تفسير امام رضا (ع) از قرآن کريم .... (تا سورهي مريم)
پارسینه: در سخناني که از امام رضا عليهالسلام بازگفتهاند، اشارات فراواني به آيات شريف قرآن رفته است. بسياري از اين روايات گوياي جايگاه بلند اين کتاب آسماني است و در شمار فراواني از آنها نيز با بيان شيواي امام، رازي از هزاران رمز و راز قرآني گشوده شده است.
ما در اين جا از ميان اين روايات پرشمار، گوهرهايي ناب را برگرفتهايم، و آنها را به ترتيب سورههاي قرآني تقديم شما بازديدکنندگان پايگاه امام رضا عليهالسلام ميکنيم.
1
ريّان بن صلت گويد: از امام رضا(ع) در بارهي قرآن پرسيدم،
فرمود:
قرآن سخن خداست؛
از آن فراتر نرويد
و راه رستگارى را در چيزى جز آن مجوييد
كه گمراه ميشويد.
(التوحيد223)
2
ابوحيّون از امام رضا(ع) نقل ميكند كه فرمود:
هر كس آيات متشابه قرآن را به محكمات بازگرداند،
راه راست را يافته است
... در روايات ما نيز همچون قرآن، محكم و متشابه هست،
تنها به متشابهات چنگ مزنيد
و آنها را به محكمات برگردانيد
و گرنه راه را گم ميكنيد.
(عيون الاخبار1:290)
3
پدر محمد بن موسى رازى گويد: امام رضا(ع) روزى از قرآن ياد كرد و شيوهي استدلال و چگونگى بيان آيات و معجزات نظم قرآنى را بااهميّت شمرد و فرمود:
قرآن ريسمان محكم خداوند
و رشتهي استوار او
و راه درستى است كه به بهشت ميانجامد
و از دوزخ رهايى ميبخشد
.. و از آن جا كه براى زمانى خاص پديد نيامده است،
در گذر روزگاران كهنه نميشود
و به خواندنِ فراوان، برآيند خود را از دست نميدهد،
بلكه حجّت و برهان همهي نسلها است..
باطل را به پس و پيش آن راهى نيست
و فرستادهاى از جانب خداى دانا و ستوده است.
(عيون الاخبار2:69)
1
اسماعيل بن مهران از قول امام رضا(ع) گويد:
نزديكى بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم خداوند،
بيش از نزديكى سياهى چشم به سفيدى آن است.
(تفسيرعياشى1:21)
2
سليمان جعفرى گويد: از امام رضا(ع) پرسيدند:
بزرگترين آيه كتاب خدا كدام است؟
فرمود:
بسم الله الرحمن الرحيم
(تفسيرعياشى1:21)
3
حسن بن على بن فضّال در بارهي بسم الله از امام رضا(ع) پرسيد،
امام فرمود:
هنگامي كه كسى ميگويد: بسم الله،
گويا نشان و علامتى از نشانهاى خداوند عزّوجلّ را بر خود مينهد
... و آن نشان پرستش و بندگى است.
(التوحيد229)
آيهي 7
خَتَمَ الُله عَلى قُلُوبِهِم و عَلى سَمعهم
ابراهيم بن ابى محمود گويد: تفسير اين آيه را پرسيدم كه ميفرمايد:
... خداوند بر دلهاى ايشان و بر شنوايى آنان مُهر و ختم نهاده است..
فرمود:
«ختم» آن است كه به كيفر كفر ورزيدن،
بر دل كافران مهر زنند،
همان گونه كه خداوند در جاى ديگر ميفرمايد:
بلكه خدا به سبب كفرشان، بر دلهايشان مهر نهاده و در نتيجه، جز شمارى اندك از ايشان ايمان نميآورند.
(سوره نساء155)
ابراهيم بن محمود ادامه ميدهد كه از امام پرسيدم:
آيا خداوند بندگانش را مجبور به گناه ميكند؟
فرمود:
به آنان اختيار عطا ميكند
و ايشان را مهلت ميدهد
تا توبه كنند و بازگردند.
پرسيدم: آيا خدا آنان را به كارى واميدارد كه توان آن را ندارند؟
فرمود:
چگونه چنين چيزى ممكن است؟
در حالى كه خود ميفرمايد:
و پروردگار تو بر بندگان ستم نميورزد...
و ادامه داد:
پدرم موسى بن جعفر(ع) از امام صادق(ع) نقل فرمود كه
هر كس بپندارد خداوند بندگان را به گناه واميدارد
يا آنان را به كارى فراتر از توانشان تكليف ميكند،
ذبيحهي او را نخوريد،
گواهياش را نپذيريد،
در وراى او نماز مگذاريد
و چيزى از زكات به او نپردازيد.
(عيون الاخبار1:424)
آيهي 15
اللهُ يَستهزئُ بِهِم
حسن بن على بن فضّال تفسير اين آيات را از امام رضا(ع) پرسيد
خداوند آنان را استهزاء ميكند... آنان مكر ميكنند وخدا هم مكر مينمايد.. سوره آل عمران 54)
آنها با خدا نيرنگ ميكنند، و خدا نيز با آنان چنين ميكند.. سوره نساء142)
امام فرمود:
خداوند كسى را ريشخند نميكند،
و اهل فريب و نيرنگ نيست،
بلكه پاداش ريشخندكنندگان و فريبكاران و نيرنگ بازان را ميدهد.
پروردگار از آن چه ستمكاران ميگويند منزّه است.
(التوحيد163)
آيهي 17
وَ تَرَكَهم في ظُلُمات لايُبصِرون
ابراهيم بن ابى محمود گويد: از امام رضا(ع) در بارهي تفسير اين آيه پرسيدم كه
... و آنان را در ميان تاريكىهايى كه نميبينند ترك و رهايشان كرد...
امام فرمود:
خداوند متعال را،
برخلاف بندگان،
به رها كردن و (ترك) وصف نميكنند،
امّا هنگامي كه خداوند بداند
كه آنان از كفر و گمراهى دست نميشويند،
يارى و لطف خود را از آنان برميدارد
و آنان را به اختيار خود مينهد.
(عيون الاخبار1:424)
آيهي 188
وَ لاتَأكُلوا اَموالَكم بَينَكم بالباطِل وَ تُدلُوا بها اِلى الحُكّام
حسن بن على گويد: ابوالاسود نامهاى براى امام رضا(ع) نوشت و از ايشان در بارهي تفسير اين آيه پرسيد كه
... اموالتان را ميان خود به ناروا مخوريد، و آن را به حكّام مدهيد...
من پاسخ حضرت را ديدم كه به خط خود چنين نوشته بود:
مراد از (حكّام) قاضيان هستند...
و در زير آن افزوده بود:
اگر كسى بداند كه قاضى ستمكار است
و بهناحق حكم رانده،
در گرفتن حكمي كه به نفع او صادر كرده است
عذرى ندارد.
(تفسيرعياشى:85)
آيهي 229
الطّلاقُ مَرّتان فَاِمساك بِمَعروف اَو تَسريح بِاِحسان
ابوالقاسم فارسى در بارهي اين آيه از امام رضا(ع) پرسيد كه خداوند ميفرمايد:
طلاق دوبار است. پس از آن يا (امساك به معروف) بخوبى نگاه داشتن، يا (تسريح به احسان) بشايستگى آزاد كردن...
امام فرمود:
«امساك به معروف» آن است كه
از آزار و اذيّت زن خوددارى ورزد
و نفقهي او را بپردازد
و «تسريح به احسان» آن است كه
بر پايهي دستور قرآنى
او را طلاق دهد.
(تفسيرعياشى1:117)
آيهي 260
وَ اِذ قالَ ابراهيمُ ربّ اَرِني كيف تُحيي الموتى قال اَوَلَم تُؤمن قال بَلى وَ لكن لِيَطمَئنّ قَلبي
صفوان بن يحيى از امام رضا(ع) پرسيد:
... هنگامي كه ابراهيم از خداوند خواست تا به او نشان دهد كه مردگان را چگونه زنده ميسازد، خدا فرمود: مگر ايمان نياوردهاى؟ ابراهيم گفت: چرا، امّا ميخواهم دلم اطمينان يابد... مگر در دل ابراهيم ترديدى بود؟
امام رضا(ع) فرمود:
هرگز!
او يقين داشت،
امّا از خدا ميخواست كه
يقينش را فزونى بخشد.
(المحاسن247)
آيهي 18
شَهِدالله انّه لا اِلهَ اِلاّ هو و الملئكة و اُولُواالعِلمِ قائما بالقِسط
مرزبان قمي از امام رضا(ع) در بارهي اين آيه پرسيد:
خدا كه همواره به عدل قيام دارد، گواهى ميدهد كه جز او معبودى نيست، و فرشتگان و دانشوران نيز همين شهادت را ميدهند...
فرمود:
مقصود امام است.
(تفسير عياشى1:166)
آيهي 125
هذا يُمدِدكم ربّكم بخمسَة آلاف منَ المَلئكة مسوّمين
اسماعيل بن همّام گويد: امام رضا(ع) در بارهي واژهي (مسوّمين) فرمود:
منظور آن دستارها و عمامههايى است
كه پيامبر(ص) بر سر ميگذاشت
و دو سوى آن را روى سينه و پشت خود ميانداخت.
(تفسير عياشى1:196)
آيهي 163
هُم درَجات عندَاللهِ
اسماعيل بن همّام گويد: امام رضا(ع) اين آيه را ياد كرد كه ميفرمايد:
... ايشان را نزد خداوند درجاتى است...
و فرمود:
درجه،
فاصلهي ميان زمين و آسمان است.
(تفسير عياشى1:205)
آيهي 200
يا ايّها الّذينَ آمَنُوا اصبِروا و صابِروا و رابِطوا
حسين بن خالد گويد: امام رضا(ع) اين سخن خداى متعال را كه ميفرمايد:
... اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را پاسدارى كنيد...
چنين تفسير فرمود:
در روز رستاخيز،
منادى بانگ برميدارد كه
صابران كجايند؟
... گروهى از مردم برميخيزند.
سپس فرياد ميزند:
متصبّران كجايند؟
... آن هنگام نيز گروهى ديگر ميايستند.
حسين مي پرسد: فدايت شوم! اينان كيستند؟
فرمود:
صابران كه بر انجام واجبات شكيبايى ميكنند
و متصبّران كه از گناهان ميپرهيزند.
(تفسير على بن ابراهيم118)
آيهي 31
اِن تَجتنِبوا كَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُكفّر عنكم سَيّئاتِكم..
عباس بن هلال گويد: امام رضا(ع) اين آيه را تفسير ميكرد كه
...اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شدهايد دورى گزينيد، بديهاى شما را از شما ميزداييم
و گناهان بزرگ را چنين برشمرد:
بتپرستى،
ميگسارى،
آدمكشى،
آزار دادن پدر و مادر،
اتهام زدن به زنان پاكدامن،
گريز از جنگ،
و خوردن مال يتيم.
تفسير عياشى1:238)
آيهي 31
اِن تَجتنِبوا كَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُكفّر عنكم سَيّئاتِكم..
محمد بن فُضيل ميگويد كه امام رضا(ع) در بارهي اين آيه فرمود:
هر كس از گناهانى كه خدا بدانها وعدهي آتش داده است، بپرهيزد،
اگر مؤمن باشد
خدا بديهاى او را از وى ميزدايد.
(ثواب الاعمال158)
آيهي 33
و لِكُلٍ جَعلنا موالىَ ممّا ترَك الوالِدان و الاقرَبون و الَذين عقدَت اَيمانُكم..
حسن بن محبوب گويد: در نامهاى از امام رضا(ع) در بارهي اين آيه پرسيدم كه ميفرمايد:
و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه شما با آنان پيمان بسته ايد، بر جاى گذاشته اند، براى هريك وارثانى قرار داديم.
امام پاسخ داد:
مقصود از آنان
امامان هستند
كه خداوند بر آنان از شما پيمان گرفته است.
(تفسير عياشى1:240)
آيهي 58
اِنّ اللهَ يَأمُرُكم اَن تُؤدّوا الاماناتِ اِلى اهلِها.
محمد بن فُضيل گويد: امام رضا(ع) در بارهي اين آيه كه
... خدا به شما فرمان ميدهد كه سپرده ها را به صاحبان آنها بازگردانيد..
فرمود:
آنان،
امامان از خاندان پيامبر هستند
كه هر يك امامت را به امام پس از خود ميسپارند
و آن را به ديگران نميدهند
و از اهلش نيز دريغ نميدارند.
(تفسير عياشى1:240)
آيهي 59
يا ايّها الذينَ آمنوُا َطيعُوا اللهَ و اَطيعوا الرّسولَ و اولي الامرِ منكُم.
ابان گويد: نزد امام رضا(ع) رفتم و پرسيدم: معنى اين آيه چيست كه ميفرمايد:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را نيز پيروى كنيد..
فرمود:
منظور على بن ابيطالب است.
آن گاه سكوت فرمود و چون سكوت وى به درازا كشيد، پرسيدم: پس از وى كيست؟
فرمود:
حسن
و مدّتى سكوت كرد. پرسيدم: پس از او چه كسى؟
فرمود:
حسين.
گفتم: پس از او؟
فرمود:
على بن الحسين
و خاموش ماند...
و به همين سان، پس از نام بردن هر امام سكوت ميفرمود و من ميپرسيدم،
تا آن كه يكايك، همهي امامان را نام برد.
(تفسير عياشى1:251)
آيهي 140
اَن اِذا سَمِعتم آيات الله يُكفر بها و يُستَهزَئ بها فلا تقعُدوا مَعَهم حتّى يخوضوا في حَديث غيره اِنَّكم اِذاً مِثلٌهم.
محمد بن فُضيل گويد: امام رضا(ع) در تبيين اين آيه
... هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار ميگيرد با آنان منشينيد تا به سخنى جز آن درآيند، چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود..
فرمود:
هر گاه شنيدى كه
كسى حق را انكار ميكند
و آن را دروغ ميشمارد
و اهل حق را دشنام ميدهد،
از نزد او برخيز
و ديگر با او همنشين مشو.
(تفسير عياشى1:282)
آيهي 33
انّما جزآء الّذين يُحاربون الله و رسوله وَ يَسعَون في الارضِ فساداً اَن يُقَتّلوا اَو يُصلّبوا او تُقَطّع ايديهم و ارجُلُهم مِن خِلاف او يُنفوا مِن الارض.
ابو اسحاق مدائنى گويد نزد امام رضا(ع) بودم كه فردى آمد و گفت: قربانت شوم! خداوند متعال ميفرمايد:
سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او ميجنگند و در زمين به فساد ميكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند... معنى اين سخن چيست؟
امام فرمود:
خدا چنين فرموده است.
پرسيد: قربانت گردم، اگر چه كارى را انجام داد سزاوار يكى از اين چهار كيفر است؟
امام فرمود:
اگر با خدا و رسولش از سر نبرد درآمد
و كسى را كشت،
... او را ميكشند.
اگر كسى را كشت
و اموال او را هم ربود،
... او را ميكشند و بر دار ميآويزند.
اگر اموال كسى را ربود
ولى او را نكشت،
... دست و پايش را ميبرند.
اگر با خدا و رسول جنگيد
و فساد پيشه كرد،
ولى كسى را نكشت
و مال كسى را نستاند،
... او را تبعيد ميكنند.
پرسيد: قربانت گردم! تبعيدش چگونه است؟
امام فرمود:
او را از شهرى كه كارهاى ناشايست را در آن انجام داده است
به شهرى ديگر ميفرستند
و به مردم آن ديار مينويسند
كه او تبعيدى است،
با او همخور و همنوش و همسر نشويد.
اگر از آن شهر به جايى ديگر رفت،
براى آنان نيز چنين مينويسند،
تا يك سال، كه او شرمگنانه توبه كند.
پرسيد: اگر خواست از سرزمين اسلام بيرون رود و در ديار مشركان زندگى كند، چه بايد كرد؟
امام فرمود:
اگر خواست به سرزمين شرك برود،
گردنش را ميزنند.
تفسير عياشى1:317)
آيهي 64
بَل يَداهُ مَبسُوطَتانِ
هشام بن مشرقى گويد: امام رضا(ع) فرمود:
خداوند آن گونه كه خود را وصف ميكند،
يگانه است
و بينياز
و نور ...
آن گاه فرمود:
... بلكه هر دو دست او گشاده است.
با دست خود به دستان جضرت اشاره كردم و پرسيدم: آيا او دستى اين گونه دارد؟
فرمود:
اگر چنين بود كه از آفريدگان به شمار ميرفت.
(تفسير عياشى1:330)
آيهي 67
يا ايّها الرّسول بلّغ ما اُنزِلَ الَيك مِن ربّك واِن لم تفعَل فما بلّغتَ رسالته واللهُ يَعصِمُك مِن الناس
سهل بن قاسم نوشجانى نقل ميكند كه كسى به امام رضا(ع) گفت: اى فرزند رسول خدا! از عروة بن زبير چنين بازگفته اند كه پيامبر(ص) در تقيّه درگذشت.
امام فرمود:
از هنگامي كه اين آيه نازل شد
... اي پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن،
و اگر نكنى، پيامش را نرسانده اى،
و خدا تو را از گزند مردم نگاه ميدارد..
پيامبر(ص) هر گونه تقيّه را به كنار نهاد
و فرمان خدا را ابلاغ فرمود،
و قريش هم هر چه خواستند انجام دادند.
ولى پيش از نازل شدن اين آيه
شايد پيامبر تقيه ميكرده است.
(عيون الاخبار2:130)
آيهي 106
يا ايّها الذين آمنوا شهادة بينكم اذا حَضر اَحدكم الموت حينَ الوصيّة اثنان ذوا عدل منكم او آخران مِن غيركم.
فُضيل بن ابى الحسن تفسير اين آيه را از امام رضا(ع) پرسيد كه:
... اى كسانى كه ايمان آورديد! هنگامي كه يكى از شما را مرگ در رسيد، بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيّت به شهادت ميان خود فراخوانيد، يا اگر در سفر بوديد و ...دو تن از غير خود را.
امام فرمود:
دو تن از شما؛ يعنى دو مسلمان،
و دو تن از غير شما؛ يعنى از اهل كتاب،
و اگر از اهل كتاب يافت نشد، از مجوس.
زيرا پيامبر(ص) فرمود:
با آنان به سان اهل كتاب رفتار كنيد...
(تفسير عياشى1:349)
آيهي 111
و اِذ اَوحيتُ الى الحواريّين اَن آمِِنوا بي و برسولي قالوا آمنّا..
حسن بن على بن فضّال گويد: از امام رضا(ع) پرسيدم كه چرا حواريّون را بدين نام خواندهاند؟
فرمود:
مردم بر اين باورند كه
اين نامگذارى از آن جهت بوده
كه آنان رختشوى بودند
و جامهها را از آلودگى ميپيراستند
و اين اسم از واژهي نان سفيد (خُبز حوار) گرفته شده است،
امّا ما معتقديم كه آنان را از اين رو (حوارى) گفتهاند كه
دلى پاك داشتند
و با پند و اندرز زنگار گناه را از ديگران ميزدودند.
پرسيدم چرا آنان را (نصارا) خوانده اند؟
فرمود:
چون از روستايى در سرزمين شام به نام (ناصره) بودند
كه مريم و عيسى پس از بازگشت از مصر
در آن اقامت گزيدند.
(علل الشرايع1:76)
آيهي 59
و ما تَسقُط مِن ورَقة اِلاّ يَعلَمُها و لا حبّة في ظُلُمات الارض و لا رَطب و لا يابِس الاّ في كتاب مُبين
حسين بن خالد گويد: تفسير اين آيه را از امام رضا(ع) پرسيدم كه
... و هيچ برگى فرو نميافتد مگر اين كه آن را ميداند و هيچ دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست جز اين كه در كتابى روشن است.
فرمود:
ورقه (برگ) جنينى است كه از مادر سقط شود و به هنگام سقط فريادى برنياورد.
حبّه (دانه) جنينى است كه در شكم مادر است و پيش از موعد سقط شود و به هنگام سقط بانگ برآورد.
رَطب (دانه) مُضغه است يعنى همان جنينى كه در رحم جاى گرفته و هنوز اندامش شكل نيافته است.
يابِس (خشك) جنينى است كه به كمال رسيده و همهي پيكر او سامان گرفته است.
... و كتاب مبين،
يعنى امام آشكار.
(تفسير عياشى1:361)
آيهي 96
وَ جَعَل اللّيلَ سَكَنا
على بن بنت الياس گويد:
از امام رضا(ع) شنيدم كه فرمود:
... خداوند شب را براى آرامش قرار داده،
و زنان را نيز مايهي آرامش نهاده،
و ازدواج در شب
و اطعام مردم
سنّت است.
(تفسير عياشى1:368)
آيهي 98
و هو الّذي اَنشأكم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
محمّد بن فُضيل در بارهي اين آيه كه ميفرمايد:
.. و او همان كسى است كه شما را از يك تن پديد آورد، پس قرارگاه(مستقرّ) و محل امانتى (مستودع) مقرّر كرد،
از امام رضا(ع) چنين نقل ميكند:
.. آن ايمانى كه مستقرّ باشد
تا روز رستاخيز ميماند،
و آن چه امانى است،
خداوند آن را پيش فرا رسيدن مرگ
ميستاند.
(تفسيرعياشى1:368)
آيهي 98
و هو الّذي اَنشأكم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
احمد بن محمّد گويد:
امام رضا(ع) نزد بنيزريق ايستاد
و با صداى بلند مرا فرا خواند،
پاسخ كه دادم، فرمود:
پيامبر خدا(ص) كه رحلت فرمود،
مردم كوشيدند كه نور خدا را خاموش سازند،
امّا خداوند نور خويش را با اميرالمؤمنين تداوم بخشيد.
ابوالحسن(ع) كه درگذشت،
ابن ابيحمزة و يارانش تلاش كردند
كه نور خدا را فرو نشانند،
امّا خدا خواست كه نورش همچنين بتابد.
اهل حق
هرگاه كسى بدانان وارد شود خرسند ميشوند
و آن گاه كه فردى از ميان آنان برود نگران نيستند،
زيرا به امر خويش يقين دارند...
امّا اهل باطل
اگر كسى به آنان افزوده شود شادمان ميشوند
و هنگامى كه كسى از آنان بميرد بر فقدان او فرياد برميآورند،
چون در كار خود ترديد دارند...
خداوند ميفرمايد:
فمستقرّ و مستَودَع
امام صادق(ع) فرموده است:
مستقرّ آن است كه ثبوت دارد
و مستودع آن است كه امانتى است.
(تفسير عياشى1:372)
آيهي 103
لا تُدركه الابصار و هو يُدرِك الابصار و هو اللّطيف الخَبير
فضل بن سهل ذوالرياستين از امام رضا(ع) پرسيد:
جانم فدايت!
ما را از اين اختلاف نظر مردم در بارهي رؤيت آگاه ساز
كه برخى ميگويند: خداوند ميبيند
و بعضى ميگويند: نمىبيند.
امام فرمود:
اين ابوعبّاس!
هر كس خدا را به چيزى جز آن چه خود را بدان توصيف كرده، وصف كند،
بر او دروغ بسته است.
خداوند گفته است:
... چشمها او را درنمييابند و اوست كه ديدگان را درمييابد و او لطيف آگاه است.
اين ديدگان همين چشمها نيست،
ديدهاى كه در نهان است
و وهم ما را بدان راهى نيست
و چگونگى آن به درك نميگنجد.
(تفسير عياشى1:372)
آيهي 103
لا تُدركه الابصار و هو يُدرِك الابصار و هو اللّطيف الخَبير
اشعث بن حاتم گويد:
از امام رضا(ع) پيرامون توحيد پرسيدم،
امام فرمود:
آيا قرآن نخواندهاى؟
پاسخ دادم: چرا.
فرمود:
اين آيه را بخوان كه
چشمها او را درنمييابند و اوست كه ديدگان را درمييابد و او لطيف آگاه است..
من خواندم.
پرسيد:
ديدگان يعنى چه؟
گفتم: همين چشمان.
فرمود:
خير!
مقصود (اوهام) است.
يعنى وهمها چگونگى او را درنمييابند
و او هر فهمى را درك ميكند.
(المحاسن 239)
آيهي 125
فَمَن يُرد اَن يَهدِيَه يَشرَح صَدرَهُ للاسلامِ و من يُرِد اَن يُضِلّهُ يَجعَل صَدرهُ ضيّقاً حرَجاً كانّما يصَّعَّدُ الى السمآء..
حمدان بن سليمان نيشابورى از امام رضا(ع) پيرامون اين آيه پرسيد كه ميفرمايد:
. پس كسى را كه خدا بخواهد او را هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام ميگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ ميگرداند چنان كه گويى بهزحمت در آسمان بالا ميرود...
امام فرمود:
هر كس را كه خداوند بخواهد
با ايمان آوردن،
به بهشت و سراى كرامت آخرت
رهنمون شود،
او را سينه اى فراخ ميدهد
تا به فرمان خدا تسليم باشد
و بدو اعتماد ورزد
و به وعدهي پاداش الهى اطمينان كند.
و هر كس را كه بخواهد
به دليل كفر ورزيدن و نافرمانى در دنيا،
او را از بهشت خويش دور سازد،
سينه اش را سخت تنگ ميكند
به گونه اى كه حتّى در كفر خود ترديد دارد
و از باورهاى خويش نگران و سرگردان است،
چندان كه گويا به آسمان فرا ميشود...
اين گونه است كه
خداوند ناپاكى را در كسانى قرار ميدهد
كه ايمان نميآورند.
(معانى الاخبار 145)
آيهي 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
احمد بن محمّد چنين گويد كه
اگر كسى با دو دست خود صدقه ميداد،
امام رضا(ع) آن را از نمونههاى اسراف ميشمرد
و يك بار فرمود:
اگر پدرم امام كاظم(ع) چنين صحنهاى را ميديد
كه يكى از خدمتگزاران با دو دست خود صدقه ميدهد،
بانگ برميداشت كه
با يك دست و مشتمشت به او صدقه دهيد...
و اگر خواستيد از خوشهي گندم به او عطا كنيد،
آن را خوشهخوشه بدهيد.
(تفسير عياشى:379)
آيهي 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
حسن بن على گويد:
از امام رضا(ع) دربارهي اين آيه پرسيدم كه
... و حقّ (بينوايان از) آن را در روز بهرهبردارى از آن بدهيد!
امام فرمود:
يك مشت و دو مشت
به كسى داده ميشود
كه در آن جا حاضر باشد.
(تفسير عياشى1:377)
آيهي 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
سعد بن سعد از امام رضا(ع) پرسيد كه
اگر كسى محصول خود را برداشت ميكرد
و بينوايان در آن جا نبودند،
چه كند؟
امام فرمود:
وظيفه اى ندارد.
(تفسير على بن ابراهيم 206)
آيهي 41
وَ اعلَموا اَنّما غنِمتم مِن شيئ فاِنّ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَسول و لِذي القُربى و اليَتامي و المَساكين...
بزنطى اين آيه را نزد امام رضا(ع) خواند
... و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و براى پيامبر و براى خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و درماندگان است...
و پرسيد: اگر شمار يكى از اين گروهها بيشتر باشد و شمار ديگرى كمتر، چه بايد كرد؟
امام فرمود:
اين امر به تشخيص امام است، آيا نديده اى كه پيامبر(ص) چگونه رفتار ميكرد...؟ آن گونه كه خود تشخيص ميداد. امام نيز همين سان است.
(مسندالرضا1:335)
آيهي 60
اِنّما الصَدَقاتُ للفُقَراء و المَساكينَ...
احمد بن محمّد بن ابىنصر نقل ميكند كه از امام رضا(ع) پرسيدم كه
اگر كسى سهمي از مال خود را وصيّت كند . ما ندانيم كه مقصود او چه اندازه بوده است، بايد چه كنيم؟
فرمود:
سهام هشت بخش است، از همين رو، پيامبر(ص) آن را چنين تقسيم ميكرد.
سپس امام اين آيه را خواند:
...صدقات تنها به تهيدستان، بينوايان، متصدّيان گردآورى و پخش آن، و كسانى كه دلشان به دست آورده ميشود، و در راه آزادى بردگان، و وامداران، و در راه خدا و در راه مانده اختصاص دارد.... به هر يك از اين هشت مورد يك سهم گفته ميشود.
(تفسير عياشى1:90)
آيهي 67
نَسُوا اللهَ فَنَسيَهُم...
عبدالعزيز بن مسلم گويد: پيرامون اين آيه از امام رضا(ع) پرسيدم: ... خدا را فراموش كردند، پس خدا هم فراموششان كرد.
فرمود:
خداوند متعال فراموشى و اشتباه ندارد، اين آفريدگان هستند كه فراموش ميكنند و اشتباه مينمايند. آيا اين آيه را نشنيدهاى كه ميفرمايد: ... و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است (مريم64) بلكه خداوند در كيفر كسانى كه او و روز رستاخيز را از ياد برده باشند، آنان را از ياد خودشان ميبَرَد. همان گونه كه در جاى ديگرى ميفرمايد: و به سان كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا آنان را از ياد خودشان بُرد و آنان گناهكارند (حشر19) و در جاى ديگر ميفرمايد: پس امروز ما آنان را از ياد ميبريم همان گونه كه آنان اين روز ديدار را فراموش كردند (اعراف 51) ... يعنى ما آنان را به خود واميگذاريم همان سان كه آنان آمادگى براى رويارويى با اين روز را وا نهادند.
(عيون الاخبار1:125)
آيهي 80 تا 84
استغفَرتَ لَهُم اَو لا تستَغفِر لَهم اِن تَستَغفر لَهُم سبعينَ مرّة فَلَن يَغفِرَ اللهُ لَهم....
عبّاس بن هلال از امام رضا(ع) باز ميگويد كه
خداوند متعال به حضرت محمّد(ص) فرمود: اگر هفتاد بار براى ايشان آمرزش بخواهى خدا آنان را نخواهد آمرزيد... پيامبر براى آنان يكصد بار آمرزش خواست تا خدا آنان را ببخشايد، سپس خداوند اين آيه را فرو فرستاد كه چه براى آنان آمرزش بخواهى و چه نخواهى (يكسان است)
و سپس فرمود: و هرگز بر مرده اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست... از آن پس بود كه پيامبر(ص) براى آنان آمرزش نخواست و بر گور ايشان نايستاد.
(تفسير عياشى1:100)
آيهي 94
وَسَيَرَى اللهُ عمَلَكُم و رَسُولُهُ.
محمّد بن فُضيل گويد: از امام رضا(ع) از تفسير اين آيه پرسيدم كه ... و بزودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد.
امام فرمود:
هر بامداد، رفتار نيكان و بدكاران امّت پيامبر(ص) بر وى نمايان ميشود، پس پرهيز داشته باشيد.
(تفسير عيّاشى 1:109)
آيهي 119
يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوا اللهَ و كونوا مَعَ الصّادقين.
ابن ابى نصر از امام رضا(ع) درباره اين آيه از امام رضا(ع) پرسيد كه ...اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا پروا كنيد و با صادقان(راستان) باشيد. امام در پاسخ فرمود:
صادقان يعنى امامان و كسانى كه در پيروى از ايشان راستين هستند.
(كافى1:208)
آيهي 58
قل بِفَضلِ اللهِ و برحمَتِه فبِذلِكَ فليَفرَحوا هو خَير مِمّا يَجمَعون.
محمّد بن فضل اين أيه را نزد امام رضا(ع) خواند كه .. بگو به فضل و رحمت خداست كه مؤمنان بايد شاد شوند.
امام فرمود:
همراهى با ولايت محمّد و آل محمّد عليهم السلام، برتر از هر آن چيزى است كه ديگران از دنياى خود مياندوزند.
(كافى1:423)
آيههاي 90 و 91
آلآنَ و قَد عَصَيتَ قبلُ و كُنتَ مِنَ المُفسِدين. فاليَومَ نُنَجّيكَ ببَدَنُكَ لِتَكونَ لِمَن خلفَكَ آيةً.
ابراهيم بن محمّد همدانى گويد:
از امام رضا(ع) پرسيدم:
چرا خداوند فرعون را غرق كرد، در حالى كه او ايمان آورده و به يگانگى خداوند اعتراف كرده بود؟
امام فرمود:
او هنگامي كه گرفتارى را ديد، ايمان آورد، و اين پذيرفته نيست. اين حكم خداست كه بر گذشتگان و آيندگان چنين روا داشته: ... پس چون سختى عذاب ما را ديدند، گفتند:فقط به خدا ايمان آورديم و اينك بدان چه با او شريك ميكرديم كافريم. و هنگامي كه عذاب ما را ديدند، ديگر ايمانشان برى آنان سودى ندارد. (مؤمن84) و فرموده است: روزى كه پاره اى از نشانه هاى پروردگارت پديد آيد، كسى كه پيشتر ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نميبخشد. (انعام158) فرعون نيز اين گونه بود .. وقتى كه در آستانه غرق شدن قرار گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آن كه بنىاسرائيل به او گرويده اند، نيست و من از تسليم شدگانم. پس به او گفته شد: اكنون؟ در حالى كه پيش از اين نافرمانى ميكردى و از تباهكاران بودى؟ پس امروز تو را با زره خودت به بلندى ميافكنيم تا براى آنان كه از پىِ تو ميآيند عبرتى باشد... و فرعون از سر تا پا در لباسى آهنين بود. هنگامي كه غرق شد خداوند او را از آب بيرون افكند تا براى آيندگان درسى باشد و او را ببينند كه با آن جامه هاى سنگين آهنى اينك در بلندى قرار گرفته است، در حالى كه طبيعت جسم
سنگين آن است كه در آب فرو رود و بالا نيايد. اين خود نشانه اى است. دليل غرق فرعون را در جاى ديگرى نيز ميتوان يافت، زيرا او هنگامي كه در آٍستانه مرگ بود، به خدا متوسّل نشد بلكه موسى را ياد كرد و خدا چنين وحى كرد كه: اى موسى! تو كه فرعون را نيافريدى، پس نميتوانى او را رهايى بخشى! اما اگر از من خواسته بود او را نجات ميدادم.
(علل الشرايع1:55)
آيهي 7
و هُوَ الّذي خلقَ السّماواتِ و الارضَ في سِتّة ايّام و كان عرشُهُ عَلى الماء ليَبلُوَكم ايّكم احسنُ عملاً..
اباصلت هروى گويد:
مأمون از امام رضا(ع) تفسير اين آيه را پرسيد كه ... و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد.
امام در پاسخ فرمود:
خداوند متعال عرش و آب و فرشتگان را پيش از آسمانها و زمين آفريده بود.
پس استدلال فرشتگان براى وجود خداى عزّوجلّ، آفرينش خودشان و عرش و آب بود.
آنگاه خدا عرش را بر آب قرار داد تا قدرت خويش را به فرشتگان بنماياند و آنان بدانند كه او بر هر كارى تواناست.
پس از آن، با قدرت، عرش را برداشت
و آن را بالاتر از آسمانهاى هفتگانه نهاد،
و در حالى كه خود بر عرش بود، با اين كه مىتوانست آسمانها و زمين را در چشمبرهمزدنى خلق كند، آنها را در شش روز بيافريد،
تا آفرينش تدريجى آنها را به فرشتگان نشان دهد
و آنان براى وجود خداى متعال، به خلقت مرحله به مرحله استدلال كنند.
خداوند عرش را براى نياز خويش نيافريد؛
چون او را به عرش و ديگر آفريدهها احتياجى نيست
و به بودنِ بر فراز عرش وصف نمىشود؛
زيرا جسم نيست...
خداوند بسيار برتر از آن است كه به ويژگىهاى مخلوقات توصيف گردد.
امّا اين كه فرمود:
...تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد...
خداوند متعال آنان را بيافريد تا با تكليف اطاعت و بندگى، انسانها را بيازمايد،
نه اين كه خلقت خود را امتحان و تجربه كند؛
زيرا او همواره به همه چيز داناست.
مأمون گفت: اى ابوالحسن! خدا بر تو آسان فرمايد كه بر من آسان كردى!
(التوحيد320)
آيهي 34
وَ لاينفعُکم نُصحي إن أردتُ أن أنصَحَ لکم إن کان الهُا يُريد أن يُغويَکم
ابن ابي نصر بزنطي از قول امام رضا (ع) گويد: امام اين آيه را تلاوت فرمود که ... اگر خدا خواسته باشد شما را گمراه سازد، پند من شما را سودي نبخشد ، و آن گاه افزود:
امر با خدا است، هدايت ميکند و گمراه ميسازد.
(تفسير عياشي 2: 143)
آيهي 93
وَ ارتَقبُوا إنّي مَعََکم رقيب
محمد بن فضيل گويد: از امام رضا (ع) پيرامون انتظار فرج پرسيدم؛ فرمود:
آيا نميداني که انتظار فرج، خود بخشي از فرج است ، آنگاه افزود:
خداوند تبارک و تعالي ميفرمايد:
و شما منتظر باشيد؛ من هم منتظرم
آيهي 20
و شروه بثَمن بَخس دراهمَ معدودة«
احمد بن محمد بن ابينصر گويد:
در بارهي اين آيه که .. و او را به بهايي اندک فروختند ؛ درهمي چند، امام رضا (ع) فرمود:
اين مبلغ بيست درهم بود؛ و آن ارزش سگ شکاري باشد که اگر کشته شود، بهايش بيست درهم است.
(تفسير علي بن ابراهيم 318)
آيهي 33
ربِّ السّجنُ أحبّ إليّ ممّا يدعونَني إليه
عباس بن هلال گويد:
امام رضا(ع) فرمود:
زندانبان به يوسف گفت: من تو را دوست دارم.
يوسف گفت: هر چه تا کنون به من رسيده، جز از راه دوستي به من نرسيده است؛
خالهي من مرا دوست داشت، پس مرا دزديد.
پدرم مرا دوست داشت، برادرانم به من رشک بردند.
همسر عزيز مصر مرا دوست داشت، پس مرا به زندان انداخت.
امام افزود:
يوسف در زندان به خدا شکايت برد و گفت:
اي پروردگارم!
به چه دليل سزاوار زندان شدم؟
پس خدا به او وحي فرستاد که تو خود آن را برگزيدي، آن گاه که گفتي:
پروردگارا! زندان براي من دوستداشتنيتر از آن چيزي است که آنان مرا بدان ميخوانند.
چرا نگفتي: عافيت براي من دوستداشتنيتر از آن چيزي است که آنان مرا بدان ميخوانند.
(تفسير علي بن ابراهيم 330)
آيهي 55
اجعَلني علي خزائن الأرض إنّي حفيظ عليم
حسن بن موسي از اطرافيان خود نقل ميکند که يکي از ياران ما در حالي که گويا بر امام اعتراض ميکرد از حضرت پرسيد:
خدا تو را اصلاح کند؛ تو چگونه به اين جايگاه خود در نزد مأمون رسيدي؟
امام به او فرمود:
اي مرد!
کدام برترند؟ پيامبر يا وصي؟
او گفت: البته که پيامبر.
فرمود:
کدام برترند؟ مسلمان يا مشرک؟
او گفت: البته که مسلمان.
فرمود:
عزيز مصر مشرک بود و يوسف پيامبر؛ اما مأمون مسلمان است و من هم وصي؛ يوسف پيامبر از عزيز خواست که به او مسئوليت دهد و فرمود: مرا بر خزانههاي زمين بگمار که من حافظ و دانايم.
در حالي که من مجبور بدين امر شدهام.
امام همچنين در بارهي اين آيه فرمود:
حفيظ يعني آن چه را در اختيار دارم حفظ ميکنم و به هر زباني آگاهي دارم
(عيون اخبار الرضا 2:138)
آيهي 55
اجعَلني علي خزائن الأرض إنّي حفيظ عليم
ريان بن صلت گويد:
نزد امام رضا (ع) رفتم و عرض کردم:
اي پسر رسول خدا! مردم ميگويند:
شما با اين که اظهار زهد و پارسايي در دنيا ميکنيد، ولايتعهدي را پذيرفتهايد!
امام فرمود:
خدا ميداند که من اين کار را خوش نداشتم، اما آنگاه که ميان پذيرش اين امر و کشته شدن مخيّر گشتم، پذيرش آن را بر مرگ ترجيح دادم.
واي بر آن مردم!
آيا نميدانند يوسف که پيامبر و فرستادهي خدا بود، هنگامي که ضرورت، او را به پذيرش مسئوليت خزانههاي عزيز وادار کرد، خود فرمود: مرا بر خزانههاي زمين بگمار که من حافظ و دانايم.
مرا نيز ضرورت به اين امر واداشته، البته با اکراه و اجبار و پس از آن که دانستم اگر نپذيرفت، نابود خواهم شد.
افزون بر اين؛ من بدين امر وارد نشدم؛ جز مانند ورود کسي که از آن بيرون آيد
شکايت تنها به درگاه خدا بايد برد و او است که ياري از او بايد جست
(عيون اخبار الرضا 2:138)
آيهي 77
إن يسرق فقد سرق أخ لَه من قبل، فأسرّها يوسُف في نفسه و لميبدها لهم
اسماعيل بن همام گويد:
امام رضا(ع) پيرامون اين آيه که ... اگر او سرقت کند، پيش از آن نيز برادر او نيز سرقت کرده است. پس يوسف آن را در دل خويش پنهان داشت و آن را براي ايشان آشکار نکرد... فرمود:
اسحاق پيامبر کمربندي داشت که انبيا و بزرگان آن را از هم به ارث ميبردند؛ آن کمربند در اختيار عمهي يوسف بود و يوسف نزد عمهي خويش زندگي ميکرد که يوسف را بسيار دوست ميداشت. پدرش نزد وي فرستاد که يوسف را به من بازگردان و نزد من فرست. عمه کسي فرستاد که بگذار امشب يوسف نزد من بماند تا او را ببويم، آن گاه فردا خواهمش فرستاد.
بامدادان کمربند را به کمر يوسف بست و لباس بر او پوشانيد و وي را گسيل داشت و گفت: کمربند دزديده شده و آن را نزد يوسف يافتهام.
و در آن روزگار چنين بود که اگر کسي چيزي ميدزديد، او را نزد مالباخته ميفرستادند؛ اين گونه بود که او يوسف را گرفت و نزد خود نگه داشت.
(تفسير عياشي 2: 185)
آيهي 43
قل کفي بالله شهيداً بيني و بينکم و من عنده علم الکتاب
احمدبن عمر از امام رضا عليهالسلام نقل ميکند که
امام در بارهي اين آيه که: بگو ميان و تو، خداوند به عنوان شاهد کافي است و آن کس که علم کتاب نزد او است ، فرمود: منظور علي عليه السلام است.
(بصائرالدرجات 216)
آيهي 12
هو الذي يريکم البرق خوفاً و طمعاً
علي بن حسن بن فضال از پدرش از امام رضا عليهالسلام آورده که
امام پيرامون آيهي و او است که آذرخش را به شما نشان داد تا ترس باشد و طمع فرمود: ترس براي مسافر و طمع براي مقيم
(معاني الاخبار 374)
آيهي 44
لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم
احمد بن محمد بن ابينصر گويد: از امام رضا عليهالسلام در بارهي جزء و جزء شيء پرسيدند،
فرمود: هفت تا است، خداوند فرمايد: دوزخ هفت در دارد؛ و بر هر در آن جماعتي گمارده شدهاند.
(تفسير عياشي 2:243)
لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم
اسماعيل بن همام کوفي گويد: امام رضا عليهالسلام در بارهي مردي که نسبت به جزئي از مال خود وصيت کرده باشد، فرمود: منظور يک جزء از هفت جزء (يک هفتم)است؛خداوند در کتاب خود فرمايد: دوزخ هفت در دارد؛ و بر هر در آن جماعتي گمارده شدهاند.
(تفسير عياشي 2:243)
آيهي 85
فاصفح الصفح الجميل
علي بن حسن بن فضال از پدرش نقل ميکند که امام رضا عليهالسلام در بارهي آيهي درگذر با گذري زيبا فرمود: بخشش بدون سرزنش.
آيهی 43
فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون
وشّاء گويد: از امام رضا عليهالسلام پيرامون اين آيه پرسيدم،
فرمود:
ما اهل ذکر هستيم، و ما پرسششوندگان هستيم.
گفتم: يعنی شما پرسششونده هستيد و ما پرسنده؟
فرمود:
آری.
گفتم: آيا ما حق داريم که از شما بپرسيم؟
فرمود:
آری.
گفتم: و شما بايد به ما جواب دهيد؟
فرمود:
خير، اين به ما برمیگردد که اگر خواستيم چنين کنيم و اگر نخواستيم، نه. آيا اين سخن خدای تبارک و تعالی را نشنيدهای که فرمود: هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغير حساب «اين دهش ما است؛ پس بیشمار، يا آن را ببخش يا نگه دار».
آيهی 43
فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون
وشّاء از امام رضا عليهالسلام چنين نقل کند:
امامان وظايفی دارند که بر پيروانشان نيست، و پيروان ما وظايفی دارند که بر ما نيست؛ خداوند شيعيان را فرموده تا از ما بپرسند، آن جا که گفته است: پس اگر نمیدانيد، از اهل ذکر جويا شويد ؛ بدين ترتيب، آنان را امر به پرسش کرده، ولی پاسخ را بر ما فرض نفرموده است، اگر بخواهيم جواب دهيم و اگر بخواهيم از پاسخ خودداری کنيم.
آيهی 43
فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون
احمد بن محمد گويد: امام ابوالحسن الرضا عليهالسلام در نامهای به من چنين نوشت:
خداوند ما و شما را به سلامت دارد. خدا فرموده است: پس اگر نمیدانيد، از اهل ذکر جويا شويد ؛ و فرموده است: پس چرا از هر فرقهتان گروهی روانه نمیشوند تا در دين بينديشند و چون به نزد مردم خود باز گردند، آنان را هشدار دهند؟ ؛ بدين گونه، پرسش و طرح آن بر ما را بر آنان واجب فرموده، اما پاسخ را وظيفهی ما نساخته است. آيا اين پرسشهای فراوان شما به پايان نمیرسد و خوش نداريد که آنها را تمام کنيد؟ از اين کار بپرهيزيد که گذشتگان شما با پرسشهای انبوه از پيامبران به نابودی افتادند. خداوند فرموده است: «اين کسانی که ايمان آورديد، از آن چيزهايی نپرپسيد که اگر برای شما نمايان شود، شما را ناخرسند سازد».
آيهی 43
فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون
احمد بن محمد گويد: امام ابوالحسن الرضا عليهالسلام در نامهای به من چنين نوشت:
شيعهی ما کسی است که از ما پيروی کند و ما با ناسازگار نباشد؛ بدين سان که هر گاه بترسيم او هم بيمناک شود، و هر گاه ايمن باشيم او نيز احساس ايمنی کند. خداوند فرموده است: پس اگر نمیدانيد، از اهل ذکر جويا شويد ؛ و فرموده است: پس چرا از هر فرقهتان گروهی روانه نمیشوند تا در دين بينديشند و چون به نزد مردم خود باز گردند، آنان را هشدار دهند؟ ؛ بدين گونه، پرسش و طرح آن بر ما را بر آنان واجب فرموده، اما پاسخ را وظيفهی ما نساخته است.
آيهی 7
إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها
ابنفضّال از پدرش روايت کند که امام رضا عليهالسلام فرمود:
اگر نيکی کرديد، برای خودتان نيکی کردهايد، و اگر بدی کرديد، برای آن بدی... خدايی است که آن را همی بخشد.
آيهی 71
يوم ندعو کلّ أناس بإمامهم
اسماعيل بن همّام گويد: امام رضا عليهالسلام در بارهی اين آيه فرمود:
چون روز رستاخيز فرا رسد، خداوند گويد: آيا از دادگری خدا اين نيست که مردم هر گروهی را که به ولايت پذيرفته بودند، امروز نيز با او باشند؟ گويند:چرا. چنين است. خداوند فرمايد: پس فاصله گيريد، و آنان از هم جدا شوند.
آيهی 72
و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی و اضلّ سبيلاً
محمد بن فضيل گويد: از امام رضا عليهالسلام در اين باره پرسيدم، فرمود:
او کسی است که فريضهی حج را به تأخير اندازد و گويد: امسال حج میکنم و امسال حج میکنم، تا اين که مرگش فرا رسد.
آيهی 2
ولينذر بأساً شديداً من لدنه
ابنشهرآشوب مرسلاً از امام رضا عليهالسلام باز میگويد که پيرامون اين آيه فرمود:
مراد از «بأس شديد = عذاب سخت» علی بن ابیطالب است که در پيشگاه رسول خدا بود و همراه وی با دشمن او میجنگيد.
آيهی 82
و کان تحته کنز لهما
علی بن اسباط گويد: از امام رضا عليهالسلام شنيدم که میفرمود:
در آن گنجی که خداوند فرموده است، آن دو کودک را در زير آن ديوار گنجينهای بود چنين بود:
بسم الله الرحمن الرحيم
شگفتا، چگونه کسی که مرگ را باور دارد، به شادمانی میپردازد؟!
شگفتا، چگونه کسی که به قضا و قدر ايمان آورده، اندوهگين است؟!
شگفتا، چگونه کسی که دنيا و دگرگونیهای آن با مردمانش را ديده است، به آن تکيه میکند؟!
کسی که از خداوند عقل گرفته، شايسته آن باشد که در قضای الهی به خداوند بدگمانی نکند و او را در روزیدادن به کندی متهم نسازد.
گفتم: فدايت گردم؛ میخواهم اين را بنويسم.
به خدا، دستش را بر دوات برد و آن را پيش روی من نهاد و من دست حضرت را گرفتم و بوسيدم و دوات را ستاندم و سخن وی را بنوشتم.
آيه 54
و اذکر فی الکتاب اسمعيل إنه صادق الوعد و کان رسولاً نبيّاً
سليمان جعفری گويد: امام رضا عليهالسلام از من پرسيد:
آيا میدانی چرا اسماعيل را «صادق الوعد = دارای وعدهای صادقانه» خواندهاند؟
گفتم: نمیدانم.
فرمود:
او به مردی وعده داده بود، و يک سال چشمبهراه او نشست.
و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيّاً
ياسر خادم گويد: از امام رضا عليهالسلام شنيدم که میفرمود:
دلهرهآورترين چيز برای اين مردم، در سه جا باشد:
روزی که زاده شود و از شکم مادر بيرون آيد و دنيا را بنگرد،
روزی که بميرد و آخرت و مردمان آن سرا را ببيند،
روزی که برانگيخته گردد و شرايطی را مشاهده کند که پيش از آن در سرای دنيا نديده بود.
اما خداوند در اين سه جا بر يحيی سلام داده و دلهرهی او را آرامش بخشيده است و فرموده:
و سلام بر او روزی که زاده شد، و روزی که بميرد و روزی که زنده برانگيخته شود .
عيسی بن مريم عليهالسلام نيز در اين سه جا بر خويشتن سلام داده و گرفته است:
و سلام بر من روزی که زاده شدم، و روزی که بميرم و روزی که زنده برانگيخته شوم .
از خدای منان مسئلت مینمایم شفاعت پیامبر وآل اطهرش را در روز محشر بهره ما بفرماید