گوناگون

درباره فیلم " کسی از گربه های ایرانی خبر دارد؟"

- آنچه بیش از همه، در «کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره» ناساز است، تکه‌هایی که از زندگی ایرانیان است که روی قطعه‌های موسیقی فیلم چفت شده است. یا کارگردان تلاش کرده است که چفتش کند اما نتوانسته است. آشکارا ریتم و حسی که از موسیقی بر می‌خیزد، ارتباطی با زندگی ایرانی برقرار نمی‌کند. برای زندگی ایرانی هم خوانده نشده است.

2- زبان، نبض زندگی است. کسی که برای محرومان جامعه‌اش، به انگلیسی قطعه می‌نویسد و می‌‌خواند، پیشاپیش تکلیفش روشن است. اظهر من الشمس.

3- از بیخ اشتباه است که فکر کنید، حتا یکی از آن بچه قرتی‌ها، توانایی جذاب کردن فیلم برای مخاطب ایرانی را دارند. شخصیت اول فیلم، بلاشک نادر است. لابی‌کن زبان‌باز گاوبندی که هم رابطه‌اش با حکومت خوب است و هم با بچه قرتی‌ها. دغدغه‌اش این است که حاکمان بچه قرتی‌‌ها را از کشور بیرون نکنند. اما خودش در موسیقی نواحی کار می‌کند و سبکی از موسیقی سنتی ایرانی را می‌‌خواند. لوتی منش است و درویش مسلک. اگر قولی بدهد تا آخر پایش ایستاده است و...نادر در تمنایی پارادوکسیکال گرفتار آمده است. او میهنش را دوست دارد و آدم‌ها را. می‌خواهد حکومت بچه‌هایش را نگه دارد. می‌خواهد بچه‌ها به زندگی‌شان امیدوار باشند و کشورشان را تلخ نبینند. می‌خواهد اینهمه حکومت و بچه‌قرتی‌ها از هم تنفر نباشند. اما آنچه در واقعیت است، ربطی به خواسته های او ندارد. او بیشتر از موزیک، عاشق آدم‌هاست. اما نمی‌تواند تفاوت و نفرت آنها از همدیگر را درک کند. شاید عرق خوری اش برای فراموش کردن همین پارادوکس غم‌انگیز باشد. هر چه هست، حساب نادر تمامن با بچه قرتی‌‌ها سواست. کمااینکه حساب سروش از همه‌ی بچه قرتی‌ها جداست. سروش قبل از اینکه رپ‌خوان باشد، بچه‌ی کف خیابان است.

4- در جاهای مختلفی از فیلم اشاره می‌شود که بچه قرتی‌‌ها را «مردم» بیرون انداخته‌اند. حتا بچه‌ی همسایه می‌تواند آنها را از پا بیاندازد. صبح باید صبر کنند تا همسایه از خانه برود تا تمرین‌شان را شروع کنند. وصله‌ی بچه قرتی‌‌ها آنقدر نچسب است که حتا «گاو» های ایرانی از شنیدن سر و صدایشان، از علف خوردن و زندگی می‌افتند و شیرشان کم می‌شود و رم می‌کنند.

5- قبادی، اگرچه فراوان سربازها و نیروهای نظامی را به تصویر می‌کشد، اما برای نشان دادن رویارویی حکومت با بچه قرتی‌‌ها، دست به دامن لباس شخصی‌ها و بسیجی‌ها می‌شود. حالا بماند که چطور صدای ماشین پلیس می‌آید و بعد بسیجی‌ها مهمانی بچه‌قرتی‌ها را به هم می‌ریزند و چطور آدمی که تازه از زندان آزاد شده، از ترس حکومت خودش را از پنجره می‌اندازد پایین و... این اشتباه‌ها همیشه پیش می‌آید اما نکته در اینجاست که کارگردان همه ی تلاشش را می‌کند تا بگوید این لباس شخصی‌ها هیچ جوری مردم نیستند. البته کارگردان قبلن هم مردم را بی‌شعور و کم‌حوصله و بی‌فرهنگ و... توصیف کرده است که بچه قرتی‌هایی که به قول خودش آینده سازان کشورند، از خانه زندگی‌شان بیرون کرده‌اند و حالا مجبورند بروند توی طویله و زیر زمین و... ولی هنوز این مردم را می‌شود یک کاریش کرد. اما مردمی که طرفدار حکومت باشند و از سگ خوششان نیاید و مهمانی قرتی‌ها را به هم بزنند و... به طور کلی موی دماغ باشند و ایجابن وارد عمل شوند... دیگر فرقی با هیولا ندارند. نفرین ابدی بر آنها!

6- بهترین مطلب در مورد بچه قرتی‌ها را دوتای اصلی‌شان در تکه‌ای از ترانه‌شان آورده‌اند. Together we're alone .دقیقن. بچه قرتی‌ها جمع هم که بشوند، سنگ تیپاخورده‌ی نچسب ناجوری هستند که مجبورند به طرد شدن و در فراموشی از میان رفتن. اتفاق ناگواری است البته. اما راهی است که خودشان برگزیده‌اند.

7- به نظرتان هیچ کارگردانی پیدا می‌شود که «کسی از بچه‌های علوم اجتماعی خبر نداره» را بسازد؟ شخصن در نوشتن فیلم‌نامه هر کمکی از دستم برآید دریغ نمی‌کنم.

منبع: وبلاگ محمد ملاعباسی(دیر مغان)

ارسال نظر

  • ناشناس

    سلام.عزیزم من علوم اجتمایی نخوندم خیلی هم با سواد نیستم.نظرمو میگم .اول اینکه اون صحنه های تیکه تیکه که روی موزیکهای فیلم گذاشته شده همه از سطح شهر گرفته شده البته من هم موافقم که خوب در نیومده چون من اگه بودم خیلی صحنه های ناراحت کننده تر میتونستم انتخاب کنم.صحنه های که هر روز تو تهران اتفاق میافته.در ضمن فراموش نشه که این صحنه ها چاشنی فیلمه برای جذب مخاطب هاش نه اصل فیلم که اگه قراره نقد بشه تو دو مقوله ی جدا از هم باید نقد بشه .اما نادر .اره نادر گیر کرده ولی نه تو پارادوکس اعتقادی بلکه تو پارادوکس اجتماعش .اگه نگاه کنی میبینی خیلی از جونها به شهر و دیارشون تعصب دارن مثل نادر اما طالب پیشرفتن با زمونشون.اره نادر موسیقی نواحی میخونه اما همه هنرپیشه ها وخواننده های غربی رو هم میشناسه.راههای بیرون رفت از دزد سر و گیر افتادن رو هم بلده مثل خیلی از جونها چون با همین چیزا بزگ شده.اما کاش یک نگاهی به اون دو رنگی و ریایی که از ملزومات زندگی تو این مملکت شده هم میشد.بلد شدن دروغ .بلد شدن یقه بستنو ریش گذاشتن و...!به هنر پیشه های اصلی هم نمیشه خیلی ایراد گرفت چون هم اماتورن هم انگار که ازشون خواسته شده که اماتور بمونن تا شاید فیلم واقعی تر به نظر بیاد.اما چرا فکر میکنیم همه تو این مملکت باید فارسی بخونن یا فارسی بزنن بابا این همه خواننده دارن فارسی میخونن حالا چهار نفرم بیان لاتین بخونن چه اتفاقی می افته .ضمن اینکه مگه میشه شما راک بزنی بعد همش فارسی بخونی اونهم وقتی که الان همه ی جونهایی که دارن موسیقی غربی کار میکنن با سواد هم شدن و توانایی لاتین خوندن رو هم پیدا کردن.بعد هم نگو که تنها قرتیها تنها موندن بگو کدوم قشر و دسته از اجتماع که حرف های تازه داره تنها نمونده.شاعرها.نویسنده ها .عکاسها .نقاشها.طراح های مد و لباس....!راستی تا حالا رفتی سر تمیرین گروه هایی که راک کار میکنن؟حداقل یک بار برو.یک سوال دیگه تا حاتا شده تو مهمونی باشی و مامورا بریزن؟حاضری هر کاری بکنی اما گیر نیافتی!!!!!!!!!

  • ناشناس

    من فيلمو ديدم و خيلي خوشم اومد از فيلم
    فكر نميكنم شما از موسيقي راك چيزي بدوني
    اينها بچه قرتي نيستند اينها هنرمندند. اگر در اين فيلم از قطعه هاي پاپ استفاده ميشد و شعرهاي آن هيچ موضوع مشخصي نداشت همه به به و چه چه ميكردند (همينطور خود شما) ولي موسيقي راك يعني تلخي هاي اجتماع كه در صحنه هاي فيلم ميتوان اين را مشاهده كرد. در مورد جذاب كردن فيلم به وسيله هنرمندان اين فيلم: اينها بازيگر حرفه اي نيستند و جذابيت فيلم به همين است چون اين فيلم نيمه مسنتد است. درباره نادر : نادر آدمي كه با مشكلات جامعه بزرگ شده و راههاي فرار از مشكلات رو هم بلده مثل خيلي از آدمهاي اين دوره زمونه كه عينا همين كارها رو ميكنند پس نميشه ايرادي گرفت. مردم ايران هيچ وقت درك موسيقي راك رو پيدا نميكنند به خاطر همين مسئله هنرمندان اين سبك رو ترد ميكنند.

  • ناشناس

    من توصیه می کنم هر چه سریع تر خودتون رو به یک روانپزشک خوب نشون بدید . انشاالله که خوب می شی .

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار