آخرین اطلاعات از حوزه علميه نجف: در نجف چه خبر است؟
پارسینه: فرید مدرسی
«... اين ده كوره چطور مشهور آفاق گشته و تمام مجتهدين افتخار دارند كه ما به نجف رفتهايم و هروقت سخن از نجف ميرود، آنان به يك شيريني گزارشات خود را نقل ميكنند و از خوشمزگي سخنهايشان سير هم نميشوند؛ حتي خوش و خوشحال چنان نقل ميكنند كه گويا نقل ميخورند و صورتشان برافروخته ميشود و افتخار ميكنند كه اثاثيه شان را صاحبخانه ميان كوچه ريخته و وجه الاجاره را مطالبه داشته...»
آقانجفي قوچاني، سياحت شرق، ص232
گويا در سال 449 هجري قمري كه شيخ طوسي شبانه از بغداد به نجف رفت، نميدانست روزهايي خواهد آمد كه اقامتگاه 12 ساله اش، يگانه پايگاه تشيع خواهد شد؛ روزگاري كه شيخ انصاري همچون امپراتوري به سراسر گيتي نماينده اعزام ميكند، ميرزاي شيرازي بلاد عجم را با يك فتوا سازمان ميدهد و برابر شاه كهن سال ايران ميايستد و آخوند خراساني بر كرسي رهبري مشروطه خواهان ايراني و ترك مينشيند. آن روزها هم گذشت و همه فكر ميكردند، شاهان و رئيس جمهورهاي مادام العمر عراق، روح نجف را ميگيرند و سكوتهاي مقطعی مراجعي همچون آيات عظام حكيم و خوئي، نشان از پايان عمر نجف است. اما اين تاريخچه و همان بزرگان فرزنداني متولد كردند كه دوباره نجف را جوان كرد. با سقوط ديكتاتور ضدشيعي عراق، خون زير پوست نجف جريان گرفت و اكسير جواني به آن خورانده شد. آناني كه به اين كشور و آن كشور رفته بودند، رخت و لباس خود را در بغل گرفتند و در مدارس نجف بيتوته كردند. مدارس علميه آب و جارو شد و طلاب جوان گرد استاد نشستند و زعامت برعهده استاد بزرگ گذاشته شد. آيتالله سيدعلي سيستاني بر دوشكچه اتاقش نشست و به پشتي كوچكش تكيه زد. او اگرچه رياست مطلقه بر نجف دارد، اما فقط هادي حوزه است و به حوزويان پند و اندرز ميدهد و آنان را در سبيل سنتهاي مرسوم گذشتگان قرار ميدهد. در كنارش هم ساير بزرگان (آيات عظام شيخ محمداسحاق فياض، سيدمحمدسعيد حكيم، شيخ بشير نجفي و...) نشستهاند و او را همراهي ميكنند. اينها نشان از آن دارد كه هنوز نجف، «نجف» است.
***
اكنون حوزه علميه نجف به سرعت در حال رشد است و هر روز آمار و اطلاعات مربوط به آن تغيير ميكند. از سوي ديگر هيچ نهاد و منبعي منسجم و جامع اين اطلاعات را ارائه نميكند، يا لااقل به اطلاع عموم نميرساند. اما تمامي ديدگان به اين حوزه دوخته شده است تا بداند ساختار آن چه تغييراتي خواهد كرد؛ چراكه وضعيت آموزشي آن، پيامدهايي سياسي-اجتماعي به جاي ميگذارد. از اين رو، تنها ماخذ جمع آوري اطلاعات روش ميداني است؛ چراكه روش اسنادي و كتابخانهاي به روز نيست و روش پيمايشي نيز با توجه به وضعيت امنيتي شهر و هراس طلاب و علماي آن از سئوال كننده غريبه، بسيار سخت به نظر ميرسد. براي كسب اطلاعات درباره وضعيت كنوني حوزه علميه نجف به سراغ چندين طلبه و استاد كه مرا ميشناختند، رفتم و پرسيدم درباره آنچه ميخواستم، بدانم. اگرچه آنان مرا ميشناختند، اما همچنان تامل و تعلل آنان در پاسخگويي را به خوبي حس كردم. برخي علنا استنكاف ميكردند و برخي ديگر گوشهاي از پرسشهاي مرا پاسخ ميگفتند. به هر حال، در چنين اوضاعي آنچه گفتند را شنيدم و اطلاعات را با يكديگر تطبيق دادم. در نهايت گزارشي (بدون اشاره به نام طلاب و اساتيد) ارائه شد كه ممكن است خالي از اشكال نباشد. همچنين شايد اين گزارش در نگاه نجفيها كم ارزش آيد؛ اما گويي قميها با كنجكاوي به آن مينگرند تا بدانند نيمه ديگر آنان چگونه است؟!
مدارس نجف
اكنون 27 مدرسه قديمي در نجف همچون مدارس سيد، آخوند، شبريه، قوام، بخارايي و... وجود دارد كه اين مدارس همانند مدارس علميه ايران نيست، بلكه فقط براي سكونت طلاب است؛ حجره حجره است و تمامي اين مدارس فعال هستند.
علاوه بر آن، چند سالي است، نظام آموزشي حوزه علميه قم اندك اندك در نجف نفوذ كرده و مدارسي شكل گرفته است كه با مدارس قديمي نجف تفاوت دارند. آنها مجموعهاي آموزشي هستند كه همچون قم برنامه درسي، امتحانات منظم و مدير دارند. در حال حاضر تعداد اين مدارس حدود 10 تا 15 مدرسه است. اين مدارس اغلب از سوي علمايي كه در دوران رژيم سابق عراق، در ايران اقامت داشتند، برپا شده است؛ البته تمامي موسسان اين مدارس اينگونه نيستند. تفاوتهايي هم در نظام آموزشي اين مدارس وجود دارد؛ چراكه توسط مديريت واحد هدايت و نظارت نميشوند. برخي از اين مدارس و موسسان آن عبارتند از: امام حسن(ع)(عمار ابورغيف)، صاحبالامر (سيدعبدالاعلي هندي)، شهيد صدر(حائري)، جامعه الامام المهدي (سيد صدرالدين قبانچي)، دارالحكمه (سيدعمار حكيم)، امام كاظم (سيدحسين حكيم)، آل البيت (وابسته به حزب الدعوه)، امام خميني (مدير: شيخ علي قائدي، وابسته به ايران) و...
تقريبا 70 درصد طلاب نجف تحت نظام سابق و قديمي نجف كه «نظام آزاد» است، تحصيل ميكنند و 30 درصد به نظام جديد روي آوردهاند. دليل اقبال طلاب به اين مدارس جديد دو مساله است؛ يكي نياز به محلي براي «سكونت» و ديگري «شهريه ثابت» از آغاز تحصيل.
حجرههاي مدارس قديمي تامينكننده نياز روز افزون طلاب نيست. قبل از سقوط صدام، بيش از هزار طلبه در نجف تحصيل ميكردند و امروز حدود 8 هزار طلبه. اين در حالي است كه مدارس قديمي هركدام فقط ظرفيت 50 تا 100 طلبه را دارد؛ يعني حدود 2 هزار طلبه ميتوانند در اين مدارس ساكن شوند.
همچنين در نظام آموزشي قديمي (نظام آزاد) طلبه پس از سال سوم تحصيل با قبولي در امتحان، شهريه به او تعلق ميگيرد. پيش از آن، هيچ شهريهاي به او پرداخت نميشود و بايد با خرج شخصي تحصيل كند. از اين رو، طلبه در اين نظام آموزشي، حداقل تا سه سال از حجره و شهريه برخوردار نيست. پس از نامنويسي براي امتحان و قبولي در آن از اين مزايا برخوردار ميشود. اين امتحانات توسط شورايي (لجنهاي) كه توسط مراجع تقليد نجف انتخاب شده و نام اعضاي آن محرمانه است، برگزار ميشود. طلاب براساس نمره قبولي و رتبه خود، توسط مدارس قديمي براي سكونت پذيرش ميشوند و اگر مقدار نمره آنان پايين باشد، حجرهاي در اين مدارس نصيبشان نخواهد شد. در حالي كه در مدارس جديد از ابتداي تحصيل، هم از حجره برخوردارند و هم ماهانه به آنان شهريه تعلق ميگيرد.
همچنين مدرسهاي به نام «دارالعلم» در نجف تاسيس شده است كه همچون مدرسه آيتالله گلپايگاني قم است. اين مدرسه با حمايت بيت آيتالله سيستاني در نجف راه اندازي شده است. «دارالعلم» از چندين مَدرس تشكيل شده كه اساتيد به صورت آزاد براي طلاب درس ميدهند. در اين مدرسه حدود 500 طلبه توسط 15 تا 20 استاد آموزش ميبينند.
اكنون حدود 15 استاد در نجف درس خارج تدريس ميكنند؛ حضرات آيات محمدسعيد حكيم (فقه)، شيخ اسحاق فياض (فقه و اصول)، محمدباقر ايرواني (فقه و اصول)، شيخهادي آل راضي (فقه و اصول)، سيدمحمدرضا سیستاني (فقه)، سيدباقر سيستاني (اصول)، سيدعلي سبزواري (فقه و اصول)، سيدعلي اكبر حائري (فقه و اصول)، سيدعلا غريفي (فقه و اصول)، محمد شبير خاقاني (فقه و اصول) و...
شهريه طلاب و نظام مالي حوزه
ليست شهريه طلاب درس خارج در نجف عبارت است از: 170 هزار دينار (آيتالله سيستاني)، 120 هزار دينار (آيتالله خامنهاي)، 60 هزار دينار (آيتالله حكيم)، 30 هزار دينار (آيتالله فياض) و... حضرات آيات وحيدخراساني و مكارم شيرازي هم هر از چند ماهي يكبار مبالغي را تخصيص ميدهند. البته درآمد روحانيون نجف فقط از شهريه تامين نميشود، بلكه مردم هم خودشان به آنان سهم امام ميدهند. هزينه مدارس نيز توسط بانيان آن تامين ميشود و «سهم امام» مهمترين منبع بودجه مدارس است. در نجف مسائل شرعي و وجوهات، به ويژه خمس فراگير و عمومي شده؛ يعني پرداخت خمس يك فرهنگ است. اين فرهنگ براساس شرايط دوران صدام و تحت فشار قرار گرفتن شيعيان بروز كرد و به بار نشست.
ويژگي روحانيت نجف
طلاب نجفي فقط به دنبال ارتقا در سلسله مراتب حوزوي هستند و به مقامهاي غيرحوزوي نميانديشند و در برنامه ريزي آنان اين هدف جايي ندارد. وقتي هدف آنان فقط مباحث درون حوزوي باشد، طلبه مجبور است بيشتر به فعاليتهاي علمي و تحقيقي بپردازد و سعي كند سلسله مراتب حوزوي را بر اين اساس طي كند.
رفتار و ظاهر طلاب نجف نيز بسيار حساب شده است و برخي رفتارهاي عموم مردم را انجام نميدهند. به عنوان مثال طلاب غيرمعمم در نجف كت و شلوار نميپوشند، حوزويان ساعت مچي دست نميكنند، موهايشان بسيار كوتاه است و... البته نهادی به آنان اين مساله را متذكر نميشود، بلكه عرف رايج حوزويان در نجف، آنان را به رعايت اين امور وادار ميكند.
مهمترين ويژگي روحانيت نجف در حال حاضر، ساده زيستي است. همچنين پرورش يافتگان اين حوزه براساس ميزان صلاحيت علمي خود رشد و بروز ميكنند. اگرچه پيشينه خانوادهها، باعث قرار گرفتن در مسير طلبگي ميشود، اما از آن پس طلبه خود بايد صلاحيت علمي و حوزوي خود را نشان دهد و فقط ريشه خانوادگياش اهميت پيدا نميكند.
حوزويان در نجف طبقاتي نيستند. بلكه يكرنگي ميان آنان ديده ميشود و از همه مسائل و اخبار درون حوزه مطلع هستند. روابط ميان بيوت علما هم عادي و حسنه است و آنچنان مرزبندي وجود ندارد. تقريبا تمامي علماي نجف مويد هم هستند؛ اگرچه ممكن است تفاوتهاي فكري، فقهي و سياسي ميان آنان وجود داشته باشد. علت اصلي اين مساله، به زعامت حوزه نجف باز ميگردد. به عنوان مثال، هنگامي كه زعيم حوزه نجف امكاناتي را در اختيار فضلاي حوزه قرار ميدهد، به ارتباط آنان با ساير علما توجهي نميكند و در تصميم گيرياش دخالتي ندارد.
تفاوت نجف با قم
اكنون حوزه علميه نجف نسبت به قم جوانتر و ميانگين سني دانشآموختگان اين حوزه پايينتر از قم است. تا سال 1370 (1981 ميلادي) اغلب قدما و بزرگان حوزه نجف يا مهاجرت كردند، يا توسط رژيم وقت كشته شدند؛ به جز اندك شخصيتهايي. بنابراين تا زمان سقوط صدام، حوزه نجف حوزه مقدمات بود و آنچنان طلاب سطوح عالي و درس خارج در آن وجود نداشت. مثلا در آن زمان حداكثر 5 درس كفايه در نجف برگزار ميشد، اما الان حدود 30 درس. همچنين در آن دوره حداكثر 5 درس خارج برپا بود؛ در حالي كه امروز حدود 15 درس خارج برگزار ميشود. اين نمونه آماري از يك سو، نشاندهنده رشد كنوني حوزه نجف و از ديگر سو، جوان بودن طلاب آن است. اين مساله باعث شده سطح علمي اين حوزه اكنون پايين باشد. البته اين رخداد، به معناي آن نيست كه عمق علمي حوزه نجف از بين رفته است؛ چراكه اكنون بزرگان علمي اين حوزه همچون حضرات آيات سيستاني، فياض، حكيم و … و ديگر اساتيد و فضلاي جوان تر حضور دارند؛ اما آنها در حوزه اقليت هستند. مدرسهاي حوزه نجف هم همچون طلاب آن جوان هستند. حدود 60 درصد از اساتيد سطح عالي و درس خارج در حوزه قم تحصيل كردهاند. اين مورد باعث شده مباحث چالش برانگيز فكري قم تاحدودي با شاگردان ممتاز اساتيد در ميان گذاشته شود كه طرح آن با موانعي روبرو نيست.
البته تنوع و تكثر فكري قم بيش از نجف است. چراكه حوزه علميه قم مجبور است به مسائل فقهي مبتلابه حكومت ايران پاسخ دهد و راهحل براي آن پيدا كند و نيز برابر برخي آرا و نظرات روشنفكران واكنش نشان دهد. در حالي كه حوزه علميه نجف همچون قم نيست. مشكلات كنوني عراق بيشتر معطوف مسائل امنيتي و اجرايي است و به تبع آن آنچنان مسائل فكري و تئوريك در فضاي جامعه و حوزههاي علميه مطرح نشده است تا روحانيون به دنبال تحقيق و پاسخ به آن باشند. حداكثر اقدامي كه از سوي نجف صورت ميگيرد، پاسخ به برخي شبهات مطرح شده از سوي اهلتسنن است. فعلا دغدغه حوزه نجف پرداختن به امور آموزشي و تحصيلي است و كمتر به موضوعات حاشيهاي ميپردازد؛ چراكه چنين نيازي هم وجود ندارد. البته روزنههايي به سوي موضوعات جديد اندكاندك در نجف در حال رخنمايي است.
زعامت حوزه نجف به آزادي طرح مباحث علمي معتقد است و مخالفان اين مساله با توجه به نظر زعيم حوزه توان مخالفت ندارند. به عنوان مثال فلسفه در گذشته در نجف آنچنان جايگاهي نداشت، اما اكنون تدريس منظومه و اسفار علني و بدون مخالفت صورت ميگيرد و 10 درس نهايه تدريس ميشود و 30 درس هم بدايه. روزگاري (دهه 50) در نجف تحصيل و تدريس منظومه مخفيانه بود؛ آنچنان علني نبود. اما امروز هيچ اعتراض و مخالفتي برابر اين اقدام صورت نميگيرد. اگرچه سيستم فكري و پايههاي علمي نجف براساس فقه و اصول و تاحدي ادبيات است، ولي از تدريس علوم ديگر به هيچ وجه جلوگيري نميشود.
مقتدا صدر و حوزه نجف
حوزه علميه نجف در دهه 70 به دليل شرايط آن روز و ظهور و بروز آيتالله سيدمحمدصادق صدر، بيشتر تحت تاثير نگرش او بود. امروز هم همچنان «صدريها» در بدنه طلاب جوان عراقي نفوذ دارند. البته آنان پس از سقوط صدام، سه دسته شدند؛ برخي به همان شيوه سنتي حوزه وفادار ماندند، برخي مدافع «مقتدا صدر» (فرزند آيتالله سيدمحمدصادق صدر) هستند و برخي هوادار «شيخ محمد يعقوبي». مقتدا صدر در نجف حدود 10 مدرسه براي سكونت طلاب تاسيس كرده است و نزديك به يك سال است كه به برخي طلاب از 30 تا 70 هزار دينار شهريه ميدهد.
حاميان اين جريان، اپوزيسيون حوزه محسوب ميشوند كه در آينده احتمال دارد، دسته بنديهاي ديگري ميان آنان به وجود آيد. اين جريان با مرجعيت سنتي چالشهايي دارد كه اكنون با وجود زعامت فعلي نجف و مديريت جريانهاي حاكم در اين حوزه توسط ايشان، آنچنان جدالي رخ نميدهد. اين جريان به شدت انقلابي و سياسي است كه آرمانشان تشكيل حكومت اسلامي است؛ با تاكيد بر ملي گرايي.
ايران و حوزه نجف
در حال حاضر تاثير ايران در حوزه نجف و ارتباط با اركان اين حوزه ضعيف نيست. ايران نه تنها در نجف، بلكه در ساير مناطق عراق حدود 100 مدرسه علميه راه اندازي كرده است كه توسط شيخ مهدي آصفي (نماينده آيتالله خامنه اي) مديريت و هدايت ميشود. البته مدرسه امام خميني در نجف زير نظر او نيست؛ گويا تحت نظر جامعه المصطفي است. شهريه آيتالله خامنهاي هم با مديريت آقاي آصفي توزيع ميشود.
***
امروز اگرچه جوان بودن حوزه كهن نجف فوايدي بسيار دارد و از آينده پربار آن خبر ميدهد، اما عوارضي نيز در پي خواهد داشت. ممكن است شور جواني كه با مديريت آيتالله سيستاني در مسير رشد علمي قرار گرفته است، حاشيه ساز شود؛ همانطور كه ساليان گذشته اين رخداد ناميمون به نمايش گذاشته شد. همچنين شكاف سني ميان بزرگان حوزه و طلاب و اساتيد جوان، در نبود بزرگان فاجعهاي را به بار مينشاند كه بايد پيش از رفتن آيتاللهها، برنامهاي طراحي و جانشيناني معين شوند. امروز تفاوتهاي جدي فقهي - سياسي در حوزه نجف آنچنان بروز نكرده است اما در آينده با قوام يافتن اين حوزه و ميانسال شدن اساتيد، تكثر و چالشهاي فكري نمايان خواهد شد؛ چالشهايي كه هم ميتواند نجف را در اوج قدرت علمي و اجتماعي قرار دهد و هم ممكن است آن را مستهلك كند.
فرید مدرسی
آقانجفي قوچاني، سياحت شرق، ص232
گويا در سال 449 هجري قمري كه شيخ طوسي شبانه از بغداد به نجف رفت، نميدانست روزهايي خواهد آمد كه اقامتگاه 12 ساله اش، يگانه پايگاه تشيع خواهد شد؛ روزگاري كه شيخ انصاري همچون امپراتوري به سراسر گيتي نماينده اعزام ميكند، ميرزاي شيرازي بلاد عجم را با يك فتوا سازمان ميدهد و برابر شاه كهن سال ايران ميايستد و آخوند خراساني بر كرسي رهبري مشروطه خواهان ايراني و ترك مينشيند. آن روزها هم گذشت و همه فكر ميكردند، شاهان و رئيس جمهورهاي مادام العمر عراق، روح نجف را ميگيرند و سكوتهاي مقطعی مراجعي همچون آيات عظام حكيم و خوئي، نشان از پايان عمر نجف است. اما اين تاريخچه و همان بزرگان فرزنداني متولد كردند كه دوباره نجف را جوان كرد. با سقوط ديكتاتور ضدشيعي عراق، خون زير پوست نجف جريان گرفت و اكسير جواني به آن خورانده شد. آناني كه به اين كشور و آن كشور رفته بودند، رخت و لباس خود را در بغل گرفتند و در مدارس نجف بيتوته كردند. مدارس علميه آب و جارو شد و طلاب جوان گرد استاد نشستند و زعامت برعهده استاد بزرگ گذاشته شد. آيتالله سيدعلي سيستاني بر دوشكچه اتاقش نشست و به پشتي كوچكش تكيه زد. او اگرچه رياست مطلقه بر نجف دارد، اما فقط هادي حوزه است و به حوزويان پند و اندرز ميدهد و آنان را در سبيل سنتهاي مرسوم گذشتگان قرار ميدهد. در كنارش هم ساير بزرگان (آيات عظام شيخ محمداسحاق فياض، سيدمحمدسعيد حكيم، شيخ بشير نجفي و...) نشستهاند و او را همراهي ميكنند. اينها نشان از آن دارد كه هنوز نجف، «نجف» است.
***
اكنون حوزه علميه نجف به سرعت در حال رشد است و هر روز آمار و اطلاعات مربوط به آن تغيير ميكند. از سوي ديگر هيچ نهاد و منبعي منسجم و جامع اين اطلاعات را ارائه نميكند، يا لااقل به اطلاع عموم نميرساند. اما تمامي ديدگان به اين حوزه دوخته شده است تا بداند ساختار آن چه تغييراتي خواهد كرد؛ چراكه وضعيت آموزشي آن، پيامدهايي سياسي-اجتماعي به جاي ميگذارد. از اين رو، تنها ماخذ جمع آوري اطلاعات روش ميداني است؛ چراكه روش اسنادي و كتابخانهاي به روز نيست و روش پيمايشي نيز با توجه به وضعيت امنيتي شهر و هراس طلاب و علماي آن از سئوال كننده غريبه، بسيار سخت به نظر ميرسد. براي كسب اطلاعات درباره وضعيت كنوني حوزه علميه نجف به سراغ چندين طلبه و استاد كه مرا ميشناختند، رفتم و پرسيدم درباره آنچه ميخواستم، بدانم. اگرچه آنان مرا ميشناختند، اما همچنان تامل و تعلل آنان در پاسخگويي را به خوبي حس كردم. برخي علنا استنكاف ميكردند و برخي ديگر گوشهاي از پرسشهاي مرا پاسخ ميگفتند. به هر حال، در چنين اوضاعي آنچه گفتند را شنيدم و اطلاعات را با يكديگر تطبيق دادم. در نهايت گزارشي (بدون اشاره به نام طلاب و اساتيد) ارائه شد كه ممكن است خالي از اشكال نباشد. همچنين شايد اين گزارش در نگاه نجفيها كم ارزش آيد؛ اما گويي قميها با كنجكاوي به آن مينگرند تا بدانند نيمه ديگر آنان چگونه است؟!
مدارس نجف
اكنون 27 مدرسه قديمي در نجف همچون مدارس سيد، آخوند، شبريه، قوام، بخارايي و... وجود دارد كه اين مدارس همانند مدارس علميه ايران نيست، بلكه فقط براي سكونت طلاب است؛ حجره حجره است و تمامي اين مدارس فعال هستند.
علاوه بر آن، چند سالي است، نظام آموزشي حوزه علميه قم اندك اندك در نجف نفوذ كرده و مدارسي شكل گرفته است كه با مدارس قديمي نجف تفاوت دارند. آنها مجموعهاي آموزشي هستند كه همچون قم برنامه درسي، امتحانات منظم و مدير دارند. در حال حاضر تعداد اين مدارس حدود 10 تا 15 مدرسه است. اين مدارس اغلب از سوي علمايي كه در دوران رژيم سابق عراق، در ايران اقامت داشتند، برپا شده است؛ البته تمامي موسسان اين مدارس اينگونه نيستند. تفاوتهايي هم در نظام آموزشي اين مدارس وجود دارد؛ چراكه توسط مديريت واحد هدايت و نظارت نميشوند. برخي از اين مدارس و موسسان آن عبارتند از: امام حسن(ع)(عمار ابورغيف)، صاحبالامر (سيدعبدالاعلي هندي)، شهيد صدر(حائري)، جامعه الامام المهدي (سيد صدرالدين قبانچي)، دارالحكمه (سيدعمار حكيم)، امام كاظم (سيدحسين حكيم)، آل البيت (وابسته به حزب الدعوه)، امام خميني (مدير: شيخ علي قائدي، وابسته به ايران) و...
تقريبا 70 درصد طلاب نجف تحت نظام سابق و قديمي نجف كه «نظام آزاد» است، تحصيل ميكنند و 30 درصد به نظام جديد روي آوردهاند. دليل اقبال طلاب به اين مدارس جديد دو مساله است؛ يكي نياز به محلي براي «سكونت» و ديگري «شهريه ثابت» از آغاز تحصيل.
حجرههاي مدارس قديمي تامينكننده نياز روز افزون طلاب نيست. قبل از سقوط صدام، بيش از هزار طلبه در نجف تحصيل ميكردند و امروز حدود 8 هزار طلبه. اين در حالي است كه مدارس قديمي هركدام فقط ظرفيت 50 تا 100 طلبه را دارد؛ يعني حدود 2 هزار طلبه ميتوانند در اين مدارس ساكن شوند.
همچنين در نظام آموزشي قديمي (نظام آزاد) طلبه پس از سال سوم تحصيل با قبولي در امتحان، شهريه به او تعلق ميگيرد. پيش از آن، هيچ شهريهاي به او پرداخت نميشود و بايد با خرج شخصي تحصيل كند. از اين رو، طلبه در اين نظام آموزشي، حداقل تا سه سال از حجره و شهريه برخوردار نيست. پس از نامنويسي براي امتحان و قبولي در آن از اين مزايا برخوردار ميشود. اين امتحانات توسط شورايي (لجنهاي) كه توسط مراجع تقليد نجف انتخاب شده و نام اعضاي آن محرمانه است، برگزار ميشود. طلاب براساس نمره قبولي و رتبه خود، توسط مدارس قديمي براي سكونت پذيرش ميشوند و اگر مقدار نمره آنان پايين باشد، حجرهاي در اين مدارس نصيبشان نخواهد شد. در حالي كه در مدارس جديد از ابتداي تحصيل، هم از حجره برخوردارند و هم ماهانه به آنان شهريه تعلق ميگيرد.
همچنين مدرسهاي به نام «دارالعلم» در نجف تاسيس شده است كه همچون مدرسه آيتالله گلپايگاني قم است. اين مدرسه با حمايت بيت آيتالله سيستاني در نجف راه اندازي شده است. «دارالعلم» از چندين مَدرس تشكيل شده كه اساتيد به صورت آزاد براي طلاب درس ميدهند. در اين مدرسه حدود 500 طلبه توسط 15 تا 20 استاد آموزش ميبينند.
اكنون حدود 15 استاد در نجف درس خارج تدريس ميكنند؛ حضرات آيات محمدسعيد حكيم (فقه)، شيخ اسحاق فياض (فقه و اصول)، محمدباقر ايرواني (فقه و اصول)، شيخهادي آل راضي (فقه و اصول)، سيدمحمدرضا سیستاني (فقه)، سيدباقر سيستاني (اصول)، سيدعلي سبزواري (فقه و اصول)، سيدعلي اكبر حائري (فقه و اصول)، سيدعلا غريفي (فقه و اصول)، محمد شبير خاقاني (فقه و اصول) و...
شهريه طلاب و نظام مالي حوزه
ليست شهريه طلاب درس خارج در نجف عبارت است از: 170 هزار دينار (آيتالله سيستاني)، 120 هزار دينار (آيتالله خامنهاي)، 60 هزار دينار (آيتالله حكيم)، 30 هزار دينار (آيتالله فياض) و... حضرات آيات وحيدخراساني و مكارم شيرازي هم هر از چند ماهي يكبار مبالغي را تخصيص ميدهند. البته درآمد روحانيون نجف فقط از شهريه تامين نميشود، بلكه مردم هم خودشان به آنان سهم امام ميدهند. هزينه مدارس نيز توسط بانيان آن تامين ميشود و «سهم امام» مهمترين منبع بودجه مدارس است. در نجف مسائل شرعي و وجوهات، به ويژه خمس فراگير و عمومي شده؛ يعني پرداخت خمس يك فرهنگ است. اين فرهنگ براساس شرايط دوران صدام و تحت فشار قرار گرفتن شيعيان بروز كرد و به بار نشست.
ويژگي روحانيت نجف
طلاب نجفي فقط به دنبال ارتقا در سلسله مراتب حوزوي هستند و به مقامهاي غيرحوزوي نميانديشند و در برنامه ريزي آنان اين هدف جايي ندارد. وقتي هدف آنان فقط مباحث درون حوزوي باشد، طلبه مجبور است بيشتر به فعاليتهاي علمي و تحقيقي بپردازد و سعي كند سلسله مراتب حوزوي را بر اين اساس طي كند.
رفتار و ظاهر طلاب نجف نيز بسيار حساب شده است و برخي رفتارهاي عموم مردم را انجام نميدهند. به عنوان مثال طلاب غيرمعمم در نجف كت و شلوار نميپوشند، حوزويان ساعت مچي دست نميكنند، موهايشان بسيار كوتاه است و... البته نهادی به آنان اين مساله را متذكر نميشود، بلكه عرف رايج حوزويان در نجف، آنان را به رعايت اين امور وادار ميكند.
مهمترين ويژگي روحانيت نجف در حال حاضر، ساده زيستي است. همچنين پرورش يافتگان اين حوزه براساس ميزان صلاحيت علمي خود رشد و بروز ميكنند. اگرچه پيشينه خانوادهها، باعث قرار گرفتن در مسير طلبگي ميشود، اما از آن پس طلبه خود بايد صلاحيت علمي و حوزوي خود را نشان دهد و فقط ريشه خانوادگياش اهميت پيدا نميكند.
حوزويان در نجف طبقاتي نيستند. بلكه يكرنگي ميان آنان ديده ميشود و از همه مسائل و اخبار درون حوزه مطلع هستند. روابط ميان بيوت علما هم عادي و حسنه است و آنچنان مرزبندي وجود ندارد. تقريبا تمامي علماي نجف مويد هم هستند؛ اگرچه ممكن است تفاوتهاي فكري، فقهي و سياسي ميان آنان وجود داشته باشد. علت اصلي اين مساله، به زعامت حوزه نجف باز ميگردد. به عنوان مثال، هنگامي كه زعيم حوزه نجف امكاناتي را در اختيار فضلاي حوزه قرار ميدهد، به ارتباط آنان با ساير علما توجهي نميكند و در تصميم گيرياش دخالتي ندارد.
تفاوت نجف با قم
اكنون حوزه علميه نجف نسبت به قم جوانتر و ميانگين سني دانشآموختگان اين حوزه پايينتر از قم است. تا سال 1370 (1981 ميلادي) اغلب قدما و بزرگان حوزه نجف يا مهاجرت كردند، يا توسط رژيم وقت كشته شدند؛ به جز اندك شخصيتهايي. بنابراين تا زمان سقوط صدام، حوزه نجف حوزه مقدمات بود و آنچنان طلاب سطوح عالي و درس خارج در آن وجود نداشت. مثلا در آن زمان حداكثر 5 درس كفايه در نجف برگزار ميشد، اما الان حدود 30 درس. همچنين در آن دوره حداكثر 5 درس خارج برپا بود؛ در حالي كه امروز حدود 15 درس خارج برگزار ميشود. اين نمونه آماري از يك سو، نشاندهنده رشد كنوني حوزه نجف و از ديگر سو، جوان بودن طلاب آن است. اين مساله باعث شده سطح علمي اين حوزه اكنون پايين باشد. البته اين رخداد، به معناي آن نيست كه عمق علمي حوزه نجف از بين رفته است؛ چراكه اكنون بزرگان علمي اين حوزه همچون حضرات آيات سيستاني، فياض، حكيم و … و ديگر اساتيد و فضلاي جوان تر حضور دارند؛ اما آنها در حوزه اقليت هستند. مدرسهاي حوزه نجف هم همچون طلاب آن جوان هستند. حدود 60 درصد از اساتيد سطح عالي و درس خارج در حوزه قم تحصيل كردهاند. اين مورد باعث شده مباحث چالش برانگيز فكري قم تاحدودي با شاگردان ممتاز اساتيد در ميان گذاشته شود كه طرح آن با موانعي روبرو نيست.
البته تنوع و تكثر فكري قم بيش از نجف است. چراكه حوزه علميه قم مجبور است به مسائل فقهي مبتلابه حكومت ايران پاسخ دهد و راهحل براي آن پيدا كند و نيز برابر برخي آرا و نظرات روشنفكران واكنش نشان دهد. در حالي كه حوزه علميه نجف همچون قم نيست. مشكلات كنوني عراق بيشتر معطوف مسائل امنيتي و اجرايي است و به تبع آن آنچنان مسائل فكري و تئوريك در فضاي جامعه و حوزههاي علميه مطرح نشده است تا روحانيون به دنبال تحقيق و پاسخ به آن باشند. حداكثر اقدامي كه از سوي نجف صورت ميگيرد، پاسخ به برخي شبهات مطرح شده از سوي اهلتسنن است. فعلا دغدغه حوزه نجف پرداختن به امور آموزشي و تحصيلي است و كمتر به موضوعات حاشيهاي ميپردازد؛ چراكه چنين نيازي هم وجود ندارد. البته روزنههايي به سوي موضوعات جديد اندكاندك در نجف در حال رخنمايي است.
زعامت حوزه نجف به آزادي طرح مباحث علمي معتقد است و مخالفان اين مساله با توجه به نظر زعيم حوزه توان مخالفت ندارند. به عنوان مثال فلسفه در گذشته در نجف آنچنان جايگاهي نداشت، اما اكنون تدريس منظومه و اسفار علني و بدون مخالفت صورت ميگيرد و 10 درس نهايه تدريس ميشود و 30 درس هم بدايه. روزگاري (دهه 50) در نجف تحصيل و تدريس منظومه مخفيانه بود؛ آنچنان علني نبود. اما امروز هيچ اعتراض و مخالفتي برابر اين اقدام صورت نميگيرد. اگرچه سيستم فكري و پايههاي علمي نجف براساس فقه و اصول و تاحدي ادبيات است، ولي از تدريس علوم ديگر به هيچ وجه جلوگيري نميشود.
مقتدا صدر و حوزه نجف
حوزه علميه نجف در دهه 70 به دليل شرايط آن روز و ظهور و بروز آيتالله سيدمحمدصادق صدر، بيشتر تحت تاثير نگرش او بود. امروز هم همچنان «صدريها» در بدنه طلاب جوان عراقي نفوذ دارند. البته آنان پس از سقوط صدام، سه دسته شدند؛ برخي به همان شيوه سنتي حوزه وفادار ماندند، برخي مدافع «مقتدا صدر» (فرزند آيتالله سيدمحمدصادق صدر) هستند و برخي هوادار «شيخ محمد يعقوبي». مقتدا صدر در نجف حدود 10 مدرسه براي سكونت طلاب تاسيس كرده است و نزديك به يك سال است كه به برخي طلاب از 30 تا 70 هزار دينار شهريه ميدهد.
حاميان اين جريان، اپوزيسيون حوزه محسوب ميشوند كه در آينده احتمال دارد، دسته بنديهاي ديگري ميان آنان به وجود آيد. اين جريان با مرجعيت سنتي چالشهايي دارد كه اكنون با وجود زعامت فعلي نجف و مديريت جريانهاي حاكم در اين حوزه توسط ايشان، آنچنان جدالي رخ نميدهد. اين جريان به شدت انقلابي و سياسي است كه آرمانشان تشكيل حكومت اسلامي است؛ با تاكيد بر ملي گرايي.
ايران و حوزه نجف
در حال حاضر تاثير ايران در حوزه نجف و ارتباط با اركان اين حوزه ضعيف نيست. ايران نه تنها در نجف، بلكه در ساير مناطق عراق حدود 100 مدرسه علميه راه اندازي كرده است كه توسط شيخ مهدي آصفي (نماينده آيتالله خامنه اي) مديريت و هدايت ميشود. البته مدرسه امام خميني در نجف زير نظر او نيست؛ گويا تحت نظر جامعه المصطفي است. شهريه آيتالله خامنهاي هم با مديريت آقاي آصفي توزيع ميشود.
***
امروز اگرچه جوان بودن حوزه كهن نجف فوايدي بسيار دارد و از آينده پربار آن خبر ميدهد، اما عوارضي نيز در پي خواهد داشت. ممكن است شور جواني كه با مديريت آيتالله سيستاني در مسير رشد علمي قرار گرفته است، حاشيه ساز شود؛ همانطور كه ساليان گذشته اين رخداد ناميمون به نمايش گذاشته شد. همچنين شكاف سني ميان بزرگان حوزه و طلاب و اساتيد جوان، در نبود بزرگان فاجعهاي را به بار مينشاند كه بايد پيش از رفتن آيتاللهها، برنامهاي طراحي و جانشيناني معين شوند. امروز تفاوتهاي جدي فقهي - سياسي در حوزه نجف آنچنان بروز نكرده است اما در آينده با قوام يافتن اين حوزه و ميانسال شدن اساتيد، تكثر و چالشهاي فكري نمايان خواهد شد؛ چالشهايي كه هم ميتواند نجف را در اوج قدرت علمي و اجتماعي قرار دهد و هم ممكن است آن را مستهلك كند.
فرید مدرسی
اطلاعات كامل و جامع و خيلي خوبي بود.
خدا قوت و موفق باشيد
تشکر از گزارش تان
با سلام
احسنت گزارش خوبی بود. ای کاش نحوه ی ثبت نام آن نیز از ایران گزارشی تهیه می نمودید.
تصویر را بیشتر کنید
بسيار ممنون از توضيحات عاليتون. من ليسانس دارم ميخوام برم حوزه نجف نظر شما رو ميخوام و اينكه شرايطش رو بفرماييد