بازخوانی تاریخ/متن استعفای وزیر ارشاد در سال ۱۳۷۱
پارسینه: متن استعفای وزیر ارشاد در سال 1371 بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با سلام و احترام پیرونامه مورخه ۱۳۷۰/۱۰/۱۰ و مذاکرات مورخه ۱۳۷۰/۱۰/۱۵ افتخار خدمت به انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران در ساحت اندیشه و فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی نعمت بزرگی است که خدواند منان نصیب این بنده ناچیز خود که جز «فضیلت دوستی»، فضیلتی ندارد، کرد.
گز این نعمت بزرگ، پروردگار را سپاس میگذارم و به درگاه او که بخشاینده مهربان است از تقصیر و قصور عذر میآورم. عرصه فرهنگ و هنر و بیداریگری عرصهای وسیع و پیچیده است، به پیچیدگی خود انسان که احوال کنونی عالم آن را پیچیدهتر نیز کرده است و رسالت انقلاب ما که داعیهدار نجات انسان و پایهگذاری فرهنگ برتر است، در این عرصه از همه عرصهها سنگینتر و سیر در این وادی از تمامی وادیها خطرخیزتر است.
پرواضح است که اگر نبود اندیشه و تدبیر پیشوای فقید امت اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف و فتواهای روشنگر آن عزیز، برداشتن گامی موفق نه برای من که برای بزرگان نیز میسر نبود و امام با همه شجاعت و صلابتی که در دفاع از اسلام و جهاد با دشمنان حقیقت دین و حقوق و کرامت مردم داشتند وقتی در باب ایجاد تحول در جامعه از جمله امور فرهنگی و فراهمآوردن فضای مناسب با نیازهای اساسی انسان روزگار ما و متناسب با مقتضیات زمان سخن میگویند و شکستن حصارهای جهل و خرافه را شرط رسیدن به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی (ص) میدانند و با توجه به ذهنیتهای نادرست و تأثیر آن در جامعه مؤمنان است که از لزوم «قربانی شدن در این راه» دم میزنند و میخواهند تا دعا کنیم که آن وجود شریف نیز یکی از قربانیهای آن گردند.
راهگشاییهای دورانساز امام بود که اصحاب با انصاف اندیشه و ادب و هنر و بخصوص مؤمنان فرهیخته را با شور و امید به عرصه تلاش و جهاد فرهنگی کشاند و چنان شد که در همه احوال و اطوار پس از انقلاب حتی در کوران جنگ تحمیلی، چهره فرهنگی جامعه انقلابی و رو به آینده ما چهرهای برجسته و درخشان چه در داخل و چه در خارج بود. من ضمن تبریک عظمت آفرینیهای فکری و فرهنگی به متفکران و هنرمندان و فرهنگیان به سهم خود صمیمانه از همه این عزیزان سپاسگزاری میکنم. ایجاد ثبات در صحنه اندیشه و فرهنگ و تلاش برای حاکمیت قانون و زمینهسازی رشد نیروهای مؤمن و کارآمد در این عرصه کار آسانی نبوده است اما به لطف خداوند چنین واقعه مبارکی در حد قابل قبولی تحقق یافت تا اصحاب فکر و فرهنگ و هنر بتوانند در چارچوب ضوابط و قانون با امنیت خاطر که شرط مهم آفرینندگی است تلاش کنند. مطمئن بوده و هستم که فراهم آوردن زمینههای رونق سالم فرهنگی شرط بالا بردن تواناییهای فکری جامعه و ایجاد مصونیت برای نسلی است که از هر سو در معرض طوفانهای مهیب الحاد، انحراف، تحجر و فساد است و طبیعی است که اهتمام به رونق فرهنگی لوازم و تبعاتی دارد که فقط ظاهر بینان تنگ حوصله
حتی به قیمت تعطیل اندیشه و نفی آزادیهای مشروع و قانونی که نتایج سهمگین و ویرانگری را به بار خواهد آورد آن را برنمیتابند. قضاوت درست و همه جانبه در باب سیاستها، برنامهها و فعالیتهای فرهنگی را به وجدان و آگاهی داوران منصف که به حمدالله فراوان هم هستند واگذار میکنم.
اما یادآور میشوم که مقایسه میان آنچه پیش از این بوده است و آنچه امروز به آن رسیدهایم و لحاظ دشواریهای ذهنی و عینی و امکانات ناچیز در این زمینه شرط وصول به یک داوری درست است. من و همکاران عزیزم معتقدیم که تا رسیدن به هدفهای والای انقلاب اسلامی و استقرار و استواری فرهنگ و هنر متناسب با شأن والای ملت آزاده راه درازی در پیش است که طی آن نیازمند تبیین درست اصول و ارزشهای اسلامی و تشویق مؤمنان به جدی گرفتن امر فرهنگ و هنر و برداشتن سدهای منفی ذهنی و خارجی از سر راه پرورش بهتر و بیشتر استعدادها و بالاخره همت بلند صاحبان اندیشه و رأی است، اما مدعی هستم که با توجه به مشکلات و ذهنیتها و کمبودها، کاری که در این زمینه شده است اگر بزرگتر از سایر زمینهها نباشد به هیچوجه کوچکتر نیست و اگر ملامتی روا باشد بیش از همه متوجه متفکران اسلامی حوزهها و محافل و مراکزی است که فلسفه وجود اجتماعی شان تبیین دین و نشان دادن حقانیت، اصالت و گیرایی نظری و عملی اسلام و یا وظیفه اصلیشان تولید و نشر آثار مخلتف علمی، فرهنگی و هنری و دینی است و آیا بدون آن میتوان انتظار تحول اساسی و دیرپا در فرهنگ و هنر جامعه داشت؟
و سؤال اینکه بعد از انقلاب نیاز فکری از معنوی جامعه تا چه حد برآورده شده است؟ اینجانب گو اینکه مدعی هستم که به لحاظ، همه شرایط نقص و عیب در صحنه فعالیتهای فرهنگی و هنری کمتر از خیلی از صحنهها است بهخصوص که تلاش پیچیده و پیگیر برای ضابطهمندتر کردن این عرصه، روز به روز ما را به آینده بهتر و کماشتباهتر نزدیکتر کرده است اما به هر حال انتقاد صاحبنظران از سیاستها و فعالیتهایی که در حوزه مسؤولیت من است و ارزیابی آن از سوی جامعه را از الطاف بزرگ الهی میدانم و معتقدم که تا رسیدن به جامعه متعادل فکری و پیدایش سعهصدر مطلوب، لازم است که متصدیان امور بیش از همه کس نه تنها انتقاد که حتی بیانصافیها، نامهربانیها و حتی تهمتهایی را که احیاناً به نام انتقاد متوجه آنان میشود تحمل کنند و از این راه، شیوه با همدیگر زیستن و خود را محور عالم و عقلکل ندانستن را به همه بیاموزند و آثار بهجامانده دیکتاتورزدگی و استبداد چندین صدساله را که اساس آن با انقلاب اسلامی فرو ریخت با نشان دادن سعهصدر در برابر دوستان کم حوصله و دشمنان منصف، اندکاندک بزدایند تا انشاءالله زمینهای فراهم آید که اندیشه جز با اندیشه برابر نهاده
نشود و دلیل و برهان و منطق و انصاف میان اندیشهها و آراء حاکم گردد. اما متأسفانه در صحنه امور فرهنگی چندی است که به شیوهای دیگر عمل شده است یعنی چه بسا که با شکسته شدن همه مرزهای قانونی، شرعی، اخلاقی و عرفی کار از نقد و ارزیابی (ولو غیرمنصفانه) گذشته و هر وسیلهای برای رسیدن به اهداف خاصی مباح شمرده شده است و بدینسان میرود که کار به کلی از روال منطقی و مشروع خارج شود و در نتیجه فضایی ناسالم و آشفته پدید آید که فوریترین اثر آن دلزدگی و عدم امنیت اندیشمندان و هنرمندان سالم و صاحب شخصیت و حتی مؤمن و شیفته انقلاب و اسلام است.
اگر خدای ناخواسته در این هنگامه مرز اصول و معیارهای بنیادین انقلاب و مصالح حتمی جامعه درهم شکسته شود و اگر قرار باشد در این آشفتهبازار با مبانی پذیرفته شده نظام، از جمله آرا و فتاوی حضرت امام نیز تلویحاً و حتی تصریحاً مقابله و معارضه شود هرچند که این نفی و شبههانگیزی از بعضی سیاستهای هنری شروع شود که پایه آن نظر و موضع محکم و مصرح امام است، مطمئن باشیم که در این صورت شاهد آغاز روند خطرناکی هستیم که امواج آن بسیاری از اصول و پایههای دیگر را نیز خواهد لرزاند.
من پیشتر گفتهام که مخالفت با نظرات امام (چه با حسننیت، چه سوءنیت) از موسیقی آغاز میشود ولی به همینجا ختم نخواهد شد و خدا آن روز را نیاورد. باری مجموعه شرایط چنان بوده و هست که مرا در موقعیتی قرار میدهد که از ادامه خدمت در سمت فعلی عذرخواهی کنم و حضرتعالی مستحضرید که این موضع و نظر ماهها پیش پیدا و ابراز شده است و به استناد نامه سابق الاشعار و مذاکرات بعدی، در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس از جنابعالی خواستم تا به بهانه مجلس استعفای مرا بپذیرید. اما این تقاضا مورد قبول جنابعالی واقع نشد و ضمن اظهار محبت و حمایت از این وزارت بر لزوم پایداری و ادامه راه تأکید فرمودید و من با این که چندان امیدی به تغییر شرایط و اوضاع به نفع اندیشه و فرهنگ را نداشتم حرمتنظر شما را نگاه داشتم.
اما دیدیم و دیدید که موج ناسالم موجود به تلاش نامقدس برای بهرهگیری سوء و حتی عوامفریبانه از احساسات بخشی از نیروهای مؤمن در جهت هدفهای ناسالم کشانده شد. بنده صبر کردم تا به یاری خداوند مراحل انتخابات دوره چهارم که بحمدالله باحضور خوب و با شکوه ملت سرافراز برگزار شد به پایان برسد و اکنون فرصت تجدید تقاضای قبلی فرا رسیده است. حال که مسؤولان بزرگواری که بیش از من باید مدافع کلیت نظام و اهداف والا و سیاستهای آن باشند تهدیدهای اخیر را در ساحت اندیشه و فرهنگ جدی نگرفته یا به هر دلیل و ملاحظهای در برابر آن سکوت کردند و همین امر سبب تجری بیشتر کجاندیشان و بدخواهان شده است، بهتر است سکانداری امر فرهنگ و هنر و اطلاعرسانی در صحنه اجرا را نیز کسانی به عهده گیرند که شخصیت و باورشان با آنچه در این صحنه جاری است ناسازگار نباشد یا دستکم راضی و قادر به انجام کار در شرایط فعلی باشند.
اینجانب ترجیح میدهم که بدون دغدغه مسؤولیت اجرایی با آزادی و اختیار درخور وظیفه دینی و انقلابی و انسانی خود را در دفاع از اسلام و مصلحت نظام، طوری که آن را میشناسم و به آن باور دارم و نیز مقابله با جمود و تحجر و واپسگرایی که آن را بزرگترین آفت حکومت و نظام به قدرت رسیده دینی میدانم و ذهن مبارک امام را به خصوص در سالهای اخیر نسبت به این آفت ایمان و زندگیسوز شدیداً نگران و بیتاب یافتهام و همچنین دفاع از حقوق و آزادیهای مشروع جامعه و افراد تا آنجا که توان و درک ناچیز من و امکانات اجازه دهد در موقعیتی تازه و به صورتی دیگر انجام دهم. در پایان با اذعان به اینکه همه ما نسبت به سرنوشت اسلام و ایران مسؤول و به انقلاب بزرگ اسلامی مدیون هستیم و در هر کجا که باشیم و هر زحمتی را که متحمل شویم در برابر اقیانوس موج خیز ایمان و همت ملت شریف و آزاد و مسلمان ایران و خون پاک شهیدان و فداکاری شگفتانگیز جانبازان و آزادگان و مجاهدان راه خدا قطرهای بیش نخواهد بود و با تشکر از همه همکاران گذشته و حال خود و نیز همه کسانی که در عرصههای گوناگون فرهنگی، هنری، مطبوعاتی و اطلاعرسانی صمیمانه و صبورانه بار سنگین مسؤولیت را به
دوش کشیدند و با اعتراف به اینکه نتایج مثبت فعالیتها، به حق مرهون زحمت این عزیزان است و با پذیرش خاضعانه همه ضعفها و نارساییها و نارواییهایی که در صحنه بوده است، بدینوسیله استعفای خود را از سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم میدارم. سربلندی اسلام، عزت مسلمانان، عظمت جمهوری اسلامی و تأییدات رهبر معظم را از خداوند منان طلب میکنم و برای جنابعالی در موقعیت حساس کنونی در ادای وظیفه سنگینی که به عهده دارید آرزوی توفیق روزافزون دارم. ایام عزت مستدام
سوم خردادماه یکهزار و سیصد هفتادویک
اگه من بیسواد بخواهم بفهمم وزیر ارشاد در سال 71 چه کسی بوده که استعفا داده باید چکار کنم ...هیچ اسمی از این شخص در متن بالا نیامده است . پارسینه خبر ناقص زدن توهین به مخاطب است