گوناگون

همه چیز درباره عشق

همه چیز درباره عشق

پارسینه: مثل یک روز خوش تعطیل، میان روزهای پر کار هفته یا مثل ابری که وسط ظهر تبدار تابستان از ناکجای آسمان پیدا شود و سخاوتمندانه ببارد یا مثل آواز پرنده ای در دوردست که دل مان را خوش می کند، عشق بالاخره یک روز بی خبر و به ناگاه از راه می رسد، جان می گیرد، می شکفد، منتشر می شود و رنگ دنیای مان را عوض می کند.

بدی اش این است که اگر مراقبش نباشیم، اگر قوانینش را رعایت نکنیم، به همان سرعت که آمده، بازهم بی خبر و به ناگاه، ناپدید می شود وبا رفتنش، ستون های زندگی مشترک مان را به لرزه در می اورد.

می خواهید بدانید بی عشقی، زندگی مشترک کدام زوج ها را تهدید می کند؟ دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک، زوج درمانگر و متخصص درمان مشکلات جنسی، در پاسخ به این پرسش می گوید هر زندگی مشترکی در خطر از میان رفتن عشق است مگر آن که زوج، ماهیت عشق و راه های نگهداری از آن را بدانند. گفتگوی ما با این متخصص، درباره همین راه هاست.

خبرنگار : برخی می گویند عشق، فقط یک هیجان ناگهان است، برخی آن را طغیان هورمون ها می دانند و گروهی هم اعتقاد دارند اصلا مربوط به آدم های سالم نیست و فقط روان رنجورها عاشق می شوند. نظر شما چیست؟

اوحدی : ما نمی توانیم فقط با نیمکره منطق مغزمان زندگی کنیم و طبیعتا به نیمکره احساساتش هم نیاز داریم. نیمکره احساسات ، در افراد راست دست، نیمکره راست و در چپ دست ها، نیمکره چپ است.

خبرنگار : با این توضیح، هر آدمی قابلیت عاشق شدن را دارد ؟

اوحدی : نه گروهی از آدم ها از نظر هیجانی به شدت سرد هستند و به ندرت ممکن است عاشق شوند مانند شخصیت های اسکیزوئید ( دوری گزین ) یا مبتلایان به سندرم اسپرگر ( یکی از اختلالات طیف اوتیسم ) یا افراد آ سکشوآل یعنی کسانی که کلا مسایل جنسی برایشان بی اهمیت است.

خبرنگار : ممکن است کسی به شکل ثانوی ضدعشق شود یعنی دوره ای عاشق باشد و ناگهان دیگر هرگز عاشق نشود؟

اوحدی : افرادی که دچار شکست های عشقی شدید می شوند گاهی به کلی با عاشق پیشگی خداحافظی می کنند و انرژی شان را در ادامه زندگی، بیش از حد بر فعالیت های دیگر متمرکز می کنند مثلا همه وقت شان را به شدت فعالیت های فرهنگی یا سیاسی یا اجتماعی می کنند. این رفتار ، نوعی « جبران افراطی» محسوب می شود.

خبرنگار : من هنوز پاسخ پرسشم را درباره چیستی عشق نگرفته ام. از دیدگاه روانپزشک ها عشق دقیقا چیست ؟

اوحدی : عشق غلیان احساسات است. امکان دارد آدم عاشق زمانی خلقش بالا برود یا پایین بیاید یا دچار حالت های نوسانی شود مثلا گاهی سرخوشی، گاهی افسردگی.
در حالت عاشقی شدید ممکن است فرد کمی شبیه افراد روان رنجور هم به نظر برسد. ولی واقعیت این است که زندگی بدون عشق بسیار سخت است ؟ زندگی بدون عشق مثل غذای بدون چاشنی و ادویه است. کامل نیست.

رابرت استرنبرگ، روانشناس و نظریه پرداز، عشق را به شکل یک مثلث تعریف کرده است که یک ضلع آن شور یا کشش جنسی، یک ضلع صمیمیت و یک ضلع نیز تعهد است. از دیدگاه او بعید است که هر سه ضلع این مثلث در انسانی ها کاملا مساوی با هم باشد و بر حسب این که کدام ضلع بلندتر است امکان دارد ماهیت عشق و شکل رابطه عاشقانه تغییر کند و او بر این اساس انواع مختلفی از عشق را تعریف کرده است.

این هم یک تعریف مناسب از عشق است اما من این سه آیتم برای عشق را به تعداد بیشتری آیتم تبدیل کرده ام و به جزئیاتی پرداخته ام که معمولا برای مراجعانم به آنها اشاره می کنم . نخستین آیتم از دیدگاه من احترام است. دومی، اعتماد است. جزء دیگر تعهد و مسئولیت پذیری است. آیتم دیگر صداقت و رفاقت است.

بعدی ، بخشش و گذشت در رابطه است یعنی در رابطه عاشقانه، خوبی ها پر رنگ تر و بدی ها کمرنگ تر دیده می شوند. آیتم دیگر، سپاس و ستایش است. در کشور ما معمولا سپاسگزاری بین زوج ها کم دیده می شود و با گذشت مدتی از ازدواج، آنها خیال می کنند تشکر نکردن،‌ نشانه صمیمیت شان است در حالی که این روش اتفاقا باعث از بین رفتن صمیمیت می شود.
نوازش و در آغوش گرفتن هم یک جزء مهم در عشق است. منظور از نوازش و در آغوش گرفتن صرفا رابطه جنسی نیست این اشتباه است که زوج ها خیال می کنند صرفا برای یک رابطه جنسی باید یکدیگر را لمس کنند در حالی که چنین نیست.

زن ها در کشور ما در این زمینه پیشرفت زیادی داشته اند و به آگاهی هایی برای ارتباط با همسر از این طریق دست پیدا کرده اند اما به نظر می رسد که مردها عقب هستند. متاسفانه بسیاری از آقایان مراجع ما شیوه در آغوش گرفتن همسر و نوازش کردن او را نمی دانند.

آیتم دیگر، درک متقابل همسر است. عشق باید درک بهتری از طرف مقابل برای ما به ارمغان بیاورد تا او را همانطور که هست بپذیریم و وقتی پذیرفتیم وارد مرحله بعدی می شویم که همدلی است. همدلی یعنی درک مسایل از دیدگاه طرف مقابل. برخی خیال می کنند همدلی همان همدردی است اما این طور نیست. ما در همدلی درد طرف مقابل را درک می کنیم اما در همدردی همراه او درد می کشیم .

رکن مهم دیگر در عشق، یاری کردن و پشتیبانی همسر است. بسیاری از رابطه های عاشقانه در کشور ما با آسیب همراه هستند چون دو طرف وارد رابطه می شوند با هم گرم می گیرند اما بر سر یک مساله به هم حمله می کنند و آسیب می زنند و رابطه تمام می شود. چون مهارت های زندگی را نمی دانند. جزو دیگر در عشق ایثار و فداکاری است و بعد دیگر معنویت است. عشق واقعی ، انسان را در پیوستگی با جهان آفرینش قرار می دهد و بعدی از معنویت است.

خبرنگار : اجزایی که نام بردید، عشق را با جزئیات زیاد تعریف می کنند اما به نظر می آید در دنیای مدرن غرب، عشق از طریق رسانه ها بیشتر در قالب رابطه جنسی تعریف می شود.

اوحدی : شور جنسی یک جزء عشق است اما به تنهایی عشق نیست حتما باید اجزا روحانی و روانی هم در آن باشد.

خبرنگار : به نظرتان چقدر در عشق های امروزی جامعه ما، ارکانی که به آنها اشاره کردید، رعایت می شود؟

اوحدی : به نظرم شمار زیادی از این اجزا، در عشق های امروزی نادیده گرفته می شود. افراد در بسیاری از مواقع به دام رابطه های عاشقانه نادرست می افتند اما رهایشان نمی کنند و ادامه می دهند برای مثال چندی پیش خانم مراجعی داشتم که پزشک بود و وارد رابطه عاطفی با مردی متاهل شده بود. آقا به ایشان گفته بود که همسرش را طلاق می دهد اما وعده اش دروغ بود. با مطالعه بیشتر مشخص شد مرد مبتلا به یکی از انواع اختلال های روانی است اما برای درمان کاری نمی کند و بنابر این به حرف هایش نباید اعتماد کرد چون ممکن است در شرایط نامتعادل ، چیزهایی بگوید و قول هایی بدهد که هیچکدام راست نیستند اما با وجود این شرایط خانم همچنان اصرار داشت که در این رابطه باقی بماند هرچند به شدت آزار می دید.

خبرنگار : چرا خانم سعی می کرد رابطه را حفظ کند ؟

اوحدی : خیلی از مردم این کار را می کنند. آنها وارد روابط غلط می شوند و حفظش می کنند در پرونده این خانم و در بسیاری از موارد ، علت تلاش برای حفظ یک رابطه غلط ، ترس از تنهایی است. ترس از تنهایی، دوری گزین ترین آدم ها را هم یاد مرگ می اندازد و نگران شان می کند.
خبرنگار : برای رهایی از این ترس از تنهایی که به قول شما باعث قرار گرفتن در روابط غلط عاطفی می شود به نظرتان باید چه کار کرد ؟

اوحدی : برای کاهش این ترس ابتدا باید بپذیریم که تنهایی جزئی از دنیای مدرن است و شاید دامن ما را هم بگیرد. به آمارها توجه کنید. طلاق گرفته ها، مجردهای قطعی و آنها که همسران شان فوت کرده اند جزو گروه هایی هستند که این تنهایی را بیشتر از دیگران تجربه می کنند و باید برای مقابله با آن آماده باشند.

برای حل مشکل ما باید انرژی مان را بر محورهای متنوع دیگری از زندگی متمرکز کیم مثلا از حیوانات و گیاهان خانگی مراقبت کنیم، به کلاس های ورزش، موسیقی ، رقص، یوگا یا مدیتیشن بپیوندیم و روابط اجتماعی مان را با انسان های دیگر گسترده تر کنیم.

خبرنگار : شما در صحبت های تان اشاره کردید که زوج ها بسیاری از آیتم های عشق را نادیده می گیرند و به همین علت در رابطه به مشکل بر می خورند ، اصلی ترین آیتم هایی که فراموش می شوند، کدامند؟

اوحدی : احترام و صمیمیت مهمترین و مغفول مانده ترین اجزای عشق هستند. از یک طرف زوج ها در بسیاری از موارد به یکدیگر و خانواده های شان احترام نمی گذارند و از سوی دیگر با هم صمیمی نمی شوند، آنها به هم محبت نمی کنند چون خیال می کنند این نوازش ها، باعث پر رو شدن همسرشان می شود یا خیال می کنند این نوع رفتارها برای بچه ها بد آموزی دارد و اگر نشانه ای از محبت به هم را مقابل بچه های شان آشکار کنند چشم و گوش آنها باز می شود!
در حالی که فرزندان مان باید ببینند والدین شان نسبت به هم علاقه دارند و با هم صمیمی اند تا در بزرگسالی الگوی مناسب رفتاری داشته باشند. متاسفانه ما بدلی زندگی می کنیم .

خبرنگار : برخی می گویند که عشق مربوط به قبل از ازدواج است و پس از ازدواج شعله اش خاموش می شود شما این نظر را قبول دارید ؟

اوحدی : عشق پس از ازدواج باید ضمیمه صمیمیت شود اما اگر صمیمیت نباشد، رابطه سرد خواهد شد.

خبرنگار : در این حالت کار زوج به دادگاه خانواده می کشد؟
اوحدی : نه همیشه . شاید تعهد باعث شود در کنار هم بمانند اما به هر حال احساس خوشبختی کامل ندارند. در حالی که صمیمیت، آدم ها را دوباره عاشق می کند و حتی شور جنسی را هم افزایش می دهد.

در مرگ صمیمیت ، زوج به طلاق عاطفی هم می رسند یعنی شاید زیر یک سقف زندگی کنند اما از نظر عاطفی وابستگی شان را به هم از دست داده اند.


خبرنگار : شما به عشق در نگاه اول معتقدید؟
اوحدی : بله کاملا . عشق در نگاه اول یعنی رادارهای بیولوژیکی فرد به عنوان سیستمی ناخودآگاه به او می فهمانند که اگر طرف مقابلش را به عنوان زوج انتخاب کند، فرزندانی سالم تر خواهد داشت. این توانایی است که خداوند به ما داده است.

خبرنگار : به نیمه گمشده همه باور دارید؟
اوحدی: معتقدم اما نه به شکل اغراق شده و رمانتیکش. معنای مورد تایید من از نیمه گم شده این است که برخی آدم ها از نظر عاطفی و جنسی با برخی دیگر انطباق زیادی دارند ولی متاسفانه خیلی وقت ها این آدم ها با هم برخورد نمی کنند و یا با فردی اشتباه ازدواج می کنند یا تنها می مانند.

خبرنگار : برخی می گویند عشق منطق ندارد ....
اوحدی : نه قبول ندارم . هر کاری به خردمندی نیاز دارد. اگر فرد عشقی در خود احساس می کند که تابع خرد نیست باید به متخصص روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند.

خبرنگار : شما هم شنیده اید که زن ها با گوش عاشق می شوند و مردها با چشم ؟
اوحدی : زنان با واژگان محبت آمیز بیشتر احساس شیفتگی می کنند اما بعد جنسی برای مردان بسیار مهم تر است پس آنها بر اساس دیده های شان جذب می شوند.

خبرنگار : آیا به طور کلی زنان نیازهای جنسی کمتری نسبت به مردان دارند ؟
اوحدی : از یک سو زن های غربی بیشتر از زنان شرقی نیازشان را ابراز می کنند و از سوی دیگر واقعا ، زنان نسبت به مردان ممکن است نیازهای جنسی کمتری داشته باشند.

خبرنگار : شما در صحبت های تان اشاره کردید که توجه به رکن صمیمیت، زندگی مشترک را زیبا و عاشقانه نگه می دارد اما چگونه می توانیم پیش از ازدواج مطمئن باشیم که طرف مقابل مان قابلیت صمیمی شدن را دارد ؟

اوحدی: مشاوره پیش از ازدواج برای سنجش چنین مسایلی بسیار موثر است. هرکس پس از ازدواج فقط از 15 تا 25 درصد قابل تغییر است پس انتخاب کسی با خیال این که می شود تغییرش داد اشتباه است و صفاتش با فرض این که پس ازازدواج هم ثابت خواهند ماند، باید سنجیده شود.

در دنیای امروز به نظر من بخشی از شناخت دو طرف از هم می تواند از طریق فضای مجازی باشد. فضای مجازی در دنیای مدرن، موقعیت مناسبی برای معرفی خود به جوان ها داده است و افراد با سلیقه های نزدیک به هم می توانند یکدیگر را پیدا کنند و سپس یکدیگر را بسنجند البته این روش یک شرط بسیار مهم دارد نخست این که مطمئن باشیم طرف مقابل هویت واقعی اش را با هدف ازدواج در اختیار مان قرار داده است که طبیعتا به تحقیق فراوان نیاز دارد و دوم این که کل فرایند آشنایی و سنجش، با نظارت خانواده و مشاور ازدواج باشد تا خطرش به حداقل برسد. 

مریم یوشی زاده/ ایران بانو

ارسال نظر

  • سامان میرزائی

    عاشقانه ترین عبارت برای ابراز عشق

    مردم در همه جاي دنيا عاشق مي شوند، از عشق دست مي کشند يا در عذاب عشقند. عبارات عاشقانه به شما کمک مي کند تا عميق ترين افکار و احساساتتان را در زمانهايي که کلمات به راحتي بر زبانتان جاري نمي شوند، ابراز کنيد. در اينگونه مواقع عليرغم تمام تلاشتان براي پيدا کردن کلمات و جملات، هيچ کلمه اي به ذهنتان نمي رسد. ممکن است ذاتاً يک نويسنده يا شاعر به دنيا نيامده باشيد، درست است. اما توانايي انتخاب داريد. پس بهترين و زيباترين عبارت عاشقانه را انتخاب کنيد که حرف دلتان را به عزيزتان برساند تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه مي گذرد. وقتي کلمات به ياريتان نمي آيند، اجازه بدهيد عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه بدهيد عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زيبايي بر صفحه کاغذ نقاشي کنيد. چه براي کارت تبريک روز ولنتاين باشد، چه براي سالگرد دوستي يا ازدواج، يا نامه ها ياايميل هاي عاشقانه، اگر نمي دانيد چه بگوييد و چه بنويسيد، اصلاً نگران نباشيد. با عبارات عاشقانه عشقتان را جاري کنيد و ببينيد که اين جملات چطور به کارت، نامه يا پيام شما جان مي بخشد. چرا همين امروز امتحان نمي کنيد؟ 10 نمونه از بهترين عبارات عاشقانه 1) "ما نه براي يافتن فردي کامل، بلکه براي ديدن کامل يک فرد ناکامل عاشق ميشويم." - سام کين - 2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نيست که چه کار مي کنيد، که هستيد و کجا زندگي مي کنيد؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هيچ مرز و مانعي بين آنها وجود نخواهد داشت." - جوليا رابرتز 3) "دوستت دارم نه به خاطر اينکه چه کسي هستي، به اين خاطر که وقتي با توام چه کسي ميشوم." – ناشناس 4) "زندگي به ما آموخته که عشق در نگاه خيره به يکديگر نيست، بلکه در يک سو نگريستن است." – آنتونيو دو سنت اگزوپري 5) "در عشق حقيقي، کوتاهترين فاصله بسيار طولاني است و از طولاني ترين فاصله ها مي توان پل زد." –هانس نوون 6) "عشق يعني وقتي دور هستيد دلتنگ شويد اما از درون احساس گرما کنيد چون در قلبتان به هم نزديکيد." –کي نودسن 7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم مي نشاني، مي توانستم به آسمان بروم و ستاره اي بچينم، آسمان شب ديگر مثل کف دست بود." – ناشناس 8) "بهترين و زيباترين چيزها در دنيا قابل ديدن و لمس کردن نيستند—بايد آنها را با قلبتان احساس کنيد." –هلن کلر 9) "اين عشق نيست که دنيا را مي چرخاند، عشق چيزي است که چرخش آنرا ارزشمند مي کند." – فرانکلين پي جونز 10) "اگر معناي عشق را مي فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه

  • سامان میرزائی

    کورکورانه اسير دام عشق نشويد

    مي خواهيم اين مقاله را با يک حقيقت غير قابل انکار و کاملاً ملموس زندگي شروع کنيم؛ روشن است که: "به عمل کار برآيد، به سخنراني هرگز" بله، از حرف تا عمل فاصله ي بسيار زيادي وجود دارد! همه از اين امر مطلع هستيم و بارها و بارها چنين عباراتي به گوشمان خورده است، اما تا چه حد در زندگي روزمره خود به آن بها مي دهيم؟ هر فرد مي تواند [و بايد] ديگران را از روي کارهايي که انجام مي دهند قضاوت کند نه از روي حرف هايي که بر زبان جاري مي سازند. کلمات داراي بار اجرايي بسيار پاييني هستند و اين اعمال انسان هاست که نشانگر کليت فردي وي مي باشند! اين روزها هوش اجتماعي عامه مردم ارتقا يافته و همه افراد به راحتي قادرند حقايق را دريابند، در اکثر موارد بر اساس کارهايي که ديگران در مقابلشان انجام مي دهند - و نه حرف هايي که به زبان مي آورد- از خود عکس العمل نشان مي دهند؛ و اما در مورد آقايون: بايد گفت يک مرد واقعي کسي است که حرف هايش را به نقطه عمل مي رساند. در ذيل بررسي اجمالي در اين زمينه خواهيم داشت. در پاسخ به اين سوال که: "چگونه مي توانم تشخيص دهم که مي توانم به او اعتماد کنم؟" بايد هميشه به اين نکته توجه داشته باشيد: مي توانيد از روي کوچک ترين کارهايي که يک مرد انجام مي دهد، به ژرف ترين خصوصيات اخلاقي او پي برده و متوجه نکات بسيار ريزي در مورد شخصيت دروني او شويد. دقت کنيد که واکنش او در مقابل شما، خانواده تان، فرزندان، دوستان، حتي حيوانات و ساير کساني که دوستشان مي داريد چگونه است. با سرايدار چه برخوردي دارد؟ با باغبان و يا مغازه دار چطور؟ يک مرد واقعي زماني حرفي را مي زند که عميقاً به آن اعتقاد داشته باشد و سپس به مثابه آن اقدام مقتضي بعمل مي آورد. مرد واقعي، مرد خوب، مردرويايي هميشه حسن نيت خود را با اعمالش نشان مي دهد. کشف حقيقت حاکم بر درون مردها کار ساده اي است، فقط کافيست براي چند هفته کليه کارهايي را که انجام مي دهد زير ذره بين بگيريد و بعد از خودتان اين سوال را بپرسيد: آيا حرف و عملش يکي است؟ آيا واقعاً همان چيزي است که نشان ميدهد؟ اعمالي که متعاقب حرف هايش از او سر مي زند، تمام چيزي است که شما براي شناخت هر چه بهتر او لازم داريد و او به راحتي اين اطلاعات را در اختيار شما قرار مي دهد. حال چه خوب باشند چه بد. اخيراً روي زوجي کار مي کرديم که براي بيش از 20 سال با هم زندگي کرده بودند اما در ارتباط خود به بن بست رسيده بودند و تصميم گرفته بودند که از يکديگر جدا شوند؛ اما چرا بعد از اين همه مدت؟ خانم به من مي گفت که ديگر وقت آن رسيده که خودش را از اين ارتباط ناسالم بيرون بکشد. او اظهار مي داشت که شوهرش طي همه ي اين سال ها او و فرزانداشن را از نظر رواني آزرده مي ساخته و هيچ گاه به حرف هايش عمل نمي کرده! او حتي در مورد عشق و علاقه ي خود نيز به آنها دروغ مي گفته. تصور کنيد به کسي قول مي دهيد کاري را برايش انجام دهيد، زمانيکه اهميت قائل نمي شويد و آنرا پشت گوش مي اندازيد، آيا تصور مي کنيد که با اين کار علاقه ي خود را به او اثبات مي کنيد؟ البته که نه؛ اگر به اطرافيان خود اهميت ندهيد ، مرتباً سر آنها داد بزنيد، و دائماً اشتباهاتشان را به رخشان بکشيد و از ضعف هايشان سخن به ميان آوريد، نمي توانيد ادعا کنيد که عاشقشان هستيد. اگر واقعاً کسي را دوست داريد بايد بتوانيد با اشتباهات، شکست ها، و خطاهايشان کنار بياييد. نکته اينجاست که شما آنها را همانطور که هستند دوست مي داريد، با همه ي خوبي ها و بدي ها. آنها را به خاطر موجوديت فردي شان دوست داريد، به خاطر چيزي که در قلب و روحشان دارند. همه ما در زندگي خطا مي کنيم، دچار اشتباه مي شويم، و ممکن است در زمان هاي مختلف کارهاي غير عقلاني زيادي انجام دهيم ولي ماهيت دروني انسان ها به گونه اي است که در اکثر موارد اين قبيل نقص ها و کاستي ها را جبران مي کند. اشتباهات محدود و صادقانه قابل بخشش هستند. در عين حال بايد توجه داشت که تکرار پياپي يک اشتباه نشان از شخصيت دروني فرد دارد – حال چه خوب باشد چه بد. يکي از دوستان روانکاو ما هميشه در مورد "شخصيت غالب" صحبت مي کند. اين شخصيت، کاراکتر بنيادين مسلط بر روي کليه رفتارهاي انسان بوده و متشکل از الگوهاي اصلي فکري و اخلاقي وي مي باشد. اين دقيقاً همان چيزي است که يک انسان را مي سازد به ما مي گويد که آنها واقعاً چه کسي هستند. بايد توجه داشت که اصولا اين شخصيت فراگير کمتر امکان تغيير دارد (به ويژه براي بزرگسالان) و اصولاً در مرحله بلوغ فکري به تثبيت نهايي مي رسد. البته در برخي موارد مشاهده شده است که بعضي از افراد مي توانند تعدادي از خصوصيات اخلاقي خود را بسته به شرايط محيطي و زماني تغيير دهند، اما اگر رفتارها واکنش هاي آنها براي دراز مدت زير نظرگرفته شود، خود واقعي آنها که نمودي از همان "شخصيت غالب" را دارد نمايان خواهد شد. زماني که شما حرکات شخصي را براي مدت زمان مناسب تحت نظر مي گيريد، در اين حالت مي توانيد با توجه به کارها و اعمالش به "شخصيت غالب" او پي ببريد. به عنوان مثال اگر مي خواهيد ببينيد آقايي، مرد ايده آل شما هست به راحتي مي توانيد کليه کنش ها و واکنش هاي او را بررسي کنيد. نبايد با کلماتي که خلاف اعمالش هستند فريب بخوريد و ساده لوحانه تصميم گيري نماييد. متاسفانه تعداد بسيار زيادي از افراد در طول زندگي خود به صورت کورکورانه به دام عشق اسير مي شوند. اين افراد چشم خود را بر روي تمام حقايق عيني و ملموس مي بندند و فقط دلشان را به حرف هاي آرماني و خيالي طرف مقابل خوش مي کنند. اگر مي خواهيد عاشق شويد، به اندازه کافي براي خود دليل و مدرک بياوريد که فرد مناسب را انتخاب نموده ايد و سپس دل خود را به اوهديه کنيد. هيچ گاه از هيچ نشانه اي سرسري و بي دقت عبور نکنيد. مطمئن باشيد که اگر با اين شيوه زندگي کنيد به موفقيت هاي بيشتري دست پيدا خواهيد کرد. در اين حالت مي توانيد عشق خالصانه اي در مقبال فردي که واقعاً شما را دوست مي دارد داشته باشيد. در غير اينصورت شما آزاد هستيد که به کارهايش توجه نکنيد و با اين اشتباه خودتان را در لبه پرتگاه زندگي قرار دهيد. سالم عاشق شويد!

  • ناشناس

    عشق کیلویی چند ..مهم پوله پوووول

  • ناشناس

    ای سوخته ی سوخته ی سوختنی
    عشق آمدنی بود نه آموختنی...

  • ماژیک

    محبت و صمیمیت و اخلاق عشق را پایدار و وافعی میکنه

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار