سریعترین راه برای پایین آمدن از طبقۀ چهلم یک ساختمان چیست؟!
پارسینه: سؤال: سریعترین راه برای پایین آمدن از طبقۀ چهلم در یک ساختمان شصتطبقهای، و رسیدن به خیابان چیست؟
کامپیوتر: پنجره.
لیبرالیسم: آسانسور؛ حتی اگر بالا میرود.
سلفیها: میرويم طبقۀ شصتم و همانجا را خيابان میكنيم.
اصولگرایان: برق ساختمان را قطع میکنیم که آسانسور کار نکند. راهپلهها را هم میبندیم و سپس برای مردم سخنرانی میکنیم.
اصلاحطلبان: از طریق پلهها خودمان را به طبقۀ شصتم میرسانیم و آنجا سوار آسانسور میشویم.
سکولاریسم: هر کس از هر راهی که دوست داشت برود؛ اما هر کس که از راه آسانسور نرود، خر است.
فیلسوفان تحلیلی: راهی را انتخاب کنید که زبان شما نشان میدهد، و زبان همان زمان است منهای پارهاندیشههای پراكنده كه در پستوی ذهن رسوب كردهاند.
مؤتلفه: از آسانسور استفاده نکنید. چون ما تحریمیم و اگر آسانسور خراب بشود نمیتوانیم آسانسور جدید وارد کنیم. تازه آسانسور، از مظاهر منحط غرب است. از پلهها بروید تا هم ورزش کرده باشید و هم از سنگهایی که ما از چین وارد کردهایم و این پلههای زیبا و ملکوتی را برای شما ساختهایم، لذت ببرید.
مولوی: ما ز بالاییم و بالا میرویم.
خیام: بالای جهان و زیر آن یکسان است.
سهراب: کفشهایم کو؟
بان کیمون: متأسفم.
رئیس جمهور: اول باید پروندۀ هستهای را ببندم بعد ببینم اصلا اینجا چه خبر است و مشكل چیست.
داعش: کل ساختمان رو با ساکنانش پایین میاریم. مرگ بر همه.
سروش: ما در طبقۀ چهل و یک سرگردان شدیم، نه چهل.
صادق زیباكلام: احسنت! موضوع خوبی است. همین امشب یك مقاله دربارهاش مینویسم.
محمود سریع القلم: باید ببینیم مردم كره جنوبی یا كشورهای اسكاندیناوی چه كردهاند.
رضا پهلوی: در همان طبقۀ چهلم، پیتزا بخورید و منتظر باشید تا من برگردم.
الهی قمشهای: اگر كسی معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» را خوب بفهمد، همان طبقۀ چهلم، برای او خیابان است. چشم دل باز كن تا خیابان را ببینی.
فردید: خیابان، انانیت غربی ما است كه چند مزلّف مزخرفگو مبلغ آن شدهاند. خیابان در زبان سانسكریت، جایی است كه پوپر در آنجا دنبال ناموس مردم بود.
من: کمکم دارم به این نتیجه میرسم که پبشنهاد کامپیوتر، پیشنهاد نبود، پیشبینی بود.
رضا بابایی
لیبرالیسم: آسانسور؛ حتی اگر بالا میرود.
سلفیها: میرويم طبقۀ شصتم و همانجا را خيابان میكنيم.
اصولگرایان: برق ساختمان را قطع میکنیم که آسانسور کار نکند. راهپلهها را هم میبندیم و سپس برای مردم سخنرانی میکنیم.
اصلاحطلبان: از طریق پلهها خودمان را به طبقۀ شصتم میرسانیم و آنجا سوار آسانسور میشویم.
سکولاریسم: هر کس از هر راهی که دوست داشت برود؛ اما هر کس که از راه آسانسور نرود، خر است.
فیلسوفان تحلیلی: راهی را انتخاب کنید که زبان شما نشان میدهد، و زبان همان زمان است منهای پارهاندیشههای پراكنده كه در پستوی ذهن رسوب كردهاند.
مؤتلفه: از آسانسور استفاده نکنید. چون ما تحریمیم و اگر آسانسور خراب بشود نمیتوانیم آسانسور جدید وارد کنیم. تازه آسانسور، از مظاهر منحط غرب است. از پلهها بروید تا هم ورزش کرده باشید و هم از سنگهایی که ما از چین وارد کردهایم و این پلههای زیبا و ملکوتی را برای شما ساختهایم، لذت ببرید.
مولوی: ما ز بالاییم و بالا میرویم.
خیام: بالای جهان و زیر آن یکسان است.
سهراب: کفشهایم کو؟
بان کیمون: متأسفم.
رئیس جمهور: اول باید پروندۀ هستهای را ببندم بعد ببینم اصلا اینجا چه خبر است و مشكل چیست.
داعش: کل ساختمان رو با ساکنانش پایین میاریم. مرگ بر همه.
سروش: ما در طبقۀ چهل و یک سرگردان شدیم، نه چهل.
صادق زیباكلام: احسنت! موضوع خوبی است. همین امشب یك مقاله دربارهاش مینویسم.
محمود سریع القلم: باید ببینیم مردم كره جنوبی یا كشورهای اسكاندیناوی چه كردهاند.
رضا پهلوی: در همان طبقۀ چهلم، پیتزا بخورید و منتظر باشید تا من برگردم.
الهی قمشهای: اگر كسی معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» را خوب بفهمد، همان طبقۀ چهلم، برای او خیابان است. چشم دل باز كن تا خیابان را ببینی.
فردید: خیابان، انانیت غربی ما است كه چند مزلّف مزخرفگو مبلغ آن شدهاند. خیابان در زبان سانسكریت، جایی است كه پوپر در آنجا دنبال ناموس مردم بود.
من: کمکم دارم به این نتیجه میرسم که پبشنهاد کامپیوتر، پیشنهاد نبود، پیشبینی بود.
رضا بابایی
نمکدون
مشکل مملکت ما اینه که هر کس از را برسه خودشو روشنفکر حساب می کنه.
چرت نوشتی داداش
جالب بود ولی خداییش اصلاح طلبارو ایجا خواستی خوب تر از همه نشون بدی ی فقط اونا خوبن
عااااااااالی