کودک کار؛ دلاوران کوچکی که هیچگاه کودکی را لمس نمیکنند
پارسینه: شاید با دیدن این کودکان و برای رفع تکلیف خود تنها روی برگردانیم و یا با خریدن یک فال وجدان خود را کمی ساکت کنیم، اما این معضل وجود دارد و حتی اگر این کودکان افغانی یا شهرستانی، بی بهره از تربیت درست یا کثیف و بد لباس باشند، باز هم جزیی از جامعه بشری بوده و نیازمند توجه میباشند.
به گزارش پارسینه، "خانوم یه فال بدم؟ آقا برای خانومت گل نمیخری؟ شیشه ماشینتونو تمییز کنم؟ آقا تو رو خدا یه دستمال کاغذی از من بخر؟" اینها تنها قسمتی از جملاتی که هر روز چندین بار از کودکان سرگردان در خیابان میشنویم و تنها واکنش ما یک لبخند تلخ و بالا دادن شیشه اتومبیل برای فرار از صدای لرزان این کودکان است. چند سالی است که دیگر دیدن کودکان خردسال در سر چهارراهها، اماکن عمومی و حتی متروها برای همه ما عادی شده است.
امروزه آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد خانواده، طلاق، بیسرپرستی و در شرایطی بدتر بدسرپرستی موجب شده است که کودکانی از با فرار از خانههای خود و به شهرهای بزرگ رفته و به انجام کارهایی همانند دست فروشی، واکسی، گلفروشی و غیره مشغول شوند. البته تمام کودکان کار از این قشر نمیباشند. برخی نیز برای سامان دادن وضعیت بد خانواده و تامین نیازهای آنها به گونهای از همان کودکی نقش بزرگتر خانواده را بازی کرده و در خیابانها کار میکنند اما در بعضی مواقع همین کودکان مورد سوء استفاده قرار گرفته و یا در پارهای موارد توسط افراد سودجو واسطه فروش مواد مخدر میشوند.
در مجموع کودکان کار را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
۱ - کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و بزرگترین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
۲ - کودکانی که فرار کرده و یا به دلایل دیگری از خانواده جدا شدهاند و ب صورت موقتی در جایی همانند خانههای متروک و پناهگاهها زندگی میکنند و برای گذران زندگی مجبور به کار یا تکدیگری میشوند.
۳ - کودکانی که هنوز با خانوادههای خود در تماس میباشند اما به دلایلی همچون فقر، پرجمعیت بودن خانواده یا مشکلات جسمی سرپرستانشان مجبورند بعضی روزها و یا همه روزها را در خیابانها بگذرانند و مخارج زندگی را تامین کنند.
4- کودکان کرایهای که تمام درآمد خود را به فردی شکیب گونه واگذار میکنند.
در یک جمعبندی میتوان گفت کودکان خیابانی به افراد زیر ۱۸ سال ( اعم از دختر و پسر) اطلاق میشود که غالبا در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان هستند.
تقریبا غیرممکن است بتوان تعداد کودکان خیابانی را تخمین زد، اما بر اساس اعلام سازمان جهانى کار 642 میلیون کودک در جهان مشغول به کار هستند که یک سوم آنان به خود فروشى و تجارت مواد مخدر و 601 میلیون نفر دیگر به کارهاى قابل تحمل و تقریبا سبک اشتغال دارند. آمار رسمى این سازمان هم چنین نشان مىدهد که 127 میلیون کودک در آسیا، 48 میلیون نفر در آفریقا، 4 میلیون کودک در آمریکاى لاتین، 4.5 میلیون نفر در کشورهاى غربى و 2.4 میلیون در کشورهاى اروپاى شرقى کار مىکنند. در ایران، اگر بر اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزى مبنى بر آن که 51 در صد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگى مىکنند، تکیه کنیم در خواهیم یافت که چه درصد بزرگى از کودکان به دلیل فقر به کار مشغول هستند.
حدود ۶۰ درصد کودکان خیابان را کودکان ایرانی شامل میشوند و مابقی اتباع کشورهای دیگر همچون افغانستان و پاکستان میباشند. کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال ۴۵ درصد کل کودکان خیابانی را تشکیل میدهد. ۳۴درصد از کودکان خیابانی در حال تحصیل هستند، ۴۰درصد ترک تحصیل کردند و ۲۴درصد از بچهها اصلا به مدرسه نرفته و یا به سن تحصیل نرسیدهاند.
در هر صورت با افزایش میزان تورم و روند مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ به ویژه تهران و سایر شهرهای بزرگ مانند مشهد، اصفهان و شیراز، ما با جمعیتی روبرو هستیم که در تامین مایحتاج ابتدایی زندگی خویش با مشکل مواجهاند و وخیم شدن شرایط اجتماعی همچون گسترش اعتیاد و طلاق نیز عاملی تشدید کننده به شمار میرود. جمع این شرایط، وضعیتی را ایجاد میکند که کودکان این خانوارها برای به دوش کشیدن بخشی از بار مالی راهی خیابانها و یا کارگاهها شوند.
به گفته کارشناسان بهترین روش برای ساماندهی این کودکان مراکز خیریه ایست که تحت نظارت سازمان بهزیستی میتوانند در این مورد راهگشا باشند. در این زمینه سازمانهای غیر دولتی نظیر انجمن حمایت از حقوق کودکان گامهای بلندی در راه جذب و آموزش این کودکان برداشته است. این مراکز با علم به اینکه برای تغییر وضعیت این کودکان مطمئنترین راه آموزش آنهاست بر این اعتقادند که این کودکان طبق آمار ارائه شده یا بیسوادند و یا از حداقل سواد برخوردار میباشند و در سایه آموزش و یادگیری حرفه و یا پیشهای میتوانند به صورت موثرتری از خانواده خود حمایت کرده و همچنین از آسیبهای محیط کار در امان بمانند.
شاید با دیدن این کودکان و برای رفع تکلیف خود تنها روی برگردانیم و یا با خریدن یک فال وجدان خود را کمی ساکت کنیم، اما این معضل وجود دارد و حتی اگر این کودکان افغانی یا شهرستانی، بی بهره از تربیت درست یا کثیف و بد لباس باشند، باز هم جزیی از جامعه بشری بوده و نیازمند توجه میباشند. تمام این کودکان کار، فاسد و یا دزد نیستند بسیاری از آنان نانآوران کوچکى هستند که در بسیارى مواقع مانع فساد و فحشاى خانواده شدهاند. شاید بتوان آنها را دلاوران بزرگى دانست که در مقابل آسیبهای شدید اجتماعی قرار گرفتهاند و چارهای به جز گذران زندگی خود در خیابانهای شلوغ شهر ما ندارند. کودکانی که با وجود نگاههای بیروح و گاه معترض ما باز هم با لبخند دست به شیشه ماشینهای پشت چراغ قرمز میکوبند تا تنها یک فال یا یک دسته گل زیبا به سرنشینان این ماشینها بفروشند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس: کودکان کار، کودکانی که به جای قرار گرفتن در پشت نیمکتهای مدرسه در خیابانها پرسه میزنند
عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز در این خصوص میگوید: برخی کودکان به جای آنکه در سالهای رشد و تربیتشان در پشت نیمکتهای مدرسه بنشینند، در خیابانها پرسه میزنند و تکدیگری میکنند و در برخی مواقع گرفتار باندهای مافیایی میشوند.
نماینده مردم شیروان در مجلس، کودکان کار را در سه گروه تقسیم بندی و بیان کرد: گروه نخست کودکان کار از اتباع بیگانهاند که به دلیل حمایت نشدن از سوی نهادهای مختلف، دچار مشکلات بسیار عدیدهای هستند.
وی با تاکید بر اینکه دسته دوم کودکان کار، نوجوانان و کودکانی هستند که عضو گروههای مافیای تکدیگریاند، افزود: این گروه از کودکان کار به صورت گسترده در سطح شهرها فعالیت میکنند و از سوی باندهای بزهکار حمایت میشوند به طوریکه وقتی از سوی ضابطان قضایی بهزیستی یا قوه قضائیه دستگیر میشوند، افرادی بینام و نشان بدون در دست داشتن شناسنامه آنان را آزاد میکنند و دوباره به خیابانها باز میگردند.
عزیزی در تشریح گروه سوم کودکان کار گفت: این گروه نیز به دلیل مشکلات مالی و حمایت نشدن از سوی والدین، به صورت مستقل به خیابانها میآیند و دستفروشی و گاه تکدیگری میکنند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی مشکلات کنونی کودکان کار را در خلاءهای قانونی ریشهیابی کرد و یادآور شد: مجلس آمادگی دارد تا اگر دولت لایحهای برای حمایت از کودکان کار به مجلس ارائه دهد، رسیدگی به این آسیب اجتماعی را در اولویت قرار دهد و از پیشنهادهای اصلاح قوانین در خصوص کودکان کار حمایت کند.
امروزه آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد خانواده، طلاق، بیسرپرستی و در شرایطی بدتر بدسرپرستی موجب شده است که کودکانی از با فرار از خانههای خود و به شهرهای بزرگ رفته و به انجام کارهایی همانند دست فروشی، واکسی، گلفروشی و غیره مشغول شوند. البته تمام کودکان کار از این قشر نمیباشند. برخی نیز برای سامان دادن وضعیت بد خانواده و تامین نیازهای آنها به گونهای از همان کودکی نقش بزرگتر خانواده را بازی کرده و در خیابانها کار میکنند اما در بعضی مواقع همین کودکان مورد سوء استفاده قرار گرفته و یا در پارهای موارد توسط افراد سودجو واسطه فروش مواد مخدر میشوند.
در مجموع کودکان کار را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
۱ - کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و بزرگترین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
۲ - کودکانی که فرار کرده و یا به دلایل دیگری از خانواده جدا شدهاند و ب صورت موقتی در جایی همانند خانههای متروک و پناهگاهها زندگی میکنند و برای گذران زندگی مجبور به کار یا تکدیگری میشوند.
۳ - کودکانی که هنوز با خانوادههای خود در تماس میباشند اما به دلایلی همچون فقر، پرجمعیت بودن خانواده یا مشکلات جسمی سرپرستانشان مجبورند بعضی روزها و یا همه روزها را در خیابانها بگذرانند و مخارج زندگی را تامین کنند.
4- کودکان کرایهای که تمام درآمد خود را به فردی شکیب گونه واگذار میکنند.
در یک جمعبندی میتوان گفت کودکان خیابانی به افراد زیر ۱۸ سال ( اعم از دختر و پسر) اطلاق میشود که غالبا در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان هستند.
تقریبا غیرممکن است بتوان تعداد کودکان خیابانی را تخمین زد، اما بر اساس اعلام سازمان جهانى کار 642 میلیون کودک در جهان مشغول به کار هستند که یک سوم آنان به خود فروشى و تجارت مواد مخدر و 601 میلیون نفر دیگر به کارهاى قابل تحمل و تقریبا سبک اشتغال دارند. آمار رسمى این سازمان هم چنین نشان مىدهد که 127 میلیون کودک در آسیا، 48 میلیون نفر در آفریقا، 4 میلیون کودک در آمریکاى لاتین، 4.5 میلیون نفر در کشورهاى غربى و 2.4 میلیون در کشورهاى اروپاى شرقى کار مىکنند. در ایران، اگر بر اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزى مبنى بر آن که 51 در صد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگى مىکنند، تکیه کنیم در خواهیم یافت که چه درصد بزرگى از کودکان به دلیل فقر به کار مشغول هستند.
حدود ۶۰ درصد کودکان خیابان را کودکان ایرانی شامل میشوند و مابقی اتباع کشورهای دیگر همچون افغانستان و پاکستان میباشند. کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال ۴۵ درصد کل کودکان خیابانی را تشکیل میدهد. ۳۴درصد از کودکان خیابانی در حال تحصیل هستند، ۴۰درصد ترک تحصیل کردند و ۲۴درصد از بچهها اصلا به مدرسه نرفته و یا به سن تحصیل نرسیدهاند.
در هر صورت با افزایش میزان تورم و روند مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ به ویژه تهران و سایر شهرهای بزرگ مانند مشهد، اصفهان و شیراز، ما با جمعیتی روبرو هستیم که در تامین مایحتاج ابتدایی زندگی خویش با مشکل مواجهاند و وخیم شدن شرایط اجتماعی همچون گسترش اعتیاد و طلاق نیز عاملی تشدید کننده به شمار میرود. جمع این شرایط، وضعیتی را ایجاد میکند که کودکان این خانوارها برای به دوش کشیدن بخشی از بار مالی راهی خیابانها و یا کارگاهها شوند.
به گفته کارشناسان بهترین روش برای ساماندهی این کودکان مراکز خیریه ایست که تحت نظارت سازمان بهزیستی میتوانند در این مورد راهگشا باشند. در این زمینه سازمانهای غیر دولتی نظیر انجمن حمایت از حقوق کودکان گامهای بلندی در راه جذب و آموزش این کودکان برداشته است. این مراکز با علم به اینکه برای تغییر وضعیت این کودکان مطمئنترین راه آموزش آنهاست بر این اعتقادند که این کودکان طبق آمار ارائه شده یا بیسوادند و یا از حداقل سواد برخوردار میباشند و در سایه آموزش و یادگیری حرفه و یا پیشهای میتوانند به صورت موثرتری از خانواده خود حمایت کرده و همچنین از آسیبهای محیط کار در امان بمانند.
شاید با دیدن این کودکان و برای رفع تکلیف خود تنها روی برگردانیم و یا با خریدن یک فال وجدان خود را کمی ساکت کنیم، اما این معضل وجود دارد و حتی اگر این کودکان افغانی یا شهرستانی، بی بهره از تربیت درست یا کثیف و بد لباس باشند، باز هم جزیی از جامعه بشری بوده و نیازمند توجه میباشند. تمام این کودکان کار، فاسد و یا دزد نیستند بسیاری از آنان نانآوران کوچکى هستند که در بسیارى مواقع مانع فساد و فحشاى خانواده شدهاند. شاید بتوان آنها را دلاوران بزرگى دانست که در مقابل آسیبهای شدید اجتماعی قرار گرفتهاند و چارهای به جز گذران زندگی خود در خیابانهای شلوغ شهر ما ندارند. کودکانی که با وجود نگاههای بیروح و گاه معترض ما باز هم با لبخند دست به شیشه ماشینهای پشت چراغ قرمز میکوبند تا تنها یک فال یا یک دسته گل زیبا به سرنشینان این ماشینها بفروشند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس: کودکان کار، کودکانی که به جای قرار گرفتن در پشت نیمکتهای مدرسه در خیابانها پرسه میزنند
عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز در این خصوص میگوید: برخی کودکان به جای آنکه در سالهای رشد و تربیتشان در پشت نیمکتهای مدرسه بنشینند، در خیابانها پرسه میزنند و تکدیگری میکنند و در برخی مواقع گرفتار باندهای مافیایی میشوند.
نماینده مردم شیروان در مجلس، کودکان کار را در سه گروه تقسیم بندی و بیان کرد: گروه نخست کودکان کار از اتباع بیگانهاند که به دلیل حمایت نشدن از سوی نهادهای مختلف، دچار مشکلات بسیار عدیدهای هستند.
وی با تاکید بر اینکه دسته دوم کودکان کار، نوجوانان و کودکانی هستند که عضو گروههای مافیای تکدیگریاند، افزود: این گروه از کودکان کار به صورت گسترده در سطح شهرها فعالیت میکنند و از سوی باندهای بزهکار حمایت میشوند به طوریکه وقتی از سوی ضابطان قضایی بهزیستی یا قوه قضائیه دستگیر میشوند، افرادی بینام و نشان بدون در دست داشتن شناسنامه آنان را آزاد میکنند و دوباره به خیابانها باز میگردند.
عزیزی در تشریح گروه سوم کودکان کار گفت: این گروه نیز به دلیل مشکلات مالی و حمایت نشدن از سوی والدین، به صورت مستقل به خیابانها میآیند و دستفروشی و گاه تکدیگری میکنند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی مشکلات کنونی کودکان کار را در خلاءهای قانونی ریشهیابی کرد و یادآور شد: مجلس آمادگی دارد تا اگر دولت لایحهای برای حمایت از کودکان کار به مجلس ارائه دهد، رسیدگی به این آسیب اجتماعی را در اولویت قرار دهد و از پیشنهادهای اصلاح قوانین در خصوص کودکان کار حمایت کند.
کودکان کار
کودکان کار- به موازات افزایش و گسترش پدیده کودکان کار در سطح جهان، بویژه در جوامع در حال توسعه و پیگیری سازمانهای بین المللی و ملی مختلف درباره مسئله کودکان کار تحقیقات و مطالعات مختلفی صورت گرفته است.امروزه کار کودکان بیشتر در کشورهای در حال توسعه جهان رواج دارد، جائیکه میلیونها کودک در سنین پایینی (۱۴- ۵) با هدف امرار معاش خود و خانواده خود به کار مشغول هستند.
کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد.
ممکن است این کودکان دستمزد خود را بصورت جنسی یا پولی بگیرند، یا اساساً کارکن خانوادگی بی مزد باشند.عده ای اصلاً مزد نگیرند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخور و نمیر کار کنند.(ریس دانا.۱۳۸۲.ص ۲۳۲)کودکان کار شامل کودکانی است که بیش از رسیدن به سن قانونی کار تا گزیر وارد بازار کار می شوند و کار زود رس انها مانع رشد طبیعی ُ اجتماعی و روانی و جسمانی انها شده است.
کار کودکان جنبه های منفی اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی در بردارد. این کار مانع افزایش جدی مهارتها ، آموزش و دانش می شود، بهره وری افت می کند،درآمدهای بیمه اجتماعی کاهش پیدا می کند، صدمه های جانی و مالی بالا می رود، انواع آسیبهای اجتماعی شامل سوء استفاده جنسی، اعتیاد، خرده فروشی مواد مخدر،بزهکاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا می کند، مهاجرتها بدلیل امکان کار کردن کودکان به گونه ای زیانبار و آسیب رسان بالا می رود.
دردنیای امروز کشورهای زیادی هستند که در آنها کودکان به کار تمام وقت یا نیمه وقت و اغلب در شرایط توان فرسا، اشتغال دارند.کودکان حقوق مشخصی دارند و استفاده از کار کودک از نظر اخلاقی زننده و تجاوز آشکار به حقوق آنها محسوب می شود.چه بسا نتیحه کار کودک ، محرومیت از تحصیل، لطمه های اجتماعی و بیماریها و اختلال رشد جسمی وروانی می باشد.بنابراین ضرورت توجه به مسئله کار کودکان را می توان چنین بیان کرد:
الف) گسترش کار کودکان:
براساس آمارهای موجود بیش از ۲۵۰میلیون کودک ( ۱۴-۵ ) که معمولاً زیر سن قانونی کار می کنند، در کشورهای در حال توسعه است. اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر ۱۸سال در نظر بگیریم، در سال ۲۰۰۲ بیش از ۳۵۰میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل ، کار می کنند.
در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد کودکان کار وجود ندارد.بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تایید شده است.در آمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵بیش از ۷۱/۴درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند.
براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰تا ۱۴ سال تشکیل می دهند بر اساس این همین آمار جمعیت شاغل کشور ۵/۱۴میلیون نفر بوده است که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر می شود. در سال ۱۳۷۵ خدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است ( روزنامه اعتماد ملی )
ب) آسیب پذیری کودکان در برابر کار:
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فسادو... قرار گیرند. و همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می کند.
ج) تاثیرات اقتصادی – اجتماعی کار کودکان:
سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی می شود که کودکان را مورد استثمار قرار می دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر می کند و فقر و تهیدستی را افزایش می دهد. کودکان را از دستیابی به دانش و مهارت کافی باز می دارد و در نتیجه بهره وری نیروی کار را در جامعه کاهش می دهد.آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقرو... افزایش می یابد و در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره می اندازد و مانع پیشرفت و توسعه جامعه می گردد.
سامان میرزائی بوشهر
باورکنید اونهاازبچه های مرفه شادترن...
حالا 57 سال سن دارم از ده سالگی کار کرده ام نه اگرچه برایم سخت بود ولی کار برایم لذت بخش بود کودکی را هم با تماموجودم احساس کرده ام
این بچه ها بدسرپرست هستن. باید مثل خارجی ها حضانتشون را از سرپرستاشون بگیرید.
بله خیلی هزیته داره ولی به جای اینکه بیت المال را خرج این به اصطلاح هنرمندان بی درد کنید مراکزی تاسیس کنید و این کودکان را از کنار خیابون جمع کنید.
به جای اینکه بیت المال را خرج این به اصطلاح هنرمندان کنید مراکزی تاسیس کنید اون 1500 هزار کارتون خواب را اسکان بدین
به خدا این بیت المال حق ایناست دلتون را به، به به و چه چه هنرمندان خوش نکنید که اون دنیا.....
انرژی هسته هی حق مسلم ماست