گوناگون

کوچ جهانی تروریسم

پارسینه: جهان در تب بحران می سوزد. اکنون واژه «تروریسم فرامرزی» بیش از پیش نمود پیدا کرده و با توجه به مناسبات شکل گرفته در جهان امروزی و علی الخصوص سیر تحولات پس از حملات نظامی غرب به خاورمیانه پس از سال 2001، می توان به جرأت گفت که هیچ نقطه ای از کره خاکی نمی تواند ملجأ امنی برای شهروندان باشد.

به باور کارشناسان تعریف ابتر غرب از ماهیت تروریسم و دهشت افکنی از یک سو و استفاده ابزاری از افراط گرایان برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده از سوی برخی دُول غربی موجبات بروز و ظهور این ناآرامی ها را فراهم آورده و با توجه به نبود درکی صحیح در نحوه مواجهه با این پدیده شوم، رسیدن به نقطه عطفی جهانی برای معکوس کردن روند رو به رشد اقدامات تروریستی دست کم در کوتاه مدت متصور نیست.

از طرفی، با نیم نگاهی به دو حادثه بزرگ تروریستی اخیر که یکی در خاورمیانه و دیگری در قلب آنچه اروپای متمدن خوانده می شود، رخ داد می توان به آسانی به دیدگاهی دست یافت که در آن متاسفانه جان انسان ها با توجه به ملیت، قومیت و جغرافیای زندگی آنها ارزشگذاری می شود.

حملات تروریستی ضاحیه بیروت با نوعی سکوت خبری مواجه شد، در حالی که حملات پاریس زیر ذره بین غول های خبری جهان قرار گرفت و موجی از ابراز همدردی به سوی فرانسه روانه شد.
اگرچه کشتن انسان ها در هر حالتی اقدامی مذموم و نفرت انگیز محسوب می شود، اما برخورد دوگانه با حوادث تروریستی که در نقاط مختلف به وقوع می پیوندد، قابل تحمل نیست.

به نظر می رسد این برخورد دوگانه نیز به نوبه خود بستری را برای فعالیت های دهشت افکنان فراهم آورده و تروریست ها اکنون می دانند که می توانند با حمله ای جدید افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند و بر روی حملات پیشین خاکستر فراموشی بپاشند.

آگاهان ابراز عقیده می کنند که مرزبندی در بطن تروریسم اقدامی از بُن اشتباه بود و اکنون تبعات این اشتباه محاسباتی دامن جهان را فراگرفته است. حافظه تاریخی جهان هیچگاه حوادث تلخ سوریه را از یاد نمی برد. هنگامی که چاقوی کند داعش سر جوان سوری را می برید، لوله تفنگ جبهه النصره و احرارالشام و چندین گروه تروریستی دیگر بر پیشانی دیگر مردمان این کشور بحران زده بوسه می زد.

اما داعش تروریست خطاب شد و دیگران میانه رو! این ارزیابی اشتباه موجب شد تا برخی گروه های تروریستی به نوعی تطهیر شوند و دست به اقداماتی جدید بزنند. در همین رابطه می توان به سخنان بشار اسد پس از حادثه تروریستی پاریس اشاره کرد که گفت: فرانسه اکنون لحظاتی را تجربه می کند که سوری ها 5 سال است با آن زندگی می کنند.

از دیگر سو، مرزبندی غرب در مبارزه با تروریسم فرآیند مواجهه با این پدیده شوم را ناکارآمد کرده است. اکنون تروریسم فارغ از نام هایی چون داعش، القاعده، جبهه النصره و غیره در ابعاد کلان خود به صورت جهانی عمل می کند و طبیعتاً مبارزه با آن نیز عزمی جهانی می طلبد.

تا چند هفته پیش غرب به شدت به حملات روسیه علیه تروریست ها در سوریه می تاخت، اما اکنون و پس از حملات پاریس زمزمه هایی از کاخ سفید و الیزه مبنی بر لزوم همکاری غرب با مسکو در این روند به گوش می رسد.

از طرفی، همین برخورد گزینشی با ایران به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه ای که می تواند بازوی اصلی مبارزه با تروریسم در خاورمیانه باشد نیز صورت گرفت. پس از حملات آمریکا به افغانستان و عراق، جرج بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا از ایران به عنوان یکی از محورهای شرارت(!) نام برد و کشورمان بر اساس این تعریف غلط تحت ظالمانه ترین تحریم ها و فشارها قرار گرفت. جالب آنکه پس از شدت گرفتن حملات تروریست ها در منطقه و البته اروپا اکنون شاهدیم که مقامات واشنگتن و اروپا از تریبون های مختلف از ایران درخواست کمک می کنند. تحلیلگران ابراز عقیده می کنند که دکترین تازه غرب در مبارزه با تروریسم برای اجرایی شدن نیاز به ستونی استوار به نام ایران دارد.

در همین رابطه چندی پیش «هنری کی سینجر»، سکان دار دستگاه دیپلماسی آمریکا در سال های 1973 تا 1977 و یکی از نظریه پردازان و استراتژیست های آمریکایی به مقامات واشنگتن توصیه کرده است که باید با توجه به چالش های منطقه ای آماده تعامل با ایران بود. این سیاستمدار برجسته آمریکایی، ایران را دارای بالاترین پتانسیل اقتصادی و نظامی دانست و تصریح کرد که آمریکا باید برای حل چالش های منطقه با ایران تعامل داشته باشد.

حال این پرسش مطرح می شود که چرا ایرانی که تا چندی پیش جزو محور شرارت بوده اکنون به کشوری قدرتمند و تأثیرگذار تبدیل شده و آمریکا باید به تهران به عنوان یکی از اهرم های اصلی فشار بر تروریسم بنگرد. با تجزیه و تحلیل مواضع غرب به آسانی می توان به این نکته پی برد که سیاست های پیشین غرب کاملاً خصمانه و به دور از واقعیت تعریف و صرفاً برای انزوای ایران در منطقه و جهان تبیین شده بود، اما اکنون با فرو نشستن غبارهای ناشی از چند سال جنگ در منطقه این واقعیت هویدا شد که ایران خود زخم خورده تروریسم است و عزمی جدی میان مردم و دولت برای مبارزه با این پدیده شوم وجود دارد.

اکنون می طلبد قدرت های جهانی اگر در آنچه مبارزه با تروریسم می خوانند، جدی هستند دست به تغییر رفتارهای عملی در قبال ایران بزنند و بستر را برای به دست آوردن اعتماد ملت ایران فراهم آورند.

در این برهه ترسیم چارچوبی جدی برای مبارزه واقعی با دهشت افکنی امری اجتناب ناپذیر است؛ چارچوبی که اگر منتظر نتیجه بخش بودن آن باشیم باید تمامی کشورهای منطقه و فرامنطقه ای را شامل شود و برخورد گزینشی با دولت ها در آن جایی نداشته باشد. بلکه در آینده شاهد تشریک مساعی جهانی و ریشه کنی تروریسم و موج دهشت افکنی در جهان باشیم.

*منبع: روزنامه اطلاعات

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار