مجلس ژنرالها؛ تأملی درباره ترکیب مجلس آینده
پارسینه: در فضای قطبی شده جلسات بررسی برجام در صحن علنی مجلس شورای اسلامی نکات بسیاری همراه خود داشت و بعضی از این نکات به کار صحنهآرایی مجلس دهم خواهد آمد.
از جمله این نکات نقش رئیس با نفوذ قوه مقننه برای همراهی با دولت و دیگر هجمه پر قدرت مخالفان برجام و جبهه پرشمار اما کمفروغ موافقان برجام در صحن علنی بود. به تعبیر دیگر چهرههای شناخته شده و تأثیرگذار در بدنه نمایندگان برای جبههبندی موافقت با برجام بسیار کم بودند و موافقان برجام در نهایت از اکثریت عددی خود و قدرت رئیس مجلس برای تصویب قانون اجرای برجام استفاده کردند
در روزهای اخیر که تب اعلام آمادگی برای نمایندگی مجلس و بازارگرمی بهمنظور قرار گرفتن در لیست نهایی ائتلاف احتمالی اعتدالگرایان و اصلاحطلبان داغ شده است؛ این کاندیداهای احتمالی تا چه اندازه رافع نقاط ضعف فعلی در مجلس آینده هستند؟ به دیگر سخن مجلس آینده با چگونه وکلایی میتواند یار دولت باشد نه بار خاطر آن؟ و سؤال دیگر چه راهکاری برای تقویت نقاط قوت مجلس فعلی پیشبینی شده است؟
انتخابات مجلس اسفندماه نقطه عطف دعواهای سیاسی در ایران است. بعد از تصویب برجام بازی سیاست در ایران تغییرات چشمگیری را به خود دیده است و نقطه ثقل سیاست به نفع جناح اعتدالگرا تکان خورده و وزن اعتدالیون بیشتر شده است. با بر هم خوردن نقطه تعادل، اولین قربانیان صحنه سیاست ایران افراطگرایان دو سوی صحنه هستند. از سویی مخالفان چهارچوب سیاسی نظام ایران، در صحنه افکار عمومی به سمت کمرنگ شدن و محو شدن میروند و از سوی دیگر احتمال حذف افراطگرایان و دلواپسان در انتخابات مجلس آینده بیشازپیش افزایش یافته است.
اما در واقع این پایان بازی سیاسی گروههای افراطی دو طرف نخواهد بود. چنانکه مخالفان نظام سیاسی ایران پس از برجام انتقادات خود را بر روی سیاست منطقهای ایران متمرکز کردند، افراطگرایان داخلی نیز با حذف از صحنه سیاست انتخابی به پشتصحنه سیاست در نهادهای قدرتمند کوچ خواهند کرد و به تقویت مراکز قدرت رقیب یا مخالف قدرت خواهند پرداخت.
این بدان معنا است که دولت حتی پس از حذف افراطگرایان نمیتواند یکهتاز صحنه قدرت باشد. خاصه اینکه برهم خوردن توازن قدرت در صحنه سیاست داخلی دلخواه رأس هرم قدرت نیست و احتمالاً باید منتظر تقویت دوچندان مراکز رقیب و دولت مجلس آینده بود. این پیشبینی شواهد مشخصی دارد. بازی دادن به کمیسیون برجام، بعد از تصویب برجام در شورایعالی امنیت ملی، و پوشش سراسری صداوسیما به جلسات آن، صدور اجازه برای برخوردهای امنیتی، تلاش برای توقف برنامههای جذب سرمایهگذار از سوی دولت برای دوران پسا-برجام همه شواهدی از ادامه جنگ قدرت تا پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی و حتی بعد از تشکیل مجلس بعدی خواهد بود.
بدین منظور ترکیب مجلس آینده نقشی مهم در ایجاد توازن قدرت جدید در صحنه سیاست داخلی بازی خواهد کرد. تجربه برجام و تعامل دو ساله دولت یازدهم با مجلس نهم نشان میدهد که حامیان پرشمار اما کمتوان، قدرت چندانی برای تغییر صحنه بازی ندارند و مهمترین برگ برنده حامیان دولت صرفاً جذب رئیس مجلس بود. دولت حسن روحانی و حامیان آن باید توجه داشته باشند که با گرفتن صرف اکثریت مجلس نمیتوانند در صحنه سیاست داخلی کاری از پیش ببرند. آنها نیاز به مجلسی با بدنه قوی و رئیس مجلسی با نفوذ و قدرت چانهزنی در دیگر مراکز قدرت دارند، که به همافزایی قدرت دو نهاد در مقابل مراکز قدرت رقیب بیانجامد.
جبهه حامیان دولت در ۲۶ سال پس از پایان جنگ و تغییرات عمده در صحنه سیاست داخلی انباشتی از نیروهای با تجربه را پشت خود جمع کرده است. افرادی که تجربه کار در مجالس سوم تا نهم و دولتهای سازندگی و اصلاحات را در نقش وزیر، معاون وزیر، استاندار و وکلای ملت را با خود داشتهاند و تنها تعداد بسیار کمی از این نیروها در دولت یازدهم دعوت به همکاری شدند. اما باید توجه داشت که این انبان تجربه از این نیروها، افراد بلندقدی در صحنه سیاست داخلی و ژنرالهای بیبدیلی ساخته که باید به آن به شکل یک سرمایه ملی نگاه کرد و از سوی دیگری کنار نشستن و عافیتطلبی با بهانههایی نظیر بازنشستگی برای این نیروها بههیچعنوان پسندیده نیست. چرا که آنها از جیب ملت تبدیل به سرمایههای قابل رجوعی شدهاند و حال باید با حضور در صحنه، توان خود را برای عموم ملت به کار بیندازند.
بزنگاه مهم دیگر در مباحث پیش از انتخاباتی ریاست مجلس آینده است. نقش علی لاریجانی در مجلس نهم به عنوان مهمترین عامل چانهزنی ریاست جمهوری در سطوح مختلف قدرت و ضربهگیر اصلی دولت در ماجرای تصویب قانون اجرای برجام تنها یک تصادف نیست. علی لاریجانی از نیروهایی است که در سطوح مختلف قدرت جمهوری اسلامی نقش بازی کرد و توانست خود را از حلقه سوم به حلقه اول قدرت در ایران برساند. او با تشخیص جایگاه و توان خود در بازیهای متفاوت، حتی اجازه نداد شکست سنگین انتخابات ریاست جمهوری نهم او را از صحنه سیاست بیرون کند و او که از درب ورود به حلقه اول قدرت نتوانست وارد شود از پنجره وارد این حلقه شد و جایگاهی کلیدی در صحنه قدرت دارد. نقشی شبیه او الزاماً توسط هر نیروی دیگری قابل تکرار نیست. به دیگر سخن این ریاست مجلس نیست که میتواند چنین جایگاهی را ایجاد کند بلکه کیفیت رئیس مجلس آینده خود بسیار مهم است و تنها در صورتی قابل جایگزینی است که با شخصیتی قویتر جایگزین شود. اگر اصلاحطلبان و اعتدالیون بتوانند شخصیتی قویتر از لاریجانی (نظیر علیاکبر ناطق نوری) به صحنه انتخابات وارد کنند، این جایگزینی امکانپذیر است اما اگر امکان چنین
جابجایی در صحنه قدرت نیست بهتر است به جذب علی لاریجانی و تکرار نقش او در مجلس آینده بیندیشند.
ازاینرو دولت و حامیانش اگر میخواهند توازنی در صحنه سیاست پس از انتخابات ایجاد کنند که موجب افزایش قدرت نیروهای متعدل بشود، باید به سراغ نقد کردن سرمایه انباشته و بالفعل کردن نیروهای بالقوه بروند و از سوی دیگر باید توجه داشته باشند که جناح سیاسی این نیروها نباید تفاوت چندانی در نگاهی ملی برای حمایت از ایشان و تشکیل مجلس آینده بکند. به واقع این نیروها باید توجه داشته باشند که صحنه سیاست یک کیک شکلاتی نیست که باید به همه مهمانان از آن سهمی برسد، بلکه نیازمند یک نگاه ملی است و باید به تناسب نیاز ملی، بر اساس نیازمندیهای ملی به آن نگاه شود.
دو هفتهنامه روشن/پویان فخرایی
مجلس ژنرال ها نتیجه حکومت دولت هشت ساله اقای احمدی نژاد بود.