داهش!
پارسینه: زمین به لرزش میافتاد وقتی خبر نزدیک شدنشان میآمد. اخباری که از بیرحمیشان میرسید ولوله به پا میکرد.
رادیو اعلام کرده بود این وحشیان نه تنها اهالی روستاها را تیرباران میکنند، مشخصاً کودکان را به قتل میرسانند و زنان حامله را هم از تجاوز وحشیانه بینصیب نمیگذازند.
چنین خبرهایی خانوادههای عرب را سخت منقلب کرد. سراسیمه هر آنچه میتوانستند در کولهبارهایشان ریختند و تماماً از خانههایشان گریختند. روستاها و شهرکها در مسیر خالی از سکنه شد. هگانا و دیگر گروههای شبه نظامی تندروی یهودی بدون کمترین دردسری موفق به فتوحات وسیعی شدند... هفتصد و پنجاه هزار نفر از اعراب فلسطینی از روی ترس، با اخباری هولناک درباره یهودیانی تشنه به خون، سرزمین پدری را رها کردند.
اسرائیل هیچوقت اجازه بازگشت به آنها را نداد. روایت فاتحان شد: «اعراب به اختیار خودشان خانههایشان را رها کردند.»
اینها بعد از بزرگترین و معروفترین کشتار فلسطینیان رخ داد در روستای دیر یاسین به تاریخ ۹ آوریل سال ۴۸ که طی آن احتمالاً ۱۰۷ نفر از فلسطینیان کشته شدند. بعدها اما برخی ژورنایستها و پروپاگاندیستهای عرب اعتراف کردند که بزرگترین اشتباهشان اغراق و بزرگنمایی بیجهت آن سلسه از درگیریها بود.
چیزهای غیرواقعی زیادی به گروههای تندروی یهودی نسبت میدادند تا به همه نشان بدهند دشمنانشان قاتلینی بالفطره هستند بلکه بتوانند دیگر اعراب منطقه را به کمک نظامی فوری تحریک کنند. این تبلیغات ولی روی فلسطینیان اثر معکوس گذاشت و به جای ترغیب به مقابله، آنان را به گریز و هجرتی بزرگ واداشت که تاریخ جهان را عوض کرد.
اخبار میگوید این روزها تقریباً همین تعداد از عراقیها آواره شدهاند. از دست داعشیهای بسیار-سر-برنده، و از دست مقابله هوایی احتمالی دولت. سربازهای بیچاره هم فرار کردند و نجات خود و خانوادهشان را ترجیح دادند به نجات جمهوری عراق در این شرایط ترسناک آخرالزمانی. رسانهها سخت مشعوف رونق بازار خبر، چندین برابر خبر واقعی، خبر تخیلی و مشتریپسند فروختند. نه فقط فیسبوک و فلاننیوزها، که تا حرفهترین سطح ژورنالیسم حتی، واشنگتنپست حتی. هیچ کسی دیگر شکی ندارد در سایکوپث بودن این جماعت. همه پذیرفتهاند که انگار یک داعشی به کله روی گردن آلرژی دارد. ببیند میبرد.
فقط شاید ریاضیات است که آب سرد میریزد بر این نقالی پر حرارت. سازمان ملل تعداد تلفات ماه ژوئن، که طی آن داعش به عراق حمله کرد و نصف آنرا غصب کرد را ۲۴۶۱ نفر اعلام کرد. این عدد حیرتانگیز است. با شهودمان از لشکر خونریز سفیانی هیچ نمیخواند. برای مقایسه، سه سال است که هر ماه در سوریه متوسط ۴۶۰۰ نفر کشته میشوند. و این عادی است برای رسانهها؛ و تازه مدتهاست که مواضع طرفین آنجا در حد کوچه هم جابجا نمیشود.
داعش ولی غرب عراق را تا پشت بغداد تصرف میکند، فقط با نیمی از این تلفات. معادل تلفات رانندگی یک ماه در ایران.
گویا خونریزترین و دیوانهترین و بدویترین سپاهی که ما سراغداریم، عملاً، این فتوحات گسترده و عجیبش را با حداقل متصور از خونریزی انجام داده است...
از عواملی که در این قصه نقشآفریده ترس است. ترسی که بر حاملهای خبری سوار است و به گوش و مغز و روان آدمیان رسوخ میکند. از راه خیلی دور؛ خیلی قبل از فتح شهری جدید، داعش جنگ را میبرد. این کار را بلد است، مثل هگانا که بلد بود از هفتاد سال پیش. و خیلی بهتر از مخالفانش که مشغول همیاری بیمزد با ماشین هراس او هستند؛ تا به دوستانشان ثابت کنند دشمنانشان خیلی خیلی خونریزند.
آنچه در به تصویر کشیدن داعش مغفول است، دیدن این است که اخبار ترسناک عراق را نه خبرنگاران جانبرکف و حرفهای فارسنیوز و ایرنا و... به دست آوردهاند، که این خود داعش است که این خبرهای خوشخوان و آماده را منتشر میکند. خبرنگاران -در بهترین حالت- از توئیتر داعشایون چیزهایی میخوانند و با خرسندی روی تلکس خبریشان میفرستند.
این فیلمهای دلخراش را کسی به جز خود متهم فیلمبرداری نکرده. خبرنگار ماجراجویی احیاناً آنها را به چنگ نیاورده که با آنها داعش را رسوا کند و خوی حیوانیاش را بر ملا سازد. نه. اینها تماماً فیلمهای تبلیغاتی و فکر شده خودشان است. حتی بزرگترین ادعاهای هولانگیزشان در این مدت بیاساس تخمین زده میشود.
مثل ادعای اعدام دسته جمعی ۱۷۰۰ نفر دانشجوی افسری که توسط هیچ منبعی غیر از خود داعش تایید نشد. عکسها از اعدام چند ده نفر حکایت میکند؛ کارشناسانی گفتهاند در این ادعا تا ده برابر اغراق وجود دارد. آنچه معلوم است اینکه مدیای داعش و مدیای دشمنانش هر دو در انتشار محتوی خبری کاملاً واحدی مصرند. چیزی میلنگد.
روش «النصر بالرعب» که تا همین چند صفحه اخیر تاریخ، تکنیک پایه و همگانی بوده است و اساساً مشروعیت حاکم هر سرزمینی در تیزی نیزه سربازانش بوده، مدت زمانیست که برندگیاش را از دست داده. علتش مواجهه با چیزیست به نام افکارعمومی که سال به سال قدرت بیشتری گرفته. با این وجود، کسانی در عصر ما باز همان روش اولد فشن را مطمئنتر و کاراتر یافتهاند. مثال کم نیست اما بهترینهایش همین دو گروه مذکور اند: داعش و دولت اسرائیل. به هر دلیلی، کسانی عطای تبرئه و محبوبیت در افکارعمومی را تماماً به لقایش بخشیدهاند و دیگر خود را درگیر اثبات بیگناهی و مظلومیت خود نمیکنند. اولویت نخستشان نیست. شاید قابل فهم است منطق درونیشان
. یک اسرائیلی که به این باور رسیده و مطمئن است که در طول تاریخ تحت سختترین و بیرحمانهترین بیعدالتیها و دشمنیها بوده از سوی غیریهودیان، و نهایتاً مظلومیتش هیچ کاری برایش نکرده، و معتقد است حتی در اوج تمدن مدرن و در متمدنترین نقطه زمین باز خونسردانه به کورههای آدمسوزی سپرده شده، و باز «افکار عمومی» و دیگر آلات تمدنی هیچ مددی نرسانده، دشوار نیست فهم آنکه چنین کسی دیگر معطل قضاوت جهانیان نشود. دولت اسرائیل برای مثال همواره و بدون هیچ مثال نقض نشان میدهد که هر تعرضی به مردمش را با خشونتی چندباره پاسخ میدهد. موزه هولوکاست و فیلمهای هالیوودی و کنترل روابط عمومی همه در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
داعش هم چنین است. اگر قرار بود قدرت را در عراق با رای مردمان عراق بدست بیآورد، نبردگاهش عرصه افکار عمومی اکثریت مردم عراق بود. وقتی داعش از اساس اعتقادی به این دموکراسی مالوف ما ندارد، یا هیچ خیری از آن ندیده در تاریخ فکریاش، یا آنرا کفر میداند، یا به هر دلیلی، طبیعتاً دیگر نیازی ندارد به این محبوبیت لغزان و لرزان؛ و بلکه تصویر هیولاگونه برایش بسیار برندهتر و موثرتر است در کسب قدرت. بعد اگر زمانی به قدرت مستقری دستیافت، فرصت برای اینکه به شهروندانش نشان که دشمانش چقدر تصویر دروغینی ازش ساختهاند زیاد است.
عدد و رقم هم زیاد است. تاریخ هم نشان داده بسیار مهربان و بخشنده است نسبت به خونریزیهای چنینی. همین محبوبترین و مثبتترین کشورهای سیاره ما خونریزهای سنگدل غریبی بودهاند تا همین اخیر. آلمان و بلژیک و هلند و اسپانیا و ژاپن و ...
صحبت درستیه . این جنایتکارا با ایجاد رعب و وحشت دارن پیشروی میکنن .
اما آقای نویسنده در این که اینها گروهی مزدور واجیر شده از کشورهای مختلف با حقوق پرداختی روزانه از طرف سعودی ها به سوریه وعراق آمده اند اصلا شک نکنید
بسيار بررسي به جا و درستي بود
ممنون
تشکر از روشنگری نویسنده محترم و تاسف وقوع این جوادث و جنایات.
فقط خدمت عرض کنم هر چند منظور نویسنده از کلمه داهش نشان دادن دهشت و وحشت مردم است از این گروه، ولی به نظر داهش چنین معنی نمیدهد.
داه به معنی دایه و پرستار است و در بخیتاری و برخی گویشهای اصیل ایرانی پارسی دیگر به معن مادر است. داهش مصدر داه است و همچنین داهی به معنی دانا و عالم نیز هست. این فرم داهش درشت نیست. تقارن کلمه همیشه جالب نیست.