در حاشیهٔ کلمات هاشمی درباره حسن خمینی

واقعیت این است که وقتی با شهادت دو خبرهٔ عادل «اعلمیت» ثابت می‌شود؛ چگونه با شهادت و تأیید پنج مرجع و چندین فقیه دیگر، اجتهاد متجزی خبرگانی ثابت نمی‌شود؟ هاشمی از این پرسش به این نتیجه می‌رسد که دلیل رد صلاحیت حسن خمینی، عدم احراز اجتهاد او نیست؛ دلیل سیاسی است نه دلیل علمی.

نکته دوم اینکه اگر حسن خمینی، «خمینی» نبود، ولی پشتوانهٔ تأییدی فقهای قم را داشت، احتمالاً‌ رد نمی‌شد. شاید بتوان در یک اجازه و یا تأییدیه تشکیک و تردید کرد؛ اما وقتی کسانی مانند شبیری زنجانی، وحید خراسانی، جوادی آملی و ... بگویند، نمی‌توان رد کرد. می‌توان؟ همه هم می‌دانیم راهی غیر از امتحان هم وجود دارد.

پس احتمالاً بخشی از استدلال هاشمی این بوده «به خاطر اینکه او منتسب به بیت امام بود، او را رد کردید» چون صلاحیت علمی‌اش روشن است، رفتار مجرمانه سیاسی هم از او دیده نشده است. عدم باور و عدم التزامش هم نادرست است.

با این فرض هاشمی، نمی‌گوید سید حسن خمینی چون نوه امام است باید صلاحیتش تأیید شود. می‌گوید سید حسن خمینی صلاحیتش روشن است‌؛ شما به خاطر انتساب به امام او را رد کردید. و بعد بع روشنی می‌گوید «شما بد هدیه‌ای به بیت امام دادید» با این تقریر، سخن متفاوت می‌شود.

سیداکبر جنت دوست