معنای "آخوند" چیست؟
آخوند، واژهای فارسی به معنی دانشمند، پیشوای دینی و معلم. دربارة اشتقاق این كلمه آراء مختلف آوردهاند: پاوْل هُرن در «اساس اشتقاق فارسی » آن را از پیشوند «آ» + «خواند» (از فعل خواندن) مركب دانسته (ص 3)؛ رَدْلُف «خوند» را در این كلمه، مخفف «خداوند» دانسته، مانند «خاوند» و جزء «خوند» در اسامی میرخوند و خوندمیر (نك : ایرانیكا)؛ محمد قزوینی جزء اول كلمه را مخفف «آقا» گفته (یادداشتها، 1/1) و دهخدا نیز آن را مخفف «آغا»، و «خوند» را مخفف «خداوندگار» دانسته است (لغتنامه).
زكی ولیدی طوغان، محقق ترك در مقالهای كه در اسلام آنسیكلوپدیسی نوشته است این كلمه را تلفظ و تحریفی از آرْخون یا آرگون یونانی، كه عنوان روحانیون مسیحی و رؤسای كلیسای نسطوری بوده و در سرزمینهای آسیایی رواج داشته، دانسته است.
هیچیك از این اشتقاقات خالی از اشكالات تاریخی و زبانشناسی نیست و هنوز توافق كلی بر سر اصل و ریشة این كلمه حاصل نشده است. این كلمه به معنی دانشمند و پیشوای دینی و معلم، در اغلب لهجههای تركی وارد شده (افندی، 6؛ ردهاوس، 47) و در اویغوری جدید به صورت «آخنیم» عنوانی است كه در خطاب مؤدبانه به اشخاص داده میشود (اسلام آنسیكلوپدیسی). در میان مسلمانان چین نیز به صورت آهونگ به معنی «امام مسجد» به كار میرود (دولون، 439).
نخستین مورد كاربرد واژة آخوند در ایران، به مثابة عنوانی احترامآمیز برای روحانیون دانشمند، به دورة تیموریان مربوط میشود، چنانكه امیر علیشیر نوایی استاد خود مولانا فصیحالدین نظامی (د 919ق/1513م) را به سبب دانش گستردهاش در علوم معقول و منقول و ریاضیات، آخوند خطاب میكرده است (خواندمیر، 4/352، 353).
چنین مینماید كه در سراسر دوران صفویه حرمت این كلمه حفظ شده و جز بر مردمان بسیار دانشمند اطلاق نگردیده است. در این دوره تنی چند از بزرگان فلسفه، از جمله ملاصدرا (د 1050ق/1640م) و ملانصرالله همدانی (د 1042ق/1632م)، آخوند نامیده شدهاند.
در عصر قاجار كاربرد این كلمه گسترش بیشتری یافت و شامل مدرسان مكتبخانهها نیز گردید. با اینهمه این كلمه در میان دانشمندان آن روزگار هنوز جایگاهی والا داشت و مثلاً كاظم خراسانی (د 1329ق/1911م)، مشهورترین فقیه و مدرس پایان دورة قاجار، آخوند نامیده میشد، اما ظاهراً در این دورانها عنوان آخوند برای ساداتِ علما به كار نمیرفته است.
در دوران حكومت پهلوی كاربرد این واژه بسیار گستردهتر شد و سیاست دستگاه حاكم نیز بر آن بود كه از حرمت آن كاسته شود و حتی مورد استعمال استهزاءآمیز پیدا كند. اكنون این كلمه به گونة عام به معنای پیشوای دینی به كار میرود.
در گذشته که ارباب و رعیتی بر ایران حاکم بود . هر گاه رعایا و دهقانان به وضعیت معاش خود معترض میشندند و هر لحظه امکان داشت بر علیه خان و ارباب شورش کنند . ارباب دستور به احضار شیخ و ملایی میداد تا برای رعایا سخنرانی کرده و در مذمت دنیا و خوبی آخرت صحبت کرده و ایشان را به آرامش دعوت کند . چون شیخ مذکور توسط آقا احضار شده بود عوام به او آقا خوانده یا آقا خونده میگفتند که به مرور تبدیل به آق خونده و سپس آخوند گردید .. والسلام
درست آن.آه خوان هست به معنی کسی که.آه وناله میخواند
آخوند در مورد مردها به کار می رفته . آ ...مخفف آقا هست . خوند به معنی خوانده شده نیست . خوند از خواندن درس و کتاب می آید . در زمان قاجار آخوند به اشخاصی اطلاق می شد که در علوم دینی صاحب نظر بودند . قبل از آن در زمان صفویان نیز آخوند یک مرتبه علمی بود . در آن زمان علما به حای کلاه عمامه بر سر می گذاشتند . این عمامه باعث می شد سر بززگتر جلوه کند . به این صورت اشخاصی که به حای کلاه عمامه بر سر داشتند را به عنوان آخوند می شناختند . در زمان قاجار و پهلوی هم نام آخوند مصطلح بود تا در زمان رضا شاه معمم شدن قواعدی پیدا کرد و اشخاصی که در حوزه علمیه درس می خواندند را به نام آخوند می نامیدند و دانشمندان رشته های دیگر را آخوند نمی نامیدند
ائوینده اشکینده...قیزیم یات بشکینده..بیرمن بیردان اولدوزی..دورموشق کشیکینده.....دان اولدوزی=ستاره قطبی که قبل از همه ی ستاره ها طلوع می کند.و بعد از همه ی ستاره ها غروب می کند.....شاید اسم دانسفهان از روی دان اولدوزی ساخته شده است.روستای شمالی(مثل ستاره ی شمالی=دان اولدوزی)
آخوند یک کلمه ی تورکی است.از فعل اوخوماق...فعل خواندن فارسی از اوخوماق تورکی گرفته شده است.و به خاطر آن خاندن بصورت خواندن مثل اوخوماق نوشته میشود