گوناگون

کیمیاگر هندی و ناصرالدین شاه قاجار

پارسینه: "بخشی دیگر از خاطرات دکتر هینریش بروگش شرق شناس آلمانی که در دهۀ اول سلطنت ناصرالدین شاه به ایران آمد." :

آن روزها [1859 میلادی،1238 شمسی]در تهران غیر از گرانی که همه طبقات را ناراحت کرده بود، صحبت از یک مرد هندی هم بود که از هندوستان به ایران آمده بود ،تا در حضور قبلۀ عالم،سرب را تبدیل به طلا کند و هنر و دانش خود را نشان دهد.

برای ایرانیها این ادعا تازگی نداشت، زیرا آنها سالهاست که در جستجوی ماده ای هستندکه بوسیلۀ آن نقره و طلا درست کنند و بدون زحمت صاحب ثروت شوند و به همین جهت عدۀ زیادی از ایرانیها هستند که وقت خود را صرف کیمیا گری می کنند و در پی یافتن اکسیری هستند که سرب یا مس را طلا کند و افراد بسیاری پیدا می شوند که تمام ثروت و دارایی خود را در «مشق» و تمرین کیمیاگری از دست داده اند بدون آنکه کوچکترین نتیجه ای از آن بگیرند.

مع ذالک جاذبۀ درست کردن طلا آنقدر زیاد است که آنها را سخت به خود جلب کرده است و به دنبال این اکسیر حاضرند همه چیز خود را قربانی کنند. ناصرالدین شاه هم که مانند دیگر ایرانیها علاقۀ زیادی به کیمیاگری داشت،دستور داد آن مرد هندی را به حضورش ببرند که طلابسازد.ترتیب کار داده شد و مرد هندی با قرع و انبیق و چراغ و وسایل دیگر به حضور شاه رفت و اظهار داشت که اجازه فرمایند تا اول از سرب نقره بسازد و بعد از آن طلا درست کند.شاه موافقت کرد و مرد هندی دست به کار شد و در صدد برآمد یک گلولۀسربی را با استفاده از اکسیر نقره کند.

او نقره را درست کرد و ارائه داد ولی چشمان نافذ و دقیق ایرانیها متوجه حُقۀ او که گلوله سربی را بایک گلولۀ مشابه نقره ای عوض کرده بود شد. دروغ مرد هندی فاش شد و شاه که خشمگین شده بود فرمان داد او را فوراً از ایران اخراج کنند و کیمیاگر هندی پس ازشنیدن فحش بسیار و کتک خوردن زیاد تحت الحفظ تا سرحد ایران فرستاده شد که از آنجا اخراج شود.

ر.ک .دکتر هینریش بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه مهندس محمد حسین کُرد بچه، انتشارات اطلاعات، 1389 ص230

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار