روایت معصومه ابتکار از معترضی که می گفت"همسرت بنزین آلوده وارد می کند"
پارسینه: امروز صبح به یاد بهمن پر امید پنجاه و هفت به خیابان آزادی رفتم و جمعیتی سرشار از آرزو برای سربلندی ایران عزیز را دیدم. از همه اقشار آمده بودند و انرژی و انگیزه ای دوباره گرفتم برای تداوم تلاش در روزهای سخت و دشوار محیط زیست کشور.
البته مانند هر جمعیت انبوهی، اندک عناصر ناآگاه و تفرقه افکن و فتنه انگیز هم دیده می شد.
در مسیر، هموطنان اغلب اظهار لطف داشتند؛ از گرفتن سلفی تا احوال پرسی و حتی طرح پیشنهاد و درخواست.
از آن میان یکی هم جلو آمد و پس از تهمت هایی که نشان از اطلاعات غلط وی داشت، گفت: شوهرت بنزین آلوده وارد می کند.
همسرم را که آرام در کنارم راه می آمد و نظاره گر بود، نشان آن فرد دادم و گفتم همسر من اصلا بنزین وارد نمی کند که بحث آلوده و استاندارد بودنش باشد، اما می توانید این حرف را به خودش بزنید، ایشان همسرم است.
از آنجایی که چنین افرادی از مواجه شدن با حقیقت فرار می کنند، عقب عقب رفت. گفتم: کجا می روید، نروید، از خودش سئوال کنید. اما رفت و در چشم بهم زدنی میان جمعیت گم شد.
چرا؟
شاید به همان دلیل که دروغ ناپایدار است و اگر صبر و متانت پیشه کنیم جهل و ناآگاهی رنگ می بازد. اجازه ندهیم عده ای با دروغ و تهمت، وحدت و همدلی مردم را خدشه دار کند.
وعده همه ما هفت اسفند باشد، پای صندوق های رای برای اینکه نشان دهیم با صبوری و همدلی و مشارکت حداکثری مقابل افراط گری و قانون شکنی صف می کشیم.
همیشه دروغگوها ترسو هستند
واقعاً دروغ ناپایدار است?!
خانم ابتکار! رییس محیط زیست باشید... فقط همین... اگه نمی تونید یا قصد دارید کار سیاسی بیشتری بکنید، ازین سمت استعفا بدید و در احزاب فعالیت بیشتری کنید... ظاهرا امر بر شما مشتبه شده که خیلی دارین تو محیط زیست درخشان عمل می کنید...
سرکار خانم ابتکار این احمق ها با تقلید های کورکورانه زندگی می کنند وخودشونو به خدا پیغمبر ميچسبونن شما حلالشون کن
چقدر پول می گیری تهمت بزنی