گوناگون

در حکومت اسلامی چه کسانی می توانند کمک های مالی دریافت کنند؟

در حکومت اسلامی چه کسانی می توانند کمک های مالی دریافت کنند؟

پارسینه: اسلام قوانین مالى را براى برانداختن فقر و مسکنت مقرّر داشته است، و براى برانداختن آثار ویران‏ کننده آنها، نه براى ...

پارسینه: اسلام قوانین مالى را براى برانداختن فقر و مسکنت مقرّر داشته است، و براى برانداختن آثار ویران‏ کننده آنها، نه براى آنکه فقر و مسکنت پیوسته به حال خود باقى بمانند.


رشد انسان و تکامل وى بر دو امر مبتنى است:

۱- مواهب و استعدادهاى لازم.
۲- شرایط خارجى مناسب و امکانات فراهم.

امّا امر نخستین (یعنى استعدادهاى لازم براى تکامل، و برخوردارى از مواهبى که آدمى را براى رسیدن به هدف آفرینش او آماده مى‏سازد)، خداوند متعال در این باره کار خود را کرده است، زیرا او آفریننده‏اى است که‏ … أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ «۱» به هر چیز در آفرینش صورتى مناسب داد، و سپس (در همه چیز) راهنمایى کرد».

پس خداوند به هر آفریده هیئتى مناسب و مواهبى درخور داده است. و آن مواهب و بخششهاى الهى، محتواى وجود آدمى، و حقایق فطرت مردمان، و دفینه‏هاى نهان در خرد انسانهاست، که پیامبران را براى آن مبعوث کرد تا این «دفینه‏هاى نهان در خردها» را بگشایند و بیرون آورند «۲»، و به پروردن آنها و به ثمر رساندن آنها بپردازند.

اما امر دوّم (یعنى شرایط خارجى مناسب و امکانات فراهم، که عامل شکفتن و ظاهر شدن قابلیّتها و مواهب است، تا چنان شود که آنچه در انسانها بالقوّه است فعلیّت پیدا کند، و کانهاى وجود آدمى استخراج گردد)، متوقّف بر امورى است که آنها را نیز خداوند متعال فراهم آورده و در دسترس انسان قرار داده است، اگر غصب‏کنندگان غصب نکنند.

پس از توجّه به این دو امر ضرورى براى تکامل بشرى- به نمود فقرو آثار منفى و زیانبخش آن در «نگرش اسلامى» باید توجه نمود، و پیامدهاى آن را که درست در جهت عکس حرکت تکاملى انسان قرار دارد باید در نظر گرفت…

فقر و تعریف و ماهیّت آن:

فقر عبارت است از نیازمندى انسان، یا بى ‏نصیب ماندن از چیزهایى که براى تأمین زندگى او و کسانى که در تحت تکفّل او هستند کفایت کند. به عبارتى دقیقتر: فقر عبارت است از نداشتن چیزهایى که آدمى در زندگى به آنها نیازمند است، و ناقص یا اندک بودن امکاناتى که شکوفایى قابلیّت آدمى و ظهور استعدادهاى او به آنها بستگى دارد. تعبیرهاى حدیثى در باره فقر- اغلب- مى‏خواهند مطلب یاد شده را برساند، مانند سخن امام على «ع»:
«الفقر، الموت الأکبر «۳»

- فقر، مرگ بزرگ است»، چه مرگ عبارت است از نابودى زندگى و باطل شدن نیروهاى جسمى و حیاتى. نیز این سخن آن امام «ع»:

«القبر خیر من الفقر «۴»

- قبر (مردن و دفن شدن)، بهتر از فقر است»، که در قبر جسد آدمى دفن مى‏شود، ولى در گودالهاى فقر هر چه آدمى نیرو و شایستگى و موهبت دارد مدفون مى‏گردد.

فقر و نابود شدن قانون توازن:

قانون «توازن» که بر همه عالم- و از جمله انسان- حاکم است، مى‏خواهد تا انسان، با جسم و روح خود، در گذرگاه تعادل و میانه‏روى سیر کند، و آنچه که کفاف زندگى او را بدهد در اختیار داشته باشد. و فقر (کمبود مالى و امکانات)، یعنى فقدان ضروریّات زندگى و معاش، پس با وجود آن توازن و کفاف از میان مى‏رود، و به آدمى زیان مى‏رساند، و او را از پیمودن مسیر تکاملى خود باز مى‏دارد، چنان که امام على «ع» مى‏فرماید:

«… و إن عضّته الفاقه شغله البلاء، و إن أجهده الجوع قعد به الضّعف … فکلّ تقصر به مضرّ … «۵»
اگر در چنگال فقر گرفتار شود، این بلا او را از کار باز مى‏دارد، و اگر گرسنگى بر او سخت گیرد، ناتوانى او را از پاى درآورد… پس هر کم و کاستى به او زیان مى‏رساند …». و این دور شدن از حدّ میانه و توازن، هر چه بیشتر شود، پیامدهاى منفى آن افزونتر خواهد شد.

فقر و ایجاد صفات نقص در انسان:

آشکار است که صفات و خصلتهایى که در طبقات محروم و فقیر آشکار مى‏شود، بیشتر از گونه صفاتى است که با طبیعت زیانبخش فقر تناسب دارد، و با واقعیّت آن که ویران‏کننده شخصیّت فردى و اجتماعى انسان است پس نقص فکرى، ضعف جسمى، فروپاشى نیروهاى روحى و احساس کاستى، نادانى و بیسوادى، مفاسد برخاسته از فقدان پرورش و آموزش، ناتوانى اجتماعى، فساد اعتقادى و نتایج حاصل از ناآگاهى سیاسى و اقتصادى، همه اینها از صفات ناپسند و حالات له‏کننده‏اى است که از فقر تولّد پیدا مى‏کند، و در قشرهاى ناکام و بینوا رشد مى‏یابد. و این امرى زیانبخش و کوبنده است که اجتماع را از بسیارى از افراد و شایستگیها و توانهاى ایشان محروم مى‏سازد.

حال با وجود اینچنین تاثیرانی که برای فقر برشمردیم باید دید که موضع اسلام در خصوص ملاک فقر در جامعه چیست ؟ استاد حکیمی درباره موضع اسلام در این خصوص می نویسد:

بنگرید! میخواهیم در اینجا به نیازمندیها و حدود و اندازه ‏هاى آنها اشاره کنیم تا توهّم نادرستى که شاید در نزد بعضى از مردمان و حتّى در نزد برخى از مدّعیان فضل و فقه و دین وجود داشته باشد از میان برود، و آن توهّم این است که تکلیف نسبت به مسکین و فقیر عبارت از این است که مقدار اندکى مال به آنان داده شود تا سدّ جوع و دفع برهنگى کنند و- مثلا- قوت یک روز و شب در اختیارشان قرار گیرد تا بخورند و نمیرند … و دیگر واجب نیست به اندازه ‏اى به ایشان داده شود که توانایى دست یافتن به معیشت مقتصدانه و متوازنى داشته باشند، و معرفت دینى و فرهنگ خویش را توسعه دهند، و با دیگر افراد اجتماع در امر دین و دنیا شریک شوند.

این وهمى فاسد و نادرست است و اندیشه ‏اى ضدّ اسلامى است که ‏اسلام به پذیرفتن آن متّهم شده است، زیرا اسلام مى گوید: به فقیر چندان بدهید که نیاز خود را از لحاظ خوراک و لباس و مسکن و جز آن رفع کند، و از زکات چندان که بى ‏نیاز شود، و آن اندازه در اختیارش گذارید که براى یک سال زندگى او بس باشد. و به او چندان بدهید که بخورد و بیاشامد و لباس خود فراهم آورد و ازدواج کند و به حج خانه خدا رود و صدقه دهد و به تقویت دین خود بپردازد.

فقیر ازدواج مى‏ کند، صدقه مى ‏دهد، و حج مى‏ گزارد

الإمام الصّادق «ع»- أبو بصیر قال: قلت لأبی عبد اللَّه «ع»: إنّ شیخا من أصحابنا یقال له عمر، سأل عیسى بن أعین- و هو محتاج- فقال له عیسى: أما إنّ عندی من الزّکاة، و لکن لا أعطیک منها. فقال له: و لم؟ قال: لأنّی رأیتک اشتریت لحما و تمرا. فقال: إنّما ربحت درهما فاشتریت بدانقین لحما و بدانقین تمرا، و رجعت بدانقین لحاجة. قال (ابو بصیر). فوضع أبو عبد اللَّه «ع» یده على جبهته ساعة، ثمّ رفع رأسه، ثمّ قال: «إنّ اللَّه نظر فی‏ أموال الأغنیاء، ثمّ نظر فی الفقراء، فجعل فی أموال الأغنیاء ما یکتفون به، و لو لم یکفهم لزادهم. بلى، فلیعطه ما یأکل و یشرب و یکتسی و یتزوّج و یتصدّق و یحجّ». «۶»

امام صادق «ع»- أبو بصیر مى‏گوید: به امام صادق «ع» گفتم: سالخورده ‏اى از دوستان ما به نام عمر که نیازمند بود، از عیسى بن اعین خواست که چیزى به او بدهد؛ عیسى به او گفت: در نزد من پول زکات وجود دارد، ولى چیزى از آن به تو نخواهم داد! پرسید: چرا؟ گفت: چون تو را دیدم که گوشت و خرما مى‏ خریدى. در پاسخش گفت: درهمى سود کردم، به دو دانگ آن گوشت و به دو دانگ دیگر خرما خریدم و دو دانگ را براى حاجتى نزد خود نگاه داشتم. ابو بصیر مى‏گوید: ابو عبد اللَّه صادق «ع»، مدتى دست بر پیشانى خویش نهاد، سپس سر برداشت و فرمود: «خدا در اموال ثروتمندان نظر کرد، و در پى آن به فقیران نگریست، پس در اموال ثروتمندان سهمى براى فقیران قرار داد که براى زندگى آنان کافى باشد، و اگر کفایت نمى‏ کرد بر مقدار آن مى ‏افزود. آرى، باید چندان به او بدهد که بتواند بخورد و بیاشامد و جامه بپوشد و ازدواج کند و در راه خدا صدقه دهد و به سفر حج برود».

و چندان در اختیارش گذارید که همچون مردمان دیگر بتواند خوراک و لباس اهل خانه را فراهم آورد، تا حدّى که آنان را همردیف دیگران قرار دهد:

خود و زنش چون دیگران، و فرزندانش- از هر حیث- چون فرزندان دیگران …

الإمام الصّادق «ع»- أبو بصیر قال: سألت أبا عبد اللَّه «ع» عن رجل له ثمان مائة درهم، و هو رجل خفّاف، و له عیال کثیر، أله أن یأخذ من الزّکاة؟ فقال: یاأبا محمّد! أ یربح فی دراهمه ما یقوت به عیاله و یفضل؟ قال: نعم. قال کم یفضل؟ قال: لا أدری. قال: إن کان یفضل عن القوت مقدار نصف القوت فلا یأخذ الزکاة؛ و إن کان أقلّ من نصف القوت أخذ الزکاة. قال: قلت:

فعلیه فی ماله زکاة تلزمه؟ قال: بلى. قال: قلت: کیف یصنع؟ قال: «یوسّع بها على عیاله فی طعامهم و کسوتهم، و یبقی منها شیئا یناوله غیرهم. و ما أخذ من الزّکاة فضّه على عیاله حتّى یلحقهم بالنّاس». «۷»

امام صادق «ع»- ابو بصیر مى‏گوید: از ابو عبد اللَّه (امام صادق) «ع»، پرسیدم: کسى هشتصد درهم پول دارد و مردى کفاش است و نانخور فراوان دارد، آیا مى‏تواند چیزى از زکات بگیرد؟ فرمود: اى ابو محمّد! آیا با پولى که دارد مى‏تواند چندان سود به چنگ آورد که پس از فراهم آوردن خوراک عیال خویش مقدارى هم از آن سود بر جاى بماند؟ گفتم: آرى. فرمود: چه اندازه باقى مى ‏ماند؟ گفتم: نمى‏ دانم. فرمود: اگر بازمانده به اندازه نصف خوراکشان (در سال) باشد، حق گرفتن زکات ندارد، و اگر کمتر از نصف باشد حق گرفتن زکات دارد. پرسیدم: آیا خود نیز باید زکات بدهد؟ گفت: آرى. گفتم: چگونه باید عمل کند؟ فرمود: «بر وسعت خورش و پوشش کسان خویش مى‏ افزاید، و چیزى از آن به دیگران مى ‏دهد. و آنچه را که از زکات گرفته است، به مصرف خوراک و پوشاک کسان خویش مى ‏رساند تا سطح زندگى آنان را با سطح زندگى دیگران برابر سازد».

این است اسلام … و این است برنامه الهى و روش انسانى اسلام. اسلام قوانین مالى را براى برانداختن فقر و مسکنت مقرّر داشته است، و براى برانداختن آثار ویران‏ کننده آنها، نه براى آنکه فقر و مسکنت پیوسته به حال خود باقى بمانند. و موضوع، در مورد بخشیدن به فقرا و ثروتمند کردن ایشان- دستکم- موضوع یک سال است- نه تأمین یک شبانه ‏روز- آنهم در همه نیازمندیها. فقیر در جامعه اسلامى باید کفاف پیوسته ‏اى از ما یحتاج در اختیار خود داشته باشد تا از این راه بدن خود را تقویت کند و روح و ایمان او به استقامت برسد، و فرزندان او پرورشى اسلامى و انسانى داشته باشند، از آموزش و پرورش و ورزش و فرهنگ برخوردار باشند، بدون انحراف از فضیلت و حیثیت انسانى و اخلاق، به دلیل فقر؛ و بدون گرفتار عقده شدن نسبت به دیگران، به دلیل نادارى…
این است اسلام…
______________________________
(۱) «سوره طاها» (۲۰): ۵۰٫
(۲) «نهج البلاغه»/ ۳۳؛ «عبده» ۱/ ۱۷٫
(۳) «نهج البلاغه»/ ۱۱۶۶؛ «عبده» ۳/ ۱۹۲٫
(۴) «کافى» ۸/ ۲۱٫
(۵) «نهج البلاغه»/ ۱۱۳۶؛ «عبده» ۳/ ۱۷۵؛ «کافى» ۸/ ۲۱٫
(۶). «وافى» ۲ (م ۶) ۲۵٫
(۷). «وسائل» ۶/ ۱۵۹٫

منبع: الحیاة / ترجمه احمد آرام ؛ ج‏۶ ؛ص ۱۶۴ و ص۱۸۱

ارسال نظر

  • ناشناس

    چهار سال قبل به روایت احمدی نژاد این پول مال امام زمان (عج) بود.
    الان این پول مکروه شده و اگر انصراف ندهی پرهیزگار نیستی.
    تو رو به خدا با دین مردم بازی نکنید.
    یک کلام بگویید وضع اقتصادی دولت خرابه نمی تونیم یارانه بدیم. به خدا ضررش خیلی کمتره

  • ناشناس

    مگر يارانه همون زكات هست؟؟!!

    مثلا الان كه ايران خودرو داره يارانه مي گيره و ماشين بنجل توليد مي كنه و قيمت خون پدرش به ملت مي فروشه ..داره زكات مي گيره؟

  • ناشناس

    این روایات را بزرگان ندیده یا در سند آن اشکال کرده اند ؟

  • ناشناس

    این آقا راجع به گران فروشی و آموزش و بهداشت گران قیمت هم نظری دارند؟ واگذاری بیت المال به اشخاص حقیقی را چگونه ارزیابی میکنند؟

  • ناشناس

    پارسینه جون تاچندوقت پیش قناری شده بودی یه درمیون لای کامنت ها چه چه میزدی چی شده نوکت روچیدن یاآب وهواپائیزی شده؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار