گوناگون

مروری بر مواضع سیاسی مرحوم دعاگو

امام‌جمعه حامی «هاشمی» درگذشت. نه «خاتمی» و نه «احمدی‌نژاد» هیچ‌کدام رییس‌جمهوری محبوبش نبودند. اگرچه بعدا گفت «خاتمی» را بر «احمدی‌نژاد» ترجیح می‌داده است. «محسن دعاگو» عضو جامعه روحانیت مبارز که زمانی خاتمی را از تریبون نمازجمعه شمیرانات به نقد می‌کشید و بعد هم «احمدی‌نژاد» را از معدود امامان‌جمعه حامی رییس دولت سازندگی بود که در تمامی این سال‌ها تغییری در عقیده‌اش نداد تا جایی که دوسال مانده به پایان دولت «خاتمی» هنوز معتقد بود او دارد طرح‌های «هاشمی» را افتتاح می‌کند.

«هاشمی» را بعد از رهبری دومین فرد پرنفوذ در کشور می‌دانست و معتقد بود «هاشمی» شناسنامه نظام است و هجمه علیه او را سازماندهی‌شده می‌دانست. این ارادت شاید به همان سال اول انقلاب بازمی‌گشت. زمانی که «هاشمی» او را از قم به تهران فرامی‌خواند تا عضو حزب جمهوری اسلامی شود. دعاگو معتقد بود آنها که به دنبال تضعیف «هاشمی» و تقابلی بین او و رهبری‌اند فریب دشمنان را خورده‌اند. در حمایت از بازگشت «هاشمی» به نمازجمعه بارها سخن گفت.

سال83 از «هاشمی» حمایت کرده و گفته‌ بود: «او شایسته ریاست‌جمهوری است. دوران ریاست‌جمهوری ایشان کشور از فقر و بدبختی نجات پیدا کرد.» اگرچه خطبه‌های خودش در دوران اصلاحات در نقد دولت و ایده‌هایش فرقی با دیگر خطبا نداشت، اما اخیرا گفته نقدهایش جناحی نبوده ‌است: «هرگز از موضع هیچ جناحی خطبه‌های نمازجمعه را ایراد نکردم. هرگز در چارچوب‌های تعریف‌شده حزبی و جناحی نایستادم. اگر از من سوال کنید که اصولگرا هستی یا اصلاح‌طلب یا اعتدالگرا، می‌گویم هم اصولگرا هستم هم اصلاح‌طلب هم اعتدالگرا.»

تا جایی که بعد از غیبت «هاشمی» از نمازجمعه گفت: «کسانی که نمازجمعه را به منافع و مصالح جناحی آلوده می‌کنند، بزهکاران فرهنگی و سیاسی‌اند.» اخیرا هم به خبرآنلاین گفته ‌بود: «من به عزیزانی که نمازجمعه می‌خوانند و در جایگاه خطیب نمازجمعه قرار دارند، توصیه می‌کنم هرگز از مرز اعتدال که دقیقا همان اسلام است، خارج نشوند. متعرض اشخاص حقیقی و حقوقی و جریانات سیاسی نشوند. خطیب جمعه می‌تواند یک موضع سیاسی را نقد کند، اما پریدن به جریانات سیاسی و درگیرکردن جریانات سیاسی وفادار به نظام با یکدیگر در شأن امام‌جمعه نیست، موردنظر رهبری هم نیست. هیچ خطیب جمعه‌ای حق ندارد جریانات سیاسی وفادار به نظام را با هم درگیر کند یا به نفع یک جریان سیاسی وفادار علیه جریان سیاسی وفادار دیگر سخنی بگوید.»

همان زمان هم احتمالا به احترام گذشته مشترک حزبی، حساب مجمع روحانیون مبارز را از حزب مشارکت جدا کرد. اما در کل معتقد بود در جبهه دوم‌خرداد به جز معدودی انگشت‌شمار، بقیه افراطی‌اند.

مخالف و منتقد سفت‌وسخت اصلاح‌طلبان مجلس‌ششم و معتقد بود شورای‌نگهبان نباید از موضع خود کوتاه بیاید و رییس وقت مجلس و رییس‌جمهوری را هم بابت حمایت و پیگیری‌شان برای تایید صلاحیت نمایندگان متحصن، سخت مورد انتقاد قرار داد. نامه خاتمی به جوانان تحت عنوان «نامه‌ای برای فردا» را ضایعه فرهنگی و فاجعه سیاسی اعلام کرده ‌بود. گرچه به نظر می‌رسد این اواخر خواسته ‌بود دل همه را به دست آورد چرا که گفته ‌بود اختلاف بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ناچیز است و مبنایی نیست. همه اصلاح‌طلبان حقیقی اصولگرایند و همه اصولگرایان حقیقی اصلاح‌طلب.»

«احمدی‌نژاد» را در حد ریاست‌جمهوری نمی‌دانست و معتقد بود جریان انحرافی در حال تدارک‌دیدن «احمدی‌نژادی»های فراوان برای کشور است. درباره‌اش گفته ‌بود: «بینش سیاسی و فرهنگی احمدی‌نژاد را درحد ریاست‌جمهوری نمی‌دانستم.» بعد گفت اندازه‌اش در حد نشستن بر همین صندلی مجمع‌تشخیص‌مصلحت نظام است. «احمدی‌نژاد» اما کار را به جایی رسانده‌ بود که منتقد سفت‌وسخت اصلاح‌طلبان بعدا در مقایسه‌ای جانب انصاف را به اصلاح‌طلبان داد و سال 87 به کارگزاران گفت: «اگرچه در دولت خاتمی هم توجه چندانی به نظرات مخالفان نمی‌شد اما معتقدم تحمل آقای خاتمی بدون شک بیشتر از آقای احمدی‌نژاد بود. خاتمی گاهی از دست منتقدان ناراحت می‌شد اما میزان تحملش با تحمل «احمدی‌نژاد» قابل مقایسه نیست. سعه‌صدر خاتمی‌ بیشتر بود. این سعه‌صدر تا جایی بود که حتی سخنان و انتقادات من به اصلاحات و دولت خاتمی تا مدت‌ها در رسانه‌های این طیف نفوذ داشت اما این مساله در این طرف کمتر دیده می‌شود.» بعد هم گفت که فتنه ۸۸ مربوط به احمدی‌نژاد است و ارتباطی به آقای خاتمی ندارد.

منتقد شریعتی، حامی روحانی
«دعاگو» در سلک روحانیون سنتی منتقد «شریعتی» بود و سروش را تئوری‌پرداز خشونت می‌دانست. در گفت‌وگویی با روزنامه جوان سه اشکال به کار «شریعتی» وارد دانسته بود؛ یکی ورودش به مباحثی که در آن تخصص نداشت و روحانیت را برضد خودش تحریک می‌کرد. دیگر اینکه معتقد بود اگر همه کتاب‌های شریعتی را جمع کنند به‌سختی یک کتاب پرمطلب از او به دست خواهید آورد. ایراد سومش هم به عدم پایبندی شریعتی به وظایف عبادی بازمی‌گشت و معتقد بود که مثل افراد سهل‌انگار عمل می‌کرد.

بر همان منش حمایت از «هاشمی»، از «روحانی» هم که شبیه‌ترین دولت به «هاشمی» است حمایت کرد و گفت عملکرد دلواپس‌ها را نمی‌پسندد. معتقد بود که آنها دلواپس خودشان هستند که دیگر نتوانند به قدرت بازگردند. تندروی‌ها را سازمان‌یافته می‌دانست و در حمایت از «روحانی» گفت: «این حرف که، به‌زور می‌توان مردم را به بهشت برد، انصافا از روی عصبانیت و ناسنجیده بیان شده است.» «محسن دعاگو» در سال 1331 در تربت‌حیدریه متولد شد و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد و تهران سفر کرد.

در سال 1355 توسط ساواک در قم دستگیر و در تهران زندانی شد. او بعد از انقلاب عضو شورای مرکزی حزب جمهوری‌اسلامی، فرمانده کمیته انقلاب اسلامی وزارت آموزش‌وپرورش، نماینده اول قوه‌مجریه در صداوسیما، دبیر شورای سرپرستی صداوسیما و دبیر شورای ائمه جمعه استان تهران بوده ‌است. مقام معظم رهبری، «روحانی»، «صادق‌لاریجانی»، «سیدحسن خمینی» و «هاشمی‌رفسنجانی» طی پیام‌هایی جداگانه درگذشت او را تسلیت گفته‌اند. «هاشمی» در پیام خود «دعاگو» را همسنگر سال‌های مبارزه و همکار صمیمی فرازوفرودهای پس از انقلاب، نامیده و او را روحانی انقلابی و خطیبی توانا که شجاعت، صداقت و صراحت بیانش در دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب در مقام امام‌جمعه شمیرانات، در اذهان جاودان است توصیف کرده ‌است. مراسم تشییع او امروز در مسجد جوزستان نیاوران برگزار می‌شود.
منبع: روزنامه شرق

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار