گوناگون

سرنوشت جالب ابن حر؛از کربلا تا غرق شدن در فرات

پارسینه: امام حسين (عليه السلام) در منطقه قصر بنى مقاتل خيمه اى را ديد و پرسيد آن خيمه از آنِ كيست؟ گفتند: خيمه عبيدالله بن حرّ جُعفى است; كسى كه با على (عليه السلام) در صفين جنگيد.

امام (عليه السلام) كسى را در پى او فرستاد تا به سوى آن حضرت دعوت كند، عبيدالله نپذيرفت و سوگند ياد كرد: من از كوفه بيرون نيامدم، مگر به اين علت كه مبادا حسين داخل كوفه شود و من با او روبرو گردم.

فرستاده امام مراجعت كرد و سخن او را به امام ابلاغ كرد. امام (عليه السلام) با عده اى از اصحاب به خيمه او رفتند. عبيدالله بن حرّ احترام كرد و امام را در صدر مجلس جاى داد.

امام (عليه السلام) او را به يارى خود خواند و فرمود: «تو گناهان بسيار دارى، آيا حاضرى به عملى اقدام كنى كه تمام گناهانت را نابود سازد؟».

عبيدالله پرسيد: «اى فرزند پيامبر خدا آن چيست؟» امام فرمود: يارى كنى فرزند دختر پيغمبر را و با او بر ضدّ دشمنانش مقاتله و جنگ كنى».

عبيدالله گفت: «مى دانم هركه از تو پيروى كند، در آخرت سعادتمند و خوشبخت است، ليكن من اين همّت را ندارم، از من بگذر. و افزود: اگر اسب مى خواهى اسبم را با خود ببر».

امام (عليه السلام) فرمود: حال كه خود حاضر نيستى ما را همراهى كنى ما را به اسب تو نيازى نيست; بلكه به خود تو هم نيازى نمى باشد: " وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُد " ; «من از كسى كه راه گمراه كنندگان را برگزيده، كمك نمى گيرم»،و افزود من تو را نصيحت مى كنم اگر توانايى دارى كه نداى ما را نشنيده بگيرى و حاضر نشوى، چنين كن، سوگند به خدا، هركس نداى ما را بشنود و ما را يارى نكند، خدا او را در آتش جهنم جاى مى دهد.(15)

نوشته اند كه پس از عاشورا عبيدالله زياد او را فراخواند و از وى پرسيد: كجا بودى؟! گفت: مريض بودم! ابن زياد گفت: دلت بيمار بود يا تن تو؟ وقتى فهميد مورد خشم ابن زياد قرار گرفته، به گونه اى غافلگيرانه از دارالاماره گريخت و به مداين رفت.

او در قيام مختار، وى را همراهى كرد و در لشكر ابراهيم بن مالك اشتر حضور يافت، ليكن پس از چندى، از گروه آنان نيز فاصله گرفت. او پس از آن، به مصعب برادر عبدالله بن زبير پيوست و در قتل مختار شركت جست. پس از چندى از مصعب نيز فاصله گرفت و سرانجام در سال 68 ه . خود را در آب فرات انداخت و غرق شد.(16)

15 . نك : منتخب التواريخ، ص484
16 . نك : كشّى، رجال، ص74

ارسال نظر

  • شیرین صفوی

    جهنم

  • ناشناس

    خاک برسرش بی لیاقت .ای کاش من آن زمان بودم تا نوکری آقام امام حسین(ع) رومیکردم وجون ودلم وهمسر وفرزندم رو فدای امام حسین(ع) میکردم .ای کاااااااااش

  • ناشناس

    كاش بودم وخداوند توفيق همراهي ميداد گرچه الان هم به لطف خدا ميتوانم همراه باشم كل يوم عاشورا

  • ناشناس

    اینکه در متن امده خود را در اب فرات انداخت و غرق شد به معنای ان است که خودکشی کرده ؟!

  • ناشناس

    خدایا عاقبت مارا ختم به خیر کن

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار