چرا سهم زنان معتاد در جامعه ایرانی رو به افزایش است؟
پارسینه: هر پدیده اجتماعی زائیده جامعه است و افزایش آمار اعتیاد در میان زنان ایرانی نیز مانند دیگر مسائل اجتماعی زائیده عوامل گوناگون فردی، خانوادگی و اجتماعی بوده و باید آن را در سطوح مختلف جامعه بررسی کرد.
به گزارش پارسینه، یکی از مسائل مهم سدههای اخیر در ایران اعتیاد به مواد مخدر است که به دلایل متعددی با افزایش چشمگیری همراه بوده است و با توجه به گستردگی و پیچیده بودن این معضل اجتماعی نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد.
افزایش آمار اعتیاد به مواد مخدر در بین زنان ایرانی یکی از همین معضلات اجتماعی است که در صورت گستردهتر شدن لطمات سنگین و جبران ناپذیری به خانواده و جامعه خواهد زد.
در حال حاضر آمارها حاکی از شیوع مصرف مواد مخدر و نیز قرصهای روانگردان در میان زنان و مردان و در ردههای سنی بین 15 تا 65 سال است که از این میان 9 درصد جمعیت معتادان را زنان و 91 درصد را مردان تشکیل میدهند و با توجه به این آمارها، لزوم اجرای برنامههای مداخلهای در بحث پیشگیری از اعتیاد زنان به شدت حس میشود و باید نظارت جامعتری بر مراکز ورزشی و آرایشگاهی زنان به عمل آید.
همچنین ۶۳ درصد معتادان از جمعیت نمونه متاهلاند و همین امر نیز میتواند سبب افزایش شمار زنان معتاد شود، چرا که مردان متاهل میتوانند زنان خود را نیز مبتلا به اعتیاد کنند.
حدود ۴۵ درصد مصرفکنندگان زیر ۲۹ سال و حدود ۳۰ درصد بین ۳۰ تا ۳۹ سال سن دارند که نشان از کاهش سن اعتیاد دارد.
بیشتر آمار اعتیاد نیز به شیشه و تریاک مربوط میشود که خود زنگ خطری است چرا که استعمال شیشه در میان جوانان و زنان به شدت رو به افزایش است.
مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید: علت افزایش مصرف شیشه این است که قیمت این ماده مخدر در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است و در مقابل قیمت برخی دیگر از انواع مواد مخدر همچون تریاک افزایش داشته است.
صرامی افزود: علاوه بر قیمت ارزانتر مواد مخدر صنعتی، باورهای غلط، تبلیغات شبکههای ماهوارهای، تبلیغات منفی مبنی بر اینکه این مواد باعث لاغری، چاقی میشود نیز از دیگر دلایل افزایش میزان استفاده به ویژه در زنان شده است.
اما دلیل گرایش زنان به اعتیاد چیست؟
هر پدیده اجتماعی زائیده جامعه است و افزایش آمار اعتیاد در میان زنان ایرانی نیز مانند دیگر مسائل اجتماعی زائیده عوامل گوناگون فردی، خانوادگی و اجتماعی بوده و باید آن را در سطوح مختلف جامعه بررسی کرد.
بله، جامعه را میتوان یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر سوء مصرف مواد در زنان دانست. برخی افراد به دلیل وجود ضعفهای شخصیتی و ضد اجتماعی به نوعی در سازگاری با هنجارهای اجتماعی دچار تعارض شده و برای نشان دادن این تعارض به مصرف مواد مخدر پناه میبرند.
احساس تنهایی یکی دیگر از عوامل گرایش زنان به مواد مخدر است. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان نام دیگر اعتیاد را میتوان بیماری تنهایی گذاشت که از عدم استحکام کانون خانوادهها نشات میگیرد.
در برخی موارد نیز شوهران معتاد از عوامل اصلی گرایش زنان به اعتیاد محسوب میشود و آمار نیز گویای همین امر است.
در بعد کلان نیز فقر یا رفاه بیش از حد زنان در خانواده از عوامل مهم گرایش به مواد مخدر است. احساس محروميت، عدم دسترسی به امكانات مالی و معيشتی، ناكامی و افسردگی زمینهساز اعتیاد برخی زنان میشود و در مقابل نیز زنانی كه به واسطه برخورداری از مال و ثروت فراوان و همچنین فرصتهای بیشتر برای شرکت در پارتیها، کافیشاپها و البته انجام مسافرتهای تفریحی به داخل و خارج از کشور در معرض اعتياد به مواد مخدر قرار میگیرند.
سبک جدید زندگی در برخی خانوادهها عامل دیگری برای توسل زنان به مواد مخدر است. زنانی که میخواهند به این واسطه از اندام زیباتری برخوردار شوند و نمیدانند در چه دامی خواهند افتاد.
بررسیها بیانگر این است که دانشجویان دختر به ویژه در ایام امتحانات به سمت مواد مخدر و قرصهای روانگردان کشیده میشوند تا آنجا که در سالهای اخیر گرایش دختران به استفاده از مواد، سیگار و الکل افزایش یافته است و این در حالی است که از نظر فیزیولوژیکی، دختران از مقاومت کمتری نسبت به پسران در برابر آسیبهای مواد مخدر به ویژه شیشه برخوردارند.
شاید بتوان یکی از عوامل اصلی ازدیاد این پدیده شوم در جامعه ایرانی را عدم وجود برنامههای کلان و معنیدار برای استحکام خانوادهها از جمله فراهم کردن زمینه اشتغال برای جوانان، آگاه کردن نسل نوجوان و جوان با پیامدهای سوء مصرف مواد مخدر در جامعه دانست.
در پایان تنها میتوان به این نکته اشاره کرد که اعتیاد به عنوان یک معضل اجتماعی میتواند موقعیت و منزلت اجتماعی افراد را تنزل داده و وی را به عنوان فردی بیعاطفه، خودخواه و نامتعادل تبدیل کند. اعتیاد به ویژه در زنان کانون خانواده را متلاشی میکند و نسل آینده جامعه را نیز مورد تاثیر خود قرار میدهد.
از بدبختى، بدبختى و نادانى كه شاخ و دم نداره، خودشون به دست خودشون اين بدبختى رو خريدن، اگه كسى خودش كرم يه كارى تو ذاتش نباشه دنبال اعتياد نمى ره، مردم هم ميگن به جهنم، خود كرده را تدبير نيست،مى خواستن ايمانشون رو به فساد نفروشن، اجبارشون كردن!؟
یکی ازعلل اصلی گرایش زنان به اعتیاد ، خشونت جامعه نسبت به این قشرمحترم جامعه است .
به خاطره اینکه تقصیر دولت دولت احمدی نژاده
خخخخخ
متاسفانه ایران بیشترین امار معتادارو داره تو دنیا.مشکلات درون خانواده.فضای جامعه.نبود اطلاع رسانی خوب و کافی.شرایط جغرافیایی ایران و ...خدا کنه هیشکی به این درد مبتلا نشه
بنام خدا
حضور زنان در کلینیکهای درمان اعتیاد هر روز پر رنگ تر از قبل می شود گرچه سهم زنان در اعتیاد و مشکلات وابسته به آن در آمارها به خوبی روشن نیست اما زنان هر روز بیشتر از قبل گرفتار اعتیاد و عوارض و پیامدهای آن می شوند.در اعتیاد زنان مسئله مهم و قابل توجه میزان آسیب وارده و شدت آن است، زنان معتاد نسبت به مردان معتاد مشکلات جسمی و روانی شدیدتری را تجربه می کنند و بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان، عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند این گروه نسبت به سایر همجنسان خود نیز در معرض خطرات بیشتری در حوزه بارداری ناخواسته، سقط جنین ، ابتلا به عفونت HIV و حتی یائسگی زودرس هستند .
زنان معتاد در معرض خطر ابتلاء به اختلالات روانی بالاتری نیز قرار می گیرند اختلالاتی از قبیل افسردگی، اضطراب، اقدام به خودکشی، بیماریهای سایکوتیک ، حمله های وحشت ، افت اعتماد بنفس ،خودپنداره ضعیف و سطوح بالای فشار روانی.
خانم م. ک یکی از دلایل خود برای ادامه مصرف را افسردگی زیاد عنوان کرده و بر این باور بود که به جهت مصرف 5 گرم تریاک در روز قادر به انجام کارهای خانه بوده والا افسردگی به او مجال انجام کاری را نمی داده است . انزوا طلبی و گریه در طول 20 سال اعتیاد او ادامه داشته و هرگز برای درمان افسردگی خود اقدامی ننموده است.
از دیگر عوارض اجتماعی اعتیاد زنان متلاشی شدن خانواده است. زنان معتاد به سرعت خانواده خود را از دست داده و طرد می شوند و به علت عملکرد اجتماعی و مهارتهای ارتباطی ضعیف ، مستعد از دست دان اعتماد بنفس هستند که در روابط عاطفی و ارتباطی شان تاثیر گذارده آنها را به سوی طلاق و یا جدا شدن از خانواده و دوستان سوق می دهد .
متاسفانه جامعه اعتیاد را در زنان غیر اخلاقی می داند، در حالیکه اعتیاد را در مردان یک نوع بیماری فرض می کند. در مورد زنان معتاد شرایط به شکل دیگری است، نگرش به اعتیاد زنان بسیار منفی تر و سختگیرانه تر از مردان است ؛ در واقع نگرش های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیر اخلاقی زنان معتاد، سدی بزرگ در راه درمان آنها محسوب میگردد، چرا که زنان با درونی نمودن این نگرش که اعتیاد به نوعی تزلزل چهارچوبهای اخلاقی در آنهاست از درمان خود اجتناب می نمایند و احساس شرمساری و گناه می کنند.
مانع دیگر در اقدام به درمان در زنان معتاد کمبود منابع مالی و عدم حمایت خانواده از آنها می باشد . در حالیکه خانواده از اقدام به درمان مردان به دفعات حمایت می کند در مورد زنان معتاد این مسئله حاکم نیست و پرداخت هزینه های درمانی برای زنان بسیار سخت است .
خانم م . الف : یکی از موانع خود را در مراجعه به مراکز درمانی عدم حمایت اقتصادی خانواده از او برای درمان ذکر کرد به گفته این بیمار ، انگیزه برای درمان از مدتها قبل در او بوجود آمده اما به علت نداشتن منابع مالی کافی توان مراجعه را نداشته و بالاجبار به رابطه خود با یک مواد فروش ادامه می داده است .
در درمان اعتیاد، زنان پیش آگهی بهتری نسبت به مردان دارند و این مساله باعث بوجود آمدن امیدواری بیشتری در درمان زنان معتاد می شود . اما همانطور که ذکر شد زنان از موانع متعددی برای ورود به درمان برخوردار هستند .
از عوامل موثر در تمایل زنان به مصرف مواد مخدر و اجتناب از درمان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 – عدم یاگیری مهارتهای زندگی و رشد نکردن مهارتهای لازم برای موفقیت در زندگی
2 - فقدان قابلیت و توانایی فردی برای کسب پایگاه اجتماعی
3 - احساس ناکامی در محیطهای رقابتی و به دنبال آن، احساس ناتوانی در بدست آوردن موفقیت شغلی ، احساس ناامنی، خشم ،خصومت و بی اعتمادی در خانواده، محل کار وتحصیل.
4 – فشار زیاد گروه همسالان و استفاده از مواد جهت پذیرفته شدن در گروه
5 - زندگی با یک مرد معتاد ( پدر، برادر، شوهر ) نیز از مهمترین علل گرایش زنان به مواد مخدر است.
6 – زنان معتاد میزان بالایی از خشونت را تجربه می کنند که این خود می تواند دلیل بر اعتیاد و ادامه مصرف در آنها باشد.
7 - مشکلات و اختلالات روانی زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان، بیشتر است. تحقیقات و تجارب بالینی حاکی از وجود اختلالات افسردگی و اضطراب، بعنوان شایع ترین بیماری در نزد زنان معتاد به مواد مخدر است. مطالعات نشان داده است رفتارهای خودکشی، آسیب پذیری بالا و عزت نفس پایین در زنان معتاد بسیار بیشتر از دیگران است و حتی بسیاری از زنان، گرفتار مشکلات بازگشت افسردگی مزمن می شوند.
8 – نگرش جامعه به نقش زن بعنوان همسر، مراقبت کننده و پایه و اساس اخلاق در خانواده و منفی تر شدن نگاه جامعه، به اعتیا د زنان و همچنین سایر نگرش های اجتماعی درباره ناپسند تر بودن اعتیاد زن، یک مانع عمده درمان آنها محسوب می شود.
9 – عدم حمایت خانواده از درمان زنان و برچسبهای گوناگون در حیطه اعتیاد زنان و عدم درک و پذیرش و همدلی با آنها نیز به عنوان مانعی در مراجعه برای درمان محسوب می گردد.
10 – عدم وجود سرویسهای خاص زنان برای برطرف کردن نیازهای اختصاصی آنها حین درمان و تعداد ناکافی گروههای امداد رسانی فعال در این حیطه باز هم از دلایل حضور محدود زنان برای درمان است.
در ایران، مکانهای محدودی برای ارائه خدمات اختصاصی به زنان معتاد اختصاص داده شده است و بیشتر خدمات و مراکز فقط به مردان اختصاص دارند. لیکن با توجه به اینکه مصرف مواد در زنان، ناهنجارتر از مردان تلقی می گردد، زنان معمولا از مراجعه به مراکز درمانی معتادان که بیشترین مراجعه کنندگان آن ها مردان هستند اکراه دارند. و به واسطه همین اکراه در مراجعه شیوع اعتیاد در زنان کمتر از میزان واقعی تخمین زده می شود.
تحقیقات نشان می دهد اکثر زنان معتادی که در تهران، به اعتیاد گرفتارند، کارتن خواب هستند و بدون داشتن مهارت شغلی زندگی می گذرانند . زنان معتاد اغلب بی سواد یا کم سواد بوده و تجربه ازدواج در سن پایین را داشتهاند. بخش زیادی از این گروه از زنان به صورت انتخابی یا اجباری خانواده را ترک کردهاند. لذا از حمایتهای خانواده نیز بهرهای نمیبرند و حتی بعد از ترک مصرف مواد مخدر مایل به بازگشت به خانواده نیستند. برخی از این زنان نیز با همسران و یا والدین خود مواد مصرف می کنند که این نیز نیازمند آسیب شناسی و علت شناسی است .
تمام اعضای خانواده او شامل 2 خواهر و 2 برادر به همراه والدینشان مصرف کننده بوده و به صورت خانوادگی 3 بار در روز تریاک مصرف می کردند و به همین جهت هیچکدام قادر به ترک نبوده اند زیرا نشانه های مصرف در تمام اوقات روز در منزل موجود بوده است.
با توجه به اهمیت این مقوله غفلت و یا توجه محدود به این حوزه در آینده ای نه چندان دور عواقب ناگواری را برای جامعه بدنبال خواهد داشت . بنابراین وقت آن است که برای رفع این معضل اجتماعی، تدابیری اساسی اندیشیده شود و به اعتیاد زنان با نگاه جدی تری بنگریم.
پایان