گوناگون

" تفکیک جنسیتی مگر در مواقع ضرورت (سرویس بهداشتی و بازرسی بدنی، زندان و مکان‌های مشابه) راهکار غلطی است"

پارسینه: درست است که گه‌گاه آدم‌هایی پیدا می‌شوند که در رسانه مکانیزم‌های خودکنترلی پیشنهاد میدهند که طی آن میشود بدون ممانعت قانونی به زنان بدحجاب تجاوز کرد، یا موتورسورانی ظهور می‌کنند و اسید در مشت در جامعه وحشت ایجاد می‌کنند. اما اکثریت جامعه‌ی ما را انسان‌های عادی و سالم‌تری تشکیل میدهد

«شرایطی را فراهم کردیم که بانوان بتوانند در مسابقات شرکت داشته باشند در این خصوص دل نگرانی‌هایی وجود داشت برخی‌ها ابراز نگرانی کرده بودند که شرایط برای حضور خانم‌ها در سالن‌های والیبال مناسب نیست. من به جرات می خواهم بگویم که ما با حفظ کرامت بانوان و زن مسلمان تلاش کردیم فضای مناسبی برای خانم‌ها ایجاد کنیم.»

محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال در مصاحبه با خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴.

با وجود همت انکار نشدنی کارمندان صدا و سیما، ناخواسته از تلویزیون زن‌هایی را در ورزشگاه‌هایِ کشورهای دیگر دیده‌ام که کنار بقیه نشسته و در حال تماشای ورزش مورد علاقه‌شان هستند

. به نظر نمی‌رسد از میان جمعیت مردی به خانم‌های داخل ورزشگاه حمله کند، یا بخواهد به جانشان سوء قصد کند.

به هرحال قیچی‌ها به حرکت در می‌آیند و ما هیچ وقت از سرنوشت آنها باخبر نمی‌شویم. اما اگر حضور مردان در ورزشگاه، فضای آنجا را نا امن می‌کند، باید نتیجه گرفت در ذات مرد خشونت غیر قابل کنترلی هست که در همه جا یکسان عمل می‌کند و به محیط ورزشی محدود نمی‌شود.

اگر این استدلال درست باشد این خشونت در من هم حضور دارد. پس باید بنا بر این استدلال هر وقت از خانه بیرون می‌روم تا سوار اتوبوس و مترو و تاکسی شوم و زنان را اطراف خودم می‌بینم که در جامعه حضور دارند، به بانک و سر کار می‌روند، خرید می‌کنند، سوالات زیادی به مغزم هجوم بیاورند: «نکند عنان از کف بدهم و به یکی از خانم‌ها حمله کنم؟ آیا باید انرژی خاصی صرف کنترل خودم کنم؟» وقتی هر روز بدون وقوع حادثه‌ی قابل ذکری به خانه برمی‌گردم خیالم باید راحت شود. اینطور که پیداست من قاتل، متجاوز، اسیدپاش، فحاش و... نیستم.

واقعیت امر باید چیز دیگری باشد. کتمان‌نشدنی است که این برچسب‌ها به اکثر مردان جامعه‌ی ما نمی‌چسبد. درست است که گه‌گاه آدم‌هایی پیدا می‌شوند که در رسانه مکانیزم‌های خودکنترلی پیشنهاد میدهند که طی آن میشود بدون ممانعت قانونی به زنان بدحجاب تجاوز کرد، یا موتورسورانی ظهور می‌کنند و اسید در مشت در جامعه وحشت ایجاد می‌کنند. اما اکثریت جامعه‌ی ما را انسان‌های عادی و سالم‌تری تشکیل میدهد که بدون نیاز به مراقبت‌های دائمی توسط پلیس یا دکتر می‌توانند در کنار باقی انسان‌ها زندگی مسالمت‌آمیز روزمره‌ی خود را داشته باشند و برای دیگران از جمله زنان ایجاد خطر و مزاحمت نکنند.

وقتی می‌گویند فحاشی‌ها یا پرتاب مواد منفجره و... در استادیوم‌های ما فضای نامناسبی ایجاد کرده بی‌راه نمی‌گویند، اما این استدلال به کلیشه‌سازی‌ای ختم میشود که در آن عملکرد بخش کوچکی از تماشاچی‌های فوتبال به تمام مردها تعمیم داده می‌شود و سپس با جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه‌ها راه حل غلطی برای این مسئله ارائه میدهند.

نخست آنکه شواهدی وجود ندارد که نشان دهد به طور مثال اگر خانم‌ها بدون محدودیت به استادیوم بروند، برخی از آن‌ها آشغال پرت نمی‌کنند یا فحاشی نمی‌کنند. چه‌طور می‌شود مطمئن بود که اگر استادیوم‌های تک‌جنسیتی‌ای در ابعاد صدهزار نفری برای بانوان درست شود، به فضای بیمارگونه‌ مشابهی بدل نمی‌شود که بروز رفتارهای از این دست در آن عادی باشد؟

از اساس کلیشه‌ای که در آن زنان با این کلمات آشنا نیستند و در استادیوم با آنها رو‌برو می‌شوند و حجب و حیا از جامعه می‌رود غلط است. در این گفتمان گوینده خود را تبدیل به قیمی میکند که باید برای رهایی زنِ معصوم از دشنام‌شنوی وارد عرصه عمل شود. اگر بنا بر محافظت کسی باشد، توخالی بودن این استدلال زمانی خودش را نشان میدهد که پسربچه‌ها می‌توانند همراه با پدرانشان بدون ممانعت به ورزشگاه‌ها بروند و هیچکس نگران این نمی‌شود که آن‌ها با چنین خشونت‌های کلامی و رفتاری از نونهالی آشنا شوند، اما مدافعین این گفتمان برای زنان وضعیت جداگانه‌ای تعریف می‌کنند که حفاظت از آن‌ها را لازم می‌داند.

به عبارتی در این تفکر زنان از کودکان هم خردتر هستند و امنیتشان بهانه‌ای میشود تا جلوی ورود آن‌ها به ورزشگاه گرفته شود.

من هم به عنوان یک مرد دوست ندارم در اطرافم کسی فحش رکیک جنسی بدهد. ولی به صرف بودن در موقعیت مشابه هیچکس به فکر این نمی‌افتد که حق ورود من را به ورزشگاه بگیرد.

منطقی‌تر آن است که اگر می‌خواهیم از ورود کسی به ورزشگاه ممانعت کنیم، جلوی ورود افرادی را بگیریم که باعث ایجاد این فضا شده‌اند (با وجودی که خود این افراد هم قربانی فرهنگی هستند و حذفشان راه‌حل مسئله نیست). اما اگر وضعیت را طوری که هست پذیرفته‌ایم و قرار نیست جلوی متخلفین گرفته شود، چرا زنان باید جای مقصرین تنبیه ‌شوند؟ زنان خودشان میتوانند انتخاب کنند که به ورزشگاه بیایند یا نه.

در کنار کسانی که امنیت را علت منع ورود زنان می‌دانند، گفتمان تندروتری هم هست که باور دارد استادیومی که همه در آن حضور داشته باشند («مختلط») فضایی غیر اخلاقی دارد. فراموش نباید کرد که این گفتمان دنباله‌ی همان روندی است که ده سال پیش آسانسورهای شهرداری را مردانه و زنانه کرد، کلاس‌های دانشگاه را مدتی تفکیک جنسیتی کرد و حالا دارد محیط‌های اداری را نشانه می‌رود.

کسانی که دنبال پیاده کردن چنین سیاست‌هایی به بهانه امنیت زنان و اخلاق جامعه هستند، بدون شک در راهی به ضرر جامعه قدم گذاشته‌اند. محیط یک ورزشگاه فضایی جدا شده از جامعه نیست و نمیشود برای آن مقررات جداگانه وضع کرد. ایدئولوژی پنهان در پس این گفتمان مدام در حال کوشش است تا خودش را در همه‌ی بخش‌های فضای عمومی غالب کند و بلندپروازی این جریان جلوی درهای ورودی استادیوم متوقف نمی‌شود. اگر این تندروی‌ها مهار نشود جامعه‌ی ما آینه‌ی ورزشگاه‌های فوتبالمان می‌شود.

این روند که در تاریخ منحط بودن خود را نشان داده (میخواهد جامعه‌ی اروپا قبل از جنگ‌های جهانی باشد یا افغانستان زیر دست طالبان)، در آخر وضعیتی ایجاد میکند که در آن از زنان شهروندان درجه دو می‌سازد و حضور آن‌ها را در جامعه و محیط کار، مدام کم‌رنگتر می‌کند و از مردان انسان‌های سیاه‌تری می‌سازد که توان همزیستی با دیگران را ندارند.

حالا که دیگر والیبال دیدن، والیبال دیدن نیست و تبدیل به کنشی سیاسی شده، جولانگاهی همچون تشک کشتی که هرکس میخواهد در آن حرف خودش را فارغ از نتیجه و پیامد به کرسی بنشاند، باید یک قدم عقب گذاشت و مسئله را از دورتر دید. به نظر موضوع خیلی ساده است یا باید باشد. در جامعه ما انسان‌ها توان همزیستی و احترام به هم را دارند. در قوانین ما نباید شهروند درجه یک و درجه دو تعریف شود.

تفکیک جنسیتی مگر در مواقع ضرورت (سرویس بهداشتی و بازرسی بدنی، زندان و مکان‌های مشابه) راهکار غلطی است. و اگر طالب جامعه سالم‌تری هستیم باید به جای ایجاد وضعیت‌های تبعیض‌آمیز که درها را روی زنان و خانواده‌ها می‌بندد و شان مردان را زیر پا می‌گذارد، به کرامت انسانی احترام بگذاریم و فضایی فراهم کنیم تا شاهد تکرار آنچه سیاستگذاری‌های غلط در ورزشگاه‌های فوتبال طی ده‌ها سال پدید آورد، در هیچ‌کجای جامعه نباشیم.

پیام فخرایی/جهان صنعت

ارسال نظر

  • ناشناس

    این نوع تفکیک چیزیه که از عالم ازل تا ابد توسط رب الارباب برای زندگی بشر تجویز شده و جالبی کار اینه که حداکثر عمر این جور بحثهای پوچ حذف مرزبندی میان افراد به سی سال هم نمیرسه،واقعا ما را چه شده است؟!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار