گوناگون

آبروهای بر باد رفته‌ای که روحانیت به این کشور بازگرداند


در صفحه 320 جلد 22 مجموعه آثار دکتر شریعتی آمده است: «این یک مسأله ذوقی نیست که بگویید: من آخوند دوست دارم، من آخوند دوست ندارم، این یک مسأله عینی و تاریخی است؛ باید سند نشان دهید و مدرک. تا آن جا که من می دانم، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضا گذاشته اند، همگی از میان ما تحصیلکرده های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده، همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می کنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می بینم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه.»

نقش علمای آزاده شیعی در طول تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر علیه ظلم و تهدید منافع ملی، یک نقش مبرز و اثبات شده است. در طول دو قرن گذشته که نفوذ بیگانه در خاک میهن بیش از گذشته نمود یافته، روحانیت سهم بسزایی در حفظ و دفاع از حقوق مردم داشته است. سهمی که از طرف برخی روشنفکرنماهای غرب ‌ زده، بدون سند و همراه با تحریف‌های بسیار، وارونه جلوه داده می ‌ شود.

امتیاز تنباکو

یک نمونه از این تحریف ‌ ها به ماجرای تحریم تنباکو در ایران باز می ‌ گردد. افرادی چون فریدون آدمیت، ابراهیم صفائی و یحیی دولت آبادی، نه تنها فتوای تاریخی میرزای شیرازی را مشکوک و مجعول دانسته ‌ اند؛ بلکه نقش اساسی روحانیت را در این نهضت، منکر شده ‌ اند. این افراد با تمامی توان تلاش نموده ‌ اند تا این حرکت اسلامی را به گونه ‌ ای زیر سوال برده و چهره نورانی رهبران نهضت تنباکو را در شهرهای مختلف مخدوش سازند. آنها آسمان و ریسمان را به هم بافته ‌ اند تا به مردم مسلمان بباورانند که اسلام و عالمان اسلامی و حتی توده مردم، در این نهضت نقشی نداشته ‌ اند.

قرارداد رژي يا انحصارنامه توتون و تنباکو که ميان دولت ايران و ماژور تالبوت انگليسي منعقد شد، تا چهارم جمادي‌الثاني 1309 هجری قمری، برابر با 15 دی 1270 شمسی که الحاق کامل آن اعلام گرديد، زمینه ساز نخستین زنجیره مبارزات علیه استعمار و استبداد در ایران شد. اين قيام بيش از 300 روز به طول انجاميد و دولت استبدادي قاجار و استعمار انگليس را ناچار به عقب ‌‌ نشيني ساخت.

این قرارداد محصول سومين سفر ناصرالدين ‌شاه به اروپا بود. ناصرالدين ‌شاه که در آن زمان تحت تاثير رجال روشنفکر درباري براي سفر به اروپا و ديدار از دستاوردهاي تمدن غربي ترغيب مي‌شد، به تاييد و تشويق این افراد، از سرمايه‌گذاري خارجي در ايران استقبال کرد. اما عدم آگاهي او از نحوه اين سرمايه‌گذاري باعث شد که قراردادي چنين وسيع که مورد تعجب جهانيان گرديد با ماژور تالبوت انگليسي بسته شود و امتياز استخراج توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به او واگذار نمايد.

علی ‌ رغم ادعای کذب برخی روشنفکران غیر منصف، برخی دیگر از مورخان، به نقش روحانیون در لغو این قرارداد، اعتراف نموده ‌ اند.

احمد کسروی در این باره می ‌ گوید: «بیش از همه، تبریز به کار برخاست ... پس از تبریز اسپهان به تکان آمد و پس از آن، در تهران شور و جنبش پیدا گردید. در همه جا علما پیشگام بودند. در تبریز حاج میرزاجواد، در اسپهان آقا نجفی، و در تهران میرزامحمدحسن آشتیانی و دیگران پا در میان داشتند. از سامرا مجتهد بزرگ، میرزا محمدحسن شیرازی تلگراف به شاه فرستاد و زیارت های امتیاز را باز نمود و درخواست به هم زدن آن را کرد.»

فووریه پزشک ناصرالدین شاه نیز، در خاطرات خود گفته است: «سلسله جنبان این نهضت، روحانیون ‌ هستند و کسی که به ایشان دستور این کار را داده، رئیس روحانیون کربلاست. هر وقت به مردم ایران، فتوایی از ملایی متنفذ یا مجتهدی معتبر برسد، با انضباط تمام، اطاعت آن را گردن می ‌ نهند. امروز، اختیار به کلی در قبضه آخوندهاست.»

نقش علمای برجسته تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، قم و عتبات و علمای سراسر کشور، به طور مستند و با ثبت اسامی و اقدامات آنها در متن تاریخ، در دست است و جز با بستن چشم و گوش، نمی ‌ توان مدعی عدم نقش روحانیت در شکست قرارداد ننگین رژی بود.

مرحوم جلال آل احمد می ‌ گوید: «این پیروزی مقدماتی، به ضرر نهایی روحانیت تمام شد؛ چرا که هم کمپانی و هم حکومت های دست نشانده و هم روشنفکر خدمت کار حکومت، دریافتند که حریف اصلی کیست تا به آن طریق که می دانیم، در مشروطه و پس از آن، دستش را کوتاه کنند.»

ملی شدن نفت

در سال 1900 میلادی، شخصی به نام کتابچی ‌ خان به اروپا رفت و به انگلیسی ‌ ها اطلاع داد که ظاهرا در جنوب ایران نفت وجود دارد. این شخص اکتشاف نفت ایران را به ولف (سفیر سابق انگلیس) پیشنهاد داد و او هم فردی به نام دارسی را برای این کار معرفی نمود. مهمترین تحول در این برهه از تاریخ معاصر ایران و پس از نهضت مشروطه و پیش از شکل ‌ گیری انقلاب اسلامی، واقعه ملی شدن صنعت نفت است. این حادثه، نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی ملت ایران علیه استعمار خارجی به شمار می ‌ رود. با تغییر رژیم قاجار به پهلوی، پس از مذاكراتي در سال 1312 شمسی، قرارداد دارسی ميان دولت ايران و دولت انگليس، با تغييراتي جزئي و نه چندان با اهميت، بار ديگر تجديد و تمديد شد و با توجه به اينكه اين قرارداد پيش از آنكه آرای معترضان به قرارداد پيشين دارسي را برآورده سازد، به حفظ و استحكام هر چه بيشتر منافع دولت انگليس معطوف بود. با برکناری رضا شاه و آمدن پهلوی دوم در شهریور 1320، دست مجلس کمی در اعمال نظر در مسائل کلان ملی باز شد. در مجلس شانزدهم شورای ملی، زماني كه قرارداد «گس-گلشائيان» (قراردادی الحاقی به منظور تعدیل قرارداد دارسی) در مجلس در حال بررسي بود، آیت الله كاشاني، به عنوان نماينده مجلس شانزدهم، بعد از بازگشت از تبعيد به لبنان، پيامي درباره اين قرارداد صادر كرد كه توسط دكتر مصدق در مجلس قرائت شد.

در بخشي از آن آمده بود: «وقتي كه مسئله نفت مطرح شد، وظيفه ديني و ملي دانستم كه نظر ملت ايران را در باب مظالم شركت نفت و حقوق مغصوبه ملت ايران در طي اعلاميه ‌ اي منتشر كنم و جدا از استيفاي حقوق از دست رفته، آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با هر قرارداد يا عملي كه مُشعِر بر تثبيت و تاييد عمل اكراهي باشد، اظهار نمايم. نفت ايران متعلق به ملت ايران است و به هر ترتيبي كه بخواهد نسبت به آن رفتار مي ‌ كند. بر همه كس واضح و آشكار است كه تمام بليات و مصائب، خصوصا هرج و مرج دستگاه اداري و غارت بيت ‌ المال و تسلط زمام داران نالايق و مملكت فروش، و به طور كلي، تشويق خيانت كاران، حبس، تبعيد و زجر وطن پرستان، در اثر سياست جابر انگلستان در مملكت ما به وجود آمده ... براي غارت نفت ايران، كه بزرگ ترين و مهم ترين ثروت ملي ماست، مرتكب شده و مي شود. ... ملي شدن صنعت نفت در ايران، تنها چاره بيچارگي هاي ماست.»

بعد از انتشار اين اعلاميه، اجتماع بزرگي در مسجد شاه بر پا گرديد و در آن، سخنرانان راجع به ابطال قرارداد 1933 به سخنراني پرداختند و خواستار ملي شدن صنعت نفت شدند. به دنبال آیت الله كاشاني، آیت الله العظمي خوانساري، آیت الله بهاءالدين محلاتي، آیت الله شاهرودي و حجت الاسلام سيدمحمود روحاني قمي و عده اي ديگر از علما و مراجع تقليد، با صدور فتاوايي، ضمن تجليل از آیت الله كاشاني، نظر ايشان را در مورد ملي شدن صنعت نفت قويا مورد تاييد قرار دادند.

آیت الله خوانساري در اعلاميه خود چنين نوشت: «با اين كه مثل حضرت مستطاب آیت الله كاشاني دامت بركاته، كه مجتهدي عادل و با شهامت و دل سوز و فداكار براي مصالح دين و دنياي مردمند و با اين همه جديت و ترغيب و تحريض، مردم را بيدار مي ‌ كنند، ديگر مجال عذري براي كسي باقي نمي ‌ ماند.»

رزم آرا، مهمترین مانع به ثمر نشستن ملی شدن نفت بود که با اقدام انقلابی خلیل طهماسبی، از شاگردان کاشانی و نزدیکان نواب صفوی، این مانع برداشته شد. آیت الله كاشاني در يك مصاحبه مطبوعاتي صريحا چنين بيان داشت: «قاتل رزم آرا بايد آزاد شود؛ زيرا اين اقدام او، در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقيقت حكم اعدام رزم آرا را ملت صادر كرده است.»

نتیجه قتل رزم آرا اين بود كه نمايندگان وابسته به انگليس در مجلس شانزدهم كه مانع ملي شدن صنعت نفت بودند، عقب نشيني نموده و آیت الله كاشاني سيطره كاملي بر اوضاع پيدا كرد. سرانجام با پشتوانه مردمي و رهبري مذهبي و سياسي آیت الله كاشاني و كوشش نمايندگان اقليت مجلس شانزدهم، خصوصا دكتر مصدق، اصل ملي شدن صنعت نفت در 24 اسفند 29 به مجلس شوراي ملي ارائه شد و در 29 اسفند همان سال در مجلس سنا به تصويب رسيد.

امری که توسط روشنفکران وقت در مجلس و دربار، همواره به نفع منافع بیگانه در نظر گرفته می‌شد، توسط بدنه روحانیت مبارز شیعی در مسیر درست خود به بار نشست. در حالی که روشنفکران درباری همچون تقی ‌ زاده در قالب وزیر و نماینده سنا، هم در دولت پهلوی اول و هم در دولت پهلوی دوم، از قرارداد ننگین دارسی دفاع می ‌ کردند، این شجاعت و زمان ‌ شناسی روحانیت مبارز بود که به داد منافع ملی رسید.

شریعتی در مورد تقی ‌ زاده گفته است: «من در تمام این ملک، کسی را در مرتبه‌ای پایین‌تر از تقی زاده، شایسته‌ دشنام نمی دانم، و این شیوه ای است که باید از قرآن بیاموزیم، چه، از میان آن همه دشمن ها و دشمنی ها، تنها نام یکی را به زبان آورده، آن ابولهب است که خودی بود و خیانت می‌کرد، خویشاوند بود و بیگانگی و دشمن کامی نمود.»

منبع: روزنامه آذربایجان

ارسال نظر

  • بگو نه

    از داشته هایی که بر باد داد هم میگفتی خب
    از دستاورداشون همین بس که ایرانیا تو همه کشورهای جهان برای زندگی رفتن (فرار کردن) ولی بجز افغانیای محترم هیچ احدی رغبت نداره بیاد تو این مملکت زندگی کنه

  • ناشناس

    حتماً شوخي مي فرمائيد .آن آخوندهايي كه به آخوند درباري معروف هستند را چه مي گوئيد؟ حكم اعدام شيخ فضل الله نوري را چه كسي تائيد كرد غير از يك آخوند؟و.....

  • ناشناس

    شریعتی اشتباه گفته است بزرگتری مانع مشروظیت شیخ فضل الله نوری و همفکرانیش بودند. واقعه رژی هم سه برابر زیان از خزانه به انگلیس داده شد پیروز واقعی آن انگلیس بود نه میرزای شیرازی مانند این بود که شما کالایی را یک ریال بخری و ده ریال به صاحبش بفروشی.

  • ناشناس

    خخخخخخخخخخخ

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار