گوناگون

چرا انسان از دعا كردن بخل بورزد؟

پارسینه: يك روز به يكي از رفقا كه سرشار وجد و حال بود و واردات معنويه اش جالب بود ، چون از ايشان ( آقاي حداد ) تقاضائي نمود ، با تبسم مليحي به او فرمود :

يك كاسه حليمي در دست يك يتيمي
ميخورد و ناله ميكرد : اي واي روغنش كو ؟!

و ميفرمودند : هيچكس را از رحمت خدا نبايد محروم كرد ، چرا كه كار به دست ما نيست ؛ به دست اوست سبحانه و تعالي . اگر كسي به شما التماس دعا گفت ، بگو : دعا مي كنم . اگر گفت : آيا خدا گناه مرا مي آمرزد ، بگو : مي آمرزد . وقس عليه فَعلَلَ و تَفَعلَلَ . وقتي كار به دست اوست چرا انسان از دعا كردن بخل بورزد؟ چرا زبان به خير و سعه نگشايد ؟ چرا مردم را از رحمت خدا نوميد كند ؟

هميشه بايد انسان مثل پدر باشد كه به اطفال گرسنه و پريشان خود نويد ميداد ، نه مثل آن مادر كه بر وعده و نويد هم بخل مي ورزيد .

پدري در كربـلا بچه هاي بسيار داشت ، و در نهايت فـقر و پريـشاني زيست مينمودند در اطاقشان يك حصير خرمائي بود و بس . نه لحافي ، نه تشكي و نه متكائي . پيوسته ايشان در عسرت و تنگدستي و گرسنگي روزگار ميگذراندند ، و هر چند ماه يكبار هم نمي توانستند آبگوشتي بخورند .
باري ، يك شب كه پدر به منزل آمد و اطفال را گرسنه يافت شروع كرد به نويد دادن كه اي بچه هاي من غصه نخوريد ، صبر كنيد تابستان كه بشود من سر كار ميروم و پول فراواني به دست مي آورم ، آنوقت شما را سوار عَرَبانَه (درشكه) مي كنم و براي مادرتان با بقيه اهـل منزل يك عربانه عليحده مي گيرم و همه را سوار ميكنم . اول ميبرم به زيارت سيد الشهـداء عليه السلام ، بعد با همان عربانه ميبرم به زيارت أباالفضل العباس عليه السلام . بعد سوار عربانه مي شويم و مي آئيم در فندق ... براي هر يك از شما جداگانه يك بشقاب چلو كباب ميخرم و ميگويم براي شما هر يك ، يك كاسه ترشي هم بياورد . بعد از اينكه اينها را صرف كرديد ، باز با عربانه ميبرم شما را به محل پرتقال فروشي و هر چه بخواهيد پرتقال ميخرم ، و سپس پرتقالها را در عربانه گذارده با شما به منزل بر مي گرديم .

به اينجا كه رسيد، زن به او هِي زد كه چه خبرت است ؟! تمام پولها را كه تمام كردي ! چقدر خرج ميكني ؟! مرد گفت : چكار داري تو ؟ ! بگذار بچه هايم بخورند !

قضيه ما و انفاق ما عيناً مانند انفاق همان مرد است كه در اصلش و مغزش چيزي نيست ، پوك است و خالي ؛ اما آن زن به اين انفاق وعده اي هم بخل مي ورزد ،ولي مرد با همين وعده ها بچه ها را شاد و دلگرم نگه مي دارد .

وقتي براي انسان مسلم شد كه : لا نافِعَ وَ لا ضارَ و لا رازقَ إلا الله ، چرا ما از كيسه خرج كنيم و يا در انفاق خدا و گسترش رحمتش بخل بورزيم ؟ما هم وعده ميدهيم ، و خداوند هم رحيم است و كريم ؛ اعطا كننده و احسان كننده اوست .

(روح مجرد ص ۵۵۸ و ۵۸۹ )

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار