گوناگون

ارسال نظر

  • ناشناس

    دزفولی ها در مشروطه و ملی شدن صنعت نفت بسیار فعال بوده اند

  • ناشناس

    چه روياها رفته بر بادها
    چه رازها مانده در بادها

  • سامان میرزائی

    مشروطه اگر نارس متولد نمی شد سلطنت مستقله را محدود به قانون شرعی می كرد و دست ظالمان و غارتگران كوتاه می نمود. ولی متأسفانه به علت اینكه دست آلوده نااهلان در متولد شدن آن دخیل شد و در تربیت اندیشه مسموم مغرضان لحاظ شد وارونه عمل نمود دین را محدود و مشروط كرد دست ظالمین و غارتگران را باز گذاشت.

    آستانه تولد
    درد زایمان تمام وجود و شریانهای مادر وطن را می لرزانید و دادش به آسمان بلند بود، فرزندان دلسوز و خیر خواه ایران دنبال راه علاج بودند بلكه مولود مقدس هر چه زود تر متولد و مادر وطن از درد و رنج فارغ شود. بدخواهان مادر وطن كه به لباس خیر خواهان در آمده بودند مادر را به سویی هدایت كردند، با این نیت كه در آنجا مولود به سلامت متولد شود. قابله های مجرب دور مادر وطن را گرفته و با سور و سات همراهان را سرگرم نمودند. نمی دانم چه سم مهلكی را به جای دوا به مادر وطن خورانیدند كه تأثیرش خیلی زود بر نوزاد نیز ظاهر شده، و با مادر وطن و ملت ایران بنای ناسازگاری گذاشت به هر حال نوزاد متولد شد.

    در زمان قدیم رسم بود نوزادی كه در میهمانی متولد می شد، برای احترام به میزبان اسمی از خاندان میزبان (معمولاً اسم بزرگ خاندان) را بر نوزاد می گذاشتند و یا نوزاد را برای احترام به میهمان به نام میهمان می نامیدند.

    اینجا نیز ملت نجیب رسم خود فراموش نكردند و برای ادای احترام و قدردانی اسم نوزاد را از فرهنگ نامه میزبان انتخاب كردند و پلویی خوردند و شربتی نوشیدند و ندانسته رقصیدند. و حدیث مشروطه و كنستی توسیون و پارلمان بالا گرفت و گویا قابله ها ناف نوزاد را كج بریدند، چرا كه این بچه مشروطه از اول تولد بنای كج خلقی با ملت ایران گذاشت و دشمنی خود را با دین و آیین آشكار نمود، بیچاره طفل تقصیر نداشت، روحیه حامیان و تربیت كنندگان خود را بروز می داد آزادیخواهی و هرج و مرج طلبی نا امنی زور گویی بی ادبی و توهین به مقدسات سر لوحه رفتار آنها بود. در واقع این بچه آیینه تمام نمای خدمت كاران و قابله های خود بود.

    خلاصه این بچه مشروطه لجوج بازیگوش لوس هر آنچه میلش كشید بر سر ملت ایران آورد و در این آشفته بازار، بازار انجمن سازی اراجیف بافی شبنامه و روزنامه و اعلان بالا گرفت، اگر چه هواداران مشروطه (آزادیخواهان) می كوشیدند سرپوشی بر كارهای غیر عقلانی این بچه بگذارند، مراسم قسم را به جای می آوردند، ولی دم خروسی پیدا بود نمی شد پنهان كرد و این حركات از نظر تیزبین جراید مخفی نبوده و مورد انتقاد قرار می گرفت و در صفحات جراید به صورت مستقیم و غیر مستقیم به صورتهای مختلف مقاله شعر و نثر با قلمهای طنز منتشر می شد.

    بچه مشروطه دو ساله می شود.

    امسال دو سال است كه مشروطه شد ایران،

    كو مجری قانون و چه شد همت مردان

    هر عقل كه فرمانبر افسونگر و فالست

    هر ملك كه علمش همگی قال و مقال است

    احوال ارومیه اگر مرده شنیدی

    از دیده ارواح همه خون بچكیدی

    امروز چو ما هیچ كس انگشت نما نیست

    در علم صنایع همگی عاجز و لنگیم

    بر جان هم افتاده شب و روز بجنگیم

    افسوس كه از ناله و فریاد اثر رفت

    مشروطه دراین مملكت از زور به دررفت

    پر شد در و دیوار ز شبنامه و اعلان

    افسوس كه ما را هوس صلح و صفا نیست!

    هر مغز كه از حرص به فكر است و خیالست

    قانون به چنین مملكتی راهنما نیست

    در قبر ز غیرت كفن خویش دریدی؟

    در خلد بجز زمزمه وا وطنا نیست.

    زیرا كه كسی جاهل بی علم چو ما نیست.

    در مغلطه و فتنه و آشوب زرنگی

    شرمی ز كلام الله و ترسی ز خدا نیست.

    هم زحمت ارباب جراید به هدر رفت.

    چون صحبت این دوره به غیرازمن وما نیست

    مراسم نامگذاری
    ملت و دولت مجلس با همه نا سازگاری این طفل ساختند و در اصلاح و تربیتش كوشیدند تا نوبت به مراسم نامگذاری رسید. محمد علیشاه گفت: من نام مشروطه را قبول دارم و مایلم این فرزند را مشروعه بنامیم كه برای دین و دنیای ما مناسبت دارد. این سخن بدین معنی است كه سلطنت مستقله ایران محدود و مشروط به قانون شرع شود. از سوی دیگر بحث و جدل بر سر ریشه غربی مشروطه بین ابوالمله (سعد الدوله) و تقی زاده بالا گرفته بود.سعد الدوله می گفت: كلمه مشروطه ترجمه غلطی است كه اشتباهاً كنستیتو سیونل را كندسیونل خوانده اند و تقی زاده می گفت: نخیر مسلماً این اصطلاح در ترجمه اشتباه نشده است. كشمكش بر سر كلمه مشروطه و مشروعه بالا گرفت.

    مدت طولانی در مجلس گفت و گو شد مشیر الدوله می گفت: شاه اصلاً مشروطه نداده، مجلس مرحمت كرده، علما نیز همان مشروعه را قبول داشتند، محمد علی شاه نیز بر سر لفظ مشروعه ایستادگی می كرد. كم مانده بود مشروعه خواهی پیش برود كه از یك گوشه مجلس مش باقر بقال (آن مرد عوام و دل آگاه) گویا یاد حرف آن مجتهد ... آقا میرزا صادق آقا افتاد كه گفته بود: اگر كلمه عربی مشروطه را بگویید اختیار كار تفسیر و معنی آن را به دست ما داده اید؛ عاقبت با دستخط شاه نزاع حل شد هم لفظ مشروطه و هم كنستی توسیون هر دو ذكر شد. و ایران نیز در میان دول پیشرفته گردنی راست نمود و سینه ای صاف كرد و سری توی سرها برآورد و خود را جزو كشورهای دارای كنستی توسیون و پارلمان نامید و بدین وسیله ظاهراً از تهاجم كشورهای غربی كه به زور می خواستند كشورهای عقب مانده را به طریقِ تمدن و ترقی وادار كنند در امان ماند، ولی این بار استعمار از در دیگر وارد شده و برای حفظ استقلال ایران، ایران را دوستانه بین خود تقسیم كرده (قرارداد ۱۹۰۷) و سپس پارلمان ایران را به توپ بستند به جرم اینكه ایرانیان آمادگی حكومت مشروطه را ندارند، "آثار روزگار بر این می باشد كه دیكتاتوری نظامی سردار سپه مقبول افتد". تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

  • ناشناس

    مشروطه را آذربایجان کرد و نانش را اصفهان خورد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار