گوناگون

چرا گفتگوهایمان به جدل کشیده میشود؟

چرا گفتگوهایمان به جدل کشیده میشود؟

پارسینه: تجربه من -یعنی من- در سالهایی که با دیگران گفتگو کرده ام چه در فضای مجازی و چه در مباحثات طلبگی و ... میگوید...

تا وقتی که «انسان» و «مخاطب» در گفتگو و مباحثه وارد نشده باشد و به تبع آن «احساسات» دخیل نشده باشد، گفتگو میتواند آرام به جلو رود. اما وقتی «انسان» و «احساسات» در کلمات آمد، گفتگو به خشونت و جدل میل میکند.
مثال میزنم. من ادعایی میکنم. شما با ادعای من مخالفید. برای اظهار مخالفت میتوانید بگویید: «این ادعا اشتباه است به دلایل ۱ و ۲و ۳ و ..» و می توانید بگویید: «من برای شما متاسفم که چنین ادعایی میکنید»، «از شما بعید است که چنین سخن میگویید»، «هر ننه قمری به این کلمات میخندد» در پاسخ نخست تنها و تنها ادعا بررسی شده است. اما در دیگر پاسخها «مخاطب» نیز بررسی شده است.
میخواهید یک گفتگوی آرام داشته باشید و بهم دیگر در گفتگو کمک کنید و از هم دیگر یاد بگیرید، از «ادعا» فراتر نروید و «انسان» را دخیل نکنید و اگر «دخیل» میکنید با کلماتی معترضه مهربانانه دخیل کنید. معترضه به این معنا که خطابهای شخصی جدای از ادعا باشد و فرد را به ادعایش ربط ندهید. مثلاْ در «من متاسفم که چنین ادعایی دارید» فرد به ادعایش گره خورده است. اما در «دوست عزیز!.....» این خطاب ربطی به نقد ادعا ندارد.
سید اکبر موسوی یاسوجی

ارسال نظر

  • بستان ابادي

    چون نقد پذير نيستيم و هميشه خواستيم حرف خودمون را به كرسي بنشانيم و اين ارثي است از گذشتگان .

  • سامان میرزائی

    چگونه با افراد منفی و بدقلق رفتارکنیم؟

    آیا میتوانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد کردید به یاد بیاورید؟ یا آخرین باری را که شخصی به منظور آزارتان به شما حرفی زد؟ چگونه با آن کنار آمدید؟ نتیجه چه شد؟ در آینده با این شرایط چگونه روبرو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟

    هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبرو میشویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند و یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است. این حقیقت دلیل تضادها نیست اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث میشود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.

    در این شرایط غریزی ممکن است کنترل خود را به عنوان اشرف مخلوقات از دست بدهیم و به حیوانی انسان نما با میلی شدید جهت حفاظت از خودمان در برابر حملات تبدیل شویم. با وجود این که ما تنها حیوانات باهوش با قدرت کنترل واکنش هایمان هستیم، این رفتار طبیعی است. اماچه چیز باعث میشود اینگونه رفتار کنیم؟

    ممکن است از بعضی از شما پرسیده شده باشند که "شما در برابر نظرات منفی که در مورد کارتان داده میشود چه برخوردی میکنید؟ این نظرات گاهی خیلی بی رحمانه هستند. ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم". پاسخ ساده است،"اجازه نمیدهید این نظرات ما را آزرده کند." البته به این سادگی نیست و مدت زمانی طول میکشد که با این میل شدید جهت حفاظت از خود و مقابله پیروز شوید.

    میدانم که آسان نیست، اگر آسان بود اصلا افراد منفی و بدقلق وجود نداشتند و هیچ چیز باعث رنجشمان نمیشد.

    چرا خود را جهت کنترل واکنش هایمان به زحمت بیندازیم؟

    1. جلوگیری از آزرده شدن خودمان

    یک جمله مشهور وجود داد که" کینه ورزیدن نسبت به دیگری مانند این است که جرعه ای زهر بنوشیم و توقع داشته باشیم که طرف مقابل بمیرد." تنها کسی که آزار میبیند خودمان هستیم. وقتی ما جواب بدی را با بدی میدهیم درونمان به هم می ریزد و از نظر روحی و روانی نیز دچارغم و اندوه میشویم.

    2. این مشکل دیگران است و نه شما

    در واقع رفتار منفی مردم بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا میکند و شما هم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار میگیرید. این رفتار، شخصی نیست پس چرا ما به دل میگیریم؟ پاسخ این است که نفس ما مشکلات و کشمکش ها را دوست دارد. اغلب زندگی مردم آنقدر خسته کننده و بی روح است که میخواهند دیگران را نیز در آن سهیم کنذد.

    خیلی وقت ها پیش آمده که شخصی عمدا نظر ناراحت کننده ای در سایت می گذارد و مرتب چک میکند که ببیند که آیا کسی جواب آن را داده و اگر کسی نظری داده جواب منفی تری بدهد.

    3. جدال با نفس

    زمانی که ما بی اراده واکنش نشان میدهیم این واکنش طبیعی و صادقانه است. اما آیا عاقلانه است؟ با این کار چه چیزی حل میشود؟ پاسخ این است هیچ چیز. گرچه که نیاز نفس ما را برای جدال ارضا میکند.

    آیا متوجه شده اید که وقتی ما به مقابله برمی خیزیم در ذهنمان احساس رضایت میکنیم؟ اما روحمان آزرده است؟ قلبمان سخت میشود و به سراغ افکار خشونت آمیز میرویم؟

    4. خشم، خشم را می پروراند.

    خیلی به ندرت پیش میآید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیحه خوبی داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور میکند و واکنش منفی تر شخص را به دنبال دارد. اگر ما بدون درنگ واکنش نشان دهیم انرژی خود را صرف دفاع از خود کرده ایم و از نظر روانی احساس میکنیم که باید برای دفاع از خود دست به مقابله بزنیم.

    تا حالا توجه کرده اید هرچه اندیشه های ما خشمناک تر میشود ما عصبانی تر میشویم؟ این یک مارپیچ منفی روحی است.

    5. هدر رفتن انرژی

    "به هرچه توجه کنیم انرژی ما نیز صرف آن میشود." به هرچه که توجه کنیم پرورش میابد. از آنجا که ما در یک زمان فقط میتوانیم روی یک مسئله تمرکز کنیم، میتوانیم به جای صرف انرژی روی مسائل منفی آن را صرف خوشبختی خود کنیم.

    6. انرژی منفی به سرعت منتشر میشود.

    من دریافته ام که هرگاه به یک قسمت از زندگی دید منفی داشته ام کم کم این دید منفی به قسمت های دیگر زندگی ام نیز نفوذ کرده است. وقتی ما در یک موقعیت منفی هستیم یا از کسی کینه به دل میگیریم احساس خیلی خوبی پیدا نمیکنیم و این انرژی منفی را در طول روز با خودمان به دوش میکشیم. وقتی احساس خیلی خوبی نداشته باشیم نمی توانیم به درستی فکر کنیم و افکار روشنی داشته باشیم واین مسئله ممکن است ناخوداگاه مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

    7. آزادی بیان

    عقاید مردم نیز همانند شما سزاوار توجه است. بگذارید احساساتشان را بیان کنند. به یاد داشته باشید که همه اینها نسبی است ونتیجه دیدگاه و نقطه نظر هر شخص است. آنچه که ما مثبت فرض میکنیم می تواند برای دیگری منفی باشد. وقتی ما عکس العمل نشان میدهیم. این مسئله باعث تقابل طرفین و جدال بر سر حقانیت میشود.

    بعضی افراد توانایی کافی برای بیان منظورشان را ندارند و ممکن است گاهی گفتارشان اهانت آمیزبه نظر برسد اما باز هم حق بیان دیدگاهشان را دارند. آنها حق دارند که نظراتشان را بگویند و ما این حق و اراده را داریم که واکنش مان را انتخاب کنیم. ما می توانیم سکوت و آرامش پیشه کنیم و یا به مبارزه برخیزیم.




    15 نکته برای مقابله با افراد منفی

    با وجود اینکه تمرینات زیادی برای رویارویی با افراد منفی انجام داده ام گاهی اوقات خود را در حال جدال با آن می یابم. معمولا وقتی به مقابله میپردازم به ندرت نتیجه خوبی بدست می آید. نکته این است که ما انسانیم و دارای احساسات و نفسیات. با به کنترل درآوردن نفس خود و استفاده از هوش هیجانی نه تنها به سلامت روحی و جسمی خود کمک کرده ایم بلکه ازبوجود آمدن شرایط بد نیزجلوگیری کرده ایم.

    در این جا چند پیشنهاد برای رویارویی با افراد سخت و منفی ارائه شده است.

    1. ببخشید.

    اگر دالایی لاما در آن موقعیت بود چه می کرد؟ بدون شک می بخشید. به یاد داشته باشید که از نظر ذاتی ما آدم های خوبی هستیم اما قضاوت ما ممکن است نادرست باشد و ممکن است چیزهای بدی بگوییم. از خودتان بپرسید اگر در این شرایط یا در برابر این شخص از خود بخشش نشان دهم چه می شود؟

    2. صبر کنید.

    بعضی اوقات احساس میکنیم که باید ایمیلی بفرستیم و از خود دفاع کنیم. من یاد گرفته ام که این ایمیل های احساسی نتیجه دلخواه ما را در پی ندارد و فقط آتش جدال را شعله ورتر میکند. خوب است که مدتی به خود وقت بدهیم تا آرام تر شویم. شما میتوانید آن ایمیل احساسی را برای آن شخص بنویسید اما آنرا نفرستید. اگر هم میخواهید حتما جواب آن را بدهید قبل از پاسخ دادن ابتدا آرام شوید.

    3. آیا واقعا مهم است که حق با من است؟

    بعضی اوقات ما از نقطه نظر خود به شدت دفاع میکنیم. اگر خود را در حال بحث بر سر صحت حرف خود یافتید از خود بپرسید" آیا واقعا مهم است که حق با من باشد؟" اگر جواب مثبت است دوباره بپرسید چه نیازی است که آن را اثبات کنم؟ چه بدست می آورم؟

    4. واکنش نشان ندهید.

    بیشتر وقتها که شخصی یک پیام منفی یا نظر بد میدهد تلاش میکند که واکنش شما را بر انگیزد. وقتی ما عکس العمل نشان میدهیم آنها را به خواسته شان رسانده ایم. پس این چرخه را متوقف کنید و خود را برای جواب دادن به زحمت نیندازید.

    5. درمورد موضوعات ناراحت کننده صحبت نکنید.

    وقتی مشکل و درگیری در زندگی دارید برای صحبت کردن در مورد آن نزد افراد منفی نروید. ما داستان را برای هر کسی که گوش کند بیان میکنیم. تعریف میکنیم که چقدر از یک شخص و یا یک موقعیت بیزاریم آنچه که قادر به درک آن نیستیم این است که هر چه بیشتر در مورد چیزی صحبت میکنیم بیشتر درگیر آن میشویم. مثلا هرچه بیشتر در مورد اینکه از یک نفر متنفریم صحبت کنیم متنفر تر میشویم و متوجه نکات نفرت انگیز دیگری در آن شخص میشویم. صرف انرژی روی اینکار را متوقف کنید و از تفکر و صحبت در مورد آن دست بردارید. تلاش کنید که قضیه را نزد دیگران مطرح نکنید.

    6. خود را جای دیگران بگذارید.

    ممکن است کلیشه ای به نظر برسد اما نباید فراموشش کنیم که ما فقط از جانب خود به مسئله نگاه میکنیم. خودتان را جای دیگران بگذارید وبه این نکته توجه کنید که ممکن است شما هم آزارشان داده باشید. این کار باعث میشود که نگاه تازه ای داشته باشید و عاقلانه رفتار کنید و شاید منجر به دلسوزی شما برای آن شخص شود.

    7. به دنبال درس گرفتن باشید.

    از هر فرصتی که باعث کسب تجربه برای شما میشود و به رشد و تعالی شما کمک می کند استفاده کنید. بدون توجه به اینکه یک سناریو چقدر منفی به نظر برسد همیشه درس یا درس هایی در آن وجود دارد. آنها را پیدا کنید.

    8. افراد منفی را از زندگی تان حذف کنید.

    افراد منفی باعث از دست رفتن انرژی هستند. اشخاص ناراحت میخواهند از نظر روحی به شما زخم بزنند و از این نظر تنها نباشند. تماس خود را با آنها قطع کنید. شما این حق را دارید که اطرافیان خود را انتخاب کنید و این افراد کسانی باشند که شما دوست دارید: افراد خوش بین، مثبت، آرام و مشوق. همانطور که کتی سیرا می گوید "به دنبال چیزی باشید که میخواهید در دنیا ببینید."

    9. مراقب باشید.

    وقتی ما تمرین میکنیم که مراقب احساسات، اندیشه ها و شرایط باشیم در واقع خود را از احساساتمان جدا میکنیم و به جای اینکه به احساساتمان اجازه دهیم که کنترل ما را بر عهده بگیرند ما آنها رصد میکنیم. وقتی دیدید که درگیر احساسات و اندیشه های خود هستید روی تنفس خود تمرکز کنید.

    10. بدوید.

    بدوید یا شنا کنید یا به سایر ورزشها بپردازید. تمرینات بدنی باعث آزاد شدن انرژی منفی میشود. به ورزش به چشم ابزاری جهت پاک کردن ذهن و آزاد کننده انرژی های منفی بنگرید.

    11. این دو سوال را از خود بپرسید

    اگر واکنشی نشان ندهم بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

    اگر واکنش نشان دهم بدترین نتیجه آن چیست؟

    پرسیدن این سوالات باعث باز شدن دید شما میشود. نتیجه کار خود را متصور میشوید و می فهمید که با این واکنش نتیجه خوبی بدست نمی آورید، انرژی شما هدر میرود و درون شما آشفته مشود.

    12. بحث نکنید.

    وقتی احساسات بر ما غلبه میکنند آنقدر در درون خود غرق میشویم که به خاطر رضایت نفسمان بر سر هر چیز کوچکی بحث میکنیم و از خود دفاع میکنیم. معمولا خرد و قوه تشخیص در این بحث ها جایی ندارد. اگر لازم است که به بحث بپردازید تا زمانی که همه آرام شدند صبر کنید.

    13. لیستی از مهم ترین ها تهیه کنید.

    مهم ترین چیزها در زندگی تان را لیست کنید. سپس از خود بپرسید واکنش به این شخص نقشی در مهم ترین مسائل زندگی من دارد یا نه؟

    14. محبت کنید.

    این روش همیشه موثر واقع نمیشود اما بعضی اوقات باعث خلع سلاح کسانی میشود که میخواهند به شما زهر بریزند. از دیگران برای کاری که به خوبی انجام داده اند تعریف کنید. به آنها بگویید که در تعامل با آنها چیز جدیدی یاد گرفته اید و پیشنهاد دوستی بدهید. البته ممکن است مجبور شوید برای اینکه چیزی برای تعریف از آن شخص بیابید خیلی زحمت بکشید.

    15. بنویسید.

    یک کاغذ برردارید و تمام افکار منفی خود را بدون ملاحظه بنویسید. آنقدر به این کار ادامه دهید تا چیزی باقی نماند. بعد کاغذ را به شکل توپ مچاله کنید، چشم هایتان را ببندید و تمام انرژی منفی درون کاغذ را تجسم کنید. کاغذ را به درون سطل زباله بیندازید و رها شوید.
    سامان میرزائی بوشهر

  • ناشناس

    احسنت. چه مختصر و شیوا علت خیلی ها از جدل ها رو گفته

  • ناشناس

    من این رو که مینویسم رو از اساتید مثلا" نخبه کشورم و با مدرک دکترا و قاضی کشورم دیدم و شنیدم..
    من با آرامش باهاشون صحبت میکنم ولی استادم یا رئیس دانشکده یا مدیر گروه رشته ام دستانش را مشت میکنه و روی میزش میکوبدو من با دهان باز نگاهش میکنم دفعه آخرمنم مثل خودشون برخورد کردم تحمل نداشتند..
    پستی و ریا درکشورم زیادشده وکسانی که دارای این خصوصیات هستند با بحث آرام کنار نمیآیند.

  • سراج

    بوشهر خسته نمیشی از این همه کپی کردن جدی یه سری برو دکتر خوب میشی نا امید نباش این همه منفی یه تلنگر بهت نمیزنه؟حرفی میخوای بزنی از تجربه خودت بگو یا طرز تفکرت بگو نه بری کپی کنی زاقارت.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار