«فرح»، «عباسی» شد؛ «شهناز»، «شریعتی» نه!
پارسینه: این را از یکی از پیرمردهای انقلابدیده تبریز شنیدهام که در ماههای آخر منتهی به سقوط رژیم پهلوی، جمعی خدمت آقای قاضی رسیدیم که ما نمیتوانیم تحمل کنیم در این شهر خیابانی به اسم «فرح» باشد؛ سریع نامی پیشنهاد کنید که از این پس به آن نام این خیابان را بشناسیم.
همان پیرمرد تعریف میکرد آقای قاضی طباطبایی(ره) مکثی کردند و گفتند اسم خیابانی که یکروزه و با مشورت چند نفر عوض بشود، با مشورت چند نفر دیگر، برمیگردد به همان نام و مقبول عام نمیافتد. ایشان آنجا به ما گفتند بروید، فکر میکنم و اطلاع میدهم.
راوی میگفت: «پس از چند روز که مناسبتی پیشرو بود که گمانم روز زیارتی خاص حضرت ابوالفضل العباس(ع) بود، آقای قاضی به هیئات حسینی که احترام خاصی برای ایشان قائل بودند دعوتی فرستادند که میخواهیم عزاداری برای بزرگداشت این روز در خیابان فرح داشته باشیم. اکثرا اجابت کردند و آمدند و عزاداری شد. پس از عزاداری، آقای قاضی بلندگو را در دست گرفتند و گفتند با وجود محبت وافر مردم تبریز به قمربنی هاشم(ع) متاسفانه هیچ نمادی از این ارادت در شهر وجود ندارد؛ اگر جمع اجازه بدهند و موافق باشند، از این پس این خیابان را عباسی بنامیم و نشان این ارادت کنیم.». من که از نسل سوم هستم و بیست سال پس از انقلاب متولد شدهام، تا به حال یکبار هم از کسی نشنیدهام که خیابان عباسی و چهارراه عباسی را «فرح» صدا بزند. این تدبیر آقای قاضی هم نشاندهنده دوربینی و بزرگی و تدبیر ایشان بوده است و هم نشاندهنده لزوم دوری از تصمیمات احساسی در نامگذاریها.
همه میدانند که چهارراه و خیابان «شهناز» پس از پیروزی انقلاب اسلامی به «شریعتی» تغییر نام داد.
روزی به این فکر میکردم که این نیز از مظلومیتهای آن مرد بزرگ است که کسی «شهناز» را «شریعتی» استعمال نمیکند.
تصمیم گرفتم به تاکسیهایی که مسیرم را اعلام میکنم به جای «شهناز» بگویم «شریعتی». مطمئن بودم که مسیر اکثر این تاکسیها، شریعتی است. پس از یک ربع ساعت، هیچ ماشینی نگه نداشت. با اولین گفتن «شهناز» تاکسی پیکان در مقابلم ایستاد. در تاکسی به این فکر میکردم که مطمئنا آقای قاضی نقشی در این تغییر نام نداشتهاند.
حامد خسروشاهی /نشریه صبح تبریز
ما باز ميگيم شهناز چون سالهاي سال 90 سال هم شايد بيشتر بنام شهناز بوده .
مثال عين قضيه مرگ بر آمريكا 35 ساله هست كه چيزي نيست كه بتازگي در مردم آذربايجان افتاده باشه و زود بره نه جانم ا.
فرح به عنوان یه تبریزی کاری برای تبریز نکرد که برای شهرهای دیگه نکرده باشه...اساسا محبتی نسبت به ایشان دربین مردم شهرما وجود ندارد و مث یه غریبه بود برای ما و مث یه غریبه خواهد ماند...کسی که از اصل خودش دوری کند و حتی یکبار هم به آن اشاره نکند جایی بین ما ودر دل ما ندارد.نتیجش همان میشه..یه سبه اسم خیابان عوض شد و من نیز به عنوان یه دهه شصتی حتی یکبار هم نشنیدم که کسی بگوید خیابان فرح!
فرح به عنوان یه تبریزی کاری برای تبریز نکرد که برای شهرهای دیگه نکرده باشه...اساسا محبتی نسبت به ایشان دربین مردم شهرما وجود ندارد و مث یه غریبه بود برای ما و مث یه غریبه خواهد ماند...کسی که از اصل خودش دوری کند و حتی یکبار هم به آن اشاره نکند جایی بین ما ودر دل ما ندارد.نتیجش همان میشه..یه سبه اسم خیابان عوض شد و من نیز به عنوان یه دهه شصتی حتی یکبار هم نشنیدم که کسی بگوید خیابان فرح!
بعداز انقلاب خيابان شهناز را محبوبه متحدين كذشته بودند كه مجاهد بود بعد شد شريعتى
وقتی خشونت وقصاوت و بی فرهنگی وبی اخلاقی بعضی ها ا ینقدر بوده که به تخریب قبرها دست میزدند نام خیابان که اهمیتی ندارد . ما باید از خود بپرسیم با خود چه کردیم .خدایا از ظلم به کسانی که به آبادانی اینکشور همت گماشتند ما را ببخش نامش هرچه بود مهم نیست زیرا پل ورسک وتونل کندوان وراه اهن سراسری که نشان از همت در راه ابادانی کشور است ده ها سال است که با چند نسل سخن میگوید . کاش میتوانستم برای آن خدمات هماوردی می یافتم دلمان خوش بود که بعد از ملی شدن نفت باصرف صدها میلیارد دلار و عقب ماندگی شدید کشور به انرژی هسته ای دست می یابیم . اما ای کاش به انرژی خورشیدی فکر میکردیم تا شاید به گذشتگان با هرنامی که هستند بگوییم ما هم کاری کردیم وبرای آیندگان افتخاری . ولی واقعیت اینست که نشد آنچه میبایست بشود نامت مهم نیست ولی وقتی از خرمشهر تا تهران با قطار می ایم و وقتی از تونل کندوان میگذرم بپاس خدماتت برای فرزندان ایرا ن زمین فاتحه ای برایت میفرستم نامت اصلا مهم نیست خدماتت که هست و خدا که میداند تو چه کرده ای .نامت اصلا مهم نیست .......خدای ایران زمین رحمتت کند.