حکایت یک نمایش نامه عجیب در رادیو!

مجري از اين ور خط مي گفت آقاي لومومبا ميشه خودتون رو معرفي كنيد؟! فردي هم كه مثلا لومومباي مرحوم بود با لحن به شدت مضحكي مي گفت:" باكومبا كومبا كومبا"( كلماتي كه در فرهنگ ما كليشه اي از زبان آفريقايي هاست) و مجري مي گفت دوستان ايشون ميگن:"من لومومبا هستم متولد ١٩٢٥!"، مجري مي پرسيد:" آقاي لومومبا كمي از مبارزات ضد استعماري مردم كنگو بگيد" لومومبا هم جواب مي داد:"" اووووو كومبا كومبا" و مجري خيلي جدي ترجمه مي كرد! داشتم شاخ در مي آوردم، اولش فكر كردم برنامه طنزه، اما لحن و ترجمه مجري خيلي جدي بود و آخر برنامه هم گفت:" دوستان! تاريخ شاهد مردان بزرگي بوده كه مثل قهرمانان ضد استعماري كشور خودمون نخواستن تن به ذلت بدن و...".

تا آخر برنامه هي از خودم مي پرسيدم كه واقعن صدا و سيما با اين برنامه مي خواد خودشو دست بندازه يا انقلابيون رو يا لومومبايي كه اسمش رو يه خيابون تو تهران هم هست؟! دست آخر ديدم تنها نتيجه منطقي كه ميشه گرفت اينه كه تو سيما پر از " فرشيد منافي، هاييه كه هنوز فرشيد منافي نشدن(!) يا شدن، منتها ديدن سازمان بي در و پيكره فعلا با اسم هاي دهن پركن دلواپس پسند، برنامه ميسازن و...

سهند ایرانمهر