خصوصیات یک کارمند کلاسیک!
پارسینه: منوچهر اکبرلو
*دایم به فکر کار دوم است اما چه کاری، مشخص نیست.
*همیشه از غذای اداره ناراضی است .
*جملاتش شرطی است و معمولا با « اگر من اینطور بودم، اگر اینجوری بود، اگر مجرد بودم و اگر...»
شروع میشود ولی به هیچ چیز مثبت قابل لمسی ختم نمیشود .
*همیشه دوستان و فامیلی دارد که موفق و پولدار شدهاند. حسرت گذشته را میخورد که چرا زمین و ملک و طلا نخریده. (بعد از هر افزایش ناگهانی یادش میافتد.)
*بازنده هر معامله خارج از محل کار خود است. (هارت و پورتش مال همکاران و ارباب رجوعهایش است.)
*خودش برای ساختن آیندهاش کاری نمیکند و همیشه منتظر معجزه است.
*برای سلامتیاش خیلی احتیاط میکند امّا همیشه شکم دارد، کمر درد دارد و ریزش مو دارد.
*همیشه در حال وام گرفتن و ضامن پیدا کردن است .
*دنبال کندن از شرکت است و حتی به کوچکترین چیز هم رحم نمیکند.
*در طول روز یا در حال گوش دادن به شایعههاست یا شایعه پراکنی.
*معلوم نیست در زندگی در چه چیزی استعداد دارد و یا علاقه مند چیست (بسته به شرایط و جو حاکم، علایق و استعدادش در حال تغییر است.)
*ادارهاش را غیر قابل اصلاح میداند، خودش را نیز اصلاح نمیکند.
*همیشه میگوید اگه فلان خونه، ماشین و ایکس میلیون تومان پول داشته باشم دیگر کار نمیکردم ولی تا لحظه مرگ کار میکند.
*تمام همّ و غمش این است که چرا از تواناییها و استعدادش استفاده نمیشود.
*تمام تعطیلات رسمی و غیر رسمی سال جاری و سال آینده را از حفظ است.
*فکر میکند با هر چای سبز کیسهای که میخورد چه خدمتی به سلامتی بدنش میکند.
خصوصیات بعضی از کارمندها / طنز
این گونه از موجودات در ادارات یافت می شوند که...
دایم مقدار دارایی و درآمد مراجعین و همکارانش را حساب میکنند
قبل از آنکه به مشتریشان نگاه کنند، به تیپ و قیافه و نوع خودرو او نگاه میکنند.
دایم به فکر دست و پا کردن کاری شرافتمندانه برای فرار از دنیای کارمندی هستند (این فکر معمولاً 30 سال و تا دوان بازنشستگی طول میکشد)
در طول زندگیاشان هیچ حرف قطعی نمیزنند. معمولاً اول همه جملاتش «اگر» وجود دارد
در خاطره گوییشان، همه هم کلاسیهایش پیشرفتهای خوبی در زندگی داشتهاند، به جز او، که از بخت بدش گرفتار کارمندی شده!
بیشتر از همه آدمها قیمت روز سکه و دلار و زمین و ملک را بررسی میکنند اما، همیشه دیر میرسند و در گرانی خرید میکنند و در ارزانی میفروشند (و اسمش را شانس میگذارند)
دائم در حال مطالعه طرز صحیح نشستن روی صندلی هستند ولی خیلی زود کمر درد میگیرند.
بهترین جستجو گر مقالات سلامتی در اینترنت هستند.
در مورد همه چیز تحقیق میکنند، تخصص دارند، نظر تخصصی میدهند به جز رشته اصلی شغل خودشان
دائماً به فکر خروج از کشور و اخذ بورس و جویای کار در بهترین شرکتهای بینالمللی هستند.
در هر شرکت یا سازمانی که مشغول به کار باشد، از شرکتشان بد میگویند.
معتقدند ، اداره، حق آنها را میخورد و قدرش را نمیداند و وقتی قدرشان را خواهند دانست که از آنجا بیرون بروند (و اگر شرکت را ترک کنند، همه کارها میخوابد و خلاصه اوضاع بهم میریزد)
در هزار تا سایت اجتماعی و دو هزار تا سایت دوست یابی عضو اند، تمام سایتهای خبری داخلی و خارجی رو چک میکنند، اما هیچ وقت تحلیلشان درست از آب در نمیآید
روزی هزار بار ایمیلش رو چک میکنند و صد تا پروفایل دارند که هیچ کدامش واقعی نیست
و نهایتاً
تمام هم و غمشان اینست که چرا از تواناییها و استعدادشان استفاده نمیشود، اما هیچ کاری نمی کنند و همیشه منتظرند پارتی پیدا کنند تا کسی شوند!!!
سامان میرزائی بوشهر
من سه جاي مختلف كار كردم
اموزش و پروش معلم بودم - عسلويه شركت نفت كار كردم الان هم كارمند شهرداري هستم
اين متن عين واقعيته فرقي هم نميكنه كجا كار كني
تو همين ايران ما از مدير كل بگير تا اون ابدارچي 4 ساعت كار مفيد ندارن چون به عينه ديدم و استعفا دادم .دليلش هم وقتي رئيس سوال كرد .گفتم شرمنده من نميتوانم جوانيم و عمرم را در اختيار اين اداره قرار بدم حيف است .الان بيرون خوبم شكر خدا حد اقل نزديك 1 تومن مال دنيا دارم البته تلاش كردم .
احسنت
همیشه یا ماموریت است یا صبحانه
کار دیگه ای جز مسخره کردن سالم ترین افراد جامعه که بدون هیچ زد و بندی به سختی روزگار می گذرانند ندارید!!!