گوناگون

چرا مسلمانان نتوانستند تمدن کامل بسازند؟

چرا مسلمانان نتوانستند تمدن کامل بسازند؟

پارسینه: مدام می گویند و شنیده ایم که ما در سده های میانه ابن سینا، بیرونی، رازی، ابن هیثم، خوارزمی، خیام و بسیاری دیگر را به عنوان دانشمندان علوم دقیقه داشته ایم. اما وقتی کسی می پرسد که چرا دانش این دانشمندان به اختراع، تصرف جهان و تحولی جدی در تصرف جهان و تولید ثروت و قدرت منتهی نشد، پاسخ ها مبهم و نامشخص است.

چرا به دانش ریاضی و هندسه خود نتوانستند برج و بارو یا پل یا منجنیق بسازند؟ چرا دانش شیمی آنها منتهی به ساخت سلاح نشد؟ چرا ستاره شناسیشان منتهی به تنظیم وقت یا جهت یابی نشد؟

پاسخ به ماهیت علم اخذ شده توسط مسلمانان مربوط است. این علم اخذ شده از یونان بود؛ اما دو سنت علم یونانی در کار بود: یکی سنت آتنی؛ که علم را علم تجربی و معطوف به دنیا می دانست و برای تغییر آن؛ حتی فلسفه این سنت، فلسفه تحلیل عقلی این دنیا بود؛ مدینه فاضله افلاطونی، با همه خیال پردازانه بودنش،بر پایه تحلیل پولیس آتنی قرار داشت و قرار بود در همین دنیا برقرار شود.

اما سنت دیگر، سنت نوافلاطونی حوزه حرانی-اسکندرانی بود. برای این سنت، شهود برتر از عقل بود و هدف وصول به عالم بالا، ترقی در مدارج استعلایی آسمانی بود. ماده از طریق تزکیه خلوص لازم برای صعود به سوی وجود برتر را می یافت. برای سنت اسکندرانی-حرانی، ریاضی علم کشف رموز اعداد بود و نه هندسه و مهندسی؛ ستاره شناسی دانش شناخت افلاک و مراتب ستارگان بود از این جهت که این اجرام سماوی، نمایشگر سطوح عقول بودند؛ شیمی، دانش مواد نبود بلکه جستجوی کیمیا بود برای تبدیل مس بی ارزش به طلا زیرا گمان می شد مراتبی برای صعود در اجسام هست؛ همانگونه که ما با صعود در افلاک به حق نزدیک تر می شویم فلزات هم می توانند در مجاورت با کیمیا که نمادی از عقل فعال است، منزه شوند.

به همین خاطر است که می بینیم دانشمندان مسلمان و ایرانی این دوران کتاب های خرافی درباره کیمیا، یا رموز اعداد، ستاره شناسی در معنای تعیین جایگاه عقول در سماوات و از این قبیل خزعبلات هم نوشته اند که ارزشی از منظر علوم طبیعی ندارد منتهی به یک انقلاب علمی در جهان اسلام نشد. تنها استثنای نسبی، پزشکی بود که البته آن هم به سبب آنکه منطق علمیش تجربی نبود، منتهی به انقلاب علمی پزشکی نشد.

اندیشه های باطنی که خواستار منزه ساختن آدمی از جسم این دنیای و صعود دادن جان او بر مدار افلاک هستند به شدت از حوزه سنت نوافلاطونی حرانی اسکندرانی تاثیر پذیرفتند.

ابن سینا، جابر بن حیان، رازی و خواجه نصیر، دانشمندان باطنی بودند. حتی فارابی هم که گفته می شود یگانه فیلسوف سیاسی مسلمان است، درک خود از ارسطو و افلاطون را به واسطه همین سنت باطنی حرانی-اسکندرانی حاصل کرده بود.

امین پرتو

ارسال نظر

  • ناشناس

    چرا انها که برج و بارو یا پل یا منجنیق و . . . را ساختند ، ابزارهای امروزی را نتوانستند بسازند ؟
    خوب علم و دانش و استفاده از ان در زندگی بشر به مرور و بتدریج شکل می گیرد . الکتریسته که تولید شد تا زمانی که موبایل را ساختند بیش از یک قرن گذشت وب این که دلیل بی کفایتی دانشمندان یکی دو قرن گذشته نیست .

  • شیرین صفوی

    چون در آنها افراطی زیاده میگید نه نگاه کنید !!

  • ناشناس

    سوالهای خنده دار میپرسی پارسینه جون؟

  • زینال بندری

    مسلمانان اصولا اعتقاد زیادی به گسترش علم و تمدن خود نداشتند و به جای همکاری سازنده با هم نسبت به هم رقابت و حسادت دارند لذا این طرز فکر منجر به تمدنی پویا و فراگیر نخواهد شد

  • ناشناس

    شما تاریخ را به خوبی نمدا نید پس از اظهارات شتابزده و خام بپرهیزید. دانشی که به مسلمین رسید در وهله اول مرهون ایرانیان بود و نه یونانیان. ثانیا دانش مسلمین به جهت یابی و سلاح و ... هم رسید. اما چون ذات تمدن از یک سو و فرهنگ عربی از سوی دیگر مغایرت داشت زحمات دانشمندان مسلمان که عمدتا ایرانی بودند با کورباطنی اعراب حاکم بر باد رفت.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار