گوناگون

گذرگاه چهل سالگي

پارسینه: دوران گذار شما از حوالي چهل سالگي آغاز مي شود. براي بعضي آدم ها اين دوران در نيمه دهه سوم زندگي آغاز مي شود و براي گروهي ديگر پس از چهل سالگي فرا مي رسد.

اما در هر صورت هر انساني حوالي چهل سالگي دوران گذار را در سر راه خود دارد. دوراني كه ويژگي اصلي آن كوتاهي و نامحسوس بودن است .در دوران كوتاه گذار هيچ كس آگاه نيست كه در حال تجربه بزرگ ترين دگرگوني ذهني است .شما نمي دانيد كه چه هنگام از اين آستانه وارد و چه موقع خارج مي شويد،اما در سال هاي بعد آرام آرام تغييرات را درخواهيد يافت.

البته كساني كه دوران گذار برايشان ره آوردهاي مثبتي داشته; نسبت به تغييرات پس از دوران گذار درك_ هوشيارانه تري خواهند داشت .همه آدم ها دوران گذار را يكسان پشت سر نمي گذارند.براي عده اي، دوران پس از گذار; فرا رسيدن سال هاي شكوفا تر شدن استعدادهاي ذهني است وبراي گروهي; زندگي در امتدادي عادي تر ادامه پيدا مي كند .

چه بسا انسان هاي خوش فكر و با استعدادي كه پس از دوران گذار باافت درجه هوشي و استعداد روبه رو شوند و در برابر آن گروه ديگري باشكوفاتر شدن استعداد ها روبه رو باشند،اما درهر صورت دوران گذار استعداد هاي معمولي را به استعداد هاي متعالي بدل نخواهد كرد. به طور كلي سه حالت براي دوران پس از گذار متصور است:

- انسانهاي معمولي كه معمولي تر مي شوند .
- افراد با استعدادي كه توان ذهني كم تري پيدا مي كنند .
- آدم هاي برجسته و بااستعدادي كه شكوفاتر مي شوند.

بنابراين آدم ها در دوران گذار سرنوشت يكساني ندارند.براي اين تفاوت دلايل گوناگوني مطرح مي شود.عده اي اين امر را ناشي از سرشت انسان ها مي دانند و برخي براي آن اساس و پايه فيزيولوژيكي قايل اند.

در پس دگرگوني هاي دوران گذار هر علتي كه پنهان باشد، ما بايد اين پديده اجتماعي را به عنوان يك واقعيت بپذيريم. اين پديده اجتماعي امواجي ايجاد مي كند كه ما بايد توان و آمادگي براي روبه رو شدن با آن را داشته باشيم.زيرا بسياري از مشكلات دوران ميانسالي و سالخوردگی ريشه در اين تغييرلات ذهني دوران گذار دارد.

ايران در سال هاي پيش رو جمعيتي خواهد داشت كه بخش قابل توجه آن در حال گذراندن دوران گذار خواهند بود.از اين رو اين مساله در كشورمان بايد به صورت ويژه اي مورد نظر قرار گيرد.
در ايران متوسط سن 8/24 سال است درحالي كه متوسط سن در آلمان و بلژيك به ترتيب 6/42 سال و 9 /40 سال است.در آسيا نيز متوسط سن شهروندان ژاپني 9 /42 سال است. پس، اين بخش از جمعيت ايران درکمتر از يك دهه ديگر در آستانه دوران گذار قرار دارد.در چنين شرايطي آيا بايد در برابر آنچه سرشت متفاوت آدم ها مي ناميم تسليم شويم ؟ يا اين كه با برنامه ريزي اين دگرگوني را با هدف هاي خودمان هم راستاكنيم ؟

محمود اشرفي

ارسال نظر

  • بوشهر

    بسم الله الرّحمن الرّحيم

    واژه و مفهوم «اربعين» در جميع هويّات متفاوته و مصاديق خارجي آن از ديرباز در بين اقوام و ملل مختلف و اديان عالم محطّ بحث و نظر و توجّه بوده است؛ و هر قوم و ملّتي در فرهنگ خود كم و بيش با اين كلمه انس و الفت داشته است. و به عبارت ديگر: اين واژه با ادبيّات هر مكتب و مرامي رفيق گرمابه و گلستان مي‌باشد، و به قول خواجه شيراز:

    سحرگه رهروي در سرزميني
    همي گفت اين معمّا با قريني
    كه اي صوفي شراب آنگه شود صاف
    كه در شيشه بر آرد اربعيني
    اين اصطلاح را در كيش و مذهب اهل باده و ساده گرفته، تا عاليترين و دقيقترين لطائفِ اشارات و ظرائف عبارات اهل كشف و معني و عرفاي عاليمقام مي‌توان يافت.در فرهنگ اسلام نوعي رابطه تكويني و تشريعي نسبت به لفظ «اربعين» وجود دارد

    در فرهنگ اسلام نوعي رابطه تكويني و تشريعي نسبت به لفظ «اربعين» وجود دارد

    در فرهنگ اسلام نيز به مناسبتهاي مختلف اين كلمه مورد توجّه قرار گرفته است (چه در مسائل و احكام فقهي و چه در مباحث اخلاقي و مطالب عرفاني و مباني اعتقادي) بنحوي كه مي‌توان ادّعاء نمود يك نوع رابطه تكويني و تشريعي براي اين مفهوم در فرهنگ اسلامي وجود دارد، و اين رابطه و نسبت را در جاي جاي هر دو عرصه تكوين و تشريع مي‌توان جستجو نمود. و به تعبير ديگر: حقيقت و عينيّت خارجي همين مفهوم است كه در نزول به عالم كثرت و تربيت به صورت يك سلسله احكام و قوانين تكليفي و يا سلوك و تربيت نفساني از ناحيه شارع مقدّس ابراز گرديده است.

    در خلقت آدم أبو‌البشر اين مسأله مبيّن جهات استكمالي و فعليّت مقام خليفةاللهي او شده است؛ چنانچه در كتاب «إحياء العلوم» از رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلم روايت مي‌كند كه:

    إنّ اللهَ خَمَّرَ طينَةَ آدمَ بِيَدهِ أربعينَ صَباحًا.[2]

    و يا به روايت «مرصاد العباد»: خَمَّرتُ طينةَ‌ آدمَ بِيَدي أربعينَ صَباحًا.[3]

    «خداي متعال طينت و سرشت و ذات انسان را در مدّت چهل روز بپرداخت.»

    در كتاب «عوارف المعارف» چنين گويد:

    فَمِن التُّرابِ كَوَّنهُ و أربعينَ صَباحًا خَمَّرَ طينتَهُ لِيَبعُدَ بِالتَّخميرِ أربعينَ صَباحًا بِأربعينَ حِجابًا مِن الحَضرَةِ الإلهيّةِ، كلُّ حجابٍ هو مَعنيً مودَعٌ فيه، يَصلَحُ بِه لِعِمارَةِ الدُّنيا و يَتعَوَّقُ بِه‌ عَن الحَضرةِ‌ الإلهيّةِ و مَواطِنِ القُربِ.[4]

    «پس خداي متعال انسان را از خاك بيافريد و ذات و حقيقت او را در مدّت چهل روز بياراست؛ تا بدين جهت در مدّت چهل روز چهل حجاب از مراتب اسماء‌ و صفات خود را در وجود او متحقّق گرداند، و بدين واسطه حائز مراتب وحدت در عين كثرت گردد، و جامع بين دو نقطه احديّت و واحديّت شود. و در عين قرب و انمحاء و فناء در ذات بحت و صرف حضرت احديّت، به كثرت اجتماع آثار و صفات حضرت ربّ الارباب متّصف گردد. و بواسطه آن، توطّن و ورود او در دنياي مادّه توجيه پذيرد. و در عين ربط و انتساب به حضرت الهيّه حفظ مراتب كثرت و فعليّت در او محقّق شود.»

    انسان در چهل سالگي به بلوغ عقلاني مي‌رسد

    و همين نكته در مسأله بلوغ عقلاني انسان پس از گذشت چهل سال از عمر او در دنيا به چشم مي‌خورد؛ و در اشاره به اين موضوع در قرآن كريم مي‌فرمايد:) حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبّ‏ِ أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلىَ‏َّ وَ عَلىَ‏ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَئهُ وَ أَصْلِحْ لىِ فىِ ذُرِّيَّتىِ إِنىّ‏ِ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنىّ‏ِ مِنَ الْمُسْلِمِين‏ ( [5]

    «و هنگامي كه انسان به مرحله رشد و شكوفائي تامّ رسيد و چهل سال بر او بگذشت مي‌گويد: پروردگارا، طريق شكر و سپاس نعمتهاي خودت را بر من و پدر و مادرم به من الهام فرما! و طريق انجام عمل صالح كه مورد رضا و تحسين تو باشد را به من بياموز! و در ميان ذرّيّه من صلاح و سداد را استوار فرما! بدرستيكه من به تو روي آوردم و تسليم خواست و اراده تو گشتم.»

    در اين آيه شريفه بلوغ انسان را به مرتبه رشد عقلي و قِوام نفس در تدبير و رعايت مصالح و مفاسد در سنّ چهل سالگي مي‌شمرد. و پس از اين انسان از تجربيّات و اندوخته گذشته براي استكمال روح و طيّ طريق سعادت و صلاح بهره مي‌گيرد، نه آنكه به سعه و ظرفيّت عقلاني او اضافه گردد.

    و لهذا در «خصال» صدوق از امام صادق عليه السّلام روايت مي‌كند كه فرمودند:

    إنّ العَبدَ لَفي فُسْحَةٍ مِن أمرِه ما بَينَهُ و بينَ أربعينَ سَنةً؛ فإذا بَلَغ أربعينَ سَنةً أوحَي اللهُ عزَّوجلَّ إلَي مَلَئكَتِه: إنّي قد عَمَّرتُ عَبدي عُمرًا فَغَلِّظا و شَدِّدا و تَحَفَّظا و اكتُبا عَليهِ قَليلَ عَمَلِه و كَثيرَهُ و صَغيرَهُ و كَبيرَه![6]

    «بنده تا سنّ چهل سالگي مورد عفو و مغفرت پروردگار است؛ و زماني كه به اين سنّ رسيد خداي متعال به دو ملك رقيب و عتيد كه موكّل بر اعمال و كردار او هستند وحي مي‌فرستد: من به تحقيق به بنده‌ام عمر كافي جهت كسب معرفت و بلوغ عقلي عنايت كردم، از اين پس ديگر او در كردار و اعمالش رها و آزاد نيست، بر او سخت گيريد و هر آنچه از او سر مي‌زند كم يا بسيار دقيقاً ثبت و ضبط نمائيد!»

    و نظير اين روايت نيز در «خصال» از امام صادق عليه‌ السّلام آمده است:

    إذا بَلَغ العبدُ ثَلاثًا و ثَلَثينَ سَنةً فَقد بَلَغ أشُدَّهُ؛ و إذا بَلَغَ أربعينَ سَنةً فَقد بَلَغَ مُنتهاهُ.[7]

    «زمانيكه عبد به سي و سه سالگي مي‌رسد به مرتبه قوام جسمي و روحي نائل مي‌گردد؛ و زمانيكه به سنّ چهل سالگي مي‌رسد عقل او به نهايت درجه قدرت و سعه و ادراك مي‌رسد.»

    و بدين جهت چنانچه فردي تا سنّ چهل سالگي استعداد صلاح و هدايت را در خود بوجود نياورد، وصول به مرحله سعادت و فوز براي او مشكل خواهد شد؛ چنانچه اين حديث در كتب شيعه و در «احياء‌ العلوم» وارد است:

    إذا بَلَغ الرَّجُلُ أربعينَ سَنةً و لَم يَتُبْ مَسحَ الشَّيطانُ وَجهَهُ بِيَدهِ و قالَ: بِأبي وَجهُ مَن لا يُفْلِح![8]

    «چنانچه شخصي به سنّ چهل برسد و بسوي خدا بازگشت ننمايد، شيطان پيشاني او را مسح نمايد و گويد: پدرم فداي تو باد كه ديگر رستگار نخواهي شد!»
    اگر دوست دارید تا در مرد عدد چهل باز بنویسم ..............

  • ناشناس

    یه فکری برای تایپ اعداد بکنین آدم نمیتونه درست متوجه بشه

  • ایرانی

    چقدر درکت عمیق است گزینه چهارمی هم در کار نیست

  • ناشناس

    من پنج ساله وارد دهه سی شدم و هنوز افسرده ام و مدام مشاوره میرم و دارو مصرف می کنم حالا چهل سالگیم می خواد چه کوفتی بشه :((((

  • ناشناس

    ما که نفهمیدیم چی گفت شما فهمیدی توضیح بده

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار