گوناگون

خاطره ای از شب درگذشت علی صفایی حائری(ع.صاد)

شب آخر، قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند. ایشان(برادر استاد) می گفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد و از جمله فرمود: این دعا که خدایا تا مارا نیامرزیده ای از دنیا مبر، دعای خوبی نیست!! پرسیدم چرا؟ فرمود چون بویی از دل بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد. و ادامه داد: باید چنین گفت:«خدایا مارا بیامرز و بعد از دنیا ببر» سپس دراز کشید و چشم هایش را بست و گفت: « خدایا من آماده ام! بیامرز و ببر! بعد از مدتی نیم خیز شد و گفت: مرگ شیرین است بچه ها!

و راستی که مرگ نزد او چنین بود. بارها می گفت: من سالهاست که منتظرم! تشبیه زیبایی می کرد که : در جاده ی کمربندی دیده ای که بعضی با ساک به دنبال اتوبوس می دوند و می گویند:«روی بوفه هم سوار می شوم!» من اینطور با ساک دنبال مرگم!

همان طور که در نهج البلاغه درباره ی خطبه ی متقین آمده است: « اگر نبود مدت و اجلی که خداوند بر آنها(متقین) نوشته است، روح های آنان از اشتیاق ملاقات خدا در بدن هایشان یک لحظه آرام نمی گرفت!!»

( برگرفته از کتاب آیه های سبز )

ارسال نظر

  • نادر

    با سلام و تشکر از توجه سایت وزین پارسینه به آموزه های ارزشمند استاد صفایی
    در توضیح مطلب فوق باید چند نکته در نظر گرفته شود:
    1- از این بیان استاد صفایی نباید نتیجه گرفت که ایشان فردی بریده از زندگی و بی اعتنا به حیات دنیوی بوده اند بلکه بدون هرگونه شخصیت پرستی و شعارگویی می توان گفت که ایشان سرشار از زندگی و شوق زیستن بود و دلیل اشتیاقش به مرگ بزرگتر شدن وجود ایشان از ظرفیت حیات دنیوی بود که همچون جوجه ای که از تخم خود بزرگتر گردیده و جز شکستن و بیرون آمدن از آن راهی ندارد بیقراری می کرد.
    2- استاد صفایی مرگ را پایان زندگی نمی دانست بلکه معتقد بود که مرگ، نه قاطع زندگی که تداوم و استمرار آن است و وجودهای توسعه یافته و انسان هایی که از تنوع ها آزاد شده اند و به تحرک رسیده اند بن بستی ندارند و پیوسته عوالم دیگر را طالبند.
    3- ایشان در پاسخ به دوستانی که زهد دینی را دنیاگریزی و ضد برنامه های توسعه محور می دانستند چنین می گفت که زهد دینی به این معنا نیست که دنیا «بد» است بلکه بدین معناست که دنیا«کم» است و زاهد کسی است که دنیا را« برمی دارد و می رود» نه این که« بگذارد و برود».
    4- شاهد نظرات فوق نیز سبک زندگی و برخورد های زندگی ساز ایشان است. بدون اغراق باید گفت که اولویت ایشان در مراودات با دیگران رسیدگی به اوضاع زندگی و سروسامان دادن به امور مسکن و زن و فرزند و معیشت اطرافیانش بود و شاید مهم ترین تفاوت در فعالیت های روشنفکری و تربیتی ایشان با مصلحان همعصرشان همین نکته باشد.
    5- در انتقال آموزه های استاد صفایی به تاکید خود ایشان باید توجه به مابه الامتیازات نظراتشان گردد والا اشتراکات اندیشه استاد اگر ما را به التقاط و بیراهه نبرد حداقل به سوءتفاهم و بدفهمی می کشاند. چنانچه بدفهمی از مطلب فوق تداعی کننده تفکر طالبانی است و می تواند بازار انتحاریون و یا دست کم انزواطلبان را رونق دهد و این ظلم بزرگی در حق انسانی همچون صفایی است که« عاشق ترین زندگان» بود.
    با تشکر مجدد

  • ناشناس

    خدایش بیامرزاد....

  • ناشناس

    روحش شاد

  • zmodiri

    بزرگترین ارزو برایم اینگونه مردن است.

  • مشهور آسمان

    درود و رضوان خدا بر ايت العظمي و حجت كبري شيخ علي صفايي كاش دركت مي كردم اما اسوده ام كه افكارت زنده است

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار