گوناگون

چه برسرگروه محبوب آریان آمد؟

پارسینه: نام «آریان» یادآور خاطرات شیرین دوران نوجوانی و جوانی من و همسالان من است.

گروهی موسیقایی که قدم در راه متفاوتی گذاشته بودند و به جرأت می توان گفت که از هر نظر برای قشر جوان و مخاطب آن روزهای موسیقی جذابیت های بسیاری داشتند و به محض ورودشان به بازار موسیقی کشور مسبب یک انفجار در دنیای خبری موسیقی و در نهایت تبدیل به گروهی محبوب شدند و تمامی ایرانیان در سراسر دنیا را به سمت خود جذب نمودند.

اولین گروه پاپ رسمی موسیقی پس از انقلاب با آشنایی دو عضو اصلی آن یعنی «علی پهلوان» و «پیام صالحی» در خدمت سربازی شکل گرفت. برای شروع گروهی متشکل از آواز ویولن، گیتار به سبک ایرانی، دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها خانم ها به عنوان همخوان تشکیل شد که بدون شک از نقاط قوت این گروه محسوب می شد. علاوه بر این «آریان» با استفاده از عباراتی ساده و دلچسب در اشعار، طیف گسترده ای از جامعه را جذب کرد.

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

بر این اساس گروه با ترکیب علی پهلوان «خواننده و گیتاریست اصلی»، پیام صالحی «خواننده و گیتاریست اصلی»، سیامک خواهانی «ویولن»، محمدرضا گلزار «گیتاریست»، برزویه بدیهی «ضرب و پرکاشن»، شراره فرنژاد «گیتاریست و همخوان»، ساناز کاشمری «همخوان» و سحر کاشمری «همخوان» شروع به کار کرد که چندی بعد علیرضا طباطبایی نوازنده ساز درام به آنها پیوست اما پس از آن محمدرضا گلزار و امیرحسین مستعد «گیتار بیس» گروه را ترک کردند.

اجراهای موفق متعددی در ایران و خارج از کشور صورت گرفت و ماحصل فعالیت های این گروه به آلبوم های گل آفتابگردون (1379)، و اما عشق (1380)، تا بی نهایت (1381)، بی تو با تو (1387) و خداحافظ (13936) به تهیه کنندگی «محسن رجب پور» انجامید.

اما چه شد که فعالیت های این گروه محبوب به یکباره با آلبومی به نام «خداحافظ» خاتمه یافت آن هم به شکلی که نه تنها مخاطبان و هوادارانش را راضی نکرد بلکه صدای شکایات شان هم به گوش رسید؟!

چه بر سر این گروه محبوب آمد که ناگهان روندی نزولی را در پیش گرفتند و هر کدام از اعضای آن به صورت مستقل و جداگانه به فعالیت هایشان در موسیقی ادامه می دهند؟!

مطمئنا هیچ کس جز اعضای این گروه نمی تواند به این پرسش ها پاسخ بدهد، به همین خاطر با برخی از آنان به گفتگو پرداختیم که ماحصل آن پیش روی شماست.


شراره فرنژاد: «خداحافظ» آلبوم «علی پهلوان» است نه «آریان»!

آریان به خاطر مهاجرت پهلوان از هم پاشید

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

شراره فرنژاد یک یاز اعضای اصلی گروه «آریان» در رابطه با پایان کار این گروه اینچنین توضیح داد: «خیلی ها این پایان را برای «آریان» بد نمی دانند با وجود اینکه من خودم یکی از معترضان پایان اینچنینی برای گروه بودم.

قبل از هر صحبتی بهتر است این را بگویم که گروه «آریان» یکسری طرفدار پروپاقرص دارد که چشم بسته کارهای ما را دوست دارند و از سوی دیگر افرادی هم هستند که طرفدار اشخاص در گروه هستند و در واقع طرفدار گروه آرین نیستند که نظر این افراد زیاد برای من اهمیتی ندارد بلکه نظر کسانی که گروه «آریان» را دوست دارند، برایم اهمیت دارد.

این نکته را برای این خاطر نشان کردم که به خاطر مصاحبه ها و صحبت های قبلی من، حرف و حدیث های زیادی به وجود آمد. اضافه کنم که من به هیچ وجه از موضع خودم پایین نمی آیم ولی حداقل امیدوارم با این توضیحات اشخاصی که با تعصب به حرف های من گوش می دهند، اندکی از تعصب شان کم کنند.

من اصلا این پایان را برای «آریان» نمی خواستم. ما 14 سال برای انسجام گروه با تمام مشکلات کنار آمدیم و حرکت به سمت جلو را ادامه دادیم. نمی شود زحمات هیچ کس در این گروه را انکار کرد، چه کسانی که در این گروه نقش پر رنگ تری داشتند و چه کسانی که کم رنگ تر بودند. همه در این گروه زحمت کشیدند و هیچ کس نمی تواند بگوید که «آریان» مال من است. چرا؟ چون من آهنگ های بیشتری برایش ساختم و بیشتر زحمت کشیدم.

هیچ شکی در زحمت های هیچ کس نیست ولی موضوع این است که «آریان» برای تک تک اعضای این گروه است. کسانی که از لحظه اول در تک تک مشکلات و خوشی ها سهیم بودند.

من مخالف منحل شدن گروه «آریان» بودم اما اتفاقات زیادی افتاد، عده زیادی از ما جدا شدند از محمدرضا گلزار گرفته تا امیرحسین مستعد و با این حال «آریان» پا برجا بود ولی یکدفعه «آریان» با رفتن علی پهلوان تمام شد.

اینکه دلایل این داستان چه بود را خب باید از خودم آدم ها پرسید اما علی پهلوان به استرالیا مهاجرت کرد و هر چقدر هم که سعی و تلاش کردیم که دوباره بازگردد، این تلاش محقق نشد. حق هم داشت برنگردد چرا که شرایط آنطور که می بایست نبود. ما خیلی وقت بود که کنسرتی برگزار نکرده بودیم که چرای این قضیه به تهیه کننده ما برمی گردد و ایشان می بایست در این رابطه توضیح بدهند. ما کم کنسرت شده بودیم و همه می دانیم که بقای یک گروه موسیقی به برگزاری کنسرت است حتی اگر آلبومی منتشر نکند.

من نمی دانم چه اتفاقی برای علی پهلوان افتاد اما شاید همه این دلایل باعث شده بود که به داستان مهاجرتش بیشتر و جدی تر نگاه کند و در نهایت از سوی دیگری از دنیا به یکباره تصمیم گرفت که گروه «آریان» را با آلبومی که اصلا قرار نبود نامش «خداحافظ» باشد و نام دیگری داشت، به پایان برساند.

دلیلش هم ترسی بود که به علت همکاری من و پیام صالحی در آلبوم مستقلش به وجود آمده بود. این که من در آلبوم پیام صالحی چند آهنگ دارم این تصور را به وجود آورده بود که نکند من و پیام صالحی می خواهیم «آریان» را بدین شکل و بدون حضور او ادامه بدهیم که ما هیچ وقت این کار را نمی کردیم و به همین خاطر اعلام کرد که گروه «آریان» دیگر وجود ندارد و اگر ما فعالیتی می کنیم ربطی به گروه ندارد؛ در صورتی که به نظر من این یک تعصب مسخره است. در سراسر دنیا گروه های زیادی فعالیت می کنند که شخصیت هایش عوض می شوند اما اسم گروه همان است و تغییری نمی کند.

علی پهلوان یکی از مهره های مهم و اصلی «آریان» بود که خواننده گروه بود و بی شک تک تک خواننده های یک گروه از مهره های مهم گروه به شمار می روند. علی پهلوان مهمتر هم بود چرا که شعرها و آهنگ های زیادی نوشته و ساخته بود و حضور پر رنگ تری هم در گروه داشت و زمانی که تصمیم گرفت برود طبیعتا تاثیری بسزا و مهم در پایان کار گروه داشت.

اما موضوعی که من را ناراحت می کند این است که طرفداران ما حرف های من را متوجه نمی شوند. منی که یکی از مهره های مهم گروه «آریان» هستم چون یکی از دختران گروهم که یکی از ویژگی های این گروه است و شعرها و آهنگ هایی دارم که همیشه در اجراهای «آریان» اجرا شده است. از سوی دیگر کارنامه هنری من در «آریان» کاملا مشخص است و به عنوان یک موزیسین صاحبنظر هستم و می توانم از هر کسی که بخواهم ایراد بگیرم. توانایی من در موسیقی ثابت شده است. اینکه بعضی ها از صحبت های من برداشت های دیگری می کنند دیگر تقصیر من نیست.

خود من هم که از اعضای گروه هستم، از آلبوم راضی نیستم؛ چرا؟ چون من «شراره فرنژاد» که دوتا آهنگ در این آلبوم دارم در جریان هیچ یک از تغییرات یکساله اخیر از جمله تنظیم ها و میکس و مسترهای نهایی نبودم. این آلبوم 4 سال بود که آماده بود و به دلیل برخی از مشکلات از جمله نگرفتن مجوز (البته این حرفی است که جناب رجب پور مطرح کردند) و من نمی دانم چرا؟ چون آلبوم ایرادی برای مجوز گرفتن نداشت، به تعویق افتاده بود و با وجود سرعت پیشرفت موسیقی، آلبوم مدام کهنه تر می شد. صد البته که قبول دارم آلبوم باید به روز می شد؛ به روز شدنی که من در جریان آن قرار نگرفتم و کارها به سلیقه شخص علی پهلوان جلو رفت.

اگر کسی این آلبوم را دوست ندارد باید این را بگویم که من هم این آلبوم را دوست ندارم چون سلیقه من هم در این آلبوم دخیل نبوده و فقط شعر و آهنگ من در این آلبوم هست که می تواند دستخوش هزار اتفاق باشد.

این آلبوم نباید به اسم گروه «آریان» منتشر می شد اما خب علی پهلوان هم می دانست که باید زیر پرچم «آریان» آلبوم را منتشر کند، پرچمی که همه دوستش دارند.»


پیام صالحی: «خداحافظ» یک آلبوم تک بعدی بود نه آلبوم «آریان»

«برمی گردم» آلبوم شخصی من است و شهریور ماه منتشر می شود

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

پیام صالحی نیز از خوانندگان و بنیانگذاران گروه «آریان»؛ در ابتدای صحبت هایش عنوان کرد که با وجود صحبت ها و حاشیه هایی که در رابطه با این داستان به وجود آمده به هیچ عنوان نمی خواهد که با باز شدن دوباره این موضوع دوستانش را برنجاند.

وی در ارتباط با سرانجام پیش آمده برای گروه «آریان» گفت: «زمانی که من دوباره برگشتم و قصد داشتم که همچنان فعالیت های «آریان» را از سر بگیریم متاسفانه با مخالفت های شرکت «ترانه شرقی» روبرو شدم و از سوی دیگر علی پهلوان هم از ایران رفته بود، به همین سبب و اینکه من فعالیت های شخصی خودم را هم شروع کرده بودم، درگیر آماده سازی آلبوم خودم با دوستانم شدم که شراره فرنژاد و علیرضا طباطبایی نیز در آن حضور دارند.

خود من موافق پخش آلبوم آخر «آریان» نبودم چرا که یک آلبوم تک بعدی بود اما متاسفانه به خاطر ارتباطی که بین جناب آقای محسن رجب پور و علی پهلوان وجود داشت، تصمیمات گرفته شده بود و در نهایت من هم به خاطر علی پهلوان و اینکه سال های سال در کنار هم بودیم، بیشتر از این اصرار نکردم و با اینکه دلم می خواست همه دوستان را در کنار هم داشته باشیم اما متاسفانه نشد.

من کلا آلبوم را از زمانی که در استودیو خواندم و ضبط شد، نشنیده بودم و حتی از نحوه خواندن خودم هم راضی نبودم و فقط یک بار در شرکت «ترانه شرقی» آن را شنیدیم و آلبوم را هم در اختیار نداشتیم. من کلا با آلبوم مخالف بودم.

«آریان» از آلبوم دوم و سوم به بعد به تکرار رسیده بود و آهنگ ها یکنواخت شده بود و هر چقدر هم من اصرار داشتم که از دوستان دیگری هم در عرصه موسیقی و ترانه استفاده کنیم، متاسفانه موافقت نمی شد. متاسفانه حلقه ای دور گروه بسته شده بود که علی پهلوان با آن موافق بود و آقای محسن رجب پور هم با این سیاست مدیریت می کردند؛ اینها باعث می شد که هیچ کسی وارد گروه نشود. در واقع ما هر چه پیشنهاد می کردیم، با مخالفت روبرو می شد.

خوشبختانه الان آلبوم جدید خودم با حضور ترانه سراها، آهنگسازان و تنظیم کننده های خوب، به نام و حرفه ای با فضایی متفاوت آماده پخش است که تمامی مجوزهای آن گرفته شده و شهریور ماه منتشر خواهد شد؛ آلبومی به نام «برمی گردم» که برای اولین بار نام آن را اعلام می کنم. امیدوارم که با پخش این آلبوم بتوانم از شرمندگی همه طرفداران دربیایم. آلبومی که به شما قول می دهم مثل آلبوم اول «آریان» تا یک سال به صورت مداوم آن را گوش کنید.

در یک برهه زمانی «آریان» را تشکیل دادیم و تمام سعی خودمان را کردیم. من به نوبه خودم همیشه سعی کردم که شرمنده مردم نباشم. از آمریکا برگشتم و با خودم گفتم که تمام سعی ام را بکنم تا روزی از این داستان پشیمان نشوم که می توانستم کاری انجام بدهم و ندادم.

با این حال از یک جایی به بعد انرژی من به خاطر این قضایا گرفته می شد پس تصمیم گرفتیم که با خیر و خوشی خداحافظی کنیم.»


علیرضا طباطبایی: «آریان» به خاطر بی تفاوتی مدیر گروه و مشغله های خارج از فعالیت های هنری وی از هم پاشید.

بعد از 15 سال فعالیت، واضح است که با شرایط قبل و مشکلات بچگانه ای که بر ما دیکته می شد، حاضر به ادامه فعالیت نبودیم

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

علیرضا طباطبایی نوازنده درامز و از اعضای اصلی گروه «آریان» نیز صحبت هایش در رابطه با سرنوشت این گروه گفت: «به عقیده من «آریان» پس از غریب به 15 سال فعالیت رسمی و در شرایطی که کارها پیش نمی رفتند و موانع جدیدی که هر روز در پیش رو داشت، محکوم به تعطیلی بود.

از آلبوم پنجم که غریب 3 سال پروسه مجوز آن به خاطر شعرهایش! طول کشید تا کنسرت هایی که سالی دو بار، آن هم محدود به تهران و کیش شده بودند و درگیری ها و دغدغه های مدیر گروه که از فعالیت هنری به بیزینس دیگری تغییر جهت داده بود، همه اینها به علاوه پارامتر بالا رفتن سن اعضای گروه باعث اتمام قصه گروه «آریان» شد.

جالب اینجاست که عمدتا گروه های موسیقی به علت اختلافات اعضا از هم می پاشند و مدیر گروه تمام سعی خود را برای نگه داشتن گروه می کند، در حالی که در گروه «آریان» این برعکس بود. منکر اختلافات کوچک بین اعضا نیستم ولی مطمئنم این اختلافات باعث پایان گروه نبوده و نیست بلکه مسئله دقیقا به بی تفاوتی مدیر گروه برمی گردد و مشغله های ایشان خارج از فعالیت های هنری.

از طرفی زمانی که «آریان» شروع به کار کرد شرایط کار هنری علی الخصوص در بخش اجرای زنده موسیقی بسیار سخت بود. اینکه در آن زمان مدیریت گروه با تلاش و پشتکار بسیار موجب موفقیت گروه شد را هیچ کس نمی تواند منکر شود.

در آن زمان همگی ما کم سن و سال بودیم و خوب به یاد دارم که با هر شرایطی می ساختیم تا فلان کنسرت برگزار شود ولی بعد از 15 سال فعالیت و با میانگین سنی نزدیک به 40 سال (بنده به عنوان مسن ترین فرد گروه و خانم ساناز کاشمری به عنوان جوان ترین فرد گروه) و خوردن خاک فراوان و هموار کردن راه برای نسل جدید نوازنده ها و خواننده ها، واضح است که با شرایط قبل و مشکلات بچگانه ای که بر ما دیکته می شد، حاضر به ادامه فعالیت نبودیم.

هر کسی با 15 سال فعالیت توقع بهبود و پیشرفت را دارد ولی «آریان» بعد از این همه تلاش و نوآوری در آلبوم ها و کنسرت ها هنوز با مشکل ممیزی شعر مواجه بود. (آیا از آریان جز گل و گلدون و ایوون چیز دیگری هم شنیده اید؟!) کتاب نت آهنگ هایش با مشکل مجوز انتشار و خودش با حمایت نشدن از سوی رسانه های ملی دست و پنجه نرم می کرد. (آیا تا به حال نام «آریان» را از صداوسیما شنیده اید؟)

نکته جالب اینجاست که در هر جای دنیا رسانه ها (رادیو و تلویزیون) نقش اصلی را در شناخت و معرفی یک گروه موسیقی ایفا می کنند اما با وجود کم لطفی رسانه ملی به گروه «آریان»، این گروه بدون حضور در صداوسیما در تمام ایران بلکه خارج از ایران نیز شناخته شد که این موضوع خود یک اتفاق بزرگ در تاریخ موسیقی ایران محسوب می شود.

غیر از افتخارات بزرگی که گروه «آریان» برای هر ایرانی و موسیقی ایران کسب کرده است (از جمله ثبت آریان در کتاب موسیقیدانان بین المللی، کار با ستارگان بین المللی موسیقی جهان، کمک به سازمان ملل متحد در برنامه غذا، اجراهای خیریه گسترده، فروش بیشترین تعداد آلبوم موسیقی در ایران، برگزاری بزرگترین و پربیننده ترین کنسرت هایی داخل و خارج و ...) گروه آریان نماد «کار گروهی» در هنر ایران است.

اینکه می شود فعالیت موسیقی گروهی کرد، یکی از مسائلی بود که کمتر کسی به آن باور داشت. گروه «آریان» خود شعرهایش را می سرود، ملودی هایش را می ساخت و آهنگ هایش را تنظیم می کرد؛ خود به استودیو می رفت و ضبط می کرد و در پی تمرینات طولانی، آهنگ هایش را به صورت کاملا زنده اجرا می کرد.

تمامی این پروسه توسط خود اعضای گروه هماهنگ می شد که خود بار زیادی را مخصوصا بعد از مهاجرت نینف عزیز به آمریکا، بر دوش هماهنگ کننده می گذاشت. در صورتی که گروهی در این حد و اندازه در همه جای دنیا، از تعدادی هماهنگ کننده و دستیار برخوردار است تا هنرمند بتواند با طیب خاطر به کار هنری اش برسد.

موضوع مهمی که در مدیریت کاملا نادیده گرفته شده بود و چون در گذشته همه کارها توسط خود گروه انجام می گرفت، توقع ادامه همین روند در آینده نیز وجود داشت. مثال های زیادی وجود دارد ولی من وجود داشت. مثال های زیادی وجود دارد ولی من وجود داشت. مثال های زیادی وجود دارد ولی من وجود داشت. مثال های زیادی وجود دارد ولی من فقط به مورد خودم اشاره می کنم؛ اینکه نوازنده ساز حجم و سنگینی مثل درامز، خودش باید سازش را منتقل کرده، بچیند و پس از نوازندگی دوباره جمع کرده و برگرداند، طبیعتا بعد از این همه سال، مشکلات عدیده ای در ستون فقرات به وجود می آورد که طرفداران پروپاقرص «آریان» از آن باخبرند.

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

در سطح جهانی، گروه های موسیقی حرفه ای با 2000 نفر مخاطب، تیم حمل و نقل و هماهنگی خود را دارند که آریان با وجود بیش از 65000 نفر مخاطب، نداشت. از آریان توقع می رفت چون در گذشته همه کارهای خود را خود انجام می داده، هنوز این روند را ادامه دهد؛ این یعنی نگاه آماتور بعد از 15 سال فعالیت حرفه ای و کم هزینه تر کردن کل پروژه.

از دیگر نکات مثبت این گروه وجود دو نفر خواننده که هر دوی آنها در اجرای زنده ساز می نواختند بود؛ چیزی که حتی در حال حاضر نیز کمتر شاهد آن هستیم. نوازنده برای نوازندگی صحیح ساعت های زیادی را صرف تمرین می کند که این مهم عموما به دور از چشم مخاطب اتفاق می افتد.

چیزی که باعث سوءتفاهم مخاطب می شود که «این که کاری نداره! هر کی قهر کرده...» در حالی که جدای از خوانندگی، نوازندگی یک ساز برای خوانندگان پوئن بسیار بزرگیست که کمتر به آن توجه می شود و تمرین ساز یکی از فعالیت های وقتگیر کار موسیقی است؛ کاری که دو خواننده گروه «آریان» به نحو احسن از پس آن برمی آمدند و هنر خود را از خوانندگان مطرح روز متمایز می کردند.

در آخر ضربه نهایی موقعی وارد شد که پس از مهاجرت امیرحسین مستعد، نینف امیرخاص و سحر کاشمری، علی پهلوان نیز به استرالیا مهاجرت کرد. کسی که با خلاقیت و نوآوری های فراوان هم در آلبوم ها و هم در اجراهای زنده عضو بسیار مهمی در «آریان» محسوب می شد.

مسئولیت های علی، در سال های بعد از مهاجرت نینف به آمریکا، بسیار زیاد شده بود، طوری که قبل از هر اجرا بیخوابی و کار مداوم، فشار مضاعفی بر وی تحمیل می کرد. هماهنگی اعضا جهت تمرین و نوشتن پارت ها و تنظیم آهنگ ها، هماهنگی های مربوط به دکور صحنه و لباس اجرا، هماهنگی های مربوط به صدابرداری و نورپردازی و تا اندازه ای هماهنگی های شرکت و بلیت فروشی و تبلیغات و ... به علاوه تمرین جهت اجرای زنده و تسویه حساب های مالی پس از اجرا، همگی وظایفی بودند که متوقعانه به دوش علی گذاشته شده بودند؛ توقعی که صرفا جهت کم هزینه تر کردن کل این پروژه توسط مدیریت گروه به علی اعمال می شد. پر واضح است که این روند نمی توانست ادامه دار باشد.

در مورد سوال شما و اینکه چرا آلبوم خداحافظی آن طور که می بایست راضی کننده نبود، می توانم بگویم آلبوم های پاپ مانند روزنامه هستند و تاریخ مصرف شان محدود است. شما روزنامه سه روز پیش را نمی خوانید چه رسد به سه سال پیش! وقتی آلبوم پاپ آماده عرضه در بازار می شود، این مهم باید خیلی زود اتفاق بیفتد وگرنه همانند روزنامه روز قبل بلا استفاده می شود. آلبوم پنجم آریان («خداحافظی» اسمی بود که پس از تصمیم به جدایی «آریان» روی آن گذاشته شد) با زحمات فراوان بچه ها، علی الخصوص علیف آماده شد و به شرکت جهت روند اخذ مجوز وزارت ارشاد تحویل شد.

متاسفانه به علل نامعلوم (!) اخذ مجوز به شدت به طول انجامید و این آلبوم پاپ با سه سال تاخیر وارد بازار شد. این که علل تاخیر چه بوده، موضوع بحث من نیست ولی اینکه آلبوم پاپ با سه سال تاخیر وارد بازار می شود، یکی از اتفاقات مخرب برای هر هنرمند موسیقی است.

متاسفانه در روند ضبط و تولید آلبوم های پاپا، از درامز زنده بسیار کم استفاده می گردد و عموما تنظیم کننده کار با استفاده از رایانه و درام لوپ های متداول و تصور فردی از درامز، اقدام به نوشتن خط ریتم آهنگ می کند. این کار عموما به خاطر صرفه جویی در هزینه های ضبط درامز زنده که هزینه های کمی هم نیستند انجام می گیرد و در ژانر پاپ بسیار متداول هست.

چرا آریان از هم پاشیده شد؟!

در آلبوم های قبلی آریان همیشه لااقل درامز یکی دو قطعه توسط علی به من واگذار می شد که باعث افتخار من بود تا سلیقه من نیز در آلبوم وجود داشته باشد وگرنه مسئولیت من فقط در اجراهای زنده گروه دیده می شد که مسئولیت بسیار سنگینی هم بود.

من کمتر در کارهای ضبط شده آلبوم دخالت داشتم. در آلبوم پنجم نیز نواختن درامز قطعه «دلتنگی ها» به من واگذار شد که متاسفانه به علت روند فرسایشی تولید و میکس/ مستر آن هرگز اجرایی نشد.

آهنگی که از شاهکارهای علی عزیز هست و شخصا خیلی علاقمند بودم تا در آن ساز می زدم. متاسفانه باید اذعان کنم که با شنیدنه درام لاین های آلبوم در چند مورد به شدت متعجب شدم که چرا این لاین ها با من که اسمم به عنوان نوازنده درامز در پشت جلد برده شده، چک نشده بودند؛ که البته با مسائل به وجود آمده، فقط به مشکلات اضافه می کرد.

من مطمئن هستم که خود بچه ها نیز با بعضی قسمت های آلبوم موافق نیستند که علت اصلی آن، طول کشیدن پروسه مجوز این آلبوم است و نه ماهیت اصلی کار. به هر حال سلیقه همه ما بعد از سه سال تغییر کرده. آنچه که با این آلبوم اتفاق افتاده این است که علی سعی داشته آنچه از این آلبوم قابل نجات بوده را نجات دهد و زحمات و وقت فراوانی که برای تولید آن کشیده شده، به نحوی نابود نشود.

به هر حال برخلاف کارهای قبلی «آریان»، در این کار با تنظیم کنندگان جوانی همکاری شده که به عقیده بنده با حال و هوای «آریان» فاصله زیادی داشتند.

معتقدم این کار «آریان» نیز قطعا جزو تولیدات خوب «آریان» است؛ تولیداتی که با زحمت زیاد بچه های گروه و مدیر آن عرضه شده و مورد پسند طرفداران این گروه بی ادعا قرار گرفته است.

«آریان» قسمت بزرگی از زندگی هنری مرا دربر گرفته و من بسیاری از فعالیت های هنری امروز خودم را مدیون «آریان» هستم. ما در «آریان» همانند یک خانواده بودیم و بالا و پایین های بسیاری را با هم تجربه کردیم. می توانم روزی را تصور کنم که همگی با موی سفید برای هواداران مان اجرا می کنیم؛ به امید آن روز...

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار