گوناگون

بررسی اجمالی تاریخ اجتماعی تبریز در دهه ی ۳۰ ه.ش

پارسینه: تبریز به عنوان مرکز آذربایجان شرقی و یکی از مهم ترین شهرهای ایران، از سابقه ی کهنی برخوردار است که در دوره های مختلف تاریخی نقش هایی چون مرکز فرمانروایی ایفا کرده و به همین دلیل به رشد و گسترش این شهر در مقاطع مختلف توجه فراوانی مبذول شده است.

اهمیت این شهر به گونه ی بود که کانون توجه اروپاییان نیز قرارگرفت. تبریز این اهمیت را در دوره های معاصر نیز حفظ تا حدی که در عهد قاجار این شهر به یکی از ایالت های شاهزاده نشین تبدیل شد و در پرتو این اهمیت به سرعت رشد و گسترش یافت. حال در این مقاله برآنیم که وضعیت اجتماعی تبریز را از جنبه های مختلف از قبیل وضعیت آموزش، کشاورزی، اشتغال، سن، فرهنگ در دهه ی 30 ه.ش مورد بررسی قرار دهیم که پس از بررسی های صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که تبریز اهمیت سابق خود را به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران حفظ کرد که این موضوع باعث رشد نسبی این شهر از جنبه های مختلف اجتماعی شد.
واژگان کلیدی: تبریز، تاریخ اجتماعی، فرهنگ، آموزش

موقعیت جغرافیایی تبریز

شهرستان تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی قرار دارد. این شهر از شمال به شهرستان شبستر، از شمال غربی به اهر، از شرق به هریس و بستان آباد و از جنوب به شهرستان مراغه متصل است.-۳ این شهرستان دارای دو بخش مرکزی به مرکزیت تبریز و خسروشهر است. دارای چهار شهر تبریز، باسمِنج، سردرود و خسروشهر و شش دهستان به نام های اَجی چای، اِسپَران، میدان چای، سردصحرا، تازه کَند و لاهیجان است.-۴ شهرستان تبریز در منطقه ای نیمه کوهستانی- نیمه جلگه ای واقع شده است که ساختمان آن بر اثر یک رشته چین خوردگی ها و پیشروی و پسروی دریاچه ای وسیع به وجود آمده است که دریاچه ی کنونی ارومیه باقی-مانده ی آن است. این شهرستان شامل جلگه ی وسیعی است که کوه هایی چون میشوداغ در شمال غربی و سرخاب در شمال و سهند در جنوب آن را احاطه کرده است. کوهستان آتشفشانی سهند با وسعت 4500 کیلومتر مربع از کوه های متعددی تشکیل شده است و دریاچه های کوچکی در دامنه های آن وجود دارد. در دامنه های سهند، چشمه های آب گرم متعددی وجود دارد که بیشتر مواقع به رودهای جاری از این کوهستان می ریزند. دامنه های سهند پوشیده از چراگاه برای دامداران و ایلات این منطقه است. گسل عامل اصلی گسترش نیافتن شهر تبریز است. ناهمواری های جنوبی- که حاشیه ی جنوب و جنوب شرقی را می پوشانند- به صورت عوارض منقطع دیده می شود. در تبریز چندین چندین چشمه ی آب معدنی و گرم از جمله بارِنج، صیدکَند، سیاوان و کرگه وجود دارد.-۵ دارای دو رود سیلابی به نام های تلخه رود به عنوان بزرگ ترین رود تبریز و رود فصلی مهران رود یا میدان چای است. بخش اعظم آب این شهرستان از منابع زیرزمینی دامنه های شمالی سهند تأمین می شود و جنس زمین این منطقه از عوامل اصلی تشکیل سفره ی آب زیر زمینی است. ارتفاع بالا و توپوگرافی کوهستانی منطقه ی تبریز، بر آب و هوای این شهرستان تأثیر گذاشته است. کمبود گیاه و فقر خاک با سرمای سخت زمستان ها، وضع این منطقه را حادتر کرده است. تبریز به سبب این موقعیت جغرافیایی، سردسیر است و آب و هوای استپی خشک با زمستان سرد بسیاری دارد. میانگین بارش سالانه این منطقه 330 میلیمتر و بیشترین میزان آن در هشت ماه سال از مهر تا اردیبهشت است. در تابستان هوا خشک و حداقل بارش در مرداد 6ر4 میلیمتر است که باعث نیمه خشک بودن اقلیم منطقه و نیاز گیاهان به آب از اواسط اردیبهشت تا اواسط پاییز شده است. -۶

پیشینه تاریخی تبریز

طبق پژوهش های مورخان ارمنی و شرق شناسان، تبریز در قرن های سوم و چهارم میلادی شهری از شهرهای ماد به نام تبرمسئس بوده است. قدیمی ترین اشاره به نام تبریز در کتیبه ی سارگن، پادشاه آشور شده است که سارگن در این کتیبه از دژی محکم به نام «تاروئی» یاد می کند که به احتمال زیاد همان تبریز است.-۷ بومیان آذربایجان، تبریز امروزی را توری به معنای چشمه یا رود گرم می گفتند. حتی تا چند سال پیش بیشتر روستاهای اطراف تبریز این شهر را نام توری می شناختند. در نوشته های کهن نیز نام این شهر به شکل توریز آمده است. فاوست بیزانسی که رویدادهای سال های 390-344 م را به یونانی نوشته است درباره ی جنگ های ایران و ارمنستان در تبریز شرحی داده است که نشان می دهد که تبریز در سده ی چهارم میلادی، شهری آباد بوده و کاخ شاهی و مرکز فرماندهی نظامی داشته است. -۸ آذربایجان در سال 22 ه.ق در زمان خلافت عمر، به دست مغیره بن شعبه ثقفی فتح شد. در این زمان تبریز به صورت یک دهکده بود. این شهر از نیمه ی اول قرن سوم ه.ق به تدریج گسترش یافت و اهمیت آن به صورتی بود که بعد از زلزله ی ویرانگر آن در سال 244 متوکل عباسی دستور آبادانی آن را صادر کرد. در سال 350 ه.ق روادیان، تبریز را مرکز فرماندهی خود قرار دادند و به آبادانی آن پرداختند. -۹ ابن حوقل جغرافی دان مشهور که در سال 344 تبریز را از نزدیک دیده است از این شهر با عنوان شهری زیبا، آبادان، پرجمعیت و حاصلخیز یاد کرده است. -۱۰ تبریز در دوره ی حکومت اتابک مظفرالدین ازبک بن محمد و سلطنت جلال الدین خوارزمشاه پایتخب بود و متناسب با آن کارکرد حکومتی، سیاسی، دفاعی، اقتصادی و مسکونی داشت. در دوره ی مغول، تبریز از نظر اقتصادی شهری غنی بود. کشاورزی و باغ و میوه های فراون داشت. اهمیت تبریز در دوره ی مغول چنان بود که اباقاخان پسر هلاکو، آن را به پایتختی خود انتخاب کرد. -۱۱ پس از آنکه ارغنون به تشویق تجارت بین ایران و اروپا پرداخت و به این ترتیب تبریز در کانون توجه اروپاییان قرار گرفت. علاوه براین مرکز علوم دینی نیز بود. به طوری که ابوالخیر ناصر الدین عبدالله بن عمر بیضاوی، فقیه شافعی عصر مغول به تبریز مهاجرت کرد و به تدریس علوم دینی پرداخت. رشد معماری و اعتلای فرهنگی تبریز در دوره ی مغول در زمان غازان خان و وزیر وی رشید الدین فضل الله صورت گرفت. پس از اسلام آورن غازان، فضای شهر با ساخت بناهای فرهنگی و ساخت مجموعه عمارات غازانی و ربع رشیدی تغییر یافت. -۱۲ در زمان جلایریان و سلطان اویس جلایری، تبریز به عنوان پایتخت ییلاقی انتخاب شد. سلطان اویس جلایری، بنایی بسیار بزرگ در تبریز به نام دولتخانه ساخت. کلاویخو، سفیر اسپانیایی که از این دولتخانه در سال 806 دیدن کرده آن را چنین توصیف کرده است:«کاخ بزرگی دیدیم که در پیرامون آن دیواری کشیده شده بود. نقشه ی این کاخ بسیار زیبا بود و در آن بیست هزار اتاق و دستگاه های مجزا و مستقل دیده می شد. معلوم شد که این کاخ بزرگ را پادشاهی ساخته است به نام سلطان اویس. وی این کاخ را با مصرف کردن همه ی موجودی خزانه ی خویش... بساخت...» -۱۳
در زمان قراقویونلوها به دستور ابوالمظفر جهانشاه مجموعه ای زیبا از مسجد، خانقاه، صحن و کتابخانه و مقبره ساخته شد که از این مجموعه تنها مسجد کبود باقی ماند که امروزه با این نام همچنان باقی است و مرمت و بازسازی شد. در زمان آق قویونلوها نیز تبریز پایتخت شد و رو به آبادانی گذاشت و بناهایی دیگر به شهر اضافه شد که از آن جمله مدرسه ی نصیریه، مسجد مقصودیه و میدان - بازاری به نام قیصریه می توان نام برد.-۱۴ با روی کار آمدن صفویان و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران توسط شاه اسماعیل اول، پیامدهای این سیاست برای شهر تبریز نتایجی در برداشت که از آن جمله دست به دست شدن و اشغال شهر تبریز در اثنای جنگ های صفویان و عثمانی که در نهایت باعث انتقال پایتخت از تبریز به قزوین و در ادامه به اصفهان شد. اما با وجود انتقال پایتخت، آذربایجان همچنان مرکز اصلی حکومت و شهر تبریز به عنوان مرکز آذربایجان باقی ماند. -۱۵
موقعیت تجاری و سیاسی- نظامی و بین المللی تبریز در عهد قاجار این شهر را به یکی از ایالت های شاهزاده نشین این دوره تبدیل کرد. با رونق اقتصادی و فرهنگی تبریز، در نیمه ی دوم سده سیزدهم این شهر به پل ارتباطی ایران با قفقاز و عثمانی و اروپا تبدیل شد و به همین دلیل اندیشه های جدید و نمودهای فرهنگی در ابتدا وارد این شهر می شد و سپس به شهرهای دیگر منتقل می شد. نخستین تماشاخانه ی تبریز، با نام «هیئت آکتورال آذربایجان» توسط بیوک خان نخجوانی با الهام از هنر نمایش در قفقاز در تبریز ساخته شد. نخستین مدرسه ی جدید را میرزا حسن رشدیه در تبریز ساخت و در طول یک سال 1325- 1324 شش مدرسه به سبک امروزی در تبریز ساخته شد.-۱۶
تبریز در انقلاب مشروطه نیز تأثیر گذار بود. با به توپ بستن مجلس دوم شورای ملی مردم تبریز نیز به اعتراض پرداختند. ستارخان با یارانش در محله ی امیر خیز تا جایی مقاومت کردند که جنگ به سود مجاهدین پایان یافت. در سال 1299 نیز شیخ محمد خیابانی بر استعمار انگلیس در تبریز قیام کرد و قرارداد وثوق الدوله انگلیس را لغو کرد.-۱۷ در دوره ی پهلوی، با اقداماتی که در تبریز صورت گرفت ظاهر این شهر از حالت سنتی به شکل امروزی آن درآمد. نخستین اقدام، احداث خیابان های عریض و مستقیم و اتومبیل رو بود. نخستین خیابان تبریز، خیابان پهلوی- امام خمینی کنونی- بود که به دستور عبدالله خان طهماسبی فرمانده لشگر آذربایجان طی سال های 1305- 1300 ساخته شد. همزمان محوطه ی پیرامون ارگ علیشاه، به باغ ملی و گردشگاه عمومی تبدیل شد.-۱۸ اقدامات عمرانی شهر تبریز تا سال 1320 ادامه داشت که در این سال با اشغال تبریز توسط قوای روس در این کار وقفه پیش آمد. با روی کار آمدن فرقه ی دموکرات، تبریز به عنوان پایتخت آنها انتخاب شد که این فرقه نیز نتوانست کار چندانی به پیش ببرد. با سرکوبی فرقه ی دموکرات و برقراری آرامش رشد این شهر از سر گرفته شد. پس از رویدادهای 2 مرداد 1332، خیابان های دیگری در محدوه ی شهر اضافه شد. خیابان منصور از شمال امتداد یافت. خیابان خاقانی در شمال مهران رود، با نام ثقه الاسلام تا بخش های مرکزی محله سرخاب احداث گشت. در سال 1337، خیابان شمس تبریزی با عبور از محله های شتریان و امیرخیز، خیابان ثقه الاسلام را به پل و میدان منجم متصل کرد. دروازه ی گجیل بر اثر بی-توجهی مسئولان وقت شهرداری از میان رفت. با ایجاد خیابان ها، محدوده ی مرکزی و هسته ی تاریخی شهر در درون یک چهار ضلعی قرار گرفت که مجموعه ی بازار در بخش مرکزی قرار گرفت. عمارت حرمخانه نیز در 1348 تخریب شد و به جای آن ساختمان فرمانداری ساخته شد.-۱۹ و در سال 1337 استان آذربایجان به دو استان آذربایجان شرقی با مرکزیت تبریز و آذربایجان غربی با مرکزیت ارومیه تقسیم شد.-۲۰
زبان مردم تبریز ترکی آذری و فارسی است. مردم تبریز پیش از رواج یافتن زبان ترکی، به گویش آذری سخن می گفتند که تا حدود قرن یازدهم در آذربایجان رایج بود که تا به امروز هم بقایایی از آن با نام «تاتی» در برخی از روستاهی این شهرستان رایج است. زبان آذری با نفوذ زبان ترکی در آذربایجان رو به ضعف نهاد. در دوره ی محمود غزنوی و سلوجقیان و پس از آن مغولان و ترکمانان قراقویونلوها و آق قویونوها و صفویه به تدریج زبان ترکی در آذربایجان رایج شد به صورتی که اکثر مردم این مناطق به این زبان تکلم می-کنند.-۲۱

بازار تبریز

یکی از نشانه های وسعت و اهمیت شهر تبریز بازار آن است. قدیمی ترین اسناد مکتوب که در آن به بازار تبریز اشاره کرده است مربوط به قرن چهارم هجری به بعد است از جمله افرادی چون ناصرخسرو و مقدسی بازار تبریز را به آبادانی و مملو از کالا دیده و نوشته اند.-۲۲ یاقوت حموی نیز که در قرن هفتم هجری از تبریز دیدن کرده است آن را به دلیل فراوانی میوه و ارزانی مورد تمجید قرار داده است و کالاهای تبریز را چنین برشمرده است«در آن شهر از پارچه های عبائی، سقلاطون، اطلسی و سحاده زیاد به عمل می آید و به دیگر شهرهای شرق و غرب صادر می شود.»-۲۳ ابن بطوطه نیز بازارهای تبریز را پر از کالا، آباد و بهترین بازارهای دنیا را معرفی کرده است و در این ارتباط نوشته است:«...فردای آن روز از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده می شد، رسیدیم و آن بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم. هر یک از اصناف و پیشه وران در این بازار محل مخصوص دارند...»-۲۴ بازار تبریز به عنوان هسته مرکزی شهر باعث شده است که همواره در طول تاریخی تمامی بافت شهر نسبت به این هسته مرکزی به صورت شعاعی شکل گیرد که در طول ادوار مختلف این هسته دستخوش تغییر و تحولات مختلفی قرار گرفته است. به عنوان مثال در دوره ایلخانان توجه اصلی بازار به طرف درب گجیل بوده است چرا که این محدوده به طرف شام غازان بوده است که مقر اصلی زندگی غازان بوده و یا این که توجه و هسته مرکزی بازار در زمان تاج الدین علیشاه بیشتر به طرف جنوب و رو به مسجد علیشاه بوده است.-۲۵ در دوره قراقویونلوها نیز سلطان جهانشاه دستور ساخت مسجد کبود را داد که شاهکار معماری اسلامی است و به فیروزه اسلام مشهور است که پس از احداث این مسجد رشد و گسترش بازار به طرف شرق هسته مرکزی گرائید. با روی کار آمدن آق قویونلوها نیز اوزون حسن با احداث مسجد حسن پادشاه و مجموعه های اطراف آن، توسعه هسته مرکزی را به طرف شمال و شمال شرق متمایل ساخت و چون این بناها در شمال رودخانه مهران رود بود برای جلوگیری از عدم تفکیک بازار باعث به وجود آمدن پل بازارهای زیبایی بر روی رودخانه مهران شد. این اقدامات عمرانی در دوره های دیگر نیز ادامه داشت.-۲۶ با روی کار آمدن حکومت پهلوی و گسترش اندیشه های جدید و شهرنشینی، شهر تبریز نیز با توجه به وسعتی که داشت و از این نظر دومین شهر بزرگ کشور بود مورد تهاجم این تفکرات قرار گرفت. با اولین خیابان کشی ها، بخش هایی از بازار بزرگ تبریز از پیکره ی اصلی آن جدا شد و لطماتی جدی از لحاظ کالبدی و عملکردی بر آن وارد آمد.-۲۷ بازار تبریز دارای بیست راسته و راسته بازار، 35 سرا، 25 تیمچه، 11 دالان و نزدیک به 5500 مغازه، حجره، فروشگاه و چهل صنف و شغل است. در این بازار علاوه بر مسجد جامع، دارای نوزده مسجد و نه مسجد دینی است. -۲۸ بانی بازار و تیمچه و سرای امید، میرزا محمد خان امیر نظام زنگنه معاصر با عباس میرزا نایب السلطنه است. قدیمی ترین قسمت بازار کنونی تبریز قسمتی است که بنای آن به اوزون حسن قراقویونلو نسبت داده می شود. بزرگ ترین گنبد بازار گنبد تیمچه امیر، پهن ترین و زیباترین قسمت بازار تیمچه مظفریه است. -۲۹
می توان گفت نقش بازار در شهرهای اسلامی با استقرار در میادین اصلی و نزدیکی که با مساجد جامع و بزرگ دارند، علاوه بر بُعد اقتصادی آن از جایگاه ویژه اجتماعی و مذهبی نیز برخوردار بوده اند. این جایگاه به دلیل ارتباط کهن بازار با نهادهای مذهبی و نقش اجتماعی بازاریان به عنوان متدینین و خیرین مورد توجه جامعه می باشد.
بازاریان تبریز نیز از این قضیه مستثنی نبودند و در همه ی تحولات کشوری و محلی به ایفای نقش پرداختند و با تحت فشار آوردن بر روی حکومت حاکم آنها را به اجرای سیاست دلخواه وادار می کردند. بازاریان تبریز از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشتند. اما بیشترین اعتراض آنها طی حکومت محمدرضاشاه پهلوی شکل گرفت که کارساز نیز بود. نارضایتی های آنان به اشکال مختلف چون تعطیلی بازار، تهیه طومار، پخش اعلامیه، شب نامه و وعظ و سخنرانی خود را نمایان ساخت. از فعالیت عمده ی بازرایان تبریز می توان به حضور آنها در مبارزه با فرقه دموکرات آذربایجان اشاره داشت. با استقرار فرقه دموکرات در آذربایجان، بازاریان تبریز به مخالفت با آنها پرداختند به گونه ای که بازریان و فرقه از این به بعد رو در روی یکدیگر قرار گرفتند تا حدی که پیشه وری در واکنش به این موضوع مقاله ای تحت عنوان «هویت با داشتن حجره و دکان تعیین نمی شود» در روزنامه آذربایجان نوشت که بخشی از آن به صورت ذیل است:
«جسته جسته به اداره ما خبر می رسد که دست های مرموزی در بازار دارند بر علیه فرقه دموکرات و اصول آزادی کارهایی می کنند و کاغذهایی به امضا می رسانند، در اثر تحقیقات معلوم شد که آقایان تلگرافی را که از طرف اجتماع 1500 نفری که در 29 شهریور ماه در سالن شیر و خورشید تشکیل شده به کنفرانس وزیران دول متفق مخابره گردیده است تکذیب می نماید سپس نامه آقایان منتشر گردید، ما اصولاً مخالف توهین و تحقیر هستیم و تهمت زدن را مادون شئونات حزبی می دانیم، بنابراین در شخصیت امضا کنندگان بحث نمی-کنیم و از اینکه برای پُر کردن صفحه تلگراف بعضی از فامیل های بازاری حتی گربه خانه خود را هم خواسته-اند در آن به گنجانند کار نداریم، حرف ما سر این است که مردان شرافتمند باید همیشه در مبارزه و زد و خورد سیاسی از راه مستقیم، صداقت و راستگویی منحرف نشوند، طرف مقابل را با تهمت و افترا مورد حمله قرار ندهند، آقایانی که پس از بیست روز دوندگی در بازار توانسته اند جمعی از صنف خودشان را بر علیه فرقه دموکرات و آزادی وادار به امضا نمایند حتی این اصل را هم نتوانسته اند مراعات کنند و خیال کرده اند که خارج از سقف تاریک حجره های بازار تبریز دنیایی نیست و می شود حرف های بی اساس را که در پشت پرده گفته می شود در روز روشن در میان دنیایی که مو را از ماست بیرون می کشند نوشت و انتشار داد، اولاً آقایان باید دانسته باشند که سواد تلگراف مخابره شده در دست هست آن را فرقه دموکرات در شماره روزنامه آذربایجان ارگان رسمی خود منتشر نموده است تحریف و تفسیر آن به این سهولت امکان پذیر نیست در تلگراف ابداً و اصلاً در موضوع تفکیک و یا تجزیه چیزی نوشته نشده است در آن گفته می شود در ایران اصول مشروطیت و دموکراسی از بین رفته این را کسی نمی تواند انکار بکند و آقایانی که به این حقیقت معترضند بگیرند تلگراف متعدد آقای تقی زاده را بخوانند و خجالت بکشند، ثانیاً در تلگراف گفته شده است که در اثر سیاست شوم دیکتاتوری به آذربایجان توجه نشده، شهرها و دهات آن به خرابه زار رقت آور مبدل گردیده است البته آقایانی که در دوره دیکتاتوری و در زمان جنگ از بدبختی و فلاکت مردم استفاده کرده کرورها به دست آورده اند از این حرف حسابی خوششان نخواهد آمد و نیامده است، ما این را از اول می-دانستیم، ثالثاً گفته شده است که طبق قانون اساسی مردمان ایالات و ولایات ایران باید در اداره امور داخلی خودمختار باشند تا بتوانند از فلاکت ها و بدبختی ها با اراده خود جلوگیری نمایند این را حالا هم می گوییم و مبارزه ای که آزادیخواهان آذربایجان سال ها است با اشکال گوناگون ادامه داده و می دهند غیر از این هدفی ندارند.» در ادامه می نویسد«به طوری که در بالا گفتیم زیر سقف بعضی از حجره های بازار به اندازه ای تاریک است که در آنجا نور حقیقت نمی تواند راه پیدا بکند، بعضی از مردمانی که در این حجره تاریک به سر می-برند به اندازه ای از فهمیدن حقایق زندگی دور هستند که به غیر از خود به چیزی از مردمانی که شب و روز بی پول می دوند برای هیچک از طبقات دیگر مملکت حق حیات قائل نیستند، این ها هویت و شخصیت را در پول و دارایی می دانند، آذربایجان را فقط چند کاروانسرای بازار حساب می کنند... »-۳۰ در سال 1324 بازار تبریز به مخالفت با این فرقه پرداخت و این دشمنی را در مراسم عزاداری آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی آشکار ساخت که در نتیجه ی آن تلاش فرقه دموکرات برای ایجاد تحول فکری مردم و جداسازی آنان از مذهب خنثی ماند. -۳۱ بازاریان در ادامه ی فعالیت خود در سال 1329 به حمایت از جبهه ی ملی و دکتر مصدق و آیت الله کاشانی پرداختند و با سقوط دکتر مصدق از اولین قشرهایی که به حمایت از دکتر مصدق پرداخت بازاریان بودند و این نقش خود را در مخالفت با حکومت پهلوی در جریان 15 خرداد نیز ادامه و با انجام تظاهرات گسترده به مخالفت با سیاست های رژیم پرداخت تا این که سرانجام پس از وقایع 29 بهمن 1356، بازار تبریز رهبری مبارزات مردم تبریز تا پیروزی انقلاب را به دست گرفت.-۳۲

سیستم آموزشی تبریز
اولین مدرسه دولتی در تبریز در سال 1275 تأسیس شد و به دلیل حمایتی که ولیعهد آن دوره، مظفرالدین شاه از آن کرد، مدرسه ی مظفری نام گرفت و به دارالفنون تبریز و یا دارالفنون دوم مشهور شد. در حقیقت این مدرسه، اولین مدرسه ی جدید متوسطه ی تبریز و پس از دارالفنون، دومین مدرسه عالی در ایران بود.-۳۳ دومین مدرسه متوسطه تبریز، مدرسه لقمانیه بود که توسط زین العابدین لقمان الملک با همکاری افرادی چون سید حسن تقی زاده و محمد علی تربیت ساخته شد. در سال 1301 ه.ق مبلغان مذهبی آمریکا، مدرسه ی «مموریال» را ساختند که شامل دوره های ابتدایی و متوسطه بود. با انقلاب مشروطه مدارس زیادی در تبریز ساخته شد. به طوری که در طول پنج سال از 1329-1324 نزدیک به بیست مدرسه در تبریز ساخته شد.-۳۴ تعداد آموزشگاه های تبریز در سال 1331، 92 باب بود که بیست و یک باب آن ملی و بقیه دولتی بودند. در سال 1332 چهار مدرسه ی دیگر به تعداد دبستان های دولتی اضافه و دوره ی دوم متوسطه نیز در دبیرستان رازی افتتاح شد. در سال 1333 تعداد مدارس تبریز به صد و پنج باب رسید که در واقع نه مدرسه اضافه شد که شامل دو دبیرستان و هفت دبستان دولتی بود و سیر افزایشی مدارس در سال 1334 نیز ادامه داشت. از مهم ترین اقدامات آموزش و پرورش تبریز در دهه ی سی تشکیل اداره همکاری های فرهنگی است که از مهم-ترین اقدامات این نهاد تأسیس و تشکیل کلاس های تابستانی در تبریز است. در سال 1332 برنامه تعلیمات سالمندان روستایی در تبریز، شبستر، اردبیل و مراغه به اجرا درآمد و در ادامه اقداماتی در زمینه تشکیل مدارس کشاورزی ابتدایی و حرفه ای صنعتی انجام گرفت در این راستا برای پیش بردن این برنامه در سال 1333 تعداد 240 نفر از معلمین مدارس ابتدایی در کلاس های تابستانی شهرهای اردبیل و تبریز شرکت کردند که در سال های بعد نیز ادامه یافت.-۳۵

اولین دانشگاه رسمی تبریز پس از تقاضای مردم و نمایندگان آذربایجان در سال 1326 در تبریز افتتاح شد. بدین صورت که پس از تلاش های زیاد نمایندگان مجلس این شهر لایحه ی تأسیس دانشگاه تبریز در زمان وزرات فرهنگ دکتر عیسی صدیق به صورت ذیل تصویب شد:«نظر به لزوم فوری تأسیس دانشگاه تبریز از تاریخ این تصویبنامه تا دو ماه به وزیر فرهنگ اختیار داده می شود که برای دانشگاه تبریز رؤسا و معلمین به قراری که در این تصویب نامه مندرج است استخدام و به منظور تأسیس آن دانشگاه طرح قانونی لازم و برای تصویب مجلس شورای ملی تقدیم نماید.» که پس از این در آبان 1326 طی یک جشن، دانشگاه تبریز افتتاح شد که عبارت بود از یک دانشکده ی ادبیات به ریاست خانبابایی و یک دانشکده ی پزشکی به ریاست دکتر حبیبی که در مجموع دارای 153 دانشجو بود. -۳۶ پس از طی هشت سال یعنی تا سال 1334، دانشگاه مراحل ترقی را به سرعت طی کرد. در سال 1328 دانشگاه تبریز به مانند دانشگاه تهران دارای شخصیت حقوقی گردید که به موجب آن مشمول تمام قوانین و مقررات دانشگاه تهران قرار گرفت و شعبه های دیگر دانشگاه به تدریج بر آن افزوده شد. از جمله در سال 1327 آموزشگاه عالی مامائی و پزشکیاری و در سال 1329 شعبه ی دانشسرای عالی در دانشکده ی ادبیات تأسیس شد.-۳۷

جمعیت تبریز
اولین سرشماری به معنی واقعی و به صورت علمی در سال 1335 در تمام نقاط کشور صورت گرفت که بعد از آن هر 10 سال یک بار سرشماری صورت می گرفت. در سال 1335 جمعیت تبریز 996/289 نفر که در سال 1345 به 413/403 نفررسید که در این ده سال 417/113 نفر به جمعیت تبریز اضافه شد که از جمله دلایل آن می توان به بهبود بهداشت و کاهش مرگ و میر اشاره کرد.-۳۸ از این تعداد جمعیت بیشتر از نیمی از آنها در بخش کشاورزی مشغول به کار بودند که در بخش صنعت و خدمات درصد کمتری مشغول بودند اما به تدریج با رشد صنعت و افزایش تحصیلکرده ها، جمعیت شاغل در این قسمت رو به افزایش رفت.-۳۹

اقتصاد شهرستان تبریز

1- دامپروری شهرستان تبریز
با توجه به آب و هوای سرد تبریز، در همه ی ایام شهر مراتع کافی و دائمی در این شهرستان وجود ندارد که این شرایط اقتضا می کند گله داری به صورت گسترده و کوچ نشینی در این شهرستان شگل نگیرد. اما روستاهای شهرستان تعدادی دام اعم از گوسفند، بز، گاو، گاومیش، اسب، استر و الاغ جهت رفع نیازهایشان نگه داری می کنند. به دلیل شرایط آب و هوای منطقه، دام پروری روستاهای این شهرستان متکی بر کشاورزی و تهیه علوفه خشک است. در روستاهای شهرستان تبریز، تربیت و پرورش طیور به روش قدیم معمول بوده که با توجه به کمی بازده آن، این روش برای آنها مقرون به صرفه نبوده تا این که سال ها بعد در بعضی از شهرستان ها و شهرک های اطراف مراکز بزرگ پرورش مرغ دایر و مراغداری به روش و سبک جدید دایر شد. -۴۰

2- کشاورزی
از نظر محصولات کشاورزی در تبریز در دهه ی سی باید گفت که بیشترین سطح کشت زمین های این شهرستان در اختیار گندم و جو بوده است چون زراعت گندم و جو کشت اساسی و بنیادی روستاهای این شهرستان بود. کشت این محصولات در فصول بهار و پاییز در جلگه ها به صورت آبی و در تپه ها و دامنه ها به طریق دیمی انجام می گرفت. گندم پاییزه نیز در فصل پاییز کاشته می شد که در اوایل تابستان درو که مقدار آن از گندم بهاری بیشتر بود. بیشترین کشت این محصولات به ترتیب در شهرهای محال هریس، بستان آباد، مهرانرود، بدوستان، روستاهای اطراف شبستر و روستاهای شرق تلخه رود صورت می گرفت. بیشتر گندم تولید شده به مصرف داخلی می رسید زیرا بیشتر مواقع به دلیل خشکسالی و آفات و عدم استفاده از تکنولوژی حتی تأمین خوراک سالیانه نیز تأمین نمی شد که بخواهند از تولیدات به بیرون از کشور صادر کنند. از دیگر محصولات کشاورزی می توان به سیب زمینی، پیاز، دانه های غذایی و انواع سبزی های خوردنی اشاره داشت که سیب زمینی بیشتر در باسمنج، سعیدآباد، آستاری، بستان آباد، سیسان و حاجی آقا کشت می شد. پیاز نیز به مقدار زیاد در ایلخچی، خسروشاه، خاساوان و قره ی تپه طسوج رواج داشت. صیفی کاری تبریز نیز درخور توجه بود اما به دلیل سردی هوا این محصول دیرتر به بازار عرضه می شد که به دلیل پایین بودن قیمت، سود چندانی برای کشاورز باقی نمی ماند. هندوانه ممقان و خیار باسمنج نیز در نوع خود ممتاز بودند.-۴۱ در مورد میوه ها نیز باید گفت انواع میوه ها در این شهرستان تولید که هم به صورت تازه به مصرف می رسید و هم به صورت خشکبار که خشکبار آن را به دیگر استان ها و خارج از کشور صادر می کردند. از جمله این میوه ها انگور است که در انواع مختلف از قبیل بیدانه، عسگری، دزماری، شاهانی، یاقوتی، صاحبی، قیصی، کشمشی، الحقیريال ملامقصودی، تبرزه و خلیلی کاشت می شد. این محصول علاوه بر مصرف داخلی به صورت کشمش و مویز به خارج از کشور صادر می گشت. از دیگر محصولات که سطح وسیعی از باغ های تبریز را به خود اختصاص داده است زردالو می باشد که در مغرب جلگه شهرستان تبریز از مناطقی چون سردرود، خلجان، اسکو، آذرشهر و خسروشاه به مقدار زیاد کشت می شد. از دیگر میوه های این شهرستان می توان به هلو، گردو، به، پسته و فندق اشاره داشت. -۴۲ در این شهرستان انواع درختان راش، بلوط، ممرز، افرا، ون و بعضی درختان میوه ی جنگلی مانند گردو، گیلاس، فندق، سیب و گلابی رشد می کند. همچنین در بیشتر نواحی آن انواع گیاهان از جمله کنگر وحشی، خارشتر، چمن، خاکشیر، قیاغ اولی، شیرین بیان، روناس، گندمیان، بومادران و گون کتیرا وجود دارد. از جانوران این منطقه گرگ، گراز، روباه، خرس، قوچ، میش، بز وحشی، شغال، آهو و خرگوش می توان نام برد.-۴۳

3- اقتصاد صنعتی
شهرستان تبریز به علت موقعیت جغرافیایی و واقع شدن بر سر راه های تجاری شرق و غرب و عوامل تاریخی و سیاسی از دیرباز از مراکز مهم تجاری و صنعتی کشور بوده است. گسترش صنایع ماشینی اروپا و ارزانی و فروانی کالا و دگرگونی راه های تجاری به علت گسترش وسایل حمل و نقل دست به دست هم داد تا تبریز موقعیت اقتصادی سابق خود راه از دست دهد. با روی کار آمدن رضاشاه و به تقلید از کشورهای غربی به حمایت از صنایع داخلی و گسترش آنها پرداخت که باعث شد اقتصاد تبریز از حالت رکود قبلی بیرون آید اما بار دیگر با بروز جنگ جهانی این رشد متوقف و اقتصاد صنعتی شهر متوقف گشت. تا این که بار دیگر با پایان جنگ و کودتای 28 مرداد که سیاست دولت به سمت سیاست مستقل ملی تغییر یافت دولت سیاست حمایت از صنایع را در پیش گرفت و به این ترتیب مقدمات پیشرفت های صنعتی شهرستان تبریز برای بار دیگر فراهم شد و در این راستا کارخانه های تولیدی برای رقابت با کشورهای صنعتی تأسیس شد.-۴۴ از سال 1344 تبریز به مرکز صنایع استان تبدیل شد و کارخانه جات مهمی چون ماشین سازی، تراکتورسازی، لیلانددیزل، ایدم، درمن دیزل، پالایشگاه نفت، سیمان سازی، نساجی، کبریت سازی و قالی بافی تأسیس شد.-۴۵
4- صنایع دستی
صنایع دستی به آن قسمت از صنایع گفته می شود که تماماً یا قمستی از آن با دست در چارچوب فرهنگ و بینش های فلسفی و ذوق هنری انسان های هر منطقه با توجه به میراث قومی آنان ساخته می شود. از مهم ترین صنایع دستی این شهرستان صنعت فرش بافی است که از نیمه ی دوم قرن نوزدهم به بعد گسترش یافت. تبریز در دوره ی مغول و صفویه مرکز بافت و داد و ستد قالی بود که به مرور این صنعت در تبریز در سیر تکاملی به پایگاه هنرهای زیبا رسید. از مهم ترین صنایع جدید کارخانه ای این شهرستان، صنایع نساجی است. در حقیقت صنایع نساجی ماشینی به صورت امروزی به حدود سال 1280 برمی گردد. اولین کارخانه نساجی ایران یک دستگاه ریسندگی 1200 دوکی بود که توسط صنیع الدوله از سوئیس خریدری و در سال 1280 در تهران راه اندازی شد. دومین کارخانه ریسندگی به وسیله ی حاجی رحیم آقا قزوینی در تبریز تأسیس و در سال 1289 محصولات آن وارد بازار شد که پس از آن این صنعت به تدریج رو به گسترش نهاد.-۴۶ در گزارشی وضع کارخانه های نساجی آذربایجان شرقی در سال 1337 به صورت ذیل است:
تعداد کارخانه تعداد دوک ریسندگی تعداد دستگاه بافندگی
2 8616 67

روابط اجتماعی مردم
با افزایش جمعیت شهرستان از سال 1335 و به تبع آن توسعه ی سطح شهر، روابط بین مردم تا حدودی تغییر یافت. بستگی میان افراد که نسبتاً براساس وحدت نظر و عواطف و مشابهت روحیات، استوار بود به پیوندی تازه که مبتنی بر تمایز و تفاوت فکری و شغلی و نیازمند به همکاری و یاری متقابل است تبدیل شد. در بعضی از محلات کنار شهر، روابط اجتماعی بیشتر به صورت شرکت در مجالس سوگواری و یا حضور در مساجد و تکایا در ایام عزاداری به ویژه در ماه محرم بود. در صورتی که رعایت این اوضاع در بعضی از نقاط شهر یا کوه های مرکزی شهر با نقاط یاد شده متفاوت است. تفریحات نیز شکل های مختلفی پیدا کرد. قوه خانه نشینی و گوش دادن به سخنان سخنوران و نقالان در بین تبریزیان به ویژه در میان صنف کارگران و بارزیان متداول بود. هر یک از صنف های اجتماعی، قهوه خانه های مخصوص به خود داشتند از قبیل قهوه خانه معماران، دلالان، نوحه خوانان و ... در بعضی از محلات مانند درب گنجیل بساط قهوه خانه و موسیقی محلی در بعضی از ساعات روز فراهم بود که علاقه مندان در وقت معین حاضر می شدند و از آن استفاده می کنند. در فصل زمستان بعضی از خانواده ها و یا همسایگان دور هم جمع می شدند و در ارتباط با موضوعات مختلف به صحبت مشغول می شدند. این خصوصیت و ویژگی ها به نوبه ی خود نشان دهنده ی این موضوع است که هنوز شهر از سیمای روستایی کاملاً فاصله نگرفته و ویژگی های شهر مدرن را نپذیرفته است. -۴۷

مطبوعات تبریز
انتشار نخستین روزنامه در تبریز به سال 1275 برمی گردد که اولین روزنامه تحت عنوان «اخبار دارالسلطنه ی آذربایجان» منتشر شد و پس از آن انتشار نشریات به تدریج ادامه یافت به گونه ای که تا سال 1362 بالغ بر صد عنوان روزنامه در تبریز به چاپ شد.-۴۸ بیشتر نشریات تبریز در دهه ی 1330 در مخالفت با رژیم حاکم به انتشار می رسیدند در حقیقت مدیران مطبوعات این شهرستان با انتشار نشریات سعی می کردند نقش خود را در آگاهی دادن به مردم ایفا کنند اما به دلیل فشار و اختناق حاکم بر جامعه ی آن دوره بسیاری از این نشریات پس از چند شماره به دلیل درج مطالب خلاف میل حکومت پهلوی توقیف می شدند که در ادامه به شماری از این نشریات می پردازیم:

آزادمرد
روزنامه ی آزاد مرد با مدیریت اشرفی گنجه ای به چاپ رسید. وی روزنامه نگای شجاع و از دوستان دکتر مصدق بود و با انتشار روزنامه آزاد مرد، مبارزه مردم تبریز را در تأیید جبهه ملی ایران سامان دهی کرد. اما با کودتای 28 مرداد 1332 وضعیت جدیدی بر مطبوعات کشور حاکم شد. اردشیر زاهدی در طول حکومتش، با وضع قوانین جدید، سعی بر ایجاد محدودیت های گسترده برای مطبوعات داشت به همین دلیل تعداد زیادی از نشریات، در این دوره توقیف شدند که آزاد مرد نیز از این قضیه مستثنی نگردید که به دلیل چاپ مطالب در موافقت با دکتر مصدق توقیف شد.

چکاو
این روزنامه توسط ابوالقاسم برادران از دوستان اشرفی گنجه ای منتشر که پس از مدت کوتاهی با کودتای 28 مرداد توقیف شد.

ستاره روز
از دیگر روزنامه های طرفدار دکتر مصدق روزنامه ی ستاره روز است که مدیریت آن با محمد علی دادران از پیروان مکتب مصدق بود. ستاره روز به صورت هفتگی و در دو رنگ برای مدت کوتاهی منتشر شد که با توقیف های 28 مرداد این روزنامه نیز تعطیل شد. مدیر مسئول آن با توقیف روزنامه اش به کویت رفت که با بازگشت به کشور، درگذشت.

اختر شمال
به مدیریت سید باقر کروبی از سال 1322 به صورت یومیه در تبریز منتشر می شد. سید باقر کروبی از همان ابتدای انتشار اختر شمال به مبارزه با عوامل بیگانه پرداخت . از جمله در سال های اشغال کشور در جنگ جهانی دوم با دشمنان و اشغال کشور به مبارزه برخاست. پس از آن با شکل گیری فرقه دموکرات و بحران سیاسی موجود، تبریز را ترک کرد. اما با شکست فرقه دموکرات بار دیگر به تبریز بازگشت و به انتشار روزنامه ی خود پرداخت که این بار احساسات میهمن پرستانه های خود را در حمایت از دکتر مصدق و جبهه ملی نمایان ساخت. به دلیل حمایت از مصدق پس از کودتای 28 مرداد توقیف شد که دیگر هیچ وقت منتشر نشد زیرا مدیر مسئول آن پس از آن به تهران رفت و در آنجا درگذشت.

نعره شرق
این روزنامه پر محتوا در قطع کوچک چهار ستونی به صورت هفتگی و با مدیریت جلیل نوبری منتشر می شد که طی سال های 1332-1331 به صورت یک روزنامه ی ضد سلطنت نمایان شد و به همین دلیل نیز با پیروزی کودتا و حاکم شدن دولت کودتا این روزنامه نیز توقیف گشت.

منادی و قدرت ایمان
این دو روزنامه توسط پدر و پسر احمدیان منتشر شد که البته مادر خانواده نیز امتیاز روزنامه گرفت و به طور خانوادگی به انتشار سه روزنامه پرداختند. اما این سه روزنامه در حد یک نشریه ی معمولی نبودند. مطالب آنها بیشتر مزاح و شوخی بود. این روزنامه ها نیز پس از کودتای 28 مرداد توقیف شدند. -۴۹
عصر تبریز
از دیگر روزنامه نگاران فعال در عرصه ی مطبوعات تبریز می توان از احمد بنی احمدی نام برد که برای اولین بار پس از کودتای 28 مرداد 1332 با شجاعت، سیاست های حکومتی را زیر سؤال برد که به همین دلیل دولت وقت با انتشار روزنامه اش به مخالفت برخاست اما وی با نوشتن مقالات در روزنامه های دیگر طبع سرکش خود را آرام می کرد. همچنین باید افزود که انتقادات وی از محدوه ی شهر و استان فراتر می رفت و بیشتر مسئولان حکومتی را مورد سرزنش قرار می داد. در سال 1343 روزنامه تبریز را منتشر کرد که پس از مدتی به عصر نوین تغییر نام داد و از یک روزنامه خبری یومیه به هفته نامه سیاسی تغییر یافت. -۵۰

آذرآبادگان
محمد دیهیم نیز از دیگر روزنامه نگاران فعال سیاسی تبریز است که از پس از شهریور 1320 در حوادث سیاسی تبریز به ایفای نقش پرداخت. وی با انتشار روزنامه آذرآبادگان و تأسیس جمعیت فداکاران آذربایجان به مبارزه با کمونیسم پرداخت و در مبارزه با کمونیسم بین المللی گروه های چپ آنچنان پیش رفت که رژیم پهلوی به نشانه ی قدرشناسی شرایط ورود او را به مجلس برای چند دوره فراهم کرد. همچنین نامبرده با جبهه ملی و دکتر مصدق نیز به مخالفت پرداخت و در مواضع سیاسی از نظام مشروطه سلطنتی دفاع می کرد. در پایان باید افزود که این روزنامه، تنها روزنامه ی تبریز بود که تا پیروزی انقلاب بدون وقفه منتشر شد.

مهد آزادی
سید اسماعیل پیمان به عنوان مدیر مسئول روزنامه مهد آزادی، فعالیت مطبوعاتی خود را پس از قضیه ی آذربایجان در تبریز شروع کرد. وی با تأسیس مغازه کتاب فروشی، نمایندگی چندین نشریه ی پایتخت را کسب کرد و با تأسیس جبهه ملی به حمایت از دکتر مصدق و آیت الله کاشانی پرداخت اما پس از ایجاد اختلاف بین آن دو جانب آیت الله کاشانی را گرفت. در سال 1330 با سردبیری پسرش سید جواد پیمان به انتشار روزنامه مهد آزادی پرداخت. اما این روزنامه نیز به سرنوشت دیگر روزنامه های حکومت پهلوی دچار شد و توقیف گشت.

اختر آذربایجان
حاج ابوالقاسم جوان به عنوان ناشر اختر آذربایجان از دیگر فعالان سیاسی تبریز است که پس از شهریور 1320 پا به عرصه ی سیاست کشور گذاشت. وی از طرفداران رژیم پهلوی بود و در بیشتر جریان های سیاسی حاکم به طرفداری از شاه برخاست. طی سال های 1332-1330 به عنوان رهبر افرادی که تربیت کرده بود به مخالفت با افراد توده ای پرداخت. در کودتای 28 مرداد نیز با تشکیل سازمان شبه نظامی تحت عنوان«سازمان آزادی ایران» مجری سیاست های دولت شد. -۵۱
از دیگر افرادی که در اینجا لازم است از او یادی شود ابوالحسن خان اقبال آذر ملقب به (اقبال السلطان) آوازه خوان تبریز است که شهرت آوازه هایش جهانگیر شد. وی به عنوان خواننده دربار قاجار معروف است. نامبرده بیشتر در مجامع عمومی آواز می خواند و شعرش را مناسب جو حاکم بر مجلس انتخاب می کرد به همین دلیل خوش آیند قدرتمندان نبود. از این دست آوازهایش می توان به زمانی اشاره داشت که در جنگ جهانی دوم تبریز توسط قوای شوروی اشغال شده بود که به مناسبت پیروزی ارتش سرخ در جبهه استالینگراد، مجلس جشنی در خانه فرهنگ ایران و شوروی در تبریز برگزار شد. در این محفل گروهی از شخصیت های ادبی و نظامی شرکت داشتند و از اقبال آذر نیز خواستند آوازی بخواند که وی شعر ذیل را خواند:
لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست
چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست
چه شد که مجلس شورا نمی کند معلوم
که خانه خانه غیر است یا که خانه ما
با خواندن این بیت مجلس متشنج شد اما دوستان اقبال موفق به فرار او از درِ پشتی مجلس شدند.
در سال 1343 که شاه به تبریز رفته بود از وی نیز دعوت کردند و در حضور شاه وی باز خود را وفادار به خاندان قاجار نشان داد ولی با این وجود شعری در حضور او خواند. -۵۲

نتیجه گیری
مقاله پیش رو کوشید تا به وضعیت اجتماعی تبریز در دهه ی سی بپردازد. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان این گونه نتیجه گرفت که تبریز در دهه ی سی نیز همچنان اهمیت خود را به عنوان یکی از شهرهای ایران همچنان حفظ کرد به گونه ای که بسیاری از اندیشه های جدید و نمودهای فرهنگی که از غرب وارد کشور می شد ابتدا نمودی از آن در تبریز دیده می شد از جمله دومین مدرسه دولتی در این شهر ساخته شد و اولین کتابخانه و کودکستان در این شهر احداث شد که مجموع این عوامل باعث توجه بیش از پیش به این شهر می شد که این عامل از طرفی بر افزایش جمعیت شهر نیز مؤثر بود تا حدی که در این ایام تبریز یکی از شهرهای پرجمعیت کشور است و به تدریج بر وسعت آن نیز افزوده می شد عوامل مذکور مردم شهر را به فعالان سیاسی در کشور تبدیل کرد که بخشی از فعالیت سیاسی آنها در مخالفت با رژیم حاکم را در قالب چاپ نشریات مختلف انجام دادند و بخشی از فعالیت سیاسی تبریز نیز توسط بازاریان این شهر پیگیری می شد.

نویسندگان:

توران منصوری(۱)
الهام رجایی (۲)

پی نوشت ها

1. کارشناس ارشد تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، kapo_1365@yahoo.com
2. کارشناس ارشد تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، e.rajaee00@gmail.com
3. عبدالحسین سعیدیان، شناخت شهرهای ایران، تهران: انتشارات علم و زندگی، 1379، ص 287
4. فرهنگ جغرافیائی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ، ج6، سال 1368، ص 46، صص 379
5. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج6، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1375، صص 381-379؛ مصطفی مؤمنی، تبریز: جغرافیا، تاریخ، مجموعه ی کتابخانه ی دانشنامه ی جهان اسلام(14)، تهران: نشر کتاب مرجع، 1389، صص 3-1
6. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، صص 381-379
7. عبدالرفیع حقیقت، فرهنگ تاریخی و جغرافیایی شهرستان های ایران، تهران: انتشارات کومش، 1376، ص 162
8. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، ص 383
9. هادی هاشمیان، «تاریخ قدیم آذربایجان(اردبیل و تبریز) میرزا احمد تبریزی»، پیام بهارستان، سال 1، شماره 4، تابستان 1388، ص 343
10. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، صص 385-384
11. همان، ص 387
12. همان، ص 388
13. همان، ص 391
14. همان، ص 393
15. همان، ص 394
16. همان، ص 401
17.عبدالرفیع حقیقت، همان، ص 164؛ مجید وهرام، «جغرافیای تاریخی و آثار باستانی تبریز»، تاریخ، بررسی های تاریخی، شماره 29، اذر و دی 1349، ص 246
18. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، صص 403-402
19. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، صص 405-404؛ مصطفی مؤمنی، همان، صص 68-67
20. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، ص 406
21. مصطفی مؤمنی، همان، ص12
22. بهروز عمرانی، حسین اسماعیلی سنگری، بافت تاریخی شهر تبریز، تهران: سمیرا، 1384، ص 148
23. عبدالعلی کارنگ، آثار باستانی آذربایجان، ج1، تهران: بی جا، 1351، ص 15
24. بهروز عمرانی، همان، ص 149
25. همان، ص 155
26. همان، ص 156
27. همان، ص 157
28. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، صص 383
29. هادی هاشمیان، همان، ص 362
30. حمید ملازاده محمدی، سیری در کوچه های خاطرات، تبریز: انتشارات ارگ، 1391، صص 69-66
31. همان، ص 66
32. همان، ص 66
33. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، ص 402
34. همان، ص 402
35. حمید ابراهیمی، تبریز در دوران پنجاه سال شاهنشاهی دودمان پهلوی، تبریز: انتشارات دانشسرای راهنمایی تبریز شماره 3، اسفند ماه 2535 شاهنشاهی، صص 104-102
36. همان، صص 45-44
37. همان، ص46
38. همان، صص 135-134
39. همان، ص138
40. همان، صص 152-151
41. همان، صص 146-142
42. همان، صص 149-148
43. فرهنگ جغرافیائی آبادی ها، همان، صص 48-46
44. حمید ابراهیمی، همان، صص 161-160
45. عبدالرفیع حقیقت، همان، ص 161
46. حمید ابراهیمی، همان، صص 173-172
47. همان، صص 160-159
48. دانشنامه ی جهان اسلام زیر نظر غلامعلی حداد عادل، همان، ص 402
49. حمید ملازاده محمدی، همان، صص 97-96
50. همان، ص 100
51. همان، صص 102-101
52. همان، صص 103-101

نویسنده: توران منصوری - الهام رجایی

ارسال نظر

  • محمد س

    تبریز پایتخت دوم ماست به شرطی که مردمش اجازه ندن پانترک ها و قومیت گراها بی هویتش کنن
    ضمنا مدرسه تبریز سومین مدرسه ، اولیش دارالفنون و دومیش شوکتیه بیرجند بوده

  • ناشناس

    تبریز منیم جانیم .... هرکیم اونا چپ باخسا گوزلرین اویارام

  • ناشناس

    ایضا بفرمایید که چگونه خرمان کرده اند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار