گوناگون

۱۰ نشانه که در رابطه‌ی عشقی یک‌طرفه‌ای هستید

۱۰ نشانه که در رابطه‌ی عشقی یک‌طرفه‌ای هستید

پارسینه: رابطه‌ی یک‌طرفه برای کسی که در موضع تسلط نیست می‌تواند طاقت‌فرسا باشد. وقتی به توازن عشق‌تان فکر می‌کنید، احساس می‌کنید هیچ‌چیز منصفانه نیست. اگر در عشق‌تان کمی احساس عدم توازن می‌کنید، این‌جا ۱۰ نشانه‌ی احتمالی آمده‌است که رابطه‌تان یک‌طرفه است.

۱. از مایه‌گذاشتن برای رابطه‌تان خسته شده‌اید.

یک رابطه باید بده و بستان باشد، اما یکی از شما مایه می‌گذارد و دیگری بیش‌تر از سهم‌اش می‌گیرد. شما تولد شریک عشقی‌تان را به یاد داشتید اما او تولد شما را فراموش کرد. شما برای غافل‌گیری او از بیرون شام گرفته‌اید و به خانه آمده‌اید، اما او هرگز آن را تلافی نکرده‌است.

مایه‌گذاشتن یک‌طرفه لزوما مادی هم نیست. آیا شما کسی هستید که همیشه در اتاق‌خواب به همسرتان لذت می‌دهید، اما او وقتی لذت‌اش تمام شد پشت‌اش را به شما می‌کند و می‌خوابد؟

۲. اعتماد یک خیابان یک‌طرفه است

شریک عشقی‌تان درباره‌ی آن بخش از جسم‌تان، که فقط خودتان از آن آگاه هستید، با هم‌کاران‌اش صحبت کرده‌است و این به گوش شما می‌رسد. حتی یک خیانت در امانت جزیی می‌تواند به یک رابطه آسیب جدی برساند. اگر نمی‌توانید برای رازهای جزیی به همسرتان اعتماد کنید، چه‌طور می‌خواهید برای رازهای بزرگ به او اعتماد کنید؟

۳. دوستان یا خانواده‌تان تایید نمی‌کنند

اگر می‌دانید دوستان و/یا خانواده‌تان همدم‌تان را تایید نمی‌کنند، رابطه‌تان یک‌طرفه است. احتمالا آنها شاهد رفتارهای خودخواهانه یا بی‌احترامی مکرر بوده‌اند و این نوع رفتار را برای شما نمی‌خواهند.

۴. شما کسی هستید که تاریخچه‌ی رابطه‌تان را حفظ می‌کند

می‌دانید نخستین قرار آشنایی‌تان، نخستین بوسه‌تان، و سالگرد نخستین رابطه‌ی عاشقانه‌تان چه‌وقت بوده‌است، اما شریک عشقی‌تان به این رویدادهای معنی‌دار بی‌توجه است. اگر شما کسی هستید که رویدادهای رابطه‌تان را طرح‌ریزی می‌کند، می‌تواند نشانه‌ی این باشد که رابطه‌تان یک‌طرفه است.

۵. از خانواده‌ی شریک عشقی‌تان هیچ‌چیز نمی‌دانید

با این‌که شما سعی کرده‌اید شریک عشقی‌تان و خانواده‌تان را به هم نزدیک کنید، شریک عشقی‌تان هرگز این کار را برای شما نمی‌کند. انگار شما را مثل یک راز از اقوام‌اش پنهان می‌کند.

۶. همه‌ی بار عاطفی به دوش شما است

پژوهشگران توجه به عواطف دیگران را "بار عاطفی" می‌نامند. گزارشی در مجله‌ی مشکلات خانواده گزارش می‌کند پژوهشی درباره‌ی سلامت روانی ۱۰۲ زوج فرزنددار نشان می‌دهد:

اعضای خانواده برای برطرف کردنن یازهای عاطفی آدم‌ها، بهبود سلامتی‌شان، و سازگاری تلاش می‌کنند.
وقتی بار عاطفی به‌طور برابر تقسیم می‌شود، هم مردان و هم زنان در خانواده به منابع حمایت عاطفی دسترسی دارند.
با این حال، توزیع بار عاطفی، درست مثل کار خانه و مراقبت از فرزند، به دو شاخه‌ی نقش‌های مرد و نقش‌های زن تقسیم می‌شود.
حفظ توازن عاطفی یک رابطه کار دشواری است. اگر شریک عشقی‌تان، از احساسات‌تان حمایت نمی‌کند، اما شما این کار را برای او می‌کنید، رابطه‌تان یک‌طرفه است.

۷. بیش‌تر از سهم منصفانه‌تان کارهای خانه را انجام می‌دهید

شما سگ را به گردش می‌برید، بیش‌تر اوقات ظرف‌ها را می‌شویید، خانه را تمیز می‌کنید، و خیلی بیش‌تر از شریک عشقی‌تان شام را آماده می‌کنید؛ چرا وقتی نوبت به این می‌رسد که انجام کارها وظیفه‌ی کیست، همه‌چیز تا این حد یک‌طرفه است؟

شریک عشقی‌تان باید بخواهد عشق‌اش را از طریق چیزهای کوچک به شما نشان بدهد. گفتن "دوستت دارم" خیلی فراتر از به زبان آوردن این جمله است. حقیقی‌ترین "دوستت دارم‌ها" در غالب همان کارهای روزمره‌ی خانه است که او به خودش زحمت کمک کردن در آنها را نمی‌دهد.

۸. برای شریک عشقی‌تان بیش‌تر از خودتان پول خرج می‌کنید

وقتی نوبت به تامین مالی رابطه‌تان می‌رسد، شما بارها بیش‌تر از شریک عشقی‌تان صورت‌حساب‌ها را می‌پردازید. نه‌اینکه میزان پولی را که خرج کرده‌اید پیگیری کنید، اما در کل احساس می‌کنید سهم شما و سهم شریک عشقی‌تان متوازن نیست.

گاهی یکی از شما احساس می‌کند باید امور مالی را کنترل کند، که براساس یک پژوهش، این می‌تواند بر سطح رضایتمندی در یک رابطه اثر داشته‌باشد. وقتی یک فرد مسائل اقتصادی را در رابطه کنترل می‌کند، طرف مقابل کنترل کم‌تری دارد، و ممکن است شریک‌اش عشقی را مقصر بداند که توانایی او را در تصمیم‌گیری درباره‌ی پول محدود کرده‌است.

۹. انگار شریک عشقی‌تان توجه نمی‌کند

شما تمام روز بیرون بوده‌اید اما شریک عشقی‌تان به خودش زحمت نمی‌دهد بپرسد کجا دفته‌بودید یا چه می‌کردید. آیا اصلا متوجه شده‌بود شما نبودید؟

وقتی به نظر می‌رسد شریک عشقی‌تان اهمیتی نمی‌دهد که روزتان را چگونه گذرانده‌اید، دارد با شما مانند یک هم‌خانه‌ی معمولی رفتار می‌کند نه یک شریک عشقی.

شریک‌های عشقی به یک‌دیگر توجه می‌کنند و این را با ابراز علاقه به فعالیت‌های همسرشان نشان می‌دهند. شریک عشقی‌تان نباید شما را اطلاعات گرفتن تحت فشار قرار دهد، اما حداقل باید درمورد چیزهایی که در غیاب او با آنها مواجه شده‌اید کنجکاو باشد.

۱۰. شک می‌کنید که شاید شما بیش‌تر از شریک عشقی‌تان عاشق هستید.

این رابطه در قلب‌تان هم یک‌طرفه شده‌است. وقتی نشانه‌های توجه شریک عشقی‌تان کم‌تر از حد انتظارتان است، از خودتان می‌پرسید آیا او به اندازه‌ای که من عاشق‌اش هستم، عاشق من هست یا نه.

ترجمه:بازده/مینا بنادکوکی/منبع:.powerofpositivity

ارسال نظر

  • ناشناس

    اینها که گفتی مربوط بفرهنگ کجای ایرانه؟؟؟؟؟؟
    یعنی زن هم باندازه مرد باید پول صورتحسابها را بدهد ومرد هم بانداره زن درکار خانه فعالیت کند؟؟؟؟؟
    چه مقالاتی لطفا گروه هدف را مشخص کنید

  • ایرانی

    این نشانه هارو هر شخص بی سواد و بی فرهنگی نوشته دقیقا به خانواده خودش اشاره کرده ظاهرا.اگه سواد داشت نویسنده متن رو بازخوانی میکرد و با فرهنگ خودمون هم وفق میداد بعدانتشار میداد.
    کسانی که اسلام رو قبول دارن تو زندگی شهری سگ نگه داری نمی کنن تو خونشون که ببرن گردش و سر این با خانوادشون مشکل پیداکنن.

  • ناشناس

    ببخشید میشه بپرسم این مطلب چه ربطی به فرهنگ ما داره؟
    حرف زدن یه نفر درباره جاهای خاص بدن شریک عشقی ش با دیگران، سگ بیرون بردن و....
    لااقل یه تغییری بدید تو مطالبی که از سایتای خارجی برمیدارید. صاف کپی پیست نکنید اینجا

  • سامان میرزائی

    عشق یکطرفه و نحوه روبرویی با آن!

    برخی افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری عقب نشینی می کنند و دچار ترس می شوند. محبت دیگری آن ها را می ترساند و فراری می دهد. این افراد معمولا وقتی …

    وقتی عشق یکسویه است !
    برخی افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری عقب نشینی می کنند و دچار ترس می شوند. محبت دیگری آن ها را می ترساند و فراری می دهد. این افراد معمولا وقتی متوجه عشق دیگری می شوند از او دوری می کنند و به صورت غیر کلامی به او پیام می دهند که « نزدیک نشو من تو را دوست ندارم » عشق، آن ها را به یاد خطر می اندازد خطری که باید از آن اجتناب کرد، خطراتی از قبیل سوء استفاده، طرد، بی اعتمادی و آسیب. بسیاری از ما در کودکی کسی را دوست داشته ایم که بعدها به ما آسیب زده یا از ما سوء استفاده کرده است. اینگونه خاطرات به هراس از صمیمت می انجامد. یکی از راه حل های اصلی برای رفع این ترس ها روان درمانی است.
    برخی دیگر محبت و عشق را می پذیرند . آن ها از اینکه معشوق و مورد عشق واقع شده اند خوشحال اند، بدون آن که نسبت به فرد عاشق احساس خاصی داشته باشند. گویا به این طریق صرفاً نیاز آن ها به دوست داشته شدن ارضا می شود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری می شوند به او اجازه می دهند که نزدیک شود تا بیشتر و بیشتر عشق او را ببینند و به خودشان و دیگران ثابت کنند که دوست داشتنی هستند.
    پیام غیرکلامی آن ها این هست :
    « نزدیک شو و مرا دوست بدار، اما از من نخواه که با تو ازدواج کنم ». در مقابل فرد عاشق پیام « نزدیک شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمایل فرد به ازدواج و برقراری رابطه صمیمانه می کند. به همین دلیل پس از مدتی پای پیش می گذارد و بحث ازدواج را پیش می کشد و کاملاً امیدوار است و تصور می کند هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد اما در برابر خواستگاری صریح عاشق ، قسمت دوم پیام معشوق تازه به گوش می رسد که « بنا نشد سراغ این صحبت ها بروی. تو فقط مرا دوست داری و این هم مشکلی نیست اما من با تو ازدواج نمی کنم ». اینجاست که عاشق گیج می شود و نمی تواند این دو پیام را از هم تفکیک کند. پیام « نزدیک شو » برای عاشق به این معنا است که « من هم تو را دوست دارم » و پیام « از من نخواه که با تو ازدواج کنم » کاملا با آن متناقض است. معمولاً افراد در این مان احساس می کنند بازیچه قرار گرفته اند و از آنان سوء استفاده شده است. برخی از افراد پیام « از من نخواه که با تو ازدواج کنم » را حمل بر شرایط روانی فعلی فرد می دانند و با خود می گویند « اگر صبر کنم ز قوره حلوا سازم ».
    آن ها بر این اعتقادند که او فعلاً این نظر را دارد اما بعداً نظرش تغییر خواهد کرد چرا که مرا دوست دارد. شاهد این مدعا هم پیام های غیر کلامی « نزدیک شو» است.

    پس از این معمولاً رابطه دوستانه طولانی مدتی برقرار می شود که در آن یک طرف به فکر ازدواج است و دیگری به ازدواج فکر نمی کند و اگر هم با درخواست ازدواج روبرو شود با صراحت و اطمینان می گوید که « من گفته بودم که با تو ازدواج نخواهم کرد ». رابطه دوستانه طولانی مدت و بی سرانجام تا حدودی حاصل چنین ارتباطی است.

    برخی دیگر در برابر ابراز غیر کلامی عواطف عاشقانه بی تفاوتی نشان می دهند، خود را به نادیدن می زنند گویا که هیچ اتفاقی نیفتاده است. این افراد نمی خواهند خود را درگیر چنین فضاهایی بکنند. چنین افرادی واکنش های غیر کلامی را نادیده می گیرند، ابرازهای غیرکلامی را انکار می کنند و بی تفاوت از کنار آن می گذرند. آنان معمولاً در پس این بی تفاوتی رابطه را تنظیم می کنند. در صورتی که فرد عاشق بخواهد نزدیک شود به او پیام « دور باش» می دهند و هرگاه که دور می شود به او پیام می دهند که :« حالا ناراحت نشو می توانی کمی به من نزدیک شوی ! » این افراد معمولاً عاشق را سردرگم می کنند. در این مورد عاشق با تردید بسیار مواجه می شود، نمی داند که پیام صریح فرد چیست ؟! وقتی می خواهد برود به یاد پیام های « نزدیک شو » می افتد و زمانی که می خواهد نزدیک شود و خواستگاری کند به یاد پیام های « دور باش » می افتد. بهترین راه حل برای مواجهه با چنین افرادی بیان کلامی عواطف و درخواست پاسخ صریح از آن هاست.

    عشق یکسویه و نحوه ی مواجهه با آن

    بر اساس تئوری روابط اصلی وقتی فردی عاشق ماست ما برای او یادآور تصویر یکی از افراد اصلی زندگی او هستیم و او به این دلیل به ما عشق می ورزد که « کودک درون » او در آن ارتباط به نحوی ناکام شده است و اکنون می خواهد که مشابه آن رابطه را با ما که یادآور آن فرد اصلی هستیم شروع کند تا شاید این بار مشکلات و مسائل قبلی تکرار نشود. کودکانی که در ارتباطات خود با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت کرده اند معتقدند در این رابطه چیزی کم بوده است. از این رو کودک درون سعی می کند دوباره بازی کند تا شاید این بار در آن کمبودی نباشد و اگر باز هم نقصی احساس کرد دوباره بازی را تکرار می کند تا آنجا که بپذیرد رابطه به تعادل رسیده است. آن زمان است که کودک درون احساس پیروزی می کند و بازی تمام می شود.

    وقتی کسی عاشق ماست باعشق خودبه ما این پیام را می دهدکه «من تو را سال هاست میشناسم، تو یادآور یکی از افراد اصلی در دوران کودکی من هستی. امیدوارم در رابطه با تو که یادآور او هستی مشکلات قبلی تکرار نشود و من به تعادل روانی برسم.»

    زمانی که هیچ حس خاصی نسبت به کسی که عاشق شماست ندارید به او پیام می دهید که« من تو را نمی شناسم، تو یادآور هیچ یک از افراد اصلی در کودکی من نیستی، من نیازی به تو ندارم پس لطفا تعادل روانی مرا بر هم نزن» . وقتی کسی را که عاشق ماست طرد می کنیم ، یعنی از همان ابتدا به او گفته ایم که « تو درست فکر کردی من همانند آن فرد هستم، طرد کننده. پس تلاش کن تا بازی را ببری !» و او هم تلاش خواهد کرد و بازی ادامه خواهد یافت. اما اگر او را به طور کامل بپذیریم یعنی به او این پیام را داده ایم که« چه فرد بدی بوده است اما من مثل او نخواهم بود ، تو خواهی دید که من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بیا و پذیرش مرا دریاب و آن را احساس کن و آرام بگیر» .

    اگر نسبت به او احساس خاصی نداشته باشیم نمی توانیم عواطف راستینی را بروز بدهیم بنابراین دروغین بودن پذیرش ما آشکار خواهد شد و آن فرد این بار با زخم های کهنه قدیمی بازی را خواهد باخت حتی اگر هم با او ازدواج کرده باشیم.

    اما اگر طرد نکنیم و به دروغ هم نپذیریم و تلاش کنیم که توضیح دهیم به نظر می رسد بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در آخر نیز احساس باخت وجود نخواهد داشت. همانند زمانی که کودکی اصرار به بازی دارد اما شما برای او توضیح می دهید که نمی توانید بازی کنید و بازی هم نمی کنید. درست است که او ناکام می شود اما ناکامی او از این خواهد بودکه چرابازی شروع نشد وبرای بازی بدنبال فرد دیگری خواهد رفت .

    « بازی نکردن » بهتر از این است که به دروغ بازی کنید اما بازی نکردن هم آدابی دارد. بازی نکردن باید بدون توهین، بدون طرد و بدون ایجاد احساس بد باشد. انسان ها را محترم بداریم، چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. آن ها را به گونه ای پس نزنیم که احساس بی احترامی، حقارت و خواری در آن ها ایجاد کنیم. البته اگر کسی چنین کند، توهین و تحقیر و طرد او بی تردیدبه دلیل مشکلات روانی او خواهد بود. زمانی که دیگری را طرد می کنیم این پیام را می دهیم که « از من دور شوید ای همه آن هایی که ارزش مرا ندانستید و سال ها پیش مرا از خود دور کردید.»

    رابطه با دیگران همیشه راهی برای خودشناسی است، در برقراری رابطه با انسان هاست که می توانیم در آیینه دیگران خود را و زندگی خود را ببینیم. وقتی از کسی بدم می آید می توانم در آیینه او دلیل این احساس را جستجو کنم مثلاً کجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی قبلاً در چه کسی بوده است که من از آن بدم می آید ؟ در گذشته این ویژگی یا مشابه این فرد را کجا دیده ام و چه بر من گذشته است که از این ویژگی متنفرم؟
    همانگونه که به نقش عواطف مثبت خود توجه می کنید به طرد و نفرت خودنیز توجه کنید وبکوشید ریشه های آن را بیابید. طرد و نفرت را وسیله ای کنید برای خودشناسی. جدول زیر به شما کمک می کند تا در این موارد به گونه ای عمل کنید که هم به دیگری و هم به خودتان آسیب کمتری برسد.

    اما در صورتی که عاشق فردی آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار می داد و وارد حریم خصوصی شما می شد باید مراقب خود باشید .

    در این صورت مطابق موارد زیر عمل کنید :

    1- به او بگویید که رفتار او برای شما آزار دهنده است.

    2- از او فاصله بگیرید.

    3- از قدرت عاطفی خودتان برای ارجاع او به روان درمانگر یا مشاور استفاده کنید.

    4- با قاطعیت به او بگویید که از شما فاصله بگیرد.

    5- در صورتی که به رفتارهای خود ادامه داد از راه های قانونی برای رفع مزاحت او استفاده کنید

  • ناشناس

    برو همان جایی که این حرفها لایق زنان همان جا ها است دختر ایرانی عاقل است وبا خواستگاری وزیر نظر خانواده ا ازدواج می کند واگر هم شخص مناسبی پیدا نکرد خودش را اویزان کسی نمی کند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار