۱۰ چیزی که نباید به خودتان نسبت بدهید
پارسینه: هیچکس جز خودت نمیتواند ذهنت را آزاد کند. باب مارلی
اولین روزهای ورودم به دبیرستان، شخصی ناشناس یک یادداشت با این مضمون در کشوی من گذاشته بود:" اجازه نده ذهنت را تسخیر کنند، تو نه کسلکننده، نه سرد و نه عجیبی. تو پیچیده، خلاق و باهوش تر از آنی که در ذهنِ محوِ آنها بگنجد؛ و محض اطلاع باید بگویم بیشتر خودت را تحویل بگیر چون بیشتر از اینها میارزی ". هیچوقت نفهمیدم چه کسی این یادداشت را نوشته است اما هرکس که بود زندگی مرا تغییر داد. از آن روزبه بعد جور دیگری خودم را مخاطب قرار میدادم. توصیه میکنم هیچوقت ۱۰ موردی که در ادامه خواهیم دید به خود نسبت ندهید.
۱- هنوز بهاندازه کافی خوب نیستم
شاید فکر کنید هنوز آنقدر که باید خوب نیستید، اما اگر به تلاشتان ادامه بدهید شگفتزده خواهید شد. گذشتهتان تعیین نمیکند که شما چه کسی هستید، بلکه گذشته شمارا برای تبدیلشدن به چیزی که میتوانید باشید آماده میکند. آنچه ارزش شمارا تعیین میکند، بلند شدن شما بعد از شکست است. نترسید و به خودتان فرصت بدهید تا آنچه باشید که میتوانید. حسودها را فراموش کنید. هیچوقت خود و تواناییهایتان را دستکم نگیرید. اگر میخواهید بهترین باشید باید بیشتر ازآنچه دیگران فکر میکنند لازم است، کارتان را دوست داشته باشید، رؤیا پردازی کنید، ریسک کنید و کارکنید.
۲- باید طبق انتظار دیگران زندگی کنم
به خاطر داشته باشید که همیشه برداشتن اولین قدمها درراهی که خودتان میخواهید بهتر از به پایان رساندن راهی است که نمیخواهید. شادی و موفقیت یعنی قدم برداشتن درراهی که میخواهید. خودتان باشید و راهی را که انتخاب کردهاید بپیمایید. هیچکس نمیتواند راه شمارا قضاوت کند چراکه هرکس راه و رویای خودش را دارد و این راه فقط برای او معنا دارد. اگر تمام زندگیتان را صرف پیمودن راهی کردهاید که والدین، معلم، تلویزیون یا هر کس دیگری به شما گفته است و آن را به کسالتآورترین و عاجزانهترین حالت به پایان رساندهاید کسی جز خودتان را سرزنش نکنید. به خاطر داشته باشید که هوشمندانهترین و بهترین راه، گوش سپردن به ندای قلبتان است. بهتر است درراه خودتان بمیرید تا راهی که مال دیگران است.
۳- مردم چه میگویند؟!
اگر کسی شمارا قضاوت نکند چطور زندگی میکنید؟
اجازه ندهید رویتان را از شما بدزدند. فقط یکبار کاری که دیگران میگویند از پسش برنمیآیید را انجام بدهید، آنگاه دیگر حرفها و منفیبافیهایشان برایتان اهمیتی ندارد. از دست منفیبافها فرار کنید. فاصله بگیرید و ببینید چطور نعمت و اتفاقات خوب در زندگیتان جاری میشود.
هیچکس حق ندارد شمارا قضاوت کند. شاید بتوانند سرگذشتتان را بشنوند اما هیچگاه نمیتوانند بفهمند شما چه احساسی دارید، آنها زندگی شمارا زندگی نمیکنند. پس بیخیال حرفهایشان! روی خودتان تمرکز کنید و کاری را بکنید که از صمیم قلب بهدرستی آن ایماندارید.
۴- تابع جمع باشم
کار درست را انجام بدهید حتی اگر کسی به شما توجه نکرد. زندگی به سمت تعادل درحرکت است. انتظار نداشته باشید پاداش هر کاری را که انجام میدهید دریافت کنید. انتظار نداشته باشید کارهایتان را بفهمند. انتظار نداشته باشید به هرکس که عشق میورزید یا محبت میکنید، درک کند. گاهی کار درست سختترین کار ممکن است. انجامش بدهید به هر قیمتی. باخیانت به ارزشهایتان، آرامش را از ذهنتان میگیرید. سعی کنید کارها، افکار و کلماتتان کامل و خالص باشند در غیر این صورت آن کار را انجام ندهید. اگر کسی کاری نکرد، شما نماینده تفاوت و تغییر باشید.
۵- از ما گذشته
حال را قربانی گذشته نکنید. خودتان را با گذشتهتان نسنجید، گذشته خیلی وقت است که رفته، فراموشش کنید و روبهجلو حرکت کنید زمان که میگذرد و بزرگتر که میشویم عاقلتر میشویم و بهتر میتوانیم تعیین کنیم که چه نیاز داریم و چه نیاز نداریم و نباید باشد. گاهی رها کردن چیزی یکقدم روبهجلو است، گاهی ترک عادت و ایجاد تغییر همان چیزی است که نیاز دارید. دیگر حتی ثانیهای را صرف سوگواری برای گذشته نکنید و همینالان کاری را که باید انجام بدهید انجام دهید تا فردا به خاطر کاری که امروز باید انجام میشد و نشد، پشیمان نشوید. هیچوقت دیر نیست اگر احیاناً اینگونه فکر میکنید، این فقط ترس است؛ اما ترس فقط زاده ذهن شماست. درست است پیروی از قلب سخت است، اما غمانگیزتر از آن این است که تسلیم ترسهای دروغینتان شوید.
۶- باید همهچیز را سنجید
راه فرد را انتخاب میکند یا فرد راه را؟ باورتان بشود یا نه گاهی گزینه اول صحیح است! گاهی بزرگترین رؤیاهایی که تحقق میابند، رؤیاهایی هستند که خود فرد هم از آنها بیخبر است. هیچ راه غلطی وجود ندارد فقط این شما هستید که از بعضی احتمالات بیخبرید. هیچوقت نمیتوان از آینده مطمئن بود. ممکن است هر اتفاقی بیافتد و گاهی برعکس هیچ اتفاقی نیفتد، شما فقط به رفتن ادامه بدهید و درنهایت وقتی به پشت سرتان نگاه میکنید خودتان را در قله آنهم در زیباترین جای ممکن میبینید.
۷- برای چه شکر گذار و خوشحال باشم؟!
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت این حقیقتی است قابلدرک. به یاد داشته باشید که هرروز فرصت فوقالعادهای برای یادگرفتن و تمرین شکر گذاری و مثبت اندیشی است. از خدا نخواهید که زندگیتان کامل باشد بلکه بخواهید که صبر و قدرت پذیرفتن آنچه هست را به شما بدهد. نخواهید هر کاری که میکنید کامل باشد بلکه سعی کنید اشتباههای قبلی را تکرار نکنید. شکر گذار آنچه دارید باشید.
و به خاطر داشته باشید "این نیز بگذرد ". پس اگر همهچیز خوب است از آن لذت ببرید چراکه همهچیز برای همیشه خوب نخواهد ماند، اگر اوضاع خوب نیست بازهم جای نگرانی وجود ندارد چراکه این هم همیشگی نیست. اگر مشکلی هست و چیزی آزارتان میدهد سعی کنید شکر گذاری کنید و خواهید دید حالتان بهتر میشود. این، یک حقه حسابی است برای سرحال آمدنتان.
۸- زندگی باید راحت و بیدردسر باشد
کیف زندگی به سختیهایش است. غلبه بر سختیهاست که به زندگی معنا میبخشد. معیار موفقیت و شادی، نحوه روبهرو شدن شما با این سختیها و مشکلات است. به اشتباهاتتان بخندید و از آنها درس بگیرید. با مشکلات شوخی کنید و از شرایطی که درگیرش هستید لذت ببرید و سعی کنید شکستش بدهید. رنجهای عاطفی وقتی پذیرفته شوند، بزرگ میشوند و به دستهای از امواج تبدیل میشوند که هرکدام از این موجها غبار قدیمی از وجودتان پاک میکنند و گنجی را برایتان نمایان میکنند که نخواستید بیابید. بیتجربگی میکنید و آگاهی به دست میآورید، ناامیدی را میدهید و شور میابید، تنفر را میدهید و مهربانی میابید. نمیگویم روبهرو شدن با این ناراحتیها آسان است، اما این رنجها شمارا به شخصی بهتر و سالمتر از چیزی که بودید تبدیل میکند.
۹- نمیتوانم ببخشمشان
بخشش یک قول است. وقتی کسی را میبخشید به خودتان قول میدهید که گذشته تغییرناپذیر را علیه حال نشورانید. بخشش ضرورتاً به این معنا نیست که چیزی که اتفاق افتاده، بخشیدنی بوده است و یا شخص موردنظر همچنان باید برایتان خوشآیند باشد. بخششش یعنی شما با رنج و ناراحتی کنار آمادهاید و میتوانید ادامه بدهید. بخشش به معنای شستن گناه گناهکار نیست. بلکه بخشش، رها کردن خودتان از رنج قربانی بودن است؛ و درواقع رها کردن رنج، تبدیلشدن از قربانی، به پیروز میدان است.
۱۰- تنهام
بهتنهایی نمیتوانید ادامه دهید، هیچکدام از ما نمیتواند؛ و به همین دلیل است که خدا را شکر آنقدرها هم که فکر میکنید تنها نیستید. بسیار از ما درگیر شرایط مشابه شما هستیم، شاید گاهی احساس تنهایی کنید اما خب در تنها بودن تنها نیستید.
از دلتنگی خوابتان نمیبرد، عشقتان ترکتان کرده است، شمارا نپذیرفتهاند، میترسید آدم جدیدی باشید هیچکدام از چیزهایی که گفتیم دلیل نمیشود حس کنید تنها و یا عجیبید. بلکه این یعنی شما انسانید و برای اینکه به خودتان بیایید به زمان نیاز دارید. مهم نیست چقدر نسبت به شرایطتان احساس ترحم میکنید، بدانید که هستند کسانی مثل شما. وقتی حس مکنید تنهایید، بدانید که این ذهن شماست که این دروغها را به خوردتان میدهد. همیشه کسی هست. شاید الآن کنارتان نباشند اما همینکه بدانید کسی هست خودش قوت قلب است.
قدم بعدی:
اگر قصد خانهتکانی داشتید اولین جایی که باید تمیز کنید ذهنتان است. دست از گفتن جملات منفی و ناامیدکننده بردارید.
۱- هنوز بهاندازه کافی خوب نیستم
شاید فکر کنید هنوز آنقدر که باید خوب نیستید، اما اگر به تلاشتان ادامه بدهید شگفتزده خواهید شد. گذشتهتان تعیین نمیکند که شما چه کسی هستید، بلکه گذشته شمارا برای تبدیلشدن به چیزی که میتوانید باشید آماده میکند. آنچه ارزش شمارا تعیین میکند، بلند شدن شما بعد از شکست است. نترسید و به خودتان فرصت بدهید تا آنچه باشید که میتوانید. حسودها را فراموش کنید. هیچوقت خود و تواناییهایتان را دستکم نگیرید. اگر میخواهید بهترین باشید باید بیشتر ازآنچه دیگران فکر میکنند لازم است، کارتان را دوست داشته باشید، رؤیا پردازی کنید، ریسک کنید و کارکنید.
۲- باید طبق انتظار دیگران زندگی کنم
به خاطر داشته باشید که همیشه برداشتن اولین قدمها درراهی که خودتان میخواهید بهتر از به پایان رساندن راهی است که نمیخواهید. شادی و موفقیت یعنی قدم برداشتن درراهی که میخواهید. خودتان باشید و راهی را که انتخاب کردهاید بپیمایید. هیچکس نمیتواند راه شمارا قضاوت کند چراکه هرکس راه و رویای خودش را دارد و این راه فقط برای او معنا دارد. اگر تمام زندگیتان را صرف پیمودن راهی کردهاید که والدین، معلم، تلویزیون یا هر کس دیگری به شما گفته است و آن را به کسالتآورترین و عاجزانهترین حالت به پایان رساندهاید کسی جز خودتان را سرزنش نکنید. به خاطر داشته باشید که هوشمندانهترین و بهترین راه، گوش سپردن به ندای قلبتان است. بهتر است درراه خودتان بمیرید تا راهی که مال دیگران است.
۳- مردم چه میگویند؟!
اگر کسی شمارا قضاوت نکند چطور زندگی میکنید؟
اجازه ندهید رویتان را از شما بدزدند. فقط یکبار کاری که دیگران میگویند از پسش برنمیآیید را انجام بدهید، آنگاه دیگر حرفها و منفیبافیهایشان برایتان اهمیتی ندارد. از دست منفیبافها فرار کنید. فاصله بگیرید و ببینید چطور نعمت و اتفاقات خوب در زندگیتان جاری میشود.
هیچکس حق ندارد شمارا قضاوت کند. شاید بتوانند سرگذشتتان را بشنوند اما هیچگاه نمیتوانند بفهمند شما چه احساسی دارید، آنها زندگی شمارا زندگی نمیکنند. پس بیخیال حرفهایشان! روی خودتان تمرکز کنید و کاری را بکنید که از صمیم قلب بهدرستی آن ایماندارید.
۴- تابع جمع باشم
کار درست را انجام بدهید حتی اگر کسی به شما توجه نکرد. زندگی به سمت تعادل درحرکت است. انتظار نداشته باشید پاداش هر کاری را که انجام میدهید دریافت کنید. انتظار نداشته باشید کارهایتان را بفهمند. انتظار نداشته باشید به هرکس که عشق میورزید یا محبت میکنید، درک کند. گاهی کار درست سختترین کار ممکن است. انجامش بدهید به هر قیمتی. باخیانت به ارزشهایتان، آرامش را از ذهنتان میگیرید. سعی کنید کارها، افکار و کلماتتان کامل و خالص باشند در غیر این صورت آن کار را انجام ندهید. اگر کسی کاری نکرد، شما نماینده تفاوت و تغییر باشید.
۵- از ما گذشته
حال را قربانی گذشته نکنید. خودتان را با گذشتهتان نسنجید، گذشته خیلی وقت است که رفته، فراموشش کنید و روبهجلو حرکت کنید زمان که میگذرد و بزرگتر که میشویم عاقلتر میشویم و بهتر میتوانیم تعیین کنیم که چه نیاز داریم و چه نیاز نداریم و نباید باشد. گاهی رها کردن چیزی یکقدم روبهجلو است، گاهی ترک عادت و ایجاد تغییر همان چیزی است که نیاز دارید. دیگر حتی ثانیهای را صرف سوگواری برای گذشته نکنید و همینالان کاری را که باید انجام بدهید انجام دهید تا فردا به خاطر کاری که امروز باید انجام میشد و نشد، پشیمان نشوید. هیچوقت دیر نیست اگر احیاناً اینگونه فکر میکنید، این فقط ترس است؛ اما ترس فقط زاده ذهن شماست. درست است پیروی از قلب سخت است، اما غمانگیزتر از آن این است که تسلیم ترسهای دروغینتان شوید.
۶- باید همهچیز را سنجید
راه فرد را انتخاب میکند یا فرد راه را؟ باورتان بشود یا نه گاهی گزینه اول صحیح است! گاهی بزرگترین رؤیاهایی که تحقق میابند، رؤیاهایی هستند که خود فرد هم از آنها بیخبر است. هیچ راه غلطی وجود ندارد فقط این شما هستید که از بعضی احتمالات بیخبرید. هیچوقت نمیتوان از آینده مطمئن بود. ممکن است هر اتفاقی بیافتد و گاهی برعکس هیچ اتفاقی نیفتد، شما فقط به رفتن ادامه بدهید و درنهایت وقتی به پشت سرتان نگاه میکنید خودتان را در قله آنهم در زیباترین جای ممکن میبینید.
۷- برای چه شکر گذار و خوشحال باشم؟!
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت این حقیقتی است قابلدرک. به یاد داشته باشید که هرروز فرصت فوقالعادهای برای یادگرفتن و تمرین شکر گذاری و مثبت اندیشی است. از خدا نخواهید که زندگیتان کامل باشد بلکه بخواهید که صبر و قدرت پذیرفتن آنچه هست را به شما بدهد. نخواهید هر کاری که میکنید کامل باشد بلکه سعی کنید اشتباههای قبلی را تکرار نکنید. شکر گذار آنچه دارید باشید.
و به خاطر داشته باشید "این نیز بگذرد ". پس اگر همهچیز خوب است از آن لذت ببرید چراکه همهچیز برای همیشه خوب نخواهد ماند، اگر اوضاع خوب نیست بازهم جای نگرانی وجود ندارد چراکه این هم همیشگی نیست. اگر مشکلی هست و چیزی آزارتان میدهد سعی کنید شکر گذاری کنید و خواهید دید حالتان بهتر میشود. این، یک حقه حسابی است برای سرحال آمدنتان.
۸- زندگی باید راحت و بیدردسر باشد
کیف زندگی به سختیهایش است. غلبه بر سختیهاست که به زندگی معنا میبخشد. معیار موفقیت و شادی، نحوه روبهرو شدن شما با این سختیها و مشکلات است. به اشتباهاتتان بخندید و از آنها درس بگیرید. با مشکلات شوخی کنید و از شرایطی که درگیرش هستید لذت ببرید و سعی کنید شکستش بدهید. رنجهای عاطفی وقتی پذیرفته شوند، بزرگ میشوند و به دستهای از امواج تبدیل میشوند که هرکدام از این موجها غبار قدیمی از وجودتان پاک میکنند و گنجی را برایتان نمایان میکنند که نخواستید بیابید. بیتجربگی میکنید و آگاهی به دست میآورید، ناامیدی را میدهید و شور میابید، تنفر را میدهید و مهربانی میابید. نمیگویم روبهرو شدن با این ناراحتیها آسان است، اما این رنجها شمارا به شخصی بهتر و سالمتر از چیزی که بودید تبدیل میکند.
۹- نمیتوانم ببخشمشان
بخشش یک قول است. وقتی کسی را میبخشید به خودتان قول میدهید که گذشته تغییرناپذیر را علیه حال نشورانید. بخشش ضرورتاً به این معنا نیست که چیزی که اتفاق افتاده، بخشیدنی بوده است و یا شخص موردنظر همچنان باید برایتان خوشآیند باشد. بخششش یعنی شما با رنج و ناراحتی کنار آمادهاید و میتوانید ادامه بدهید. بخشش به معنای شستن گناه گناهکار نیست. بلکه بخشش، رها کردن خودتان از رنج قربانی بودن است؛ و درواقع رها کردن رنج، تبدیلشدن از قربانی، به پیروز میدان است.
۱۰- تنهام
بهتنهایی نمیتوانید ادامه دهید، هیچکدام از ما نمیتواند؛ و به همین دلیل است که خدا را شکر آنقدرها هم که فکر میکنید تنها نیستید. بسیار از ما درگیر شرایط مشابه شما هستیم، شاید گاهی احساس تنهایی کنید اما خب در تنها بودن تنها نیستید.
از دلتنگی خوابتان نمیبرد، عشقتان ترکتان کرده است، شمارا نپذیرفتهاند، میترسید آدم جدیدی باشید هیچکدام از چیزهایی که گفتیم دلیل نمیشود حس کنید تنها و یا عجیبید. بلکه این یعنی شما انسانید و برای اینکه به خودتان بیایید به زمان نیاز دارید. مهم نیست چقدر نسبت به شرایطتان احساس ترحم میکنید، بدانید که هستند کسانی مثل شما. وقتی حس مکنید تنهایید، بدانید که این ذهن شماست که این دروغها را به خوردتان میدهد. همیشه کسی هست. شاید الآن کنارتان نباشند اما همینکه بدانید کسی هست خودش قوت قلب است.
قدم بعدی:
اگر قصد خانهتکانی داشتید اولین جایی که باید تمیز کنید ذهنتان است. دست از گفتن جملات منفی و ناامیدکننده بردارید.
کاش به همین راحتی بود..
ازینم فکرکنم کمترم
حرف زدن آسونه