گوناگون

اولین‌های رادیوی ملی ایران + تصاویر

پارسینه: بیشتر تهرانی‌ها وقتی حدود 80 سال پیش برای اولین بار جعبه بزرگ ساخته شده با چوب و آلیاژهای فلزی را دیدند که نوای موسیقی پخش‌ می‌کرد و خبرهایی از سراسر دنیا می‌داد، برایشان باورنکردنی و هیجان‌انگیز بود.


BABAK-BORZUYEH (5 of 12).jpg

بیشتر تهرانی‌ها وقتی حدود 80 سال پیش برای اولین بار جعبه بزرگ ساخته شده با چوب و آلیاژهای فلزی را دیدند که نوای موسیقی پخش‌ می‌کرد و خبرهایی از سراسر دنیا می‌داد، برایشان باورنکردنی و هیجان‌انگیز بود.

80 سال زمان دوری نیست؛ حتما هنوز هم خیلی از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هستند که برای نوه‌هایشان از آن روزهای ورود رادیو به ایران خاطره‌ها گفته‌اند. از شب‌هایی که چند تا همسایه در یک خانه‌ که صاحبش رادیو داشت جمع می‌شدند، تا دیروقت دور کرسی می‌نشستند و با اشتیاق به قصه‌های رادیو گوش می‌کردند. این داستان‌ها گاهی "قصه شب" بود، زمانی هم ماجراهایی مثل آخرین خبرهای جنگ جهانی، کودتای 28 مرداد، عزل شاه، تاجگذاری ولیعهد و هزار جور واقعه ریز و درشت دیگر.

خبرها از ستون روزنامه‌ها روی موج‌های رادیو رفته بود و مردم خبرهایی را که تا قبل از آن زیر تیغ سانسور می‌ماند و بیرون نمی‌رفت، به جای اینکه مثل همیشه با پچ‌پچ‌ها بشنوند، دور هم و با صدای بلند از این جعبه چوبی اسرارآمیز می‌شنیدند؛ از رادیو برلن، رادیو مسکو، رادیو بی‌بی‌سی و... این جعبه اسرارآمیز مردم را در کنج خانه‌شان در جریان تحولات روز دنیا قرار می‌داد.

تا قبل از اینکه رادیو به خانه‌ها بیاید نوای موسیقی تنها از گرامافون‌های برقی و صفحه‌های یک دور و دو دور و بعدها 33 دور شنیده می‌شد و قصه‌ها فقط از زبان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و تماشاخانه‌های لاله زار و نمایش‌های سنتی روحوضی گفته می‌شد. حالا اما رادیو که بیشتر تهرانی‌ها به آن دستگاه حبس صوت می‌گفتند، قصه برای گفتن زیاد داشت.

نیمه‌های سال 1303 بود که اولین بار پای رادیو به ایران باز شد. 20 سال بعد از تاسیس و راه‌اندازی رادیو در غرب. قبل از آن روس‌ها تاسیسات اولیه‌ای را برای راه اندازی بیسیم به تهران آورده بودند اما کار نیمه تمام مانده بود. با روی کارآمدن رضاشاه وزارت جنگ عهده‌دار راه‌اندازی تاسیسات بیسیم در تهران شد. سال 1303 کار ساختمان بیسیم قصر که به آن عمارت کلاه فرنگی می‌گفتند به پایان رسید. جایی که آن زمان خارج از محدوده تهران قدیم بود و البته امروز در مرکز شهر قرار گرفته است.

حتما خیلی‌ها ساختمان کلاه فرنگی‌ را در خیابان شریعتی، پایین‌تر از سیدخندان دیده‌اند؛ بنایی که هم‌اکنون در اختیار وزارت ارتباطات است و البته تاسیسات اولیه بیسیم هنوز در آن حفظ و با انواع رادیوهای قدیمی و تاسیسات حجیم که در مقایسه با رادیوهای امروزی غول پیکر است و البته اسناد مربوط به تاسیس رادیو در ایران تبدیل به موزه‌ بیسیم و رادیو شده است.

عمارت کلاه‌فرنگی، اولین مرکز فرستنده رادیو در کشور

آن زمان باغ موزه قصر، یکی از کاخ‌های قاجاریه در کمرکش جاده قدیم شمیران بود و قرار شده بود که تاسیسات فرستنده تهران در فضای 20 هکتاری پشت این کاخ که در زمان پهلوی تبدیل به زندان شد، نصب شود. محدوده‌ای که وزارت ارتباطات امروز در آن قرار گرفته است.

با اینکه راه‌اندازی بیسیم در نهایت مقدمه‌ای برای تاسیس رادیو شد اما در ابتدا برای وزارت جنگ، رادیو یک دستگاه بیسیم و با هدف مخابره پیام بود و بیشتر به آن نگاهی نظامی‌داشت. رضاخان شش فرستنده کوچک‌تر با قدرت چهار کیلووات و موج متوسط برای تبریز، مشهد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و خرمشهر هم از روسیه خرید. بیسیم تهران در سال 1305 با مخابره اولین پیام از روسیه آغاز به کار کرد. ایران در ششم اردیبهشت 1305 ضمن افتتاح بیسیم، تلگرافی عمومی مبنی بر همکاری با همه کشورهای جهان پخش کرد. تا سال 1311 موسسات بیسیم توسعه پیدا کردند.

قرار بود تاسیسات بیسیم در ایران با همکاری روس‌ها تکمیل شوند اما وقتی مهندسان روسی کار تاسیس بیسیم را نیمه تمام گذاشتند، رضاخان که نسبت به انگلیس‌ها هم بی‌اعتماد شده بود و علاقه زیادی به آلمان‌ها داشت تصمیم گرفت اتمام آن را به مهندسان آلمانی بسپارد. شرکت تلفنکن آلمانی اجرای طرح را برعهده گرفت و بعد از دو سال کار در اردیبهشت 1318 اولین ایستگاه رادیویی در تهران آماده و سرانجام در 4 اردیبهشت 1319 در ساعت 4 بعدازظهر با حضور محمدرضا شاه، ولیعهد وقت، احمد متین دفتری نخست وزیر و اعضای کابینه افتتاح شد و ولیعهد متن پیام شاه را قرائت کرد. عیسی صدیق یکی از نویسندگان معاصر و سومین رئیس دانشگاه تهران هم به عنوان اولین رئیس تشکیلات رادیو که آن زمان یک اتاق بیشتر نداشت منصوب شد.

بعد از آن دستگاه‌های کوچکتر دیگری برای میدان توپخانه و میدان خراسان امروزی نیز خریداری و نصب شد و اداره رادیو سروسامانی گرفت.

اولین دستگاه فرستنده رادیویی در ایران

نخستین دکل موج بلند در کنار این ساختمان به ارتفاع 120 متر و با قدرت 20 کیلووات نصب شد که هنوز هم پایه آن دیده می‌شود.

طوسی حائری، اولین گوینده زن رادیو بود. او فرزند آیت‌الله مازندرانی و نوه شیخ عبدالله حائری مازندرانی بود. حائری زمانی که رضاخان افسری معمولی بود پیش‌بینی کرده بود «رضا خان شصت تیر» پادشاه می‌شود. رضا شاه این پیشگویی را هرگز از یاد نبرد و همواره آنها را محترم می‌داشت. طوسی حائری هم از تحصیلکردگان فرانسه بود که به عنوان اولین گوینده رادیو منصوب شد.

ملک‌الشعرای بهار یکی از اساتیدی بود که از داوطلبان گویندگی تست معلومات عمومی، فن بیان و شعر می‌گرفت.

رادیو آن زمان وسیله‌ای عمومی نبود و استفاده از آن نیازمند مصوبه‌ای از سوی دولت بود. بنابراین هیات وزیران 2 مهر 1313 استفاده از رادیو را تصویب، و مقراراتی وضع کرد که طبق آن برای نصب آنتن و استفاده از رادیو مجوز وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود. بعد از آن رادیو نقشی مهم در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بازی کرد.

در آن دوره طبق مقرارت ایران ورود دستگاه‌های مخابراتی و استفاده از آنها تنها در حیطه مسئولیت وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. در استعلامی که سال 1308 یکی از تجار راجع به تاسیس دستگاه رادیو در ایران از دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه انجام داده آمده است: ورود دستگاه تلگراف و تلفن بیسیم گیرنده و یا مخابره کننده مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت به طور کلی ممنوع است، لکن وارد کردن و استفاده از دستگاه‌های «رادیو کنیر» که فقط برای شنیدن نغمات به کار می‌رود و همچنین تاسیس سینمای ناطق در ایران با رعایت مقررات مربوط مانعی ندارد.

آن سال‌ها روابط ایران و آلمان به دلیل نزدیکی رضاخان و هیتلر در اوج بود. بازار هم پر شده بود از رادیوهای آلمانی. جنگ جهانی دوم و تحولات آن هم آنقدر برای مردم جاذبه داشت که بخواهند جزئیات اخبار آن را از رادیو بشنوند. رادیو برلن هم شبکه فارسی زبانی بود که برای ایران پخش می‌شد. بهرام شاهرخ، مجری معروف رادیو برلن را اغلب ایرانی‌ها می‌شناختند. صدایی که مردم ایران را آریایی و «نژاد برتر» می‌خواند و برخلاف انگلیسی‌ها سخن از حق توحش نمی‌گفت و مانند روس‌ها قصد اشغال ایران را نداشت.

تاج الملوک آیرملو، همسر رضا پهلوی در خاطرات خود در این باره آورده است: «من یادم هست مردم تهران آنقدر به هیتلر علاقه داشتند که در میدان توپخانه جمع می‌شدند تا از رادیو به سخنرانی‌های هیتلر گوش کنند. در آن موقع اکثر مردم رادیو نداشتند، ایستگاه رادیو در خیابان بیسیم پهلوی (سید خندان) تاسیس شده و روزی یک ساعت برنامه رادیویی زنده پخش می‌کرد. از بیسیم پهلوی به میدان توپخانه یک خط کابل کشیده بودند و در میدان توپخانه چند بلندگو گذاشته بودند تا مردم اخبار رادیو را بشنوند. مردم هر وقت خبر پیروزی قوای هیتلر را می‌شنیدند از ته دل برای آلمانی‌ها هورا می‌کشیدند.»

نشسته از راست: ادیب خوانساری، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی
ایستاده از راست: حسن همدانیان، حسن کسایی، علی تجویدی، جهانگیر شنجرفی، رضا ورزنده

البته موسیقی ایرانی هم یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو تهران بود. مردم شب‌ها در میدان توپخانه جمع می‌شدند و به کنسرت‌ها و آثار روح انگیز، علی تجویدی، همایون خرم، حبیب‌الله بدیعی، جلیل شهناز، حسن کسایی، بنان ، تاج اصفهانی و ... گوش می‌دادند.

محمد حجازی‌ ملقب‌ به‌ مطیع‌الدوله نویسنده‌ و داستان‌نویس، عبدالرحمن‌ فرامرزی‌، نویسنده‌ و مدیر روزنامه‌ کیهان، حسینقلی‌ مستعان‌، داستان‌نویس‌، ابوالقاسم‌ پاینده‌ نویسنده، ابوالقاسم‌ اعتصام‌زاده‌ و مشفق‌ همدانی‌ مترجمان اولیه رادیو بودند.

شورای‌ عالی‌ انتشارات‌ خط مشی رادیو را تنظیم می کرد و محمد قزوینی‌، محمدعلی فروغی‌ (ذکاءالملک‌)، قائم‌ غنی‌، علی‌اکبر سیاسی‌ رئیس‌ دانشگاه‌ تهران‌، رضا زاده‌ شفق‌، محمود افشار و علینقی‌ وزیری از اعضای آن بودند.

با آغاز کار رادیو، خبرگزاری پارس‌ مسئول بخش خبر آن شده بود، که‌ در ابتدای کار، اخبار روزنامه‌ها را قیچی‌ می‌کرد و به‌ دست‌ گویندگان‌ رادیو می‌داد.

از راست به چپ:
علی تجویدی، حبیب‌الله بدیعی، همایون خرم، مجید نجاهی، محمد میر نقیبی

اخبار خارجی‌ از طریق‌ یک دستگاه‌ خودکار خبرگیری (تله‌ تایپ‌) که‌ نقش‌ خبرنگار را بازی‌ می‌کرد، دریافت‌ و بعد توسط مترجمان‌ ترجمه‌ و برای‌ تنظیم‌ خبر رادیویی ‌تحویل‌ سردبیر اخبار می‌شد.

پیام استعفای رضاخان از آخرین موضوعات مهمی بود که در رادیو تهران خوانده شد، چراکه پس از آن با اشغال ایران و شیوع قحطی و خروج رضاشاه اداره رادیو برای مدتی تعطیل شد و دوباره کارش را از سال 1322 شمسی شروع کرد.

عمارت کلاه فرنگی حدود 9 کیلومتر با شهر فاصله داشت و به همین دلیل، رفت و آمد کارکنان با تنها خودروی استیشن سواری دولتی آن روزگار انجام می‌شد. این موضوع باعث شد سال 1339 در جریان جشن تولد 20 سالگی رادیو آن اداره به میدان ارگ، در مرکز شهر منتقل شود و استودیوهای ضبط موسیقی و برنامه‌های اجتماعی و طنز و سرگرمی هم به آن اضافه شود.

اولین رادیوهایی که به خانه تهرانی‌ها آمدند رادیوهای بزرگ لامپی با مارک‌های وستینگهاوس و زیمنس بودند. وقتی روشن می‌شدند مدتی زمان می‌برد تا لامپ‌ها داغ شده و رادیو شروع به کار کند. این رادیوها از لحاظ جثه و بزرگی چیزی شبیه تلویزیون‌های 21 اینچ امروزی بودند و از رادیو ترانزیستوری خبری نبود.

رادیو لامپی همراه با آمپلی فایر استریو

پای رادیو ترانزیستوری در اواسط دهه 40 به ایران باز شد که کوچک‌تر و ارزان‌تر از رادیوی لامپی بود.

شرکت سونی ژاپن هم برای اولین‌بار در سال 1965 میلادی به صورت انبوه تولید رادیوی ترانزیستوری را شروع کرد که با یک باتری کوچک کار می‌کرد و به اندازه کف دست بود و در جیب جا می‌شد. در آن سالها خیلی ها به سراغ این رادیو رفتند و اکثر در خانه‌ها پیدا می‌شد.

بعد از آن به مرور استادانی چون سعید نفیسی و ذبیح‌الله صفا به رادیو تهران آمدند. این رادیو روزانه دو نوبت برنامه داشت. بخش اول از ساعت 11:30 صبح تا 14 و بخش دوم هم از ساعت 5:45 دقیقه تا 12:30 شب پخش می‌شد؛ این برنامه‌ها زبان‌های فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی پخش می‌شد.

رادیو در آغاز کار تحت نظارت نخست‌وزیری بود و بعد از آن به وزارت اطلاعات و جهانگردی با عنوان اداره انتشار و رادیو واگذار شد که تحت نظارت این وزارتخانه بود. این وضعیت تا اواخر دهه 40 و تاسیس سازمان تلویزیون ملی ایران ادامه داشت که با ظهور تلویزیون در آن ادغام شد.

بودجه رادیو که در اوایل تاسیس هشتاد هزار تومان بود، توسط سازمان پرورش افکار تامین می‌شد.

باتری شارژر

با شروع به کار جدی رادیو، خیلی از چهره‌های تحصیلکرده ایرانی به آن وارد شدند و اولین‌های رادیو را شکل دادند. از جمله محسن فرزانه که اولین خبرنگار رادیو بود و کتاب‌هایی را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده بود. او مبتکر خبرنگاری به سبک فرنگی در ایران بود و تجربه مصاحبه با سران متفقین را در کارنامه خود داشت. او از 1319 تا 1324 با رادیو تهران همکاری می‌کرد.

تا سال 1324 در تهران تنها 7 مغازه وجود داشت که رادیو می‌فروخت. رادیوهای آن زمان بسیار گران بودند و معمولاً از آلمان یا انگلستان وارد می‌شدند. هر کس که رادیو می‌خرید به شهربانی مراجعه می‌کرد و یک عکس و جواز از آنها می‌گرفت و بعد فروشنده رادیو به منزل آنها می‌رفت و رادیو را نصب می‌کرد. آن زمان همه نمی‌توانستند رادیو بخرند؛ مثلا در تهران از هر هزار خانه، تنها یکی رادیو می‌خرید.

رادیوهای برقی و چوبی بزرگ آلمانی حدود 2000 تومان و 1500 تومان و برخی از آنها 1000 تومان قیمت داشتند که در آن زمان مبلغ بسیار زیادی محسوب می‌شد.

در برخی خانه‌ها که برق نداشتند از رادیوی باطری‌دار استفاده می‌شد. باطری‌های این رادیوها بزرگ بود و در خارج از جعبه رادیو قرار می‌گرفت و هر وقت خالی می‌شد قابل شارژ بود. رادیوهای باطری‌دار معمولاً هلندی بودند که پس از یک یا دو هفته باطری آنها خالی می‌شد و شارژ مجدد آنها مکافات بود.

در سال‌های بعد رادیوهایی وارد شد که با باطری خشک کار می‌کرد. این رادیوها را با باطری آن وارد می‌کردند که مشهورترین آن «آندریا» نام داشت.

ضبط خبرنگاری ناگرا

این رادیوها که امروز ساکت و بی‌صدا گوشه موزه‌ها جا خوش کرده‌اند زمانی بر بالای تاقچه‌ خانه‌ها جا داشتند و دهها نفر را دور خود جمع می‌کردند. باغ موزه قصر یکی از بندهایی که پیش از انقلاب، زندانیان را در آن حبس می‌کردند را به موزه رادیو تبدیل کرده است و انواع رادیوها و تجهیزات ضبط و پخش و تصاویری از هنرمندان بزرگ رادیو را به نمایش گذاشته است. موزه‌ای که به نام «بند رادیو» نامگذاری شده است.

البته این رادیوها تجهیزات قدیمی صدا و سیما هستند که از گذشته‌ها در انبارهای این سازمان مانده و امروز قدیمی و البته قیمتی شده‌اند و قرار شده تعدادی از این تجهیزات را در موزه قصر به معرض دید عموم بگذارد.

تجهیزات قدیمی عمارت کلاه فرنگی و استودیو آن با اینکه بازدید عمومی ندارد، برای علاقه‌مندان تاریخ رادیو بسیار دیدنی‌ است. رادیوها و استودیویی که 75 سال از سنشان گذشته است و قدمتی پیدا کرده‌اند.

ایسنا - حمیده صفامنش

فرستنده چهار کیلوواتی موج بلند روسی
نامه اداره کل انتشارات و رادیو
رادیو لامپی
ضبط خبرنگاری اوهر
دستگاه صفحه‌شور
ایستاده: غلامحسین بنان - نشسته: نواب صفا
ادیب خوانساری، اولین خواننده مرد رادیوی ملی ایران

بیشتر تهرانی‌ها وقتی حدود 80 سال پیش برای اولین بار جعبه بزرگ ساخته شده با چوب و آلیاژهای فلزی را دیدند که نوای موسیقی پخش‌ می‌کرد و خبرهایی از سراسر دنیا می‌داد، برایشان باورنکردنی و هیجان‌انگیز بود.

80 سال زمان دوری نیست؛ حتما هنوز هم خیلی از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هستند که برای نوه‌هایشان از آن روزهای ورود رادیو به ایران خاطره‌ها گفته‌اند. از شب‌هایی که چند تا همسایه در یک خانه‌ که صاحبش رادیو داشت جمع می‌شدند، تا دیروقت دور کرسی می‌نشستند و با اشتیاق به قصه‌های رادیو گوش می‌کردند. این داستان‌ها گاهی "قصه شب" بود، زمانی هم ماجراهایی مثل آخرین خبرهای جنگ جهانی، کودتای 28 مرداد، عزل شاه، تاجگذاری ولیعهد و هزار جور واقعه ریز و درشت دیگر.

خبرها از ستون روزنامه‌ها روی موج‌های رادیو رفته بود و مردم خبرهایی را که تا قبل از آن زیر تیغ سانسور می‌ماند و بیرون نمی‌رفت، به جای اینکه مثل همیشه با پچ‌پچ‌ها بشنوند، دور هم و با صدای بلند از این جعبه چوبی اسرارآمیز می‌شنیدند؛ از رادیو برلن، رادیو مسکو، رادیو بی‌بی‌سی و... این جعبه اسرارآمیز مردم را در کنج خانه‌شان در جریان تحولات روز دنیا قرار می‌داد.

تا قبل از اینکه رادیو به خانه‌ها بیاید نوای موسیقی تنها از گرامافون‌های برقی و صفحه‌های یک دور و دو دور و بعدها 33 دور شنیده می‌شد و قصه‌ها فقط از زبان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و تماشاخانه‌های لاله زار و نمایش‌های سنتی روحوضی گفته می‌شد. حالا اما رادیو که بیشتر تهرانی‌ها به آن دستگاه حبس صوت می‌گفتند، قصه برای گفتن زیاد داشت.

نیمه‌های سال 1303 بود که اولین بار پای رادیو به ایران باز شد. 20 سال بعد از تاسیس و راه‌اندازی رادیو در غرب. قبل از آن روس‌ها تاسیسات اولیه‌ای را برای راه اندازی بیسیم به تهران آورده بودند اما کار نیمه تمام مانده بود. با روی کارآمدن رضاشاه وزارت جنگ عهده‌دار راه‌اندازی تاسیسات بیسیم در تهران شد. سال 1303 کار ساختمان بیسیم قصر که به آن عمارت کلاه فرنگی می‌گفتند به پایان رسید. جایی که آن زمان خارج از محدوده تهران قدیم بود و البته امروز در مرکز شهر قرار گرفته است.

حتما خیلی‌ها ساختمان کلاه فرنگی‌ را در خیابان شریعتی، پایین‌تر از سیدخندان دیده‌اند؛ بنایی که هم‌اکنون در اختیار وزارت ارتباطات است و البته تاسیسات اولیه بیسیم هنوز در آن حفظ و با انواع رادیوهای قدیمی و تاسیسات حجیم که در مقایسه با رادیوهای امروزی غول پیکر است و البته اسناد مربوط به تاسیس رادیو در ایران تبدیل به موزه‌ بیسیم و رادیو شده است.

عمارت کلاه‌فرنگی، اولین مرکز فرستنده رادیو در کشور

آن زمان باغ موزه قصر، یکی از کاخ‌های قاجاریه در کمرکش جاده قدیم شمیران بود و قرار شده بود که تاسیسات فرستنده تهران در فضای 20 هکتاری پشت این کاخ که در زمان پهلوی تبدیل به زندان شد، نصب شود. محدوده‌ای که وزارت ارتباطات امروز در آن قرار گرفته است.

با اینکه راه‌اندازی بیسیم در نهایت مقدمه‌ای برای تاسیس رادیو شد اما در ابتدا برای وزارت جنگ، رادیو یک دستگاه بیسیم و با هدف مخابره پیام بود و بیشتر به آن نگاهی نظامی‌داشت. رضاخان شش فرستنده کوچک‌تر با قدرت چهار کیلووات و موج متوسط برای تبریز، مشهد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و خرمشهر هم از روسیه خرید. بیسیم تهران در سال 1305 با مخابره اولین پیام از روسیه آغاز به کار کرد. ایران در ششم اردیبهشت 1305 ضمن افتتاح بیسیم، تلگرافی عمومی مبنی بر همکاری با همه کشورهای جهان پخش کرد. تا سال 1311 موسسات بیسیم توسعه پیدا کردند.

قرار بود تاسیسات بیسیم در ایران با همکاری روس‌ها تکمیل شوند اما وقتی مهندسان روسی کار تاسیس بیسیم را نیمه تمام گذاشتند، رضاخان که نسبت به انگلیس‌ها هم بی‌اعتماد شده بود و علاقه زیادی به آلمان‌ها داشت تصمیم گرفت اتمام آن را به مهندسان آلمانی بسپارد. شرکت تلفنکن آلمانی اجرای طرح را برعهده گرفت و بعد از دو سال کار در اردیبهشت 1318 اولین ایستگاه رادیویی در تهران آماده و سرانجام در 4 اردیبهشت 1319 در ساعت 4 بعدازظهر با حضور محمدرضا شاه، ولیعهد وقت، احمد متین دفتری نخست وزیر و اعضای کابینه افتتاح شد و ولیعهد متن پیام شاه را قرائت کرد. عیسی صدیق یکی از نویسندگان معاصر و سومین رئیس دانشگاه تهران هم به عنوان اولین رئیس تشکیلات رادیو که آن زمان یک اتاق بیشتر نداشت منصوب شد.

بعد از آن دستگاه‌های کوچکتر دیگری برای میدان توپخانه و میدان خراسان امروزی نیز خریداری و نصب شد و اداره رادیو سروسامانی گرفت.

اولین دستگاه فرستنده رادیویی در ایران

نخستین دکل موج بلند در کنار این ساختمان به ارتفاع 120 متر و با قدرت 20 کیلووات نصب شد که هنوز هم پایه آن دیده می‌شود.

طوسی حائری، اولین گوینده زن رادیو بود. او فرزند آیت‌الله مازندرانی و نوه شیخ عبدالله حائری مازندرانی بود. حائری زمانی که رضاخان افسری معمولی بود پیش‌بینی کرده بود «رضا خان شصت تیر» پادشاه می‌شود. رضا شاه این پیشگویی را هرگز از یاد نبرد و همواره آنها را محترم می‌داشت. طوسی حائری هم از تحصیلکردگان فرانسه بود که به عنوان اولین گوینده رادیو منصوب شد.

ملک‌الشعرای بهار یکی از اساتیدی بود که از داوطلبان گویندگی تست معلومات عمومی، فن بیان و شعر می‌گرفت.

رادیو آن زمان وسیله‌ای عمومی نبود و استفاده از آن نیازمند مصوبه‌ای از سوی دولت بود. بنابراین هیات وزیران 2 مهر 1313 استفاده از رادیو را تصویب، و مقراراتی وضع کرد که طبق آن برای نصب آنتن و استفاده از رادیو مجوز وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود. بعد از آن رادیو نقشی مهم در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بازی کرد.

در آن دوره طبق مقرارت ایران ورود دستگاه‌های مخابراتی و استفاده از آنها تنها در حیطه مسئولیت وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. در استعلامی که سال 1308 یکی از تجار راجع به تاسیس دستگاه رادیو در ایران از دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه انجام داده آمده است: ورود دستگاه تلگراف و تلفن بیسیم گیرنده و یا مخابره کننده مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت به طور کلی ممنوع است، لکن وارد کردن و استفاده از دستگاه‌های «رادیو کنیر» که فقط برای شنیدن نغمات به کار می‌رود و همچنین تاسیس سینمای ناطق در ایران با رعایت مقررات مربوط مانعی ندارد.

آن سال‌ها روابط ایران و آلمان به دلیل نزدیکی رضاخان و هیتلر در اوج بود. بازار هم پر شده بود از رادیوهای آلمانی. جنگ جهانی دوم و تحولات آن هم آنقدر برای مردم جاذبه داشت که بخواهند جزئیات اخبار آن را از رادیو بشنوند. رادیو برلن هم شبکه فارسی زبانی بود که برای ایران پخش می‌شد. بهرام شاهرخ، مجری معروف رادیو برلن را اغلب ایرانی‌ها می‌شناختند. صدایی که مردم ایران را آریایی و «نژاد برتر» می‌خواند و برخلاف انگلیسی‌ها سخن از حق توحش نمی‌گفت و مانند روس‌ها قصد اشغال ایران را نداشت.

تاج الملوک آیرملو، همسر رضا پهلوی در خاطرات خود در این باره آورده است: «من یادم هست مردم تهران آنقدر به هیتلر علاقه داشتند که در میدان توپخانه جمع می‌شدند تا از رادیو به سخنرانی‌های هیتلر گوش کنند. در آن موقع اکثر مردم رادیو نداشتند، ایستگاه رادیو در خیابان بیسیم پهلوی (سید خندان) تاسیس شده و روزی یک ساعت برنامه رادیویی زنده پخش می‌کرد. از بیسیم پهلوی به میدان توپخانه یک خط کابل کشیده بودند و در میدان توپخانه چند بلندگو گذاشته بودند تا مردم اخبار رادیو را بشنوند. مردم هر وقت خبر پیروزی قوای هیتلر را می‌شنیدند از ته دل برای آلمانی‌ها هورا می‌کشیدند.»

نشسته از راست: ادیب خوانساری، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی
ایستاده از راست: حسن همدانیان، حسن کسایی، علی تجویدی، جهانگیر شنجرفی، رضا ورزنده

البته موسیقی ایرانی هم یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو تهران بود. مردم شب‌ها در میدان توپخانه جمع می‌شدند و به کنسرت‌ها و آثار روح انگیز، علی تجویدی، همایون خرم، حبیب‌الله بدیعی، جلیل شهناز، حسن کسایی، بنان ، تاج اصفهانی و ... گوش می‌دادند.

محمد حجازی‌ ملقب‌ به‌ مطیع‌الدوله نویسنده‌ و داستان‌نویس، عبدالرحمن‌ فرامرزی‌، نویسنده‌ و مدیر روزنامه‌ کیهان، حسینقلی‌ مستعان‌، داستان‌نویس‌، ابوالقاسم‌ پاینده‌ نویسنده، ابوالقاسم‌ اعتصام‌زاده‌ و مشفق‌ همدانی‌ مترجمان اولیه رادیو بودند.

شورای‌ عالی‌ انتشارات‌ خط مشی رادیو را تنظیم می کرد و محمد قزوینی‌، محمدعلی فروغی‌ (ذکاءالملک‌)، قائم‌ غنی‌، علی‌اکبر سیاسی‌ رئیس‌ دانشگاه‌ تهران‌، رضا زاده‌ شفق‌، محمود افشار و علینقی‌ وزیری از اعضای آن بودند.

با آغاز کار رادیو، خبرگزاری پارس‌ مسئول بخش خبر آن شده بود، که‌ در ابتدای کار، اخبار روزنامه‌ها را قیچی‌ می‌کرد و به‌ دست‌ گویندگان‌ رادیو می‌داد.

از راست به چپ:
علی تجویدی، حبیب‌الله بدیعی، همایون خرم، مجید نجاهی، محمد میر نقیبی

اخبار خارجی‌ از طریق‌ یک دستگاه‌ خودکار خبرگیری (تله‌ تایپ‌) که‌ نقش‌ خبرنگار را بازی‌ می‌کرد، دریافت‌ و بعد توسط مترجمان‌ ترجمه‌ و برای‌ تنظیم‌ خبر رادیویی ‌تحویل‌ سردبیر اخبار می‌شد.

پیام استعفای رضاخان از آخرین موضوعات مهمی بود که در رادیو تهران خوانده شد، چراکه پس از آن با اشغال ایران و شیوع قحطی و خروج رضاشاه اداره رادیو برای مدتی تعطیل شد و دوباره کارش را از سال 1322 شمسی شروع کرد.

عمارت کلاه فرنگی حدود 9 کیلومتر با شهر فاصله داشت و به همین دلیل، رفت و آمد کارکنان با تنها خودروی استیشن سواری دولتی آن روزگار انجام می‌شد. این موضوع باعث شد سال 1339 در جریان جشن تولد 20 سالگی رادیو آن اداره به میدان ارگ، در مرکز شهر منتقل شود و استودیوهای ضبط موسیقی و برنامه‌های اجتماعی و طنز و سرگرمی هم به آن اضافه شود.

اولین رادیوهایی که به خانه تهرانی‌ها آمدند رادیوهای بزرگ لامپی با مارک‌های وستینگهاوس و زیمنس بودند. وقتی روشن می‌شدند مدتی زمان می‌برد تا لامپ‌ها داغ شده و رادیو شروع به کار کند. این رادیوها از لحاظ جثه و بزرگی چیزی شبیه تلویزیون‌های 21 اینچ امروزی بودند و از رادیو ترانزیستوری خبری نبود.

رادیو لامپی همراه با آمپلی فایر استریو

پای رادیو ترانزیستوری در اواسط دهه 40 به ایران باز شد که کوچک‌تر و ارزان‌تر از رادیوی لامپی بود.

شرکت سونی ژاپن هم برای اولین‌بار در سال 1965 میلادی به صورت انبوه تولید رادیوی ترانزیستوری را شروع کرد که با یک باتری کوچک کار می‌کرد و به اندازه کف دست بود و در جیب جا می‌شد. در آن سالها خیلی ها به سراغ این رادیو رفتند و اکثر در خانه‌ها پیدا می‌شد.

بعد از آن به مرور استادانی چون سعید نفیسی و ذبیح‌الله صفا به رادیو تهران آمدند. این رادیو روزانه دو نوبت برنامه داشت. بخش اول از ساعت 11:30 صبح تا 14 و بخش دوم هم از ساعت 5:45 دقیقه تا 12:30 شب پخش می‌شد؛ این برنامه‌ها زبان‌های فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی پخش می‌شد.

رادیو در آغاز کار تحت نظارت نخست‌وزیری بود و بعد از آن به وزارت اطلاعات و جهانگردی با عنوان اداره انتشار و رادیو واگذار شد که تحت نظارت این وزارتخانه بود. این وضعیت تا اواخر دهه 40 و تاسیس سازمان تلویزیون ملی ایران ادامه داشت که با ظهور تلویزیون در آن ادغام شد.

بودجه رادیو که در اوایل تاسیس هشتاد هزار تومان بود، توسط سازمان پرورش افکار تامین می‌شد.

باتری شارژر

با شروع به کار جدی رادیو، خیلی از چهره‌های تحصیلکرده ایرانی به آن وارد شدند و اولین‌های رادیو را شکل دادند. از جمله محسن فرزانه که اولین خبرنگار رادیو بود و کتاب‌هایی را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده بود. او مبتکر خبرنگاری به سبک فرنگی در ایران بود و تجربه مصاحبه با سران متفقین را در کارنامه خود داشت. او از 1319 تا 1324 با رادیو تهران همکاری می‌کرد.

تا سال 1324 در تهران تنها 7 مغازه وجود داشت که رادیو می‌فروخت. رادیوهای آن زمان بسیار گران بودند و معمولاً از آلمان یا انگلستان وارد می‌شدند. هر کس که رادیو می‌خرید به شهربانی مراجعه می‌کرد و یک عکس و جواز از آنها می‌گرفت و بعد فروشنده رادیو به منزل آنها می‌رفت و رادیو را نصب می‌کرد. آن زمان همه نمی‌توانستند رادیو بخرند؛ مثلا در تهران از هر هزار خانه، تنها یکی رادیو می‌خرید.

رادیوهای برقی و چوبی بزرگ آلمانی حدود 2000 تومان و 1500 تومان و برخی از آنها 1000 تومان قیمت داشتند که در آن زمان مبلغ بسیار زیادی محسوب می‌شد.

در برخی خانه‌ها که برق نداشتند از رادیوی باطری‌دار استفاده می‌شد. باطری‌های این رادیوها بزرگ بود و در خارج از جعبه رادیو قرار می‌گرفت و هر وقت خالی می‌شد قابل شارژ بود. رادیوهای باطری‌دار معمولاً هلندی بودند که پس از یک یا دو هفته باطری آنها خالی می‌شد و شارژ مجدد آنها مکافات بود.

در سال‌های بعد رادیوهایی وارد شد که با باطری خشک کار می‌کرد. این رادیوها را با باطری آن وارد می‌کردند که مشهورترین آن «آندریا» نام داشت.

ضبط خبرنگاری ناگرا

این رادیوها که امروز ساکت و بی‌صدا گوشه موزه‌ها جا خوش کرده‌اند زمانی بر بالای تاقچه‌ خانه‌ها جا داشتند و دهها نفر را دور خود جمع می‌کردند. باغ موزه قصر یکی از بندهایی که پیش از انقلاب، زندانیان را در آن حبس می‌کردند را به موزه رادیو تبدیل کرده است و انواع رادیوها و تجهیزات ضبط و پخش و تصاویری از هنرمندان بزرگ رادیو را به نمایش گذاشته است. موزه‌ای که به نام «بند رادیو» نامگذاری شده است.

البته این رادیوها تجهیزات قدیمی صدا و سیما هستند که از گذشته‌ها در انبارهای این سازمان مانده و امروز قدیمی و البته قیمتی شده‌اند و قرار شده تعدادی از این تجهیزات را در موزه قصر به معرض دید عموم بگذارد.

تجهیزات قدیمی عمارت کلاه فرنگی و استودیو آن با اینکه بازدید عمومی ندارد، برای علاقه‌مندان تاریخ رادیو بسیار دیدنی‌ است. رادیوها و استودیویی که 75 سال از سنشان گذشته است و قدمتی پیدا کرده‌اند.

ایسنا - حمیده صفامنش

فرستنده چهار کیلوواتی موج بلند روسی
نامه اداره کل انتشارات و رادیو
رادیو لامپی
ضبط خبرنگاری اوهر
دستگاه صفحه‌شور
ایستاده: غلامحسین بنان - نشسته: نواب صفا
ادیب خوانساری، اولین خواننده مرد رادیوی ملی ایران

ارسال نظر

  • ناشناس

    جالب بود مرسي

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار