گوناگون

تغییر تقویم از هجری به شاهنشاهی عیدی اعلیحضرت به ملت!

تغییر تقویم از هجری به شاهنشاهی عیدی اعلیحضرت به ملت!

پارسینه: این امر را اعلیحضرت همایونی تصمیم گرفته و به عنوان عیدی به ملت ایران هدیه خواهند کرد .

پارسینه: نخستين ثمره فعاليت حزب رستاخيز در سال 1353 که به دستور شاه تشکيل شده بود،‌مجلس دوره بيست و چهارم بود که در شهريور 1354 افتتاح شد.

در پايان سال 1354،‌ مجلسين شوراي ملي و سنا در يک اجلاس مشترک تصويب کردند که مبدا تاريخ به شاهنشاهي تغيير يابد و مردم و سازمان هاي ملي و دولتي موظف شدند تاريخ جديد را به کار برند و تاريخ هجري که تاريخي اسلامي و منشا آن هجرت پيامبر اسلام از مکه به مدينه است،‌ از بين برود. در توجيه اين عمل در کتاب تاريخ سال چهارم آموزش متوسطه نوشتند: "‌در تاريخ 25 اسفند 1354 خورشيدي،‌ با تصويب مجلسين شوراي ملي و سنا،‌ مقرر شد تاجگذاري کورش کبير در سال 599 پيش از ميلاد مسيح،‌ مبدا سال خوشيدي و سرآغاز تاريخ سياسي و اجتماعي ايران قرار گيرد. به همين مناسبت اول سال 1355 هجري خورشيدي آغاز سال 2535 شاهنشاهي،‌ سال رسمي کشور شاهنشاهي ايران اعلام شد."

شادوران ابراهیم باسنانی پاریزی در کتاب "شاهنامه آخرش خوش است" در باب جلسه ای که برای تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی در سال 1355 برگزار شده بود، نوشته است:

به خاطر دارم پیش از انقلاب یکروز دکتر رضوانی معاون دانشکده ادبیات به من تلفن زد وگفت در نخست وزیری جلسه ای است برای تنظیم تاریخ ایران،من چون فرصت ندارم،تو از جانب من و گروه تاریخ برو و بعد بیا نتیجه اش را برای من بگو! پیش از انقلاب دهها بار جلسات مکرر برای تدوین تاریخ جامعی برای ایران تشکیل شده بود و هیچکدام به نتیجه نرسیده بود و این رسم از عهد مشیرالدوله و تقی زاده شروع شده بود هنوز هم گاهی در باب آن صحبت میشود.من فکر کردم از نوع همان جلسات است و رفتم و می دانستم که به این سادگی ها تاریخ جامع ایران تدوین نخواهد شد.

از هفت خان نخست وزیری گذشتیم و وارد جلسه شدیم ، دیدم اعضاء جلسه آنهایی نیستند که معمولا برای تدوین تاریخ جمع می شدند ، اشخاص تازه ای هستند که بعضی اصلا با تاریخ بیگانه اند . آنقدر که به خاطر دارم دکتر هادی هدایتی بود در راس جلسه ، و سپس شجاع الدین شفاء و جعفریان (معاون تلویزیون) ، و دکتر کامکار پارسی (استاد ریاضی دانشکده علوم و متصدی رصدخانه علوم ) ، و احتمالا شاپور راسخ و چند نفر دیگر و بالاخره همین شاهرخ مسکوب ، و مخلص که همیشه آهن سرد می کوبم !


حرف را که شروع کردند دیدیم مساله چیز دیگر است ، صحبت تدوین تاریخ دو هزار ساله ایران نیست ، صحبت از تغییر تاریخ و سالشماری است که آنرا از شمسی هجری می خواهند به سالشماری شاهنشاهی تغییر بدهند . تنها اشتراک لفظ تاریخ باعث شده که مخلص به آن جلسه برود ، به قول مولانا :


- اشتراک لفظ ، دایم رهزن است !


به هر حال ، به اشتباه ، در جلسه ای بی سر و بن افتاده بودم.


در آن مجلس حرف زیاد زده شد ، به خاطر دارم یکی گفت اعراب و مسلمانان مخالفت می کنند ، جعفریان گفت از موضع قدرت به آنها جواب می دهیم . دیگری گفت : افغان ها به خاطر ما تاریخ قمری خود را به شمسی تبدیل کرده اند ، حالا چه کنند ؟ یکی جواب داد : اینجا هم پیروی کنند و تاریخ را شاهنشاهی کنند . شاهرخ مسکوب را از سازمان برنامه آورده بودند که بگوید چطور به کمک کامپیوترها می شود سنوات را تند تند در اسناد تطبیق کرد و از هراز و سیصد و چند به دو هزار و پانصد و چند تبدیل کرد .

تا آنجا که به خاطر دارم از اعضاء آن جلسه ، تنها مخلص است که در ایران ، هنوز گوش سالم می جنباند ! و باز تا آنجا که به خاطرم میرسد ، تنها من و مسکوب بودیم که با این طرح مخالفت کردیم و گفتیم این طرح غیر عملی و غیر ممکن و بی نتیجه است .

مسکوب خصوصا چند اشتباه که در نمونه تبدیل سنه در همان نامه گزارش رسمی خودشان کرده بودند چند بار اشاره کرد و گفت وفتی در یک نامه تنها .... که در مزایای تغییر تاریخ نوشته شده - اینقدر اشتباه پیش آید ، معلوم است که در دو هزار و پانصد سال آن چه خواهد شد ! متصدی جلسه - به مسکوب اعتراض کرد و اشتباه را ساده و سهو القلم شمرد تا به هر حال مسکوب کوتاه آمد .


مخالفت مخلص درین بود که گفتم : من چند سال پیش از این بحثی دارم در کتاب از پاریز تا پاریس که اصولا تغییر تاریخ به این سادگی ها عملی نیست و به جایی نمی رسد مگر اینکه نتیجه یک حادثه بزرگ مذهبی و اصولا وابسته به قدرت خداوندی و ماوراء الطبیعه باشد.

در آن کتاب من تصریح کرده ام که نه تاریخ اسکندری و نه تاریخ اکبر و نه ملکشاه هیچکدام باقی نمانده و مبدا شمارش نشده . من گفته بودم : نه اکبر و نه یزدگرد ، و نه ملکشاه و نه اسکندر ، هیچکدام نمی توانند تاریخی برای مردم بسازند ، تاریخ را مسیح و محمد و تا حدی موسی ساخته اند ، و فعلا جز این امکان ندارد تاریخی بدون پشتوانه مذهبی باقی بماند .

این حرف را من تکرار کردم و اصرار کردم. شجاع الدین شفا گفت : چون باید گزارش این جلسه برای مقامات عالیه فرستاده شود همه آقایان نظریات خودشان را به خط خود بنویسند که ضمیمه صورت جلسه شود . من به تفصیل نوشتم و تکرار کردم ، گمان کنم دو سه صفحه شد .

آخر جلسه ، یکی از بزرگان ، نمیدانم جعفریان بود یا دیگری ، گفت : گمان کنم آقایان متوجه نشدند که آنها را برای چه به این جلسه دعوت کرده بودند ؟ آنها را برای این نخواسته اند که اظهار نظر کنند درباره خوبی یا بدی تغییر تاریخ ، بلکه این امر را اعلیحضرت همایونی تصمیم گرفته و به عنوان عیدی به ملت ایران هدیه خواهند کرد .

شما را تنها برای این خواسته بودند که وسایل و امکانات تغییر تاریخ و تبدیل آن را به وسیله کامپیوترها فراهم آورید و بگویید که چطور می شود در تمام کتاب های تاریخی ، سنوات را تغییر و تبدیل داد.

مخلص گفتم : حتی یک کتاب و یک جمله و یک کلمه را هم نمی شود تغییر داد ، اگر حبیب السیر یک کلمه اش تغییر کند ، دیگر حبیب السیر نیست ، بلکه دشمن سیر و تواریخ است ! والسلام.

از آن روز به بعد دیگر من شاهرخ مسکوب را ندیدم ولی مطمئنم که این روزها لابد با خود می گوید : چه جوش های بیخود که آنروز زدیم و با نظر اعلیحضرت مخالفت کردیم ، حال آنکه یکسال بعد ، نخست وزیر خود اعلیحضرت ، شریف امام ، ناچار شد تغییر تاریخ را منتفی اعلام کند.

ارسال نظر

  • نسنای

    مقایسه کنید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار