گفت و گو با تقليدگر گروه مدرن تاكينگ در ايران
پارسینه: این مصاحبه خبرنگار ژاپنی خانم هانشی یو با کامران( کامی)مالکی"موزیسین"تقليدگر گروه مدرن تاكينگ در ايران است. این گفتوگو در گزارش ويژۀ هنري مجله ژاپني کاتیوجی یوشینبا منتشر شده است.
1-براي دوستان و علاقهمندان بفرمایید متولد چه سالي هستيد؟
من متولد 17شهريور ماه هستم.اگر اجازه دهید که سال تولدم را باز گو نکنم.
در ابتدا باید بگویم بسيار خوشحالم كه در ایران،با يكي از خبرنگاران ژاپنی آشنا شدم و درخصوص کار هنریام با من مصاحبه میکنند.کامی"گفت : معتقدم مصاحبه با هنرمندان،چه قدیمی چه جدید، چه گمنام و چه معروف لازم است.سلام و درود فراوان میفرستم به تمام ایرانیها در هر کجا که هستند و کسانی که مرا میشناسند: همه دوستانم، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، چه در کشور ژاپن و همچنین تمام طر فداران گروه آلماني«مدرن تاكينگ»در تمامی دنیا.
2- چطور شد از این همه گروه،از گروه مدرن تاكينگ خوشتان آمد و از این گروه و توماس اندرس (خواننده گروه) را انتخاب کردید؟
چون من صدایم بیشتر به توماس اندرس شبیح بود و صدای زیر را بیشتر میتوانستم بخوانم.این شد که این خوانندۀ محبوبم را در رابطه با صدا انتخاب کردم.
3-آیا شما"وکال"را میخواندید و صدای زیر را با دوست و همکارتان انجام میدادید؟
بله،من تقریبا مانند خود خواننده اصلی گروه میخواندم و با دوستم بهروز محبی که ساکن هلند است،دو صدای»صدای بیداد و صدای زیر را که نازک گفته میشود را با هم میخواندیم.
4-آقای کامی چه عاملی باعث شد شما مجذوب«مدرن تاكینگ» شوید و کارهای توماس اندرس را بازخوانی کنید چون خوانندگان زییادی هستند که می شد آهنگهایشان را باز خوانی کنید؟
چون علاقه من به این گروه و مخصوصا خواننده این گروه توماس اندرس زییاد بود و همان بار اول که این خواننده را دیدم پیش خودم گفتم این خواننده ای است که صدایم به صدای آن امکان دارد نزدیک و شبیح باشد که همینطور هم شد،من این گروه را در سال1982 در لندن و فرانسه شناختم.يك روز يكشنبه عصر، تلويزيون را روشن کردم و دیدم درشبكه4بي.بي.سي،وشبکه 2 در پاریس»دو خوانندهاي دارند ميخوانند كه واقعاً دوستشان داشتم. آن دو خواننده، دین مارتین و فرانک سیناترا بودند.
آن آهنگ كه تمام شد، مجري قبل از پخش آهنگ بعدی گفت که بعد از تينا ترنر،گروه جديدی براي شما آهنگ ميخواند به نام گروه مدرن تاکینگ.نوبت پخش آهنگ که شد دیدم دو نفر آمدند: يكي با موهای بلوند و دیگری هم با موهایی بسیار بلند و مشكي كه شبيه به سرخپوستان بود.
آن دو، آهنگ«يورماي هارت يورماي سُل» (You're My Heart, You're My Soul) و «یوکن وین ایف یو وانت (You Can Win If You Want) را اجرا كردند.
مدتی بعد در پاریس، در شبکه> > 2فرانسه،این گروه را دیدم و بیشتر با این گروه آلمانی آشنا شدم ناگفته نماند که در سالن رویال آلبرت هال روزی که در لندن کنست داشتند دیدم.
5-آیا صدای خوب و زیبای شما ارثی است؟
بله،صدای من ارثی است.اگر کمی صدا دارم به عموی مادرم استاد قوامی رفته
6-اگر کسی برای تعلیم صدا پیشتان بیاید،آیا میتوانید صدا را تشخیص دهید که به درد خوانندگی می خورد یا نه؟
البته تاآنجاییکه صداها را نزد استاد بزرگم،و عموی مادرم»استادحسین قوامی یاد گرفتم،میتوانم دربارۀ صدای شخص نظر دهم.
7-آیا دیگر اعضای خانواده شما هم صدای خوبی دارند؟
در بالاهم اشاره کردم»فقط،عموی مادرم استاد حسین قوامی(فاختهای)هستند که در زمینه موسیقی اصیل ایرانی فعالیت میکنند و صدای آسمانی و بینظیری دارند و البته ناگفته نماند برادر زادهای استاد هم تک توک از صدای دلنشین و آسمانی عمویشان به ارث برده اند.
8-اگر الان از شما بخواهم يكی از آهنگهاي موجود در نوارتان را كه با صدای خودتان است و جلوی من است را،انتخاب کنید، كدام یک را برای پخش نام ميبريد؟
من تمامی آهنگهای دوست وخواننده عزیزم توماس اندرس راکه خوانده ام دوست دارم؛اما آهنگهای You're My Heart , One In A Million, Bells Of PARIS,Cheri Cheri Lady را بیشتر دوست دارم.
شما هرکدام را كه خواستید، میتوانید پخش کنید. باید اشاره كنم که از آلبومهای تكي توماس اندرس هم چند آهنگ خواندم.
از»آلبوم Defferent که مربوط به سال1989 منتشر شد،آهنگ Soldier و از آلبوم Down On Sunset آهنگهای If You Could Only See Me Now و Thru With Love را خوانده ام .
9-برای امسال و آینده،برایتان آهنگهای خالی (بدون کلام) که گفتید روی ورق پانچ است،بفرمایید از آلبومها تمامی آهنگهای موجود در آن را می خوانید یا انتخاب می کنید ؟
از آلبوم تکی توماس اندرس که قبلاً به آن اشاره کردم،به نام دفرنت آمده شده که مقداری از آن را خواندهام و چند آهنگ دیگر مانده است که آنها را هم به ترتیب خواهم خواند.برای بعد هم اگر بههمینترتیب آهنگها روی پانچ برایم فرستاده شود،خواهم خواند. یادآوری میکنم آلبوم جدید که بعد از آلبوم دفرنت منتشر شده است،تا یک ماه و نیم دیگر به ایران میآید و برای این آلبوم باید خودم را آماده کنم.
10-آن زمانی که گوشی را برای ضبط کارهایتان روی گوشتان می گزارین چه حس و حالی دارین؟
من معمولا از آهنگهای آلبوم همان طور که گفتین انتخاب می کنم و تمامی آهنگ یک آلبوم را نمی خوانم»ودر رابطه با سوال دوم شما وقتی گوشی را روی سرم قرار می دهم وآهنگ پخش می شود تمامی حسی که در توماس اندرس است در من ظاهر می شود و اگر کسانی که دقیقا حرکات این خواننده را می بینند متوجه می شوند که من چه می گویم.
11-آیا شما به ورزش خاصی علاقه دارید؟
بله،گاهی ورزش میکنم. ورزشهای مورد علاقه من شنا و تنیس است.
پیادهروی هم زیاد میکنم.
12-شبها معمولا چه ساعتی میخوابید؟
معمولاً شبها اگر میهمانی نباشم و منزل باشم ساعت۱۱:۳۰و صبحها"هم ساعت:۶ بیدار میشوم.بعد کمی از آهنگهای دوست و خوانندۀ مورد علاقهام توماس اندرس را گوش میکنم و خودم را برای رفتن به مؤسسه ملی آماده میکنم.تادر مؤسسه ملی آهنگهایم را ضبط کنم.
13-رابطه شما با خانوادهتان چطور است؟آیا در منزل برایشان آهنگ میخوانید آنها اعتراضی به خوانندگی شما ندارند؟
رابطهام با آنان خوب است.پدر و مادرم چون کمی مسن هستند،زیادحوصله صدا ندارند.گاهی میشود هنگامی که دارم تمرین می کنم،به صدایم گوش می کنند وهیچ اعتراضی به خواندنم نمی کنند بلکه خیلی هم دوست دارند.
14-در اول مصاحبه به خوانندگان دهه1960 اشاره كرديد. آيا به غير از فرانك سيناترا و دین مارتین،به خوانندۀ ديگری علاقهمند هستيد؟
بله،خوانندگان خوشصدای بسیاری داریم، کسانی که صداهایی قوی دارند و کسانی که شاید بیشتر از پنجاه سال است که میخوانند.هرچند سال هم که از این آهنگها میگذرد، آدم از آهنگ و صدایشان خسته نمیشود و دوست دارد باز هم گوش کند.ماننده"استیوی واندر-لاینرریچی-ماروین گیم-خولیو-باربارا استرایسن و»خواننده سیاه پوست آمریکایئ»ویدنی هاستون که بسیارصدای زیبا ودلنشین دارد"اگر بخواهم باز هم نام ببرم تعدادشان فراوان است.ناگفته نماند که هر هفته،به لیست TOP 100 امریکا-بریتانیا و آلمان گوش میکنم و صدای نسل قدیم را با خوانندگان نسل جدید مقایسه میکنم.
15-آيا دوست داريد با خود گروه كار كنيد؟ تابهحال ازطرف توماس اندرس یا دیتر بوهلن به شما پیشنهادی شده است؟
خودم به توماس اندرس زیاد پیشنهاد کردم؛ولي متأسفانه از ايران،امكان همکاری وجود نداشت.اگر بخواهم ديتر بوهلن،آهنگساز گروه،برايم آهنگ بسازد، بايد پيششان باشم و روي نُتی که او به من میدهد كار كنم.اگر بخواهد برايم آهنگی بسازد، بايد روي گام صداي من تنظيم كنند"تمامی اينها بستگی به بودن من در آلمان دارد.
16-در حرفهایتان گفتید تا دو سال قبل ماننده گروه مدرن تاکینگ شما هم گروه بودین بفرمایئد چه شد شما هم تصمیم به جدایئ گرفتین "آيا فكر كردهايد بار دیگر گروه تشکیل دهید گروه داشته باشيد یا تکی می خواهید بخوانید؟
سوال خوبی کردین»»بله من همانطو که گفتم"از سال1984 تا سال1988 گروهی را تشکیل دادم که پنج نفر بوديم؛ ولي دوستاني كه با هم كار ميكرديم،تصميم گرفتند در خارج از کشور ادامه دوستم بهروز محبی که صدای دونفری را که گام بالا می نامند را با یکدیگر می خواندیم که الان ایشون در هلند زندگی می کنند دوست دیگرم به نام فرهاد عسگری جازیست بود وی در فرانسه است و همان کار را دنبال کرد وتا مدتی دیگه دکترهای موسیقی اش را از دانشگاه سوربون در پاریس می گیرد و دوست دیگرم رها یکتادر دانمارک»رفته وی در کار ارگ و کیبرد بسیار مهارت داشت او دکترای اطفال دارد و دکترای موسیقی را هم به تازگی گرفته.الان،برای کار موسیقی،هركدام در گوشهاي از اين دنيا هستند.
و دوست دیگرم كه با من گيتار مينواخت،به نام دکتر آرش علوي"که در اسپانيا زندگي ميكند.او جراح پلاستيك و زيبايي است و در رشته موسیقی هم تحصيل كرده و گيتار را به طورحرفهای و بسيار عالي مينوازد و چهار نفری به همین طریق مشغول و نفر پنجم که من باشم در ایران ماندم من هم هر موقعه که کار موزیک باشد انجام می دهم البته فقط در خواندن ودر رابطه با سوال سوم شما دیگر گروهی تشکیل نخواهم داد تکی می خوانم»آیا با دوستانتان در تماس هستین"بله گاهی تماس داریم یا از طریق تلفن یا نامه
17-برای دوستانی که بعدها این مصاحبه را می خوانند بفرمایید آیا این اولین مصاحبهای است که با شما میشود؟ به غیر از من،از روزنامه یا مجله دیگری با شما مصاحبه ای کرده اند یا نه؟
خیر،شما اولین خبرنگاری هستید که در ایران،با من مصاحبه میکنید.
18-اگر روزی دو خوانندۀ گروه مدرن تاكينگ را از نزدیک ببینید،از دیدن کدامیک بیشتر خوشحال میشوید؟
این هم سوال خوبی است که پرسیدین»»من هر دو را دوست دارم؛ولی به توماس اندرس بیشتر علاقهمندم. چون صدایم شبیه این خواننده است و بیشتر کارهایم شبیه به وی است.
19-شما در لابه لای حرفهایتان اشاره کردید هر یک ماه و نیم یک بار،با خوانندۀ این گروه،توماس اندرس صحبت میکنید.چه مدتی است که با او مکاتبه دارید و بفرماید آیا تا به حال از نزدیک آنها را دیده اید؟
"بله درست است،دقيقاً از سالروز تولدش(۱/۳/۱۹۸۴)یعنی شش سال است که با وی مکاتبه تلفنی دارم.در مورد سوال دوم باید بگویم بله من از نزدیک دیدمشان در بالا هم اشاره کردم که در لندن سالن بزرگ سی هزار نفری رویال آلبرت هال که خوانندگان معروف در این سالن کنسرت برگزار می کنند در سال 1982 با همان آهنگ یورمای هارت و یوکن وین ایف یو وانت"را اجراع کردنند که هر دوی آنها را من از فاصله 6متری قابل رویت بودند.
20-فکر میکنید تماس تلفنی شما با توماس اندرس ادامه داشته باشد؟
واقعاً سؤال سختی پرسیدید.از الان نمیتوانم مشخص کنم که آیا در آینده با یکدیگر مکاتبه داریم یا نه؛او گفت»ولی امیدوارم که این مکاتبه سالها ادامه داشته باشد.
21-آیااهل فیلم و یا سریال کشور ما و کشورهای دیگر هستید علاقه دارید؟
بله"من اگر سریال یا فیلم مورد علاقه ام باشد حتما دنبال می کنم من سریالی را دوست داشتم به نام اشین که کره ای بود و9سال پیش نشان می داد خانواده ام و من بسیارعلاقه داشتیم و مرتب دنبال می کردیم این سریال را در زمان جنگ ایران و عراق نگاه می کردیم چراغ نمیشد روشن کنی چون ممکن بود دشمن نور را ببیند و هر لحظه ممکن بود آژیر خطر به صدا در آید»و در مورد فیلم و یا سریال اگر از فیلم و یا سریالهای کشور ژاپن هم خیلی جالب باشد خواهم دید.
22- بهعنوان آخرین سؤال میخواهم کمی دربارۀ جنگی که میان ایران و عراق درگرفته بود،کمی صحبت کنید.اگر مطلب خاصی یادتان هست یا خاطرهای دارید،بفرمایید.
البته هیچ کس نمیتواند آن روزها را فراموش کند.بهراستی چه روزهای بدو"وحشتناکی داشتیم.
نمیتوانم بگویم که خاطره دارم؛ چون مدام،خبر ازبینرفتن هموطنانم را در شهرهای مختلف کشورم را میشنیدم و باعث ناراحتی من میشد البته در کنار آن هم از پیروزیها هم از سوی نیروهای کشورم می شنیدم که تمامی خانواده ام و تمامی مردم خوشحال می شدن یکی از آنها آزادی شهر عزیزمان خرمشهر بود.در ادامه حرفهایشان آقای کامی گفتن"بهمدت هشت سال،آدمی مریض به نام صدام حسین،جنگی را به کشور عزیزمان ایران تحمیل کرد و به شهرهای کشور عزیزمان وحشیانه حمله می کرد. صدام حسین،پیر و بچه و جوان کشورمان را به کشتن داد.
حال باید دید که بعدها چقدر مجروح و معلول جنگی بهجا میماند.او به اکثر شهرهای ایران، ازجمله تهران،هم با هواپیما و هم موشک چندین بار مورد حمله قرار داد. در یکی از آن حملات به تهران،شش موشک زد که به جاهای مختلفی بر خورد می کرد.
یکی از آن موشکها در قسمت فرهنگی باغ سفارت انگلیس،در خیابان قلهک اصابت کرد که درست روبهروی منزل استاد قوامی بود.که»استاد قوامی و همسرشان«حالشان بسیار بد شد که من خیلی زود خودم را به منزل ایشان رساندم.
یکی دیگر از آن موشکها در آسمان منفجر شد که چند تکه از آن،روی پشتبام منزل ما افتاد.تکههایی از آهن بود.واقعاً همه مردم در اضطراب و نگرانی بودند.واقعاً خدا را شکر میکنم که این جنگ تمام شد.و جا دارد از تمامی کسانی که از شب تا صبح،از کشورمان عزیزمان ایران پاسداری میکردند تا همه در آسایش باشند،تشکر می کنم.
چه مسخره
آقا این چه کاریه تقلید خوب ندارد
سلام اگه این داستان واقعیه پس حداقل یدونه آهنگ از این آقا بزارید
من هرچه گشتم اصلا پیدا نکردم
یکی هم آیا اون عکس آخر سایت واقعیه انصافا؟