لحظه های جنون آمیز فوتبال!
پارسینه: من هم مثل بیشتر آرژانتینیها فوتبال را طور دیگری میفهمم. من عاشق دیوانهبازیهای پیشبینی ناپذیر انسانم توی زمین. درگیر امکانات پیشبینی نشده و بالقوه آدمها
. جنون و انرژی آزادشده یک بازیکن که محاسبات ملالآور تاکتیکی را فراموش کند و بزند به سیم آخر و در یک لحظه کار ناممکن را ممکن کند. مثل مارادونا وقتی با دستانش توپ را انداخت توی دروازه تیم فوتبال دشمن ملتش.
مثل مسی وقتی در سه متر جا چهار بازیکن ژرمنها را مچل میکند. من این نظمِ آهنین و قدم به قدم گروهی را اگر همیشه هم به آن ببازیم دوست ندارم. حالم را این دودوتا چهارتایِ جمعی معطوف به موفقیت که امکانات پیشبینی ناپذیر زندگی را محو میکند، بهم میزند.
من با دیوانهبازی و آن رهایی جنونآمیز به وجد میآیم. لحظههای جنون است که هنوز مرا عاشق فوتبال نگه داشته است نه لبخند فاتحانهای که از محاسبات معطوف به پیروزی برآمده باشد. دوست دارم اگر شده لااقل در فوتبال هنوز درگیر فانتزی و جنون بمانم.
حتی وقتی مسی مارادونا نیست که دست خدا داشته باشد و اعصابش که بهم بریزد توپ را بیست متر آن طرفتر از دروازه به بیرون بزند، هنوز شمایل اوست که برایم معنای مجسم فوتبال است
. بگذار فیلیپ لام کنار سایر پیچمهرههای ماشینِ آلمانی بالا و پایین بپرند و یک موفقیت ملی دیگر را به موفقیتها و بردهای ملت همیشه برندهشان اضافه کنند
. دمشان هم گرم که آدمهای موفقیت هستند و تا ته حلقشان درگیر «اسطوره پیشرفت» و پیروزی هستند.
آن چه از این جام به یاد من میماند مسی است که وقتی برای گرفتن توپ طلای بهترین بازیکن جام از پلهها بالا میرود پاهایش روی زمین فرود نمیآیند. هیچجا را نمیبیند. هیچ از حضور آدمهای به صف شده نمیفهمد. چشمانش به جایِ خالی یک پایان خیره مانده است.
نه دستهای درازشده به قصد دلداری را لمس میکند و نه توی صورت آنگلا مرکل، صدر اعظم برندگان جهان را که با ژست متمدنانهاش به مسی لبخند میزند خیره میشود.
جام جهانی برزیل با غرور اهریمنی مسی و بغضش که هرگز نترکید در ذهن من باقی میماند. باقیاش برای شما که امشب میتوانید ما را چپ و راست کنید و به کری خوانیتان ادامه دهید. بهرحال برندهاید و وقتی که میبرید پادشاهید...
کلکل و بحثهای فوتبالی اقلا نیازی به «حجیت معرفت شناسانه» ندارد. ما درباره علایقمان مینویسیم و با کلمات بازی میکنیم تا حالمان بهتر شود. فرضیه و نظریه خاصی را هم به اثبات نمیرسانیم. فردا هم اگر برای دوست داشتن پرسپولیس دلیل نیاوردم و نتوانستم با اتکا به قوانین فیزیک ثابت کنم که «استقلال سوراخه» پیشپیش از شما طرفداران استقلال تقاضای حلالیت میطلبم.
البرز زاهدی
ممنون از اين مقاله زيبا... دقيقاً همين طوره
"من با دیوانهبازی و آن رهایی جنونآمیز به وجد میآیم. لحظههای جنون است که هنوز مرا عاشق فوتبال نگه داشته است نه لبخند فاتحانهای که از محاسبات معطوف به پیروزی برآمده باشد."
فرق نظم و بی نظمی
ترا به خدا فوتبال شناور وبي نقص و پر گل آلماني رو بگي پيچ و مهره و غيرت ملي نداشته مسي رو ستايش كني؟!!!!!!!!!!!!! اين جام صد بار ديگه هم برگزار بشه قهرمانيش حق آلمانه. شوايني چهار ضربه بدتر از ضربه نيمار خورد اما تا اخر جنگيد مسي حتي عرق هم نكرده بود