گوناگون

عادت های نوشتن به روایت مسعود فراستی

عادت های نوشتن به روایت مسعود فراستی

پارسینه: همچنان- و احتمالاً تا ابد- کاغذ و قلم (خودکار یا روان نویس) را ترجیح می دهم. انگار کلمات را با دست خط و روی کاغذ بیشتر حس می کنم.

قلم همیشگی خودم و کاغذ کاهی ترجیحاً. هرگز با کامپیوتر ننوشته ام. قطعاً شب و موسیقی، سیگار و چای برای نوشتن بهترین اند. بدون سیگار یادم نمی آید. موسیقی- به خصوص بعضی کلاسیک ها- خیلی یاری دهنده اند. همین جا بگویم موسیقی را بیشتر از سینما دوست دارم. شده بسیاری روز ها فیلمی ندیده و چیزی نخوانده باشم، اما تقریباً نشده روزی موسیقی نشنیده باشم.

قبل از نوشتن، کلنجار گاهی زیادی با سوژه دارم؛ نه روی کاغذ، که در سرم. آنجا مطلب در می آید؛ شکل می گیرد و پخته می شود. و بعد سریع می آید روی کاغذ. اما قبل از تحریر حتماً باید عنوان مطلب بیاید. تا عنوان در نیاید نمی نویسم. بعد از تمام شدن، نوبت ویرایش است و خط زدن و ابرو باز کردن و ور رفتن با کلمات و با نقطه ها، ویرگول ها و پاراگراف ها. گاهی قبل از نوشتن یادداشت بر می دارم و روی کاغذ نکته های مطلب را می نویسم یا جملات بی ربط به هم را. و بعد شکلشان می دهم و پاراگراف بندی می کنم. گاهی خواندن برخی نوشته ها و گفته ها دست گرمی خوبی است برای نوشتن. و گاهی زیاد خواندن مطالب پراکنده و ظاهراً بی ربط. حتی یادداشت برداشتن از آنها و بعد فراموش کردنشان و رفتن سر مطلب.

بسیاری از نقد هایم را یک شبه نوشته ام. حتی نقد های بلندی مثل هامون و آتش سبز. تو سالن سینما، تو تاریکی، چندین صفحه یادداشت برداشتم. فیلم را همان یک بار دیدم. رسیدم خانه، چند ساعتی حین کارهای مختلف به فیلم فکر کردم. نصفه شب شروع کردم. تا صبح که تمام شد. تو دفتر مجله پاک نویسش کردم و آماده ی چاپ. دیگر خیلی وقت است در سینما یادداشت بر نمی دارم.

نوشته که تمام شد، بعد از مدت کوتاهی از آن فاصله می گیرم و دیگر مخاطب آن می شوم و می توانم نقدش کنم.

نوشته، اول برای خودم است؛ خلاص شدن و به تعادل رسیدنم. و بعد اولین مخاطبم و پس از آن بقیه.

اگر مجبور نباشم- که اغلب هستم- فقط درباره ی فیلم ها یا چیزهایی که بسیار دوست دارم یا بسیار بدم می آید می نویسم. باید چیزی یا فیلمی خیلی مسأله ام شود تا بنویسم.

تأخیر انداختن نوشته را دوست دارم و کلنجار رفتن زیاد با مسأله را. کلنجاری که گاهی در خواب هم ول کنم نیست. مهم ترین نکته ی نوشته ی هیچکاکم در خواب آمد و بعد پریدم و نوشتم.
بسیاری مواقع وقتی سردبیر بودم، اولین چرک نویس را می دادم تایپ (به خصوص در سروش). فرصت پاک نویس نبود و حتی فرصت خواندن برای اولین مخاطبم.

هیچ فیلم ایرانی ای را برای نوشتن دو بار ندیده ام. فرنگی چرا.

گاهی یک نوشته خیلی طول می کشد- ماه ها- و چندین بار به هم می ریزد تا نهایی شود مثل "نقد، منتقد، عامل اخلال".

تو نوشتن خودم را سانسور نمی کنم و رودربایستی ندارم، گاهی شاید کمی ملاحظه. به جز یک نقد از هیچ کدام از نوشته هایم پشیمان نیستم.

نوشتن برایم مسأله است؛ تغییر است نه تفسیر. نقد برایم سوژه است نه ابژه.همچنان و احتمالاً همیشه از نوشتن حال می کنم؛ گاهی به شدت. هیچ وقت عادی نمی شود. اگر مدت طولانی ننویسم بد خلق می شوم. فکر می کنم نوشتن بهترین کار عالم است و موسیقی شنیدن و سیگار.

نشریه 24

ارسال نظر

  • مهدی

    قبل از این مطلب از جناب فراستی متنفر بودم نمیدونم چرا ولی از صداقت کلامت شیفته که نه ولی علاقه مند شدم . کلمات با آدم چه ها که نمیکند

  • ناشناس

    الان هم خوب نوشتید ، عالی بود ! نمرتون 20.....

  • Hamid

    به نظر من سينما به يكي مثل شما نياز داره نياز داره وقتي خيليها جو گير شدن و فقط تعريف ميكنند ،يكي فيلم رو نقد كنه و يا وقتي فيلمي سازهايي اداي فيلم خوب درست كردن رو در ميارن اين مطلب رو به اونها ياد آوري كنيد

  • محسن پیروز

    از وقتی فراستی و جیرانی رو از برنامه 7 کنار گذاشتن" برنامه 7 تبدیل به یه مرده متحرک شد.خاک عالم بر سر کسانیکه این دو نفرو از تلویزیون روندن.یعنی دیگه دوست ندارم حتی برای یه لحظه برنامه جدید 7 رو نگاه کنم.چه برنامه ای بود با این دو نفر" حیف شد

  • ناشناس

    مطالب مقوا بودن :)

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار