گوناگون

ماه تلخ برای فاطمه سهرابی/ چه کسی راست میگوید؟

ماه تلخ برای فاطمه سهرابی/ چه کسی راست میگوید؟

پارسینه: سرنوشت دخترکی است که قربانی دعوای آدم بزرگها شده است، آدم بزرگهایی که یکی از آنها پدر فاطمه است و دیگری سرپرست و یا پرستارش.

به گزارش پارسینه ، یکی از برنامه های ماه عسل امسال جنجال آفرین شد، ماجرا از این قرار بود که یکی از مهمانان این برنامه به همراه دختری نابینا در برنامه حاضر شد و عنوان کرد : سرپرستی دختر را بر عهده دارد، اما این ادعا با واکنش پدر دختر همراه شد . وی در یک مصاحبه ادعای مهمان ماه عسل را تکذیب کرد و گفت : ((من پدر فاطمه سهرابی تمام حرف های علیخانی را تکذیب می کنم. روز اول که برنامه ماه عسل با حضور دختر من پخش شد با تمام شماره های سازمان صداوسیما تماس گرفتم اما کسی پاسخگو نبود. داستان آنطور که در ماه عسل گفته شد نبود بلکه من پدر واقعی فاطمه هستم و من هرگز دخترم را رها نکرده ام. ))


این پدر گلایه هایی نیز از صدا و سیما داشت، وی افزود: با تماسی که با گروه اجتماعی شبکه سوم سیما داشتم فقط به این پاسخ رسیدم که به ما ربطی ندارد. دستم به جایی بند نبود؛ به بازرسی صداوسیما مراجعه کرده که خواستار نامه ای مکتوب از من شدند و قول جواب یک روزه به من دادند که با گذشت چهار روز هنوز هیچ پاسخی از آن سازمان به من داده نشده است.

وی با انتقاد از صداوسیما و برنامه ماه عسل ادامه داد: آبروی مسلمان از کعبه هم مهم تر است. ماه عسل ماه تلخ زندگی من شد.


سهرابی گفت: روزی که برنامه ماه عسل را با حضور دخترم دیدم شوکه شدم و با پرستاری که برای مدتی مسئولیت مراقبت از فاطمه را برعهده داشته، در همان روز تماس گرفتم ولی متاسفانه به من پاسخ نداد. البته بعد از پایان برنامه با من تماس گرفت و من بسیار گله و شکایت کردم. من بی خبر بودم و آن زمان دیدن فاطمه با آن حال و روز در این برنامه مرا شوکه کرد. در همان لحظه خانم نوابی نژاد با تلفن پرستار با من تماس گرفت و گفت که می خواستیم شما را هم دعوت کنیم ولی حراست این اجازه را به ما نداد. در این هفته در روز یکشنبه دوباره با خانم نوابی نژاد تماس گرفتم و گفتم که من هنوز قانع نشدم. من پدر واقعی فاطمه هستم. این کار شما خلاف قانون بوده است. ولی در پاسخ به من گفت من جواب شما را روز پنجشنبه داده ام.

سهرابی با بغض ادامه داد: این خانم تلفن را روی من قطع کرد تا جایی که هر چقدر تماس گرفتم پاسخگوی من نبود. از آنجایی که خط ناآشنای دیگری داشتیم، با وی تماس گرفتیم و تا نام ما را شنید، باز هم گوشی را قطع کرد.

پدر فاطمه گفت: در ادامه پیگیری ها، به مسئول برنامه با شماره 0912313 تماس گرفتم و در پاسخ به من گفت که من اطلاعی ندارم و به من ربطی ندارد. نهایت صدای من به گوش علیخانی رسید و وقتی با من تماس گرفت و گفتم که شما اسرار زندگی مردم را نباید فاش کنید، پاسخ داد: مهربانی این خانم باید جهانی شود و اگر این اطلاعات را به جایی بدهید، من از شما چهره بی رحم ترین پدر دنیا را می سازم و تلفن را قطع کرد. البته من صدای وی را ضبط نکردم.



این ماجرا و حواشی آن ادامه داشت، حتی در تماس تلفنی پارسینه ، با آقای سهرابی ایشان گفتند : تا بعد از عید فطر حاضر به مصاحبه نیستند.
اما دیروز خبری بر روی خروجی باشگاه خبرنگاران قرار گرفت که ماجرا را از سوی دیگری روایت میکرد،راوی این قسمت از ماجرا پرستار فاطمه بود :

روزی با یکی از دوستانم به نام خانم تهرانی به بیمارستان رفته بودم که با پدر فاطمه در آنجا آشنا شدم. پدر فاطمه داشت در بیمارستان گریه می‌کرد و می‌گفت که دخترش را عمل کرده ولی کسی نیست تا از او مراقبت کند. من و دوستم از او خواستیم تا فاطمه را به ما دهد که ایشان هم قبول کردند. 3 روز فاطمه را منزل دوستم بردیم و بعد از سه روز به خانه برادرم رفتم، چون من آن زمان با برادرم زندگی می‌کردم بعد از یک هفته قصد داشتم فاطمه را به پدرش بدهم ولی برادرم ممانعت کرد و گفت بگذار فاطمه سر حال تر شود. خلاصه از این موضوع یک سال و نیم گذشت و فاطمه هنوز پیش ما بود.

پدر فاطمه در یک نامه به برادرم نوشته بود که فاطمه نزد شما باشد ولی بعد از یک سال و نیم به بهزیستی مراجعه کردم که اگر ایشان بعدا ادعایی کرد ما هم دلیل داشته باشیم پس از شرح ماجرا برای بهزیستی، مسئولان بهزیستی به من گفتند فاطمه را به پدرش بدهم ولی من قبول نکردم،‌ چون به این کودک وابسته شده بودم. اول به خاطر خدا فاطمه را نزد خود نگه داشتم، ولی بعد از آن به خاطر دل خودم فاطمه را بزرگ کردم و نمی‌توانم از او بگذرم. پس از آن بهزیستی ما را همراه آقای سهرابی (پدر فاطمه) به یک محضر فرستاد و در آنجا آقای سهرابی حضانت فاطمه را به من داد که مدارکش موجود است.



حالا او در رسانه‌ها ادعا کرده من پرستار فاطمه هستم. من به خاطر ادعای آقای سهرابی از سازمان بهزیستی، دولت و ارگان‌های مختلف تقاضای حمایت دارم، چرا که اگر من پرستار فاطمه باشم، ماهیانه باید یک حقوق معینی می‌گرفتم. من با بدبختی‌ و بیچاره گی‌ فاطمه را بزرگ کردم. من و فاطمه در هشت سال اول نزد برادرم زندگی می‌کردیم ولی در هر صورت خیلی مشکلات برای بزرگ کردن فاطمه داشتم بعد از آن با اجاره یک غرفه از شهرداری منطقه 20 روزگار ما می‌گذشت.



آقای سهرابی گاهی اوقات به عنوان خرجی فاطمه به من پول داده نه برای پرستاری وگرنه کجا یک معلول پرستاری کسی را قبول می‌‌کند.

ماه عسل برای حضور در برنامه چیزی به من نداده و همان یک دفترچه را هم که به عنوان هدیه به ما دادند‌،‌ من به نام فاطمه کردم.



من حتی پول اجاره‌ای که بابت این خانه داده‌ام در قولنامه ذکر کردم که این پول برای فاطمه است چرا که بعد از من پول به خانواده‌ام نرسد و فاطمه بی پشتوانه نباشد. ما الان حدود یک سال با فاطمه جدا در یک خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنیم. ما حتی کولر نداریم. اگر من از آقای سهرابی پول می‌گرفتم باید جای خوب زندگی می‌کردم. من از طریق پولی که برادرم، بهزیستی و یارانه خودم جمع می‌شود فاطمه را بزرگ کردم و حتی نمی‌دانم یارانه فاطمه را چه کسی دریافت می‌کند، من هیچ پولی بابت بزرگ کردن فاطمه از بهزیستی نگرفتم. حضور من در برنامه ماه عسل تنها به دلیل این بود که نشان دهم معلولین هم می‌توانند کار کنند.

من نمی‌خواهم فاطمه را از دست بدهم و حتی حاضر نیستم یک لحظه از او جدا شوم، از روزی که به ماه عسل رفتم آقای سهرابی آرامش من وخانواده‌ام را گرفته و هر روز زنگ می‌زند و یا اس ام اس تهدید‌آمیز می فرستد.

مهمتر از تمام این مصاحبه ها و ادعای باشگاه خبرنگاران که : (( این حواشی تصفیه حساب‌هایی است که مرتب با خود علیخانی از طرف گروه‌ها و رسانه‌های مختلف صورت می‌گیرد)) سرنوشت دخترکی است که قربانی دعوای آدم بزرگها شده است، آدم بزرگهایی که یکی از آنها پدر فاطمه است و دیگری سرپرست و یا پرستارش.
به نظر میرسد رفتار دلسوزانه آن است که به جای مصاحبه با رسانه ها به فکر آینده ی فاطمه بود.

ارسال نظر

  • ناشناس

    حق با اين خانم هست واون مثلا پدر تاحالا كجابوده؟؟؟

  • ناشناس

    حالا اگر ثابت کنه که اون خانم پرستار بوده , بعد از این این پدر می تونه بزرگش کنه ؟ مادر واقعی کجا هست ؟

  • مینا

    این خانم بنده خدا هم داره قربانی دعوای رسانه ها و احسان علیخانی و مخالفای صداسیما و... میشه

  • ناشناس

    معلومه دیگه یارانه فاطمه را باباش میگیره و هرچند ماه یه بار با منت به عنوان خرجی میده بهش!!!

  • شهرزاد19ساله

    وقتی حرفای پدر فاطمه رو شنیدین،بیشتریا حق رو به پدره دادن!!!
    حالا که حرفای پرستار فاطمه رو میشنوین،میخوایین حق رو به پرستاره بدین!!!
    فردا پس فردا احیانا اگه پدر فاطمه چیزی گفت یا تعریفی کرد،بازم برمیگردین حق رو به پدره میدین!!!
    و به همین ترتیب....
    سر کارید بابا.یعنی عمرا اگه بشه واقعیت رو فهمید.فقط بیخودی دارید پشت سرهم قضاوت میکنید.
    همه ی این آتیشا هم از گور علیخانی بلند میشه.
    منکه نه حرفای پدره رو باور کردم ونه پرستاره ونه مجریه.معلوم نیس کی حقیقت رو میگه.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار