فراگيري که 88 مطالعه موردي متنوع را در بر مي گرفت، خانم دکتر اليزابت تامسون گرشوف، روانشناس و مدير مرکز حمايت از کودکان بي سرپرست دانشگاه کلمبيا، جنبه هاي مثبت و منفي تنبيه جسماني را مورد بحث و بررسي قرار داده است. نتيجه پژوهش هاي وي به همراه گزارش هاي متفاوت آن، در جولاي سال 2007 در پژوهشنامه روانشناسي آمريکا به چاپ رسيد. در اين تحقيق 62 ساله ارتباط ميان استفاده والدين از تنبيهات جسماني و رفتار و تجربيات کودکان مورد بررسي قرار گرفت. اين تحقيقات مواردي نظير: تسليم آني کودک، دروني شدن اخلاقي، کيفيت ارتباط کودک با والدين، و آزار جسمي وارده از جانب والدين هم در دوران کودکي و هم در دوران بزرگسالي مورد مطالعه قرار گرفت. همچنين مقوله هايي نظير سلامت رواني، پرخاشگري، و رفتارهاي مجرمانه و ضد اجتماعي فرد در دوران بلوغ نيز بررسي شد. همچنين تنبيه بدني فرزند و همسر در افرادي که خودشان در کودکي مورد تنبيه جسماني قرار گرفته بودند نيز ارزيابي شد. دکتر تامسون ارتباط تنگاتنگي ميان تنبيه بدني و روحيات و اخلاقيات همه کودکاني که در معرض تنبيه جسماني قرار گرفته بودند، پيدا کرد. 90% از کودکان، رفتارهاي جامعه ستيز و پرخاشگرانه از خود بروز مي دادند. تنها تاثيري که تنبيه بدني در کودک القا ميکرد، پذيرش سريع خواست والدين بود. بيشترين تاثيرات اين نوع تنبيه، يکي پذيرش سريع از جانب کودک و ديگري وارد آمدن آسيب بدني به او بود. تامسون معتقد است که اين دو مورد، پيچيدگي مبحث تنبيه بدني کودکان را بيش از پيش افزايش مي دهند. دکتر تامسون در گزارش هاي خود اينطور مي نويسد که: "مناقشه و مجادله پيرامون اين مبحث با آسيب هاي جسماني که بر روي بدن کودک ظاهر مي شوند و سپس پذيرش آني خواست والدين از سوي ديگر، بالا مي گيرد. توافق عام بدين شرح است که تنبيه بدني کودک را به سرعت مجاب به عمل بر طبق خواست والدين مي نمايد؛ اما در عين حال آسيب هاي جسماني که به اين واسطه به کودک وارد مي شود را نيز نبايد ناديده گرفت. اين آسيب هاي جسماني به منزله نوعي سوء رفتار از جانب والدين نسبت به کودک قلمداد مي شوند." در عين حال تامسون اظهار مي دارد که همه کودکاني که قرباني تنبيه بدني مي شوند در بزرگسالي پرخاشگر نشده و بايد در نظر داشت که همه آنها مرتکب جرم نميشوند. تعدا زيادي از عوامل محيطي مانند ارتباط فرزند با والدين مي تواند تاثيرات سوء اين نوع تنبيهات را کاهش دهد. اما در نظر گرفتن کليه عوامل دخيل با توجه به گزارش هاي شخصي والدين و تعاريف تنبيه متعارف، کار دشواري است. در نهايت دکتر تامسون استنتاج مي کند که: "تنبيه جسماني در خانواده هاي متفاوت بسته به تعداد دفعات تکرار، ميزان شدت استفاده شده، ميزان برآشفتگي احساسي در زمان تنبيه، و اينکه آيا آنرا با انواع تنبيه هاي ديگر آميخته مي سازند يا خير، متفاوت مي شود. بسته به شرايط خاص، انواع متفاوتي از نتايج و مشکلات به وجود خواهد آمد." تحقيقات حاکي از اين امر هستند که تعداد دفعات تکرار و ميزان شدت تنبيات از اهميت بسزايي برخوردار مي باشند. هر چقدر کودک بيشتر و محکم تر مورد اصابت قرار بگيرد، احتمال اينکه پرخاشگري در او افزايش پيدا کند، بيشتر مي شود. در اين شرايط احتمال بروز سوء رفتار و به خطر افتادن سلامت روحي او نيز امکان پذير خواهد بود. در حاليکه ماهيت تحقيق، رابطه معملولي ميان تنبيه جسماني و اخلاق کودک را منع مي کند، در عين حال در مورد اين مطلب که تنبيه جسماني چه نتايج منفي را ميتواند در بر داشته باشد نيز مطالب متعددي را به رشته تحرير در مي آورد. از سوي ديگر تنبيه جسماني عواقب خطرناکي را براي کودک به همراه دارد. از جمله اين موارد مي توان اظهار داشت که کودک به درستي تفاوت ميان درست و غلط را ياد نمي گيرد، همچنين به دليل ترسي که در وجود او ايجاد مي شود ديگر هيچ گاه در حضور والدين نافرماني نمي کند، اما زمانيکه والدين خود را در نزديکي خود نمي بيند شروع به بد رفتاري کرده و دست به کارهاي نادرست مي زند. در تفاسيري که پيرامون مطالعات دکتر تامسون نوشته شده، دکتر جرج هلدن از داشنگاه آستين – تگزاس در مورد نتايج تحقيقات تامسون اينچنين مي نويسد که: "با توجه به يافته هاي تحقيقات گسترده تامسون مي توان ادعا کرد که تنبيه بدني نه تنها نمي تواند سودمند باشد، بلکه مي تواند موجبات بروز آسيب هاي جبران ناپذيري را نيز فراهم آورد." هلدن معتقد است که جامعه روانشناسي به هيچ وجه نبايد حامي تنبيه بدني به عنوان روشي براي تاديب باشد. برخي ديگر از پژوهشگران نيز بر اين باورند که چون نتايج تحقيقات تامسون بيشتر بر روي تنبيهات شديد و افراطي تاکيد دارد، نمي توان برداشت مناسبي از تنبيه نرمال و هنجار پسندانه کرد. در اين تحقيقات تعريف مناسبي از تنبيه متعادل به ميان نيامده است. آنها همچنين بر اين باورند که ارتباط دادن بيش از اندازه ميان تنبيهات بدني و آزار جسماني ثابت نميکنند که تنبيه هاي متعادل و هنجار پسندانه مي توانند ريسک ايجاد آزارهاي جسماني وارده به کودک را کاهش دهند. جمع کثير ديگري از دانشمندان نيز بر اين باورند که برخي از والدين هستند که به هنگام تنبيه فرزند خود احساساتي شده، کنترل خود را از دست مي دهند و ممکن است نتوانند کودک را به طور مناسب تنبيه کرده و باعث آزار و اذيت او شده و به او آسيب وارد مي آورند. بنا به اين دليل بهتر است افراديکه اين تعادل را در خود نمي بينند از تنبيه بدني به عنوان يک روش مناسب براي تربيت فرزند خود استفاده نکنند چرا که جز جنبه هاي منفي چيز ديگري براي آنها در بر نخواهد داشت؛ اما مبحث مورد بحث تنها اين نيست که چون برخي از والدين بيش از اندازه در تنبيه بدني به جلو پيش مي روند، پس نبايد کودکان خود را تنبيه کنند، بلکه مجادله بر سر اين موضوع است که بهتر است خانواده ها براي تربيت فرزندان خود به هيچ وجه از تنبيه بدني استفاده نکنند. در اين رابطه پژوهشگران ادعا مي کنند که خود والدين هم تمايلي به گزارش دادن تنبيهات شديدي که در قبال فرزندان انجام مي دهند، ندارند و معمولاً نمي توان آمار دقيقي از ميزان تنبيهات شديد بدني کودکان بدست آورد. به هر روي تا زمانيکه محققان، متخصصان باليني، و والدين نتوانند به طور قطعي آثار مثبت تنبيه بدني را به اثبات برسانند، حتي اگر فرض را بر اين بگذاريم که تنبيه بدني هيچ گونه عواقب منفي را در بر ندارد، ما به عنوان روانشناس مسئول هستيم و نميتوانيم تنبيه بدني را به عنوان يک شيوه براي تاديب کودک به والدين توصيه کنيم، بلکه در عين حال بايد والدين را نسبت به اين مسئله هشدار هم بدهيم.
    ------------------
    به فرزندانتان کمک کنيد تا با استرس کنار بيايند

    کودکان بسياري با انواع مختلفي از فشارهاي روحي دست به گريبان هستند. در اين مقاله قصد داريم به والدين بياموزيم که در چنين موقعيت هايي چطور به فرزندان خود کمک کنند. اين استرس ها ممکن است باعث شود کودکان دچار کابوس شوند و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. اميد است که اين مقاله مورد توجه شما قرار بگيرد. کودکاني که کابوس مي بينند دلايل بسياري براي کابوس ديدن کودکان وجود دارد. من خود دو فرزند دارم که هر دوي آنها در دوره هايي از کودکيشان، شبها از خواب پريده و گريه مي کردند. پسر کوچکم پس از تماشاي فيلم ارباب حلقه ها شب ها دچار کابوس مي شد. او واقعاً از ديدن آن فيلم لذت مي برد و دوست داشت به طور دائم آن را تماشا کند، و صحنه هاي جنگ و زد و خورد آن را دوباره و دوباره نگاه مي کرد. همانطور که مي دانيد اين فيلمي طولاني است و زمانهايي که من و مادرش مشغول کارهاي روزمره ي خود بوديم، او به تماشاي اين فيلم مي پرداخت. من خيلي درمورد اين کابوسهاي شبانه پسرم فکر کردم، و دليل آن را چيزي جز اين فيلم ندانستم. از اينرو تصميم گرفتم که همراه وي اين فيلم را تماشا کنم و به او اطمينان دهم که افراد داخل فيلم واقعاً نمرده اند و فقط نقش بازي مي کنند. حتي در صحنه هاي وحشتناک تر مي خنديدم و مي گفتم در زندگي عادي چنين چيزهاي محال است. با اين کار و اينکه به او اجازه مي دادم که فقط هفته اي يکبار فيلم را تماشا کند، توانستم اين کابوس ها را متوقف کنم. ممکن است پس از بيماري هم کودکان دچار کابوس شوند. اين مسئله زماني که کودکان يک دوره ترک مدرسه کنند بيشتر اتفاق مي افتد. آنها مدام نگران اين خواهند بود که مبادا از درسهاي خود عقب بيفتند و ديگر نتوانند به جمع دوستان خود ملحق شوند. همچنين تصور اينکه دوست صميميشان، دوست ديگري براي خود پيدا کند، عذابشان مي دهد. در چنين موقعيتي، پيشنهاد مي کنم با بهتر شدن حال کودکتان، و قبل از بازگشت او به مدرسه، کمي درسهاي عقب افتاده را با او کار کنيد. مي توانيد موضوع را با معلم فرزندتان نيز مطرح کنيد و از او بخواهيد درسها را دوباره در کلاس دوره کند. من خود معمولاً در چنين موقعيت هايي از دوستان آنها براي ناهار يا شام دعوت مي کنم که فرزندانم خيلي احساس تنهايي نکنند. بنابراين وقتي فرزندانم بيمار هستند، به آنها اطمينان مي دهم که نيازي نيست نگران عقب افتادن از درسها يا از دست دادن دوستانشان باشند. کودکاني که دچار استرس هستند در يک دوره دخترم چون نتوانسته بود در هيچکدام از درس هايش شاگرد اول شود، دچار استرس شده بود. احساس شکست خوردگي مي کرد و تصور مي کرد ما ديگر به او افتخار نمي کنيم. من او را مطمئن کردم که ما مي دانيم که او همه ي تلاش خود را کرده است و اگر به همين شيوه ادامه دهد، حتماً باعث افتخار ما خواهد شد. از همه چيز گذشته، هميشه به ياد داشته باشيم که همه ي بچه ها نمي توانند شاگرد اول شوند. به او يادآور شدم که در اين دوره در گروه هاي ورزشي هم شرکت داشته و آنجا مشغول بوده، و سعي کردم جنبه هاي مثبت قضيه را نيز به او نشان دهم. الان او مي داند که اگر حتي مطمئن باشد که از عهده ي کاري برنمي آيد، بايد همه ي تلاش خود را براي انجام آن کار صرف کند. و زماني که اشتباهي مرتکب مي شود، مطمئن است که کسي کنارش هست تا اشکال کارش را به او نشان دهد و به او کمک کند تا از اين تجربه درس بگيرد. به عنوان والدين مهم است که بدانيم نبايد زياد از کودکانمان انتقاد و عيبجويي کنيم. اين کار ممکن است باعث شود آنها احساس شکست خوردگي کنند و ديگر براي موفقيت تلاش نکنند. با شوخي و سرگرمي مي توانيد انجام تکاليف را براي آنها لذت بخش کنيد. وقتي کاري را به خوبي انجام مي دهند، تا مي توانيد از آنها تعريف کرده و تحسينشان کنيد. اين کار باعث بالا بردن حس اعتماد به نفس در آنها مي شود. و وقتي کارهاي شيطنت آميز انجام مي دهند، به جاي دادوبيداد و دعوا کردن، سعي کنيد با آنها مثل يک فرد بزرگسال حرف زده و اشتباهشان را به آنها بفهمانيد. در آخر مي خواهم بگويم که من هميشه سعي بر اين دارم که با کودکانم به ملايمت و نرمي رفتار کنم. هميشه به آنها مي گويم که باعث افتخار من هستند، حتي اگر نتوانند بهترين نمره را در مدرسه کسب کنند. اگر دچار کابوس شدند، به دنبال دليل آن خواهم بود و سعي خواهم کرد مشکل را برطرف کنم. هميشه در تلاش هستم تا مسائل آزار دهنده و ناراحت کننده براي کودکان را بررسي کنم و براي رفع آن راه حل ارائه دهم.
    --------------
    به کودکان خود براي غلبه بر استرس کمک کنيد

    شايد با خود تصور کنيد که کودکان فقط مشغول بازي کردن هستند و کار نميـکنند که بخواهند استرس داشته باشند، امـا بايد بدانيد که آنها با مقدار زيادي اضطراب و تنش روبرو هستند. مشکلاتي که در مدرسه و موقعيتـهاي اجتـماعي بـراي آنها بوجود مي آيد، مي تواند بسيار دردناک باشد به ويـژه اگــر تکنيک هاي مناسبي براي فائق آمدن به آنها بلد نباشند. بـر طبـق تـحقـيـقاتي کـه بــر روي کـــودکـان انـجـام شـده، دانشمندان بـه اين نتيجه دست پيدا کـرده انـد کـه بچه ها، هــم به شيوه هاي مثبت و هم به طرق منفي و نامناسب بــا موارد استـرس زاي زندگي خود روبرو ميشوند. شايد در بـرخي مـواقـع بـه هيـچ وجـه دهـان خـود را بـاز نکـنـنـد و از ســايرين کمک درخواست نکنند، اما اين وظيفه پدر و مـادر اســت که شرايط استراس زا را شناسايي کرده و در مواقع ضروري به فرزند خود کمک کنند. متاسفانه در اکثر موارد والدين به راحتي نمي توانند راهي را پيدا کنند که از طريق آن بتوانند در مواقع ضروري و شرايطي که کودک استرس شديد را تحمل مي کند با او ارتباط برقرار کرده و به او کمک کنند. در اين قسمت شما را با چند نمونه از اين موارد آشنا مي کنيم. با صداي بلند اشاه کردن : با صداي بلند به کودک بگوييد که ممکن است در هر شرايطي چه احساساتي بوجود آيد و واکنش هايش کاملاً طبيعي هستند. ( "به عنوان مثال: من خودم هم متوجه مي شوم که تو هنوز به خاطر وقايعي که در پارک با دوستت اتفاق افتاده ناراحت هستي و ...") البته مطرح کردن اين مطلب نبايد به شيوه اي باشد که کودک احساس کند در حال تنبيه و يا بازخواست است (بگو چه اتفاقي افتاده؟ آيا هنوز هم در مورد اتفاقي که رخ داده عصباني هستي؟) بايد مانند ساير وقايع عادي و روزمره با اين مطلب هم برخورد کنيد و در مورد آن از خود عکس العمل تندي نشان ندهيد. با اين کار به کودک نشان مي دهيد که قصد داريد چيزهاي بيشتري در مورد واقعه اي که براي او رخ داده بشنويد و او نيز با آرامش بيشتري شما را در جريان امور قرار خواهد داد. به او گوش کنيد : به او طوري توضيح دهيد که متوجه شود دوست داريد حرف هايش را بشنويد، و در صورت نياز همراهي و کمکش کنيد. با توجه، آرامش، علاقه، و ارزش به حرف هايش گوش دهيد. هيچ موقع با او جر و بحث نکنيد و از پيش داوري هاي نا آگاهانه به شدت خودداري نماييد. تا آنجايي که مي توانيد او را سرزنش نکرده و برايش سنخنراني راه نيندازيد. شما به اين دليل با او گفتگو مي کنيد تا راه را برايش باز کنيد که بتواند حرف هايش را به شما بزند و از استرس هايش کاسته شود نه اينکه به احساساتش لطمه وارد شود. سعي کنيد با بازگو کردن سوالاتي نظير: "بعد چه اتفاقي افتاد؟" او را متقاعد کنيد که مي تواند کل ماجرا را براي شما شره دهد. مختصراً در مورد تجربه اي که کودک کسب کرده نظر بدهيد : به عنوان مثال ميتوانيد بگوييد: "اين واقعه بايد ناراحت کننده باشد" ، "هيچ تعجبي وجود ندارد که تو عصباني شدي، چون به هر حال آنها را تو را در بازي خودشان راه نداده بودند." و يا "اين کار به نظر قدري ناعادلانه به نظر مي رسد". اين کار به کودک ما نشان مي دهد که واکنش هايش قابل درک بوده و همچنين شما براي او اهميت و ارزش قائل هستيد. اينکه کودک احساس کند او را متوجه مي شويد، درکش مي کنيد و به حرف هايش گوش مي دهيد از جمله نکات قابل اهميت در مواقع اضطراب و استرس زا مي باشند. احساسات را نامگذاري کنيد : بسياري از کودکان زمانيکه يک تجربه جديد احساسي را تجربه مي کنند، ممکن است به دليل ناآشنايي ندانند که چه نامي را ميتوانند بر روي آن بگذارند. در زمان بروز يک چنين مواردي بايد به آنها کمک کنيد که درک کنند چه احساسي دارند؛ به عنوان مثال خشم، نفرت، عصبانيت. با اين نوع نامگذاري کودک راحت تر مي تواند ارتباط برقرار کند و در عين حال آگاهي هايش را نيز از شرايطي که در آن قرار گرفته افزايش دهد. به او ياد دهيد که عکس العمل مناسب نشان دهد : به او کارهايي را پيشنهاد کنيد که تصور مي کنيد با انجام دادن آنها مي تواند احساس بهتري پيدا کند و به طور موقتي مشکل خود را پشت سر بگذارد. او را تشويق کنيد که به راه حل هاي متفاوت نيز فکر کند. نبايد خودتان تنها کسي باشيد که تکنيک هاي مختلف حل مشکل را ارئه مي دهد، بلکه بايد به کودکتان نيز کمک کنيد که بتواند چند ايده پيرامون مشکلي که خودش بوجود آورده در ذهن تداعي کند. اين نوع فعاليت هاي ذهني اعتماد به نفس کودک را ارتقا مي بخشند. مي بايست سعي کنيد همه کارها را خودتان به تنهايي انجام ندهيد. البته ايده هاي خوب خودتان را نيز با نظريات کودکانتان در هم بياميزيد. به عنوان مثال مي توانيد بگوييد: "نظرت در مورد اين راه حل چيه؟" گاهي اوقات صحبت کردن، گوش دادن و درک احساسات کودک بهترين کمکي است که مي توانيد در حق او انجام دهيد. در نهايت مي توانيد موضوع بحث را تغيير دهيد، در مورد يک مطلب جالب و جذاب صحبت کنيد و او را آرام نماييد. هيچ موقع نبايد بيش از حد لازم به يک قضيه کوچک توجه کنيد. فقط آنجا باشيد : گاهي اوقات برخي از کودکان به هيچ وجه دوست ندارند که در مورد چيزي که آنها را اذيت مي کند، صحبت کنند. به آنها احترام بگذاريد، فضاي مورد نيازشان را در اختيارشان قرار دهيد، و براي آنها روشن کنيد که هميشه براي حمايت و پشتيباني آنها در کنارشان هستيد و در صورت لازم مي توانند همه مسائل را با شما در ميان بگذارند. حتي زماني که کودکان با شما صحبت نمي کنند، دوست ندارند که شما پشتشان را خالي کنيد و تنهايشان بگذاريد. تنها با قرار گرفتن در کنار آنها ميتوانيد به آنها قوت قلب بدهيد. در کنارشان باشيد و با آنها وقت صرف کنيد. بنابراين اگر به اين نتيجه رسيديد که تمايلي به گفتگو با شما ندارند، سعي کنيد شروع به انجام کاري که دوست مي داريد کنيد. با هم پياده روي کنيد، فيلم نگاه کنيد، دارت بازي کنيد، و کيک درست کنيد. بايد بدانيد که حضورتان براي کودک مي تواند چه معنايي را در بر داشته باشد. صبور باشيد : به عنوان يک پدر يا مادر شايد برايتان ناراحت کننده باشد که ببينيد فرزندتان تحت فشار و استرس قرار دارد، اما به هر حال بايد از اين کار که به سرعت در پي درست کردن تمام مشکلات کودک باشيد نيز خودداري نماييد. به جاي آن سعي کنيد که به کودک کمک کرده و به تدريج تبديل به يک مشاور براي او شويد. به او ياد بدهيد که چگونه مي تواند با سربالايي ها و سر پاييني هاي زندگي مواجه شود، احساسات خود را ابراز کند، هر جا که لازم باشد آرامش خودش را حفظ کند، و براي شروع مجدد خودش را آماده کند. به خاطر داشته باشيد که شما نمي توانيد همه چيز را درست کنيد و همچنين در تمام مراحل زندگي در کنار او نيستيد که بتوانيد تمام مشکلاتش را در همه عرصه هاي زندگي حل کنيد؛ اما در مقابل مي توانيد استراتژي هاي فائق آمدن بر مشکلات را بياموزيد. با اين کار او را آماده مي کنيد تا هر گونه اضطراب و يا استرسي را که ممکن است در آينده برايش پيش مي آيد را مديريت کند.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار