گوناگون

آشنایی با علي اصغر حكمت،از اولین دیپلمات های ایرانی

پارسینه: نویسنده : منيره شريعت جو

علی اصغر حکمت شیرازی 23 رمضان 1310ق/10 فروردین 1272ش. در شیراز زاده شد.[1] پدرش احمدعلی خان معظم­الدوله ملقب به حشمت­الممالک، مستوفی شیراز[2] و مادرش فاطمه ملقب به احتجاب­السلطنه دختر فخرالاطبا حسن فسایی مؤلف فارسنامه ناصری بودند.[3] علی­اصغر، فرزند ارشد خانواده، دارای 3 برادر و 2 خواهر دیگر نیز بود.[4] وی 17 شهریور 1299ش. با دختر عموی خود عفت­الملوک منیر اعظم خواهر سردار فاخر و دختر نظام­الدین مشارالدوله ازدواج نمود. حاصل این ازدواج سه دختر به نام­های پروین، پریچهر و پریوش بود.[5] وی پس از سال­ها فعالیت در عرصه­های مختلف سیاسی - فرهنگی و اجتماعی سرانجام در حالی که دچار سنگینی گوش و نابینایی چشم شده و چندین ماه بر اثر بیماری بستری بود، در 3 شهریور 1359ش. در سن 87 سالگی درگذشت و در مقبره خانوادگی خویش در "باغ طوطی" (حرم عبدالعظیم حسنی) شهر ری دفن شد،[6] که ظاهرا در توسعه بنای این منطقه، مقبره از بین رفته است.[7]

ویژگی­های شخصیتی
حافظ قرآن بودن،[8] داشتن طبع شعر، سحرخیزی، پیاده­روی، مداومت در نگاشتن یادداشت­های روزانه از 1286 تا 1358ش و مداومت و مراقبت در پیروی از برنامه­های منظم در همه امور اداری و غیراداری و خانوادگی در سفر و حضر، تقسیم اوقات شبانه روز، تهیه برنامه ماهیانه، احتراز از پرداختن به کارهای زیانبار همچون قمار و اعتیاد، نگهداشتن حساب دخل و خرج و ثبت ماهانه در دفاتر، نگاشتن نامه اعمال و امور خود به صورت ماهیانه و سالیانه از جنبه­های اقتصادی، انسانی، اخلاقی، علمی، اجتماعی و فرایض مذهبی و ذکر خطاهای جزئی یا کلی با نام و نشان و اظهار ندامت از آن، مقید بودن به مداومت و مراقبت در دیدار دوستان، آشنایان و خویشان و بازدید از کسانی که به دیدار وی آمده بودند، و قدردانی از نیکی­ها زحمات اشخاص از جمله ویژگی­های مثبتی است که در زندگانی حکمت دیده می­شود.[9] وی حضور خود در کادر اجرایی دولت پهلوی را نیز نوعی خدمت به مردم و دفع ظلم ظالمان می­دانست که البته از 1341ش به بعد دیگر امکان چنین خدمتی برای وی فراهم نشد.[10]ـ هر چند لازم به ذکر است وی یکی از اعضای حزب رادیکال بود که نقش اساسی در انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی ایفا نموده، تمجیدهایی از اقدامات رضاخان نیز دارد[11] ـ یکی دیگر از اقدامات حکمت در دوران وزارت وی در معارف اتفاق افتاده و در خور سرزنش است اجرای کشف حجاب در مدارس است که در جشنی که 17دی 1314 با حضور رضاشاه و همسر و دخترانش و نیز عده­ای از معلمان در یکی از دانشسراهای تهران برگزار شد. جنبه رسمی یافته و موجب اشاعه کشف حجاب را فراهم ساخت. رضاشاه به پاس این خدمت او را از کفالت به وزارت معارف منصوب کرد.[12]

تحصیلات
حکمت، تحصیلات مقدماتی را در زبان و ادبیات فارسی و عربی نزد پدر آغاز نمود و همراه با علوم طبیعی، ریاضی و انگلیسی در مدارس منصوریه، مسعودیه و میسیونری کلیسا در شیراز ادامه داد. 1294ش در 22 سالگی جهت ادامه تحصیل به تهران آمد. [13] علوم معقول و منقول را نزد حکما و فقهایی چون طاهر تنکابنی فراگرفت و در 1297ش موفق به أخذ دانشنامه متوسطه از کالج آمریکایی جردن تهران گردید؛ و پس از ورود به دادگستری توسط داور، وزیر وقت عدلیه همراه با عده­ای دیگر در 1307ش جهت مطالعه در امور قضایی و ثبتی عازم اروپا شده، موفق به دریافت لیسانس از دانشکده حقوق و نیز ادبیات فرانسه از سوربن گشت. مأموریت دیگر وی در اروپا مطالعه در امر آموزش و پرورش دانشگاه و ارسال گزارش­های آن به تهران بود. وی در شهریور 1312ش به تهران احضار شده، بازگشت. [14] در زمان سفارتش در هند نیز دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه­های لاهور، دهلی و علیگر دریافت نمود.[15] وی همچنین به مناسبت­های مختلف نشان­های درجه اول داخلی و خارجی گوناگونی از وزارت فرهنگ، همایون، لژیون دونوراز فرانسه، نیل از مصر، الکواکب الاردنی از دولت هاشمی اردن، سردار اعلا از دولت افغانستان و نشان رسمی درجه اول از دولت­های هلند، دانمارک، انگلستان، ژاپن و ایتالیا دریافت نمود.[16]

اشتغالات
حکمت که در خاندانی طبیب و اهل قلم رشد یافته بود و اجداد پدری وی نسل اندر نسل تا عصر صفویه در دیوان­های دولتی اشتغال داشتند،[17] از این امر استثنا نبود. وی از 1297 با انتشار مقاله در روزنامه و سپس بنیانگذاری حزب رادیکال به رهبری علی اکبر داور به طور جدی در عرصه فرهنگی و سیاسی وارد شد.[18] اشتغال در وزارت معارف از شهریور 1297ش را با سمت­های ریاست پرسنل، کارگزینی، اداره تفتیش تا مرداد 1304ش آغاز کرد و پس از آن به ریاست اداره معارف رسید.[19] آذر 1304ش با عضویت در حزب رادیکال به نمایندگی از سوی مردم جهرم وارد مجلس شد. پس از بازگشت از اروپا در 1312ش در کابینه فروغی کفیل وزارت معارف گردید و از 1313 تا 1317ش مدتی را به عنوان وزیر فرهنگ در کابینه جم ایفای نقش نمود، لیکن به دلیل ارسال پیام قدردانی از وزیر معارف فرانسه به علت تجلیل از هنرهای ایران در برگزاری نمایشگاه صنایع ظریفه ایرانی از خدمت برکنار شد، چرا که در آن برهه زمانی مناسبات خوبی در روابط ایران و فرانسه جاری نبود. حکمت حدودا پس از شش ماه انفصال از خدمت، و رفع اتهامات، مجددا در بهمن 1317ش در ترمیم کابینه جم و سپس متین دفتری وزیر کشور و در 1319ش به اتهام دادن اخبار به بخش فارسی رادیو لندن از خدمت برکنار شد؛ و به کار تحقیق و مطالعه پرداخت؛ اما شهریور 1320ش به عنوان وزیر بازرگانی و پیشه و هنر در کابینه فروغی انتخاب گشت و پس از مدتی در ترمیم کابینه به عنوان وزیر بهداری انتخاب شد. در کابینه اول و دوم سهیلی از 1321 تا خرداد 1322ش وزیر دادگستری گردید، سپس در 1326ش به عنوان وزیر مشاور کابینه قوام برگزیده شد. 1327ش در کابینه ساعد مراغه­ای وزیر امورخارجه و 1328ش وزیر مشاور شد. 1332ش در کابینه زاهدی نیز نقش وزیر مشاور را ایفا نمود و از 1332 تا 1336ش سفیر کبیر ایران در دهلی نو و از 1335ش وزیر مختار ایران در بانکوک - تایلند گردید. پس از بازگشت، از 1337 تا 1338ش در کابینه اقبال وزیر امور خارجه شد.[20] وی در تمام این دوران طرفدار جدی سیاست انگلیس در کشور بود؛ لذا در دوران تصدی وزارت خارجه آمریکایی­ها جو نامساعدی برای وی فراهم ساختند.[21]
حکمت به اقتضای مسؤولیت­هایی که بر عهده داشت دست به اقدامات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی گوناگونی زد که از جمله آنها می­توان بدین موارد اشاره نمود: تأسیس کتابخانه­های (ملی، فنی معارف، دانشسرای عالی)، احیای انجمن آثار ملی، تأسیس موزه­های (ایران باستان، مردم شناسی، پارس شیراز و موزه حضرت معصومه قم)، تأسیس دانشگاه تهران و دانشکده علوم معقول و منقول، دانشسراهای مقدماتی، تأسیس مدارس جدید، دارالتربیه عشایر، برگزاری کلاس­های ملی شبانه جهت مبارزه با بی­سوادی، تغییر نام مدارس خارجی به فارسی، تأسیس پیشاهنگی و سازمان تربیت بدنی، تأسیس صحیه مدارس، و تأسیس فرهنگستان ایران و.... .[22]
از دیگر مسؤولیت­هایی که در این دوران به وی سپرده شد می­توان به عضویت وی در کمیسیون تفکیک کتابخانه سلطنتی و ملی در 1305ش،[23] ریاست هیأت فرهنگی اعزامی به هندوستان جهت تجدید روابط فرهنگی،[24] نائب رئیس انجمن فرهنگی ایران و شوروی در 1324ش، رئیس هیأت اعزامی کنفرانس یونسکو به لندن در 1324ش، نایب رئیس اول جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران از 1327 تا 1331ش، رئیس کمیسیون ملی یونسکو در ایران و عضو هیأت رئیسه کنگره نویسندگان در تهران از 1325 تا 1341ش.[25]
تدریس یکی از مهمترین اشتغالات حکمت بود که حتی در دوران وزارت آن را رها نکرد. وی همزمان با تحصیل در جردن تهران به تدریس فارسی و عربی در کلاس­های یازدهم و دوازدهم مدرسه پرداخت. با أخذ دانشنامه به شیراز بازگشته، به تدریس جغرافیا و حساب مشغول شد. مدتی نیز به تدریس انگلیسی در مدارس علمیه پرداخت که با مخالفت عده­ای این سمت را از دست داد. از 1315ش علاوه بر داشتن مسؤولیت وزارت فرهنگ و ریاست دانشگاه تهران به تدریس تاریخ ادبیات ایران و ادیان و مذاهب نیز می­پرداخت که این امر تا سال 1351ش ادامه یافت.[26]

آثار
با توجه به مطالعات گسترده و آشنایی حکمت با زبان­های عربی، فرانسه، انگلیسی و اردو[27] تألیفات، تصحیحات، ترجمه­ها و مقالات مختلفی از وی برجا مانده است که به طور عمده دربرگیرنده موضوعات قرآنی، ادبیات ایران، تاریخ و باستان شناسی و... است. نظری به ادبیات فارسی به انگلیسی، امثال قرآن، سرزمین هند، سی خاطره از عصر پهلوی، گلزار حکمت[28] از "تألیفات"، اسلام از نظرگاه دانشمندان غرب، تاریخ جامع ادیان از "ترجمه­ها" و "مقاله" ایران در فرهنگ جهان و یونسکو چیست؟ از جمله آثار وی است. تاکنون برخی از دست نوشته­های وی به کوشش اطرافیان حکمت در زمان حیات و پس از فوت وی به چاپ رسیده است. از جمله سخن حکمت که بخشی از اشعار وی را شامل می­شود.[29] بخشی از یادداشت­های روزانه حکمت نیز تاکنون در سه کتاب ره آغاز حکمت (از1287 تا 1292ش)،[30] ره آموز حکمت (از 1292 تا 1294ش)[31] و ره آورد حکمت (که شرح سفرهای داخل و خارج کشور اوست)[32] به چاپ رسیده است. البته با توجه به سخنان حکمت وی از سن هفده سالگی از 31 شهریور 1279 تحریر یادداشت­های روزانه خود را آغاز کرده[33] که متأسفانه بخشی از یادداشت­های وی ناپدید شده است.[34] اهتمام به نشر مجله تعلیم و تربیت و تقویم معارف در زمان حضور در وزارت معارف و مجله وزارت امور خارجه از دیگر اقدامات اوست. [35]
نکته قابل توجه در زندگی علی اصغر حکمت اهدای 5549 هزار جلد کتاب اعم از موروثی یا خردیداری شده و روزنامه ـ عصر ناصری تا زمان معاصرـ به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در خرداد 1351ش. است که 500 نسخه آن خطی و منحصر به فرد است. همچنین فرمانها و اسناد و کتاب­های خطی اجداد خود را به کتابخانه آستان قدس رضوی و اشیای ذی قیمت دیگری را نیز به موزه ملی پارس اهدا نمود.[36] سال 1379ش نیز مجموعه­ای از اسناد خانوادگی وی شامل 90 برگ که محدوده زمانی آن از تیموریان تا قاجاریه است توسط پروین دختر حکمت به سازمان ملی ایران اهدا شد.[37]

[1] . رستگار فسایی، منصور؛ علی اصغر حکمت شیرازی، تهران، طرح نو، 1385، ص13؛ یغمائی، اقبال؛ وزیران علوم و معارف فرهنگ ایران، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1375، ص 324؛ عاقلی، باقر؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، 1380، ج1، ص 586؛ مرسلوند، حسن؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، 1373، ج 3، ص 114.
[2] . رستگار فسایی، پیشین، ص13؛ عاقلی، پیشین، 586، مرسلوند، پیشین، ص 114.
[3] . حکمت، علی اصغر؛ ره آورد حکمت (شرح مسافرتها و سفرنامه های میرزا علی اصغرخان حکمت شیرازی)، به اهتمام سید محمد دبیرسیاقی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379، ج 2، ص230.
[4] . همان، ج 1، ص77 .
[5] . رستگار فسایی، پیشین،ص 33. پروین اخیرا به چاپ مجموعه خاطرات پدر خود همت گماشته است.
[6] . همان، ص 123 و 124؛ آقاشیخ محمد، مریم، گلزار مشاهیر، زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران 1358-1376، ص 141.
[7] . رستگار فسایی، پیشین، ص 124.
[8] . همان، ص 25.
[9] . حکمت، علی اصغر؛ ره آغاز حکمت (یادداشتهای روزانه میرزا علی اصغر خان حکمت شیرازی)، به اهتمام سید محمد دبیرسیاقی، تهران، خجسته، 1384، ج1، ص یازده و دوازده، 70-72؛ حکمت، علی اصغر؛ ره آورد حکمت، پیشین، ص 64-68.
[10] . رستگار فسایی، پیشین، ص 44.
[11] . عاقلی، پیشین، ص 586؛ شانچی، محسن؛ فرهنگ احزاب و جمعیت های سیاسی، تهران، نگاه معاصر، 1384، ص 82؛ حکمت، علی اصغر؛ سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، بی جا، چاپ پارس، 1335، ص 2.
[12] . همان، ص 88؛ عاقلی، پیشین، ص 587 و 588.
[13] . رستگار فسایی، پیشین، ص 20-22؛ یغمائی، پیشین، ص324.
[14] . رستگار فسایی، پیشین، ص 22و23؛ یغمائی، پیشین، ص 324 و 325؛ عاقلی، پیشین، ص 586؛ مرسلوند، پیشین، ص 114.
[15] . یغمائی، پیشین، ص 332.
[16] . آقاشیخ محمد، پیشین، ص140.
[17] . حکمت، علی اصغر؛ ره آورد حکمت، پیشین، ج1، ص 61.
[18] . عاقلی، پیشین، ص 586.
[19] . رستگار فسایی، پیشین، ص41؛ یغمایی، ص 324 و 325؛ حکمت، علی اصغر، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، ص 6.
[20] . رستگار فسایی، پیشین؛ ص 41-43 و 48-53؛ عاقلی، پیشین، ص586 و 587؛ مرسلوند، پیشین، ص 114و 115؛ دولتمردان عصر پهلوی، ج1، ص 419؛ یغمائی، پیشین، ص 324و 325، 331و332/ حکمت، علی اصغر؛ سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، پیشین، ص 6، 245، 388-390.
[21] . دولتمردان عصر پهلوی، پیشین، ص 420.
[22] . رستگار فسایی، پیشین، ص130 و 134، 150- 158، 164-188؛ یغمائی، پیشین، ص 327-331؛ عاقلی، پیشین، ص586؛ مرسلوند، ص 115.
[23] . رستگار فسایی، پیشین، ص40؛ یغمایی، پیشین، ص 325.
[24] . رستگار فسایی، ص 40و 42؛ یغمایی، پیشین، ص 325 و 332 .
[25] . رستگار فسایی، پیشین، ص 42.
[26] . رستگار فسایی، پیشین،ص 22 و 41.
[27] . همان، ص 327.
[28] . حکمت، علی اصغر؛ گلزار حکمت (مجموعه از نوادر و اشعار و حکایات و امثال به السنه فارسی-عربی- انگلیسی و فرانسه)، تهران، چاپ بهمن، 1356.
[29] . حکمت، علی اصغر؛ سخن حکمت، به کوشش سید حسن سادات ناصری، تهران، ابن سینا، بی تا.
[30] . حکمت، علی اصغر؛ ره آغاز حکمت، پیشین.
[31] . حکمت، علی اصغر؛ ره آموز حکمت، به اهتمام سید محمد دبیرسیاقی، قزوین، حدیث امروز، 1382.
[32] . حکمت، علی اصغر؛ ره آورد حکمت، پیشین.
[33] . حکمت، علی اصغر؛ ره ره آموز حکمت، پیشین، ج1، ص237.
[34] . حکمت، علی اصغر؛ ره آغاز حکمت، پیشین، ص سیزده.
[35] . یغمائی، پیشین، ص 333و334؛ آقاشیخ محمد، پیشین، ص 141؛ مرسلوند، پیشین، ص 115-117؛ حکمت، علی اصغر؛ سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، پیشین، ص 399 و400.
[36] . یغمائی، پیشین، ص 332؛ حکمت، علی اصغر؛ ره آورد حکمت، پیشین، ص73؛ آقاشیخ محمد، پیشین، 140؛ عاقلی، ص 588.
[37] . رستگار فسایی، پیشین، ص 171.

ارسال نظر

  • ناشناس

    خدا لعنتش كند كه باني ترويج فرهنگ غرب در ايران بود تاريخ اديان كه ترجمه ان ملعون است نگرش بدي نسبت به مذهب دارد چرا پارسينه از عناصر خود فروخته ياد ميكند؟ ميدانم سانسور ميكنيد

  • محمد

    در پاسخ به «ناشناس» عرض می‌کنم:

    بزرگش نخوانند اهل خرد
    که نام بزرگان به زشتی برد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار