ناگفتههای جدید آزاده نامداری درباره جداییاش
پارسینه: آزاده نامداری که میتوان گفت مدتها سکوت کرده بود و درباره جدایی خود حرفی نمیزد، بار دیگر در گفتوگویی بیهیچ پنهانکاری از این روزهای زندگیاش گفته، از اینکه حالا زندگیاش در میان همان خبرسازیها چگونه میگذرد.
آزاده نامداری درگفتوگو با مجله آهنگ زندگی ناگفتههایی را بیان کرده که به نوعی علت طلاق و جداییاش را بیان میکند.
در ادامه خلاصهای از حرفهای آزاده نامداری را میخوانید:
*من ازدواج کرده بودم که زندگی کنم. با یک مهریه اندک پای سفره عقد رفتم. هیچ دختری ازدواج نمیکند که جدا شود. برای همین اصلا قرار نبود اینجوری شود. من وارد یک زندگی شدم که همهاش جنگ بود و یک عالم حاشیه و مشکلات. ببینید دو تا آدم تفاوت ساختاری دارند. اصلا یکی در یک دنیای دیگر زندگی میکند و دیگری در دنیای دیگری.
تفاوت دو دنیا بود. خوب ما باید این تفاوتها را زودتر از این متوجه میشدیم، اما به هر حال اینجوری شد. بعد هم گفتم حالا که قرار است این زندگی را تمام کنیم، خیلی طبیعی، فرهنگی، آرام و بیحاشیه این کار را خواهیم کرد. اما عدهای که شاید لیدرشان را هم بشناسم، اجازه ندادند و آن جنگ را شروع کردند. خیلی راحت بگویم من جنگیدن به روش آنها را در شان خود نمیدانم. اصلا اعتراض من به همین روشها باعث چنین اتفاقی در زندگیام شد، پس من باید به روش خودم بجنگم. جنگیدن من این است که زندگی خودم را بکنم و آرام باشم. برای همین این روزها یک شغل جدید دارم، به کلینیک میروم و بیمار میبینم و این خیلی اتفاق خوبی است. لذتهایی دارد که تا حالا تجربهاش نکرده بودم.
*من با بعضی چیزها کنار نمیآیم. نمیتوانم تحملشان کنم. هستند هنرمندان یا چهرههایی که از هم جدا شدهاند، اما این موضوع را اعلام نمیکنند. حالا یا به دلیل فرار از حاشیهها یا تبعات اجتماعی و خانوادگی یا هر چی. یک اسمی هم برایش گذاشتهاند؛ ازدواج سفید! من نخواستم به این شیوه تن بدهم. این کارها از دست من بر نمیآید. من آزاده نامداری هستم و این جوری بزرگ نشدهام. بعضیها سرزنشم میکنند که اگر این کار را نمیکردی و حرفی نمیزدی حالا این قدر عذاب نمیکشیدی، اما من راستش را گفتم، من دروغ را دوست ندارم. چون فکر میکنم آن شیوه اخلاقی نیست.
*بگذارید من زندگیام را بکنم، این جنگ را تمام کنید لطفا. چرا یک دفعه من را از همه قانون طبیعیام محروم میکنید. باور کنید من کاری به کار شما ندارم. من اصلا جنگیدن به شیوه شما را بلد نیستم و تازه بلد هم که باشم از این شیوه متنفرم. این همه دشمنی را بس کنید و جور دیگری وانمود نکنید.
*عدهای میخواهند از من تصویر زنی روشفکرنما را بسازند که مثلا طلاق گرفته برای اینکه خاص باشد و سوژه مطبوعات باشد. اصلا چنین چیزی نیست یک سیلی که آمد من را برد. توی این زندگی از جایی احساس کردم که خوب نمیشود، وقتی که نمیشود، قطع ارتباط کردم. این قطع ارتباط کردن بعد از وقتی که کارد به استخوان میرسد، هولناک نیست.
خانم نامداری سلام
من از همون اول میدونستم شما آدم موفقی نیستی و کارهای مسخره شما در تلویزیون بچه های مارا هم بدبخت کرد ساندویچهایی که درست میکردی یادت هست حتی یک بار به شما پیامک دادم بابا نون وپنیر و گردو رو به همسر دادن که اینهمه قر و فر نداره برو روش درست زندگی کردن رو از مادربزرگات یادبگبر اگر زنده هستن اگر نیستن من دوتا از نوع درجه یکشو سراغ دارم میتونن ترو ویزیت کنن البته رایگان تازه یه لیوان شربت مشت هم بهت میدن
این خانم نامداری دیگه خسته کننده شده پارسینه جان تو هم زیاد پیگیرش نشو
درست ميگه هيچ كسي دوست نداره كه با زندگي خود بازي كنه و طلاق بگيره اونم دوست داشته زندگي كنه بچه دار بشه از همه مهمتر مادر بشه ولي بعضي ها نذاشتن خدا نصيب نكنه
راست میگه واقعا به ما چه
خوب دهبشين زندگيتو بكن خودت با مجله اهنگ زندگي مصاحبه كردي و امثال پارسينه هم كه دنبال شكار خبر هستند فورا نشر ميكنند .سرنوشت انسان دست خودش هست من تجربه كردم .