اصولگرایی اصیل با تندروی سنخیت ندارد
پارسینه: صولگرايان شناسنامهدار با تندروهایی كه نام اصولگرا را يدك ميكشند وگفتمان خود را چارچوب اصولگرايي تصور ميكنند متفاوتند.
به گزارش پارسینه، محسن رهامی در آرمان نوشت:
صولگرايان شناسنامهدار با تندروهایی كه نام اصولگرا را يدك ميكشند وگفتمان خود را چارچوب اصولگرايي تصور ميكنند متفاوتند. چنانكه ما اصلاحطلبان، گفتماني را از اصولگرايي به ياد داريم كه ريشه در انقلاب اسلامي دارد. باید اذعان کرد بسیاری از جریاناتی که امروز در عرصه سیاسی فعالند پیش از پیروزی انقلاب حضوری فعال داشتهاند از جمله حزب موتلفه که میتوان آن را به عنوان یک جریان شناسنامهدار و اصیل برشمرد. بر کسی پوشیده نیست که موتلفه با جریان چپ یا اصلاحطلبان دارای زاویه هستند و از بسیاری جهات با یکدیگر دارای اختلافنظرند اما دارای نقاط مشترک بسیاری نیز بودهاند. از جمله در مبارزات ابتداي انقلاب و پذيرفتن اصل مبارزه. درواقع میتوان گفت اشتراکات اصلاحطلبها و جریانات اصیل اصولگرایان خیلی بیشتر از اشتراکات اصولگرایان سنتی با جریان تندروست که با یک روش خلقالساعه بعد از روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم به وجود آمدند. لذا این طیف تندرو با رویکرد افراطگرایانه قطعا با اصولگرایان سنتی و اصیل نمیتواند سازگاری داشته باشد بنابراین به نظر میرسد منافع کوتاهمدت اصولگرایان موجب شد تا آنها به سمت جریانات تندرو تغییر مسیر
دهند و از در حمایت از دولتهای نهم و دهم برآیند و شاید هم شعارهای عوامگرایانه مبتنی بر سادهزیستی و... که از سوی رئیسجمهور پیشین سر داده میشد موجب اشتیاق اصولگرایان شده باشد وگرنه اصولگرایانی که از پیش از پیروزی انقلاب وارد صحنه شده و سختیها را تحمل کردند تا به آرمانشهر خود دست پیدا کنند بعید به نظر میرسد با جریان افراطی و بدون شناسنامهای که به هیچ یک از اصول محافظهکاری و انقلابی پایبند نیستند و هر امری را برای رسیدن به هدف مباح میدانند ائتلافی پابرجا داشته باشند. این واقعیت که تندروها برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاش فروگذار نکردهاند قابل کتمان نیست. لذا بدیهی است که جریان اصولگرایی اصیل مانند موتلفه نمیتواند آبرو، سابقه و سرمایه اجتماعی خود را که در نتیجه دهها سال مبارزه و فداکاری و مجاهدت بدست آورده، فدای یک جریان افراطی بنماید. اما شاید در آینده اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل ائتلاف نمایند؛ به عبارت دیگر شخصیتهای اصولگرای معتدل مانند ناطق نوری بهتر میتوانند وارد صحنه شده و ائتلافی را شکل دهند تا اینکه اصولگرایان بخواهند با تندروهایی که در دولتهای نهم و دهم بروز کردهاند و بیشتر
جریانی وابسته بودند تا مردمی وارد اتحاد و ائتلاف شوند. در هر صورت طبیعی است اصولگرایان بخواهند از آن جریان تندرو فاصله بگیرند و به اصلی که سالها بر آن مدار رفتار کردهاند بازگردند چرا که آنچه برای جریانهای اصیل درون نظام مهم است حفظ ارزشهای انقلاب و همچنین پاکدامنی و پاکدستی است؛ به عبارت دیگر مهمترین معیار آلوده نشدن به مفاسد مالی و آموزشی است؛ بنابراین اگر معیارهای اصیل را در نظر بگیریم متوجه فاصله میان اصولگرایان اصیل و طیف تندرو خواهیم شد. با این شرایط این احتمال قوت میگیرد که در آینده جریانات ریشهدار انقلاب یعنی میانه روها از جمله جریانات منتسب به آقای رفسنجانی و آقای ناطق نوری به یکدیگر نزدیکتر شوند و جریان تندرو که اخیرا تشکیل شده به کنار برود. لازم به ذکر است جریانهای افراطی در ایران هیچگاه نتوانستهاند مدت طولانی دوام داشته باشند چرا که طبع مردم ایران با توجه به ریشه و فرهنگ آنها اثبات کرده به سمت جریانهای معتدل است. اگر به گذشته هم نگاهی داشته باشیم جریانهای افراطی بروز و ظهورهای کوتاهی داشتهاند؛ حتی زمانی که جلوتر از رهبران مذهبی حرکت کردهاند برای مدتی کوتاه درخشیدهاند و بعد از آن
غروب و افول پیدا کردهاند. براین اساس بعید به نظر میرسد جریانهای افراطی و تندرویهایی که در جامعه میبینیم پایدار بمانند چراکه جامعه به طور طبیعی در جریان تکامل خود جریانهای تندرو را طرد میکند. همچنین باید گفت آنچه سردمداران جریانهای افراطی تلاش میکنند به وسیله سخنرانیها و اقدامات خود در راس آنتنها و رسانهها قرار دهند درواقع نگرانیشان از انزواست چرا که تا این اندازه برخوردهای افراطگرایانه و تا حدی عجیب، از جریانات ریشهدار و اصیل سیاسی خیلی بعید است و اگر جریانات معتدل اطراف این گروه را خالی کنند و کمک کنند تا فضای ابهامآمیز سیاسی روشن شود، خود به خود جریانهای افراطی به انزوا رفته و نهایتا محو خواهند شد.
* دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
ارسال نظر