گوناگون

تابوت نوزادان قحطی زده سوریه

تابوت نوزادان قحطی زده سوریه

پارسینه: مرگ دو نوزاد در حومه دمشق بر اثر قحطی و سرما

ارسال نظر

  • امید 001

    خیلی دردناکه خیلی...

  • کویر

    خدا این ترکیه وعربستان وقطر رو نابود کنه با امریکا که داعش وجنگ رو به وجود اوردند تا مردم سوریه رو به این روز در بیارند.مضک اینجاست که این کشورهای وهابی برای ما شدند ائتلاف.

  • حسین

    ... به کدامین گناه کشته شده اند؟...

  • سامان میرزائی

    چرا در جهان باید شاهد رنج و شکنجه ی کودکان بی گناه باشیم؟اگر هر اتفاقی در این دنیا دارای علتی است و هر کس نتیجه اعمال خود را می بیند، کودک چه گناهی دارد؟ اگر رنج او به دلیل بیدار شدن اطرافیان است آیا با عدالت خدا منافات ندارد؟
    پرسش
    در کتاب طاعون اثر آلبر کوما پرسشی مطرح شده که البته برای این پرسش پاسخی توسط نویسنده داده نشده است.نویسنده از زبان یکی از شخصیت های داستان این پرسش را مطرح می کند که چرا در جهان باید شاهد رنج و شکنجه ی کودکان بی گناه باشیم؟اگر هر اتفاقی در این دنیا دارای علتی است و هر کس نتیجه ی اعمال خود را می بیند، یک کودک به کدام گناه باید دارای بیماری های درد اور باشد؟ اگر رنج یک کودک به دلیل بیدار شدن اطرافیان است آیا این با عدل خداوند جور است که کودکی برای بیداری دیگران شکنجه شود؟
    پاسخ اجمالی
    بر اساس آموزه های اسلامی، زمانی می توانیم در ارتباط با رعایت عدالت در مورد اشخاص قضاوت کنیم که زندگی دنیا و آخرت آنها را با هم بسنجیم و گرنه اگر بخواهیم عدالت را تنها در همین دنیا جستجو کنیم، به موارد بسیاری برخورد می کنیم که در ظاهر بر خلاف عدالت است.

    رنج های کودکان بیمار و نیز دیگر بیماران لاعلاج که در حقیقت وجودشان، هشداری برای دیگران است، با توجه به اینکه در جهان آخرت یا آزمونی نداشته و یا با چشم پوشی فراوان به حسابشان رسیدگی شده و بهشت موعود در انتظارشان است، مطمئنا جبرانی مناسب خواهد داشت، بگونه ای که افراد سالم، به حالشان غبطه خواهند خورد.

    در ضمن، مصیبات و گرفتاری های دنیا، لزوما نتیجه رفتار ناپسند انسان نیست تا این پرسش به وجود آید که مگر این کودکان چه گناهی داشتند.
    پاسخ تفصیلی
    در ابتدای پاسخ، توجه شما را به مثالی فرضی جلب می کنیم:

    شرکت بزرگی را در نظر بگیرید که به علت مزایای فراوانی که کارمندانش از آن برخوردارند، داوطلبان بسیاری برای استخدام دارد. مدیر این شرکت برای افراد جویای استخدام، آزمونی عملی در نظر گرفته و اعلام کرده که اشخاص مورد نظر، باید در یک روز مشخص، به ترتیب در قسمتهای مختلف یک کارخانه بزرگ وابسته به شرکت، مشغول کار شده و کارکرد آنان با دقت و وسواس زیاد از طرف کارشناسان، مورد ارزیابی قرار گرفته و در پی آن، تعداد محدودی به استخدام درآیند.

    روز مورد نظر، داوطلبان، به کار در قسمتهای مختلف مشغول می شوند، اما همگان مشاهده می کنند که جوانکی ضعیف و لاغراندام، از اول وقت آزمون تا آخر آن در کنار کوره فلزات مذاب، بدون آنکه کاری انجام دهد، در حال عرق ریختن بوده و چهره اش از حرارت دگرگون شده است.

    طبیعی است که او مورد دلسوزی دیگران قرار گیرد.

    اما فردای آزمون، مشخص می شود که این فرد، بدون آنکه از فیلتر کارشناسان عبور کند، با حقوق و مزایای عالی به استخدام شرکت در آمده و هدف مدیر شرکت از کار دیروز، آن بوده که بدون آنکه تمام داوطلبان را به کار تمام وقت در کنار کوره مذاب وادارد، به آنان هشدار دهد که ممکن است چنین کاری برای آنان نیز در نظر گرفته شود و با این روش، میزان آمادگی آنها را بسنجد.

    در این صورت، قضاوت افراد این خواهد بود که در برابر پاداش ارائه شده، یعنی استخدام دائمی، آن هم بدون آزمون، گذراندن یک روز سخت و دشوار، قابل تحمل بوده است.

    شاید نمونه بیان شده، دارای انتقاداتی باشد، اما ما نمی خواهیم، موضوع پرسشتان را کاملا منطبق با این مثال ارزیابی نموده و یا اصولا انجام چنین شیوه ای از آزمون را تأیید کنیم، بلکه هدفمان این است که روزنه ای ایجاد کرده، تا با کمک آن به درک این واقعیت برسیم که در یک مدیریت کلان، ممکن است رفتارهایی از سوی یک مدیر انجام شود که در نگاه اول توجیه پذیر نبوده، اما با مشاهده نتایج آن، قابل دفاع باشد.

    پروردگار بزرگ، که مدیریت جهان در اختیار اوست، دنیای مادی ما را چون گذرگاه کوچکی معرفی کرده که برای سعادت در زندگی جاوید اخروی باید به شیوه ای از آن عبور کرده، تا در آزمون دقیق آن موفق شد.

    در این گذرگاه، هر فرد با آزمون مخصوص خود سنجیده خواهد شد. یکی با ثروت و دیگری با فقر. یکی با سلامت و دیگری با بیماری و ... [1] علاوه بر آن، بلایایی طبیعی جون زلزله، سیل و ... نیز هشدارهای دیگری برای انسان است. [2]

    و اساسا اگر این هشدارها نبوده و نوعی احساس بی نیازی از پروردگار و ارتباط با او در انسانها پدیدار شود، آنها سر به طغیان خواهند گذاشت. قرآن کریم چنین موضوعی را با صراحت پیش بینی کرده و فرموده است:" کلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَى.أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ". [3]

    پیامبر اسلام(ص) نیز در این زمینه می فرمایند: اگر سه چیز، یعنی بیماری، مرگ و فقر در انسانها نبود، او هرگز سر به زیر نمی شد و جالب است که تمام آنها در انسان وجود دارد ولی با این حال او چموشی می کند! [4]

    در این میان، افرادی هم وجود دارند که به همراه دیگران در این گذرگاه حرکت کرده و بدون آنکه نیاز به گذراندن آزمونی داشته باشند، خود آزمونی برای دیگران هستند و بعد از پایان راه، بدون حساب و کتابی وارد بهشت خواهند شد. در روایتی از پیامبر(ص) آمده که شخص دیوانه، تا آن زمان که مشاعرش را به دست نیاورد، از هر تکلیفی معاف خواهد بود [5] و طبیعتا، بدون آزمون وارد بهشت خواهد شد. بیمارانی که مشاعر خود را از دست نداده اند نیز با آنکه از آزمون معاف نیستند، اما این امتحان، به اندازه ای برای آنان آسان خواهد بود که دیگران در روز قیامت، غبطه آنان را خواهند خورد.

    امام باقر(ع) در این ارتباط می فرمایند: اگر فرد با ایمان می دانست که گرفتاری های دنیا تا چه اندازه اجر و پاداش دارند، آرزو می کرد که بدنش با قیچی، تکه تکه می شد. [6]

    بر اساس آنچه گفته شد، اگر اعتقادی به آخرت نداشته و تمام زندگی را در همین دنیای مادی بدانیم، وجود دیوانگان، بیماران لا علاج و به ویژه، کودکان بیمار را نشانه ای از فقدان عدالت در نظام هستی خواهیم پنداشت، اما اگر به زندگی جاوید بعد از مرگ معتقد بوده و زندگی دنیا را در مقایسه با آن، کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس در نظر بگیریم و از طرفی، بر اساس آموزه های دینی خود معتقد باشیم که دشواری های دنیا به بهترین وجه ممکن در جهان آخرت جبران خواهد شد، هرگز گمان ناعدالتی در مورد پروردگار حکیم نخواهیم برد.

    در پایان به این نکته نیز توجه داشته باشید که بر خلاف آنچه از پرسشتان برداشت می شود، دشواری های دنیا، لزوما پیامد خطاهای انسان نیست، بلکه علاوه بر آن، ممکن است که در برخی موارد، ناشی از گناه نبوده، بلکه راهی برای رشد معنوی انسانها و به دست آوردن جایگاهی والاتر در جهان آخرت ارزیابی شود.

    در این زمینه، توجهتان را به روایات ذیل جلب می کنیم:

    1. امام باقر(ع) فرمود: همانگونه که افراد مسافر با هدیه های مناسب، به دیدار بستگان خود می روند، گاه خداوند با پیش رو قرار دادن برخی دشواری ها، به دیدار بندگان با ایمان خود می رود. [7]

    2. علی بن رئاب روایت می کند که از امام صادق(ع) تفسیر این آیه را جویا شدم که بیان می دارد: "ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ " [8] یعنی دشواری هایی که دچار آن می شوید، پیامد رفتارهایی است که انجام داده اید. و از ایشان پرسیدم که آیا دشواری هایی که برای امام علی(ع) و فرزندانشان به وجود آمد نیز بر اساس این آیه، پیامد رفتارهای خودشان بود؟! با آنکه می دانیم که آنها خانواده ای پاکیزه و به دور از گناه بودند؟ امام ششم(ع) بعد از بیان مطالبی پاسخ فرمودند که پروردگار گاهی بندگان نیک خود را نیز بدون آنکه گناهی انجام داده باشند، به دشواری هایی مبتلا خواهد کرد تا از این راه، پاداش بیشتری را نصیبشان نماید. [9]

    3. هنگامی که امام سجاد(ع) را بعد از واقعه خونین کربلا، در حال اسارت به نزد یزید بردند، او (با لحنی کنایه آمیز) این آیه را تلاوت کرد: " ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ"( و به عبارتی، تصمیم داشت که با استناد نادرست به این آیه، دشواری های به وجود آمده برای اهل بیت(ع) را پیامد اشتباهات خودشان اعلام کند). امام سجاد(ع) در پاسخ چنین فرمود: این آیه ارتباطی به ما ندارد، بلکه دشواری های ما مشمول آیه دیگری از قرآن است که بیان می دارد: "ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ " [10] هیچ دشواری و مصیبتی نه در زمین و نه در جانهایتان روى ندهد جز آنکه در کتابى (لوح محفوظ) پیش از آنکه آن را خلق کنیم ثبت است، همانا این کار بر خدا آسان است. [11]

    امام با استدلال به این آیه، مغالطه یزید را که در صدد توجیه رفتار ظالمانه خود بود، در هم کوبید.

    با توجه به این روایات، می توان نتیجه گرفت که دشواری هایی چون بیماری های لا علاج کودکان و موارد مشابه، پیامد رفتارشان نیست تا گفته شود که مگر آنان چه خطایی انجام داده اند تا مستوجب چنین مجازاتی باشند؟! بلکه این دشواری ها، درس عبرتی برای دیگران بوده و صد البته، کودک بیمار نیز به جبران تحمل چنین دشواری هایی در جهان آخرت از جایگاه مناسبی برخوردار خواهد شد.

    در نگاهی دیگر، می توان گفت که مشکلات به وجود آمده برای انسان، گاه مجازات رفتار ناپسند اوست و گاه امتحانی الاهی. در این زمینه، پاسخ 169 (سایت: 1244) را نیز مطالعه فرمایید.


    [1] در ارتباط با تفاوتها و تبعیض ها، پرسش 205 (سایت: 1198) را مطالعه فرمایید.
    [2] ر.ک: پرسش 288 (سایت: 434).
    [3] علق، 7-6.
    [4] شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 113، ح 89، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1403 هـ ق.
    [5] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 28، ص 23، ح 34121، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
    [6] اسکافی، محمد بن همام، التمحیص، ص 32، ح 13، مدرسة الامام مهدی (عج)، قم، 1404 هـ ق.
    [7] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 255، ح 17، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
    [8] شوری، 30.
    [9] کافی، ج 2، ص 450، ح 2. در این ارتباط، با مطالعه پرسش 2056 (سایت: 2418) به اطلاعات مفیدی دست خواهید یافت.
    [10] حدید، 22.
    [11] کافی، ج 2، ص 450، ح 3.

  • ناشناس

    فبای ذنب قتلت ؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار