گوناگون

خاستگاه رئالیسم جادویی کجاست؟

پارسینه: مشخصه اصلی رئالیسم جادویی در هم تنیدن عناصر غیر قابل تصور و شاید تخیلی در بافتی رئالیستی و معقول، به طوری که ظاهر امر، واقعی و ممکن جلوه کند.ذوب واقعیت ملموس و منطقی و عینی در واقعیت جادویی، واقعیتی مبتنی بر رویا و وهم.

رئالیسم جادویی غرابت ناشناخته ها و آنچه را که برایمان مالوف نیست می گیرد و آنها را تبدیل می کند به پاره یی از زندگی روزمره ما.

این جریان ادبی به سرعت فراگیر شد و سپس از مسیر پاریس و اسپانیا به امریکای لاتین رفت و انگار در آنجا محل واقعی خود را یافت. ۱۹۴۸ آرتورو اوسلار پیتری نویسنده ونزوئلایی اولین نویسنده آن قاره بود که از این جریان نام برد.رئالیسم جادویی در آنجا درهم تنیده شد با فرهنگ عامه،
اسطوره، دین، تاریخ و جغرافی. نویسندگان امریکای لاتین این مکتب را در برابر رئالیسم اجتماعی قرار دادند،

امکانات بیانی آن را با شرایط تاریخی جغرافیایی اسطوره یی خود همخوان دیدند و کار به جایی رسید که آستوریاس را پدر رئالیسم جادویی نامیدند و دیگر هیچ کس با شنیدن این مفهوم یاد ابداع کنندگان و کوشندگان آلمانی و فلاندری نمی افتد. El reino de este mundo بعد آلیخو کارپنتیه در پیشگفتاری برای رمانش در واقع مانیفست رئالیسم جادویی امریکای لاتین را نوشت؛ سوررئالیسم چیزهای غریب و شگرف را از طریق هنر خلق می کند، اما رئالیسم جادویی امریکای لاتین زندگی روزمره است ادغام شده در شگفتی ها و اعجاز. کارپنتیه مرز مشخصی می کشد بین رئالیسم جادویی در اروپا و رئالیسم جادویی در امریکای لاتین. او جمله یی را گفت که آن بعد ها، یعنی وقتی که رئالیسم جادویی در اروپا تقریباً فراموش شد و در امریکای لاتین به اوجی رشک انگیز رسید، درستی آن ثابت شد.

وی می گوید؛ روشنگری باعث شد تا فرد اروپایی توانایی تجربه واقعیت جادویی را از دست بدهد، در حالی که در امریکای لاتین باورهای اسطوره یی و اعتقاد به ارواح بخشی طبیعی از زندگی روزمره است. کارپنتیه حق دارد. آنها از بین این همه جریان های هنری ادبی، آنی را کشف کردند که با شرایطشان جور بود و به آنها قدرت بیان بیشتری داد. اگر از سبکی، از مکتبی و روشی درست و آگاه استفاده نکنیم، اگر صرفاً تقلید کنیم، همان بر ما می رود که تا به حال رفته است یعنی به هیچ جا نمی رسیم.

اگر اسباب و ابزار استفاده درست از امکانات رئالیسم جادویی را نداشته باشیم و به زور و ضرب بخواهیم در این حوزه قلم بزنیم، ناکام می شویم. اروپایی ها خودشان مبتکر این جریان بودند اما استفاده درست امریکایی های لاتین باعث شد تا ما امروز وقتی صحبت از رئالیسم جادویی می شود، فقط مارکز و رولفو و آستوریاس و آلنده به یادمان بیاید. اما نه یک نویسنده از زادگاه اصلی رئالیسم جادویی. مگر در اروپا یا کشور های غیر امریکای لاتین کم شخصیت های ادبی گردن کلفت در این حوزه گام زده اند؟

ارنست یونگر، گونتر گراس، پاتریک زوسکیند، اینگمار برگمان، هاروکی موراکامی و... در ادبیات آلمان غربی بعد از جنگ دوم این رئالیسم جادویی نقش مهمی دارد. واقعیتی که به صورت رئالیستی بیان می شود، نمادی و سمبلی می شود برای واقعیتی دیگر که پنهان است و پر رمز و راز.

ارسال نظر

  • شهاب

    پارسینه به روغن سوزی افتاده حرفای بالاتراز دیپلم میزنه .سانسورچی مطلب کم اوردی؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار