گوناگون

تباهی از نوع زنانه

تباهی از نوع زنانه

پارسینه: از لقب زنان ویژه برای آنها استفاده شود اصلا برایشان فرق نمی‌کند که از چه صفتی برای توصیف آنها استفاده شود.برای آنها مهم نیست که به جای کار یا فروش کالا، تن بفروشند!

پارسینه/الهام رشيدي: بلوار میرداماد به خیلی چیزهای خوبی که دارد معروف است.از معدود بلوارهای شهر تهران است که سه لاین دارد و پر از درخت‌‌‌‌‌های چناری است که لا به لای شاخه‌هایشان طوطی‌های سبز رنگی آشیانه دارند که دَم غروب و هنگام برگشت به لانه که فرا می‌رسد جیغی‌های ریزشان همه خیابان را پر می‌کند.

بلوار میرداماد از طرف خیابان ولیعصر با برج‌های اسکان آغاز می‌شود.برج‌هایی که نام خود را در ردیف اولین‌ برج‌های تهران ثبت کرده‌اند شاید به همین دلیل در این بلوار که یک سر دیگرش به خیابان شریعتی می‌رسد و زیاد هم طولانی نیست برج‌های زیادی ساخته شده‌اند از برج آرین بگیر تا برج بیژن و برج رُز میرداماد که با فعال شدن متروی میرداماد که کنارش قرار دارد روز به روز بیشتر رونق می‌گیرد. بانک مرکز در بلوار میرداماد قرار دارد و تابلوی شرکت‌های معتبر نفتی و تجاری را هم در این خیابان می‌توان دید.

خلاصه کلام این‌که بلوار زیبا و مشجر میرداماد محل آمد و رفت افرادی است که نان‌شان حسابی در روغن است و ماشین‌های آخرین مدلی که در این خیابان رفت و آمد دارند نشان میدهد که مرفهین جامعه ما کم نیستند و این جای خوشحالی دارد چون پولداری و رفاه در ذات خودش چیزی بدی نیست اما می‌تواند باعث بدی شود.

می‌توان به پول از زاویه‌های مختلف نگاه کرد.برخی با زحمت زیاد پول به دست می‌آورند.مثل کارگران زن و مردش فرقی نمی‌کند.

کارگر باید از جسم‌اش مایه بگذارد آن را فرتوت کند تا غروب یا آخر هفته یا آخر ماه پولی دریافت کند تا مخارج خودش و خانواده‌اش را تامین کند.کارگران در همه جوامع افراد شریفی هستند که از زور بازوی خود استفاده می‌کنند تا نان حلال و پاک به خانه خود ببرند.

هستند افرادی که از خلاقیت خود برای پولدار شدن استفاده می‌کنند.این‌ها هم طالب روزی حلال و پاک هستند.به این افراد که در میان‌سالی کسب و کارشان رونق می‌گیرد صفت افراد خودساخته می‌دهند که از هیچ به همه چیز می‌رسند اما از راه درست.در بین این افراد هم می‌توان زن دید و هم مرد.

این گروه را نباید با آدم‌های به اصطلاح تیز و زرنگ قاطی کرد.آدم‌های زرنگ از موقعیت‌های دیگران برای سود بردن استفاده می‌کنند.این آدم‌ها به کسب شرافتمندانه کمتر فکر می‌کنند و چندان فرقی برایشان نمی‌کند که روزی حلال به خانه ببرند یا حرام.شاید به این گروه باید نام سودجو داد.کسانی که به مفت‌خوری عادت دارند و از کِشته‌ دیگران به نفع خود سود می‌برند.

اگر یک روز عصر و دَم دَمای غروب و یا شب گذرتان به بلوار میرداماد بیفتد این‌گونه افراد را زیاد می‌بینید.زن‌هایی که به جای استفاده از خلاقیت و یا زور بازو ترجیح می‌دهند به راه سود‌جویی بروند.آنها به جای کار، تن‌فروشی می‌کنند و بدشان نمی‌آید از لقب زنان ویژه برای آنها استفاده شود اصلا برایشان فرق نمی‌کند که از چه صفتی برای توصیف آنها استفاده شود.برای آنها مهم نیست که به جای کار یا فروش کالا، تن بفروشند!

درباره زنان ویژه نظرات مختلفی وجود دارد برخی بر این باورند که این‌گونه زنان تربیت درستی ندارند و در خانواده‌‌های پرتنش و پر از آسیب بزرگ شده‌‌اند و راه درست زندگی کردن را یاد نگرفته‌اند.به همین دلیل تن‌فروشی برای آنها امری عادی است و به آن به عنوان حرفه نگاه می‌کنند.

برخی معتقدند درباره این زنان نباید قضاوت کرد باید به آنها حق داد و کمک‌اشان کرد.باید تحت حمایت قرار بگیرند و راه و کسب درست و با شرافت برایشان به وجود آورد.

برخی هم بر این باور هستند که مردان و خواسته‌هایشان زنان را ترغیب می‌کند که به این راه بروند.اگر مردان نگاه شرافتمندانه و انسانی داشته باشند به جای سوء استفاده از این زنان برای آنها امکان کار و فعالیت اجتماعی فراهم می‌کنند.

اگر همه این روش‌ها و عقیده‌ها را درست بدانیم اما باز هم یک علامت سوال بزرگ در مقابل راهی که این زنان می‌روند در ذهن ما شکل می‌گیرد! فطرت و غریزه آدمی او را به راه راست می‌برد.
می‌گویند زنان خاص خیلی زود پژمرده می‌شوند و طراوات و سرزندگی را از دست می‌دهند.آنان کم کم به موجوداتی تبدیل می‌شوند که در ظاهر زنده‌اند اما از درون مُرده‌اند.

همه زنان از این عاقبت باخبر هستند. هیچ زنی در دنیا نیست که از عاقبت روسپی‌گری بی‌خبر باشد اما زنانی که به این راه می‌روند طبق یک عادت رفتاری و روحی انگار دیگر خودشان هم تمایلی به برگشت ندارند.مثل همان آدم‌کشی که برای اولین بار از این‌که آدم کشته وحشت می‌کند اما اگر تصمیم بگیرد آدم دوم را هم بکشد دیگر از این کار هراسان نخواهد بود.

در دنیا هستند افرادی که کارشان آدم‌کشی است.زنان روسپی هم انگار کارشان آدم‌کشی است، آنها عادت دارند خودشان را بُکشند و از این کار هراسی ندارند.

زنانی که دوست ندارند کار کنند و نان بازو بخورند.بلوار میرداماد مشتی نمونه خروار است.یک غروب تا نیمه شب می‌توان به عنوان یک محقق و یا فردی کنجکاو این بلوار را طی کرد و دید که زنان ویژه چگونه رفتاری دارند.اگر آنها همین میزان انرژی و پشت کار را حتی برای دستفروشی و یا کار در کارگاه‌ها، نظافت خانه‌ها و... از خود نشان دهند حتما با آدم‌های شریفی تبدیل می‌شوند.
در میان این زنان که فکر می‌کنند باید از آسان‌ترین روش‌از آدم‌‌های پولدار، پول گرفت و به راحت‌ترین شکل ممکن هم پول‌دار شد، زنان و دختران جوان هم دیده می‌شود.زنانی که از ظاهر آنها معلوم است، تن‌فروشی را به عنوان یک حرفه انتخاب کرده‌اند و گرنه می‌توانند از راه‌های مشروع دیگر هم پول پیدا کنند.

در خیابان‌های اسم و رسم دار و در بلوارهایی که مردان پولدار رفت و آمد دارند این زنان هم به کمین نشسته‌اند.چرا باید همیشه حق را به زنان داد و مردان را نشانه گرفت که مردان هستند که باعث ترویج این روش زندگی بد در زنان می‌شوند.

کمی هم منصف باشیم اگر زنان کمی عزت نفس داشته باشند اگر کمی همت داشته باشند و تن و جسم را برای به دست آوردن روزی حلال و شرافتمندانه فرسوده کنند دیگر در خیابانی مانند میرداماد با تعداد زیادی زن ویژه رو به رو نمی‌شویم که وقتی از کنارشان رد می‌شوی از خودت و از زن بودن‌ات شرمنده می‌شوی و نمی‌دانی به دخترت که همراهت هست درباره این زنان چه توضیحی بدهی.تو هم‌چنان که با فرزندت به مسیرت ادامه می‌دهی به او درباره شغل‌‌های شریف صحبت می‌کنی و در ذهن‌ات نمی‌توانی بپذیری که چگونه یک زن می‌تواند بدون هیچ شرمی در مقابل صدها چشمی که او را می‌بینند جلوی ماشین‌ها را بگیرد و ...

تحقیقات میدانی و پرس و جوها نشان می‌دهدکه بیشتر این زنان اگر تحت حمایت هم قرار بگیرند و حتی برایشان کار هم پیدا شود، ترجیح می‌دهند دوباره به راه خلاف برگردند چون آنها روش دیگری از فرسوده کردن جسم را قبول کرده‌اند.

آنها ترجیح می‌دهند لباس‌های شیک بپوشند، بر ناخن‌های سوهان خورده لاک بزنند به جسم و ظاهر خود برسند تا این‌که در کارخانه‌ای یا کارگاهی و یا خانه از صبح تا شب زحمت بکشند و جسم خود را از زاویه‌ای دیگر فرسوده کنند.آنها ترجیح می‌دهند ظاهر دل‌ربا داشته باشند اما برچسب زنان ویژه را هم تحمل کنند.

آنها فرق نان حلال و روزی شرافتمندانه با نان ناپاک را نمی‌دانند.همین ندانستن و فرقی نداشتن آنها را بی‌محابا کرده و راهی خیابانشان کرده است.

آنها کار را عار می‌دانند و گرنه آنقدر کار هست که آنها را بتواند به آدم‌های شریف تبدیل کند.جوینده یابنده است.خدا هیچوقت آدم‌های درستکار را تنها نمی‌گذارد کسی که به خدا توکل کند و به راه راست برود خدا دیر یا زود دست او را خواهد گرفت و زندگی را برایش آسان‌ خواهد کرد.

ارسال نظر

  • مازیار

    اونوخت اونجا میرداماده یا آقاداماد!؟

  • ناشناس

    خداوند متعال همه ما را به راه راست هدایت فرماید و عاقبت بخیر کند !! مدل بالاها در میرداماد هستند و این جور اشخاص در جابجای شهر بوفور هستند . در پاساژها و در پارکها و حتی درشهرکهائیکه محیطی پارک گونه دارند و دور از رفت و آمد های فراوان !!!

  • زهرا

    وقتی که مردای فاسد توی جامعه پر هستن، اگه حتی زن ویژه هم وجود نداشته باشه مردای ویژه پر میشن.

  • مهدی

    سلام. گرچه ناراحتی شما قابل درک است، اما فراتر از یک قضاوت احساسی، همان تحقیقات (جامعه شناختی میدانی) که شما به آنها اشاره میکنید اما نتیجه ای خلاف نتایج آنها را برای تأیید نظرتان مطرح میکنید، به ما میگویند که این زنان، "آسیب دیده"ی اجتماعی و نتیجه ی نابرابری ها و سیاستهای اقتصادی و فرهنگی غلط هستند. همین تحقیقات به ما میگویند که غالب این زنان هم در صورت فراهم شدن شرایط مناسب، تن به چنین حرفه ی پر دردسر و خطرناکی نمیدهند.
    برای نمونه، لطفاً کتاب جدید دکتر سعید مدنی با عنوان «بررسی آسیب های اجتماعی: روسپیگری» را که به تازگی منتشر شده مطالعه بفرمایید
    "http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=274087

  • مش قاسم

    والله دروغ چرا...... تا قبر آآآ.....
    وقتي خاوري اون بالا بالا بود و همه چيز رو هاپولي كرد و رفت ، اين سوال براي مردم عادي پيش مياد : پس چرا من نه؟؟!!!!
    وقتي بالايي ها همه دارن ميخورن پس چرا من نخورم؟؟؟!!!
    چرا فقط من بايد وجدان درد بگيرم؟؟!!!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار