رهبری به قهر احمدینژاد اعتنایی نکردند
پارسینه: نظام از هیچ شخصی خارج از چارچوب خودش حمایت نمیکند. بگذارید من روشن به شما بگویم که رهبری نظام همیشه از دولتی که قانونی است حمایت میکند
تقریبا 40 روز قبل از درگذشت مرحوم دعاگو برای گفتوگو به منزلش رفتم. در آن زمان من خبری از بیماری او نداشتم. او سرحال و باحوصله صحبتها را میشنید و پاسخ میداد. این گفتوگو در زمان نهار انجام شد. زمانی وقت استراحت کردنش بود اما با خنده پاسخ میداد و میگفت نباید جواب سوالهای جوانها را بی پاسخ گذاشت.
مرحوم دعاگو در آن زمان به استقبالمان آمد، ما را بدرقه کرد و ما هم تقریبا 40 روز بعد به بدرقه او رفتیم. محسن دعاگو، امام جمعه شمیرانات، صریح و بدون هیچ مصلحتسنجی صحبت میکرد. او منتقد همیشگی محمود احمدینژاد و دولتهای نهم و دهم بود. او بود که از دولت احمدینژاد بهعنوان دولت انحرافی یاد میکرد.
آیا سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ نظام پشت سر محمود احمدینژاد بود یا بهتعبیر بسیاری از فعالان سیاسی نظام از او و در مقابل هر سیاستی که اتخاذ میکرد دفاع تمامقد میکرد؟
این تعبیر نادرست است. نظام از هیچ شخصی خارج از چارچوب خودش حمایت نمیکند. بگذارید من روشن به شما بگویم که رهبری نظام همیشه از دولتی که قانونی است حمایت میکند؛ چه این دولت خطا میکند و چه نمیکند زمانیکه دولتی قانونی است و کار میکند باید رهبری تلاش کند تا اشکالات دولت را برطرف کند و برخورد اصلاحی داشته باشد.
برخورد اصلاحی هم مستلزم ملاحظاتی است و این ملاحظات باید اجرایی شود که زمینه تعرض به دولت کم شود و دولت بتواند کارش را انجام دهد. چون نهاد اجرای نظام دولت است باید شرایط بهگونهای باشد که دولت بتواند وظیفهاش را انجام دهد. باید اشکالات به دولت تذکر داده شود. این نظارت از سوی رهبری انجام میشود.
دولتهای نهم و دهم هم بیانتقاد نمانده بودند و منتقدان زیادی داشتند. منتها طبیعی است که وقتی دولتی اول درست عمل کرده، در مقابل ارزشها و اصول و ارکان نظام عمل کند اعتماد جلب میکند و بعد زمانیکه دچار انحراف شود شناسایی آنها دشوار میشود. نظام در دوران دولت انحرافی هم تذکر داد و هم در بعضی از موارد جلوی تخلفات و انحرافات آنها را گرفت که نمونه بارز آن ماجرای معاون اولی رحیم مشایی و حکم رهبری بود؛ یا زمانیکه احمدینژاد قصد داشت وزیر اطلاعات را عزل کند، باز هم مقام معظم رهبری وارد شد و حتی اعتنایی به قهر احمدینژاد نیز نشد و در نهایت کار انجام شد؛ نظام با قدرت ایستاد.
چرا با آن عملکرد،دولت احمدینژاد مورد حمایت اصولگرایان قرار گرفت؟
بنده معتقدم دولت احمدینژاد به تناسب مردمگرایی مورد حمایت قرار گرفت اما در آخر دچار انحراف شد و در اواخر عمر دولت دهم نظام دیگر مانند گذشته از آن دولت حمایت نمیشد. در دوره اول ریاست احمدینژاد، ایشان انقلابی درخشید، در مقابل غرب ایستاد، سادهزیستی را حمایت کرد، به فرهنگ پرداخت و برای کارهای فرهنگی بودجههای زیادی اختصاص داد.
طبیعی است که در دولتهای قبلی سادهزیستی به این شکل مطرح نشد گرچه بعدتر هم تا حدی آنچه را محمود احمدینژاد در دوره اول ریاستش اعلام کرده بود، انجام نداد و به آنها پایبند نماند؛ اما نباید از این نکته غافل ماند که حضور احمدینژاد بین مردم زیاد بود و مردمگرایی زیادی داشت، حضورش در روستاها و شهرستانها خیلی زیاد بود. دولتهای احمدینژاد برجستگیهایی داشت که مورد نظر رهبری قرار گرفته بود. بعد که ایشان فاصله گرفت و منحرف شد، طبیعی بود که همه در مقابلش قرار گرفتند.
نظر خود شما نسبت به دولت احمدینژاد چیست؟ و آیا نمونهای هست که برای خود شما هم اتفاق افتاده باشد؟
اولا اینکه من از دولت محمود احمدینژاد که مدعی اصولگرایی بود با عنوان دولت انحرافی یاد میکنم. معتقدم این دولت اصلا تحمل نقد را نداشت و بهتر است بگویم بیتحملترین دولت نسبت به نقد در ایران دولتهای نهم و دهم بودهاند. این دو دولت آستانه تحملش از همه دولتهای رویکارآمده در جمهوریاسلامی پایینتر بوده است.
هر جا کمترین نقدی صورت میگرفت عکسالعمل نشان میدادند و دنبال حذف و نشاندادن عصبانیت و ناراحتی خودشان از نقدها بودند. دولتهای نهم و دهم در مقابل نقدها بیتابی میکردند و تحمل نداشتند. آنچه را در اختیارشان بود برای حذف صدای مخالف به کار میگرفتند. بهطورکلی دولت نهم و دهم به نظر من کمتحملترین دولتها نسبت به حوزه نقد به حساب میآمدند. این یکی از نمونههای بارزی است که من در طول دورانی که خطیب جمعه شمیرانات بودهام لمس کردهام و متوجه این موضوع شدهام.
مرحوم دعاگو در آن زمان به استقبالمان آمد، ما را بدرقه کرد و ما هم تقریبا 40 روز بعد به بدرقه او رفتیم. محسن دعاگو، امام جمعه شمیرانات، صریح و بدون هیچ مصلحتسنجی صحبت میکرد. او منتقد همیشگی محمود احمدینژاد و دولتهای نهم و دهم بود. او بود که از دولت احمدینژاد بهعنوان دولت انحرافی یاد میکرد.
آیا سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ نظام پشت سر محمود احمدینژاد بود یا بهتعبیر بسیاری از فعالان سیاسی نظام از او و در مقابل هر سیاستی که اتخاذ میکرد دفاع تمامقد میکرد؟
این تعبیر نادرست است. نظام از هیچ شخصی خارج از چارچوب خودش حمایت نمیکند. بگذارید من روشن به شما بگویم که رهبری نظام همیشه از دولتی که قانونی است حمایت میکند؛ چه این دولت خطا میکند و چه نمیکند زمانیکه دولتی قانونی است و کار میکند باید رهبری تلاش کند تا اشکالات دولت را برطرف کند و برخورد اصلاحی داشته باشد.
برخورد اصلاحی هم مستلزم ملاحظاتی است و این ملاحظات باید اجرایی شود که زمینه تعرض به دولت کم شود و دولت بتواند کارش را انجام دهد. چون نهاد اجرای نظام دولت است باید شرایط بهگونهای باشد که دولت بتواند وظیفهاش را انجام دهد. باید اشکالات به دولت تذکر داده شود. این نظارت از سوی رهبری انجام میشود.
دولتهای نهم و دهم هم بیانتقاد نمانده بودند و منتقدان زیادی داشتند. منتها طبیعی است که وقتی دولتی اول درست عمل کرده، در مقابل ارزشها و اصول و ارکان نظام عمل کند اعتماد جلب میکند و بعد زمانیکه دچار انحراف شود شناسایی آنها دشوار میشود. نظام در دوران دولت انحرافی هم تذکر داد و هم در بعضی از موارد جلوی تخلفات و انحرافات آنها را گرفت که نمونه بارز آن ماجرای معاون اولی رحیم مشایی و حکم رهبری بود؛ یا زمانیکه احمدینژاد قصد داشت وزیر اطلاعات را عزل کند، باز هم مقام معظم رهبری وارد شد و حتی اعتنایی به قهر احمدینژاد نیز نشد و در نهایت کار انجام شد؛ نظام با قدرت ایستاد.
چرا با آن عملکرد،دولت احمدینژاد مورد حمایت اصولگرایان قرار گرفت؟
بنده معتقدم دولت احمدینژاد به تناسب مردمگرایی مورد حمایت قرار گرفت اما در آخر دچار انحراف شد و در اواخر عمر دولت دهم نظام دیگر مانند گذشته از آن دولت حمایت نمیشد. در دوره اول ریاست احمدینژاد، ایشان انقلابی درخشید، در مقابل غرب ایستاد، سادهزیستی را حمایت کرد، به فرهنگ پرداخت و برای کارهای فرهنگی بودجههای زیادی اختصاص داد.
طبیعی است که در دولتهای قبلی سادهزیستی به این شکل مطرح نشد گرچه بعدتر هم تا حدی آنچه را محمود احمدینژاد در دوره اول ریاستش اعلام کرده بود، انجام نداد و به آنها پایبند نماند؛ اما نباید از این نکته غافل ماند که حضور احمدینژاد بین مردم زیاد بود و مردمگرایی زیادی داشت، حضورش در روستاها و شهرستانها خیلی زیاد بود. دولتهای احمدینژاد برجستگیهایی داشت که مورد نظر رهبری قرار گرفته بود. بعد که ایشان فاصله گرفت و منحرف شد، طبیعی بود که همه در مقابلش قرار گرفتند.
نظر خود شما نسبت به دولت احمدینژاد چیست؟ و آیا نمونهای هست که برای خود شما هم اتفاق افتاده باشد؟
اولا اینکه من از دولت محمود احمدینژاد که مدعی اصولگرایی بود با عنوان دولت انحرافی یاد میکنم. معتقدم این دولت اصلا تحمل نقد را نداشت و بهتر است بگویم بیتحملترین دولت نسبت به نقد در ایران دولتهای نهم و دهم بودهاند. این دو دولت آستانه تحملش از همه دولتهای رویکارآمده در جمهوریاسلامی پایینتر بوده است.
هر جا کمترین نقدی صورت میگرفت عکسالعمل نشان میدادند و دنبال حذف و نشاندادن عصبانیت و ناراحتی خودشان از نقدها بودند. دولتهای نهم و دهم در مقابل نقدها بیتابی میکردند و تحمل نداشتند. آنچه را در اختیارشان بود برای حذف صدای مخالف به کار میگرفتند. بهطورکلی دولت نهم و دهم به نظر من کمتحملترین دولتها نسبت به حوزه نقد به حساب میآمدند. این یکی از نمونههای بارزی است که من در طول دورانی که خطیب جمعه شمیرانات بودهام لمس کردهام و متوجه این موضوع شدهام.
... به فرهنگ پرداخت و برای کارهای فرهنگی بودجههای زیادی اختصاص داد. !
میشه حضرتعالی بفرمایید این به فرهنگ پرداختن ایشون چه نتیجه ای عاید این مملکت کرده ؟ البته بعله اینکه بودجه های کلان با این توجیه بین برخی سرشناسان (بعضا بدون خواستن یک برگ مستندات!)توزیع گردید کاملا بجاست .
اما مایه تاسفه که برخی استانهای ما هنوز از گاز طبیعی محرومند و اونوقت این همه پول نفت و گاز به بهانه کار فرهنگی تو دولت ایشون به فنا رفت . فقط خدا به فریادش برسد در روز مکافات چون ظاهرا در این دنیا بازخواستی نداره /بالاخره برای برخی کار فرهنگی کرده !
چون تو مراحل اخر چيزي تو ديگ نمونده بود نه سياستي مونده بود نه اعتبار پاسپورتي نه پولي تو خزانه . واگذاري ها انجام شده بود .هزينه دانشگاه خودش را با عناوين ديگر برداشته بود .همه اونايي كه امروز اسمشان در مياد .پولها را برداشته بود .ديگر نه كفايتي داشت نه ابهتي .و الان هم راست راست راه ميره انكار نه انكار كه مملكت را ويران كرده .
خدایا دیگه این انقلابو به سالهای 84تا92برنگردان ، بخودت قسم دیگه داشتم ازاین انقلاب بیزار میشدم....الهی آمین